11.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 مانند یک معلم (+روایت صوتی)
📌#آفرینش: قسمت هفتم
▪️بعد از دیدن فرزندانم خداوند به من گفت :«ای آدم، آماده ای» گفتم:«پروردگارا، برای چه ؟» گفت : «میخواهم اسرار آفرینش را به تو بیاموزم و نام همه چیز را برایت شرح دادم» گفتم : « آری، من همیشه در برابر تو و برای آماده ام» و خداوند به مانند یک معلم اسماء هر چیزی را به من آموخت و من از فرط این دانش بسیار خوشحال شدم.
▫️خداوند گفت:« ای آدم، من به هیچ یک از مخلوقاتم دانشی که به تو داده ام را نداده ام و مراقب باش که آن را با جهل عوض نکنی» مکثی کردم و دستی به چانه ام کشیدم و گفتم: «جهل دیگر چیست» لبخندی زد و گفت: « اینکه در کارها از عقلت استفاده نکنی» باز در همان حال چانه ام را مالیدم و گفتم :« خب البته که درست می گویی، اما خدایا، #عقل چیست؟» در بیکران لبخندی دیدم و شنیدم که : « به زودی خواهی دانست، فعلا زود است. برو و برای مراسم معرفی خود آماده باش، قرار است همه ی فرشتگان در برابر تو تعظیم کنند»
▫️متعجب شدم و گفتم :« در برابر من؟ اما خدا تویی، من که مخلوق تو هستم. از این کار شرم دارم» خدا گفت :« نگران نباش، امر خود من است و همگان باید متوجه جایگاه و مقام تو نزد من شوند. در ثانی این امتحانی است تا متواضعان از متکبران شناخته شوند.»
#واقدی
#طبقات_کبری
✴️ لینک عضویت در مجله ی فرهنگی
https://eitaa.com/Astanehoseini