eitaa logo
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع
937 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
39 فایل
☀اینجا اتفاقات مهم تاریخی و از زندگی اهل بیت ع رو یاد میگیری به صورت داستان و با سند معتبر😍 . . ارتباط با ما 👈 @yamahde_1 . لینک گروه مون 👇 https://eitaa.com/joinchat/272957452C63387cddc4 .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ...✋🏻 ▫️سلام بر تو ای یادگار بهانه خلقت، ای امید مادر، سلام بر تو و بر روزی که دولت زهرایی‌ات جهان را منور خواهد ساخت. 🌹@Atashe_entezarr313 🌹
❤️پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: 🌷مَن نَكَحَ للّهِِ وأنكَحَ للّهِِ ، استَحَقَّ وَلايَةَ اللّهِ .🌷 🍃هر كس براى [خشنودى] خدا ازدواج كند و براى خدا كسى را همسر دهد ، سزاوار ولايت (سرپرستى و حمايت) خداست .🍃 📚إحياء علوم الدين : ج ٢ ص ٣٧ . 🌹@Atashe_entezarr313 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ چشمهای دل من در پی دلداری نیست درفراق توبجز گریه مرا کاری نیست سوختن درطلب یوسف زهراعشق ست بنازم به چنین عشق که تکراری نیست ✨ السلام علیک یا بقیه الله 🌹@Atashe_entezarr313 🌹
❤️امام صادق علیه السلام: 🌷قُلتُ: ما لِمَن يُجَهِّزُ إلَيهِ [ الحُسَينِ عليه‌السلام ] ولَم يَخرُج لِعِلَّةٍ تُصيبُهُ؟ قالَ: يُعطيهِ اللّهُ بِكُلِّ دِرهَمٍ أنفَقَهُ مِثلَ اُحُدٍ مِنَ الحَسَناتِ و يُخلِفُ عَلَيهِ أضعافَ ما أنفَقَهُ ويَصرِفُ عَنهُ مِنَ البَلاءِ مِمّا قَد نَزَلَ لِيُصيبَهُ ويُدفَعُ عَنهُ ويُحفَظُ في مالِهِ.🌷 🍃هشام بن سالم: به امام صادق عليه‌السلام گفتم: پاداش كسى كه خودش به دليل بيمارى به زيارت [امام حسين عليه‌السلام] نمى‌رود، امّا كس ديگرى را به سوى او روانه مى‌كند، چيست؟ فرمود: خداوند، در برابر هر درهمى كه خرج مى‌كند، مانند كوه اُحد، برايش نيكى مى‌نويسد و چندين برابر آنچه هزينه كرده، به جايش به او مى‌دهد و بلاهايى را كه فرود آمده تا به او برسد، از او مى‌گردانَد و از وى دور مى‌كند و مالش حفظ مى‌شود.🍃 📚كامل الزيارات : ص٢٤٠ ح٣٥٧ 🌹@Atashe_entezarr313 🌹
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع
‌ ‌ ‌🌅🌌🌅🌌🌅 🌌🌅🌌 🌅🌌🌅 🌌 🌅  داستان #روی_دست_آسمان #خاطرات_غدیر_خم 💚 ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی
‌ ‌ 🌅🌌🌅🌌🌅 🌌🌅🌌 🌅🌌🌅 🌌 🌅  داستان 💚 ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله ) فراموش نکن! ما همسایه تو هستیم کم کم خورشید دارد به افق نزدیک می‌شود، هنوز خیلی از مردم بیعت نکرده اند. به من خبر می‌رسد که پیامبر می‌خواهد دو روز دیگر در غدیر بماند تا همه مردم با امام خود بیعت کنند. مراسم بیعت فعلاً متوقّف می‌شود و اذان مغرب گفته می‌شود، نماز برپا می‌شود و بعد از نماز هر کسی به خیمه خود می‌رود. امشب، این بیابان میزبان ۱۲۰ هزار نفر است، زیر نور ماه تا چشم کار می‌کند خیمه می‌بینی. ساعتی می‌گذرد و من در خیمه خود هستم، امّا نمی دانم چرا خواب به چشمم نمی آید. خوب است بلند شوم و دوری بزنم. من کنار برکه می‌روم، تصویر زیبای ماه در آب افتاده است، نسیم آرامی می‌وزد. بلند می‌شوم که به خیمه خود بروم تا استراحت کنم. در مسیر راه، صدایی به گوشم می‌رسد؟ گویا چند نفر در خیمه ای با هم سخن می‌گویند. گوش کن، صدای آنها را می‌شنوی: -- به خدا قسم، محمّد دیوانه شده است! -- آیا می‌بینید که چگونه عشق علی، محمّد را دیوانه کرد! -- او آرزو دارد که بعد از او، علی به حکومت برسد، امّا به خدا قسم، ما نمی گذاریم که چنین بشود. خدای من! چه می‌شنوم؟ اینان چه کسانی هستند که این چنین به پیامبر خدا جسارت می‌کنند؟ نکند آنها نقشه ای در سر داشته باشند؟ نکند بخواهند فتنه ای برپا کنند؟ امّا خداوند خودش به پیامبر قول داده است که او را از فتنه‌ها حفظ کند. در این هنگام یک نفر وارد خیمه آنها می‌شود و با ناراحتی به آنها می‌گوید: «هنوز رسول خدا در میان ماست و شما این چنین سخن می‌گویید؟ به خدا قسم، فردا صبح همه سخنان شما را به پیامبر خواهم گفت». نگاه کن! وقتی آن مرد از خیمه آنها بیرون می‌آید، من به سراغ او می‌روم تا او را ببینم. او حُذیفه یکی از یاران باوفای پیامبر می‌باشد. ظاهرا، خیمه او در همسایگی خیمه این سه نفر بوده و سخنان اینها را شنیده است. نگاه کن! در تاریکی شب، این سه نفر به دنبال حذیفه می‌دوند: -- ای حُذیفه! ما همسایگان تو هستیم. تو را به حقِّ همسایگی قسم می‌دهیم، راز ما را فاش نکن. -- اینجا جایِ حقِّ همسایگی نیست، اگر من سخن شما را از پیامبر پنهان کنم وظیفه خود را نسبت به پیامبر انجام نداده ام. این کار خدا بود که این سه نفر حواسشان پرت شود و آن قدر بلند حرف بزنند که صدای آنها به گوش حُذیفه برسد. خدا به پیامبر خود وعده داده بود که او را از فتنه‌ها حفظ می‌کند. 𝒿ℴ𝒾𝓃↷ ❥• @Atashe_entezarr313
🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیه: ✍🏼 با کسی نشست و برخاست بکنید که همین که او را دیدید به یاد خدا بیفتید، به یاد بیفتید. با کسانی که در فکر معاصی هستند و انسان را از یاد خدا باز می دارند، نکنید. 𝒿ℴ𝒾𝓃↷ ❥• @Atashe_entezarr313
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع
‌ ‌ 🌅🌌🌅🌌🌅 🌌🌅🌌 🌅🌌🌅 🌌 🌅  داستان #روی_دست_آسمان #خاطرات_غدیر_خم 💚 ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی
‌ ‌ ‌ 🌅🌌🌅🌌🌅 🌌🌅🌌 🌅🌌🌅 🌌 🌅  داستان 💚 ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله ) برق یک شمشیر، پشیمانمان کرد همسفر عزیز! برخیز! صبح شده است. مردم برای خواندن نماز صف می‌بندند، نماز صبح برپا می‌شود. خورشید روز دوم غدیر طلوع می‌کند و همه جا را روشن می‌کند. من در اطراف خیمه پیامبر پرسه می‌زنم، منتظر هستم تا حُذیفه را پیدا کنم، می‌دانم او به خیمه پیامبر خواهد آمد. آنجا را نگاه کن! حُذیفه به این سو می‌آید، او داخل خیمه می‌شود، خوب است من هم همراه او بروم. -- ای پیامبر! دیشب، صدای چند نفر را شنیدم که ظاهرا می‌خواهند توطئه ای بکنند. -- ای حُذیفه! آیا آنها را می‌شناسی؟ -- آری. -- سریع برو و آنها را به اینجا بیاور. حُذیفه برمی خیزد و آن سه نفر را با خود می‌آورد. آنها وارد خیمه پیامبر می‌شوند، علی (علیه السلام) را می‌بینند که شمشیرش را در دست دارد. پیامبر رو به آنها می‌کند و می‌گوید: «شما دیشب با یکدیگر چه می‌گفتید؟ ». همه آنها می‌گویند: «به خدا قسم، ما اصلاً با هم سخنی نگفته ایم، هر کس از ما چیزی برای شما گفته، دروغگو است». این سه نفر قسم دروغ می‌خورند و پیامبر آنها را به حال خود رها می‌کند و آنها از خیمه پیامبر بیرون می‌آیند و به خیمه‌های خود می‌روند. اکنون دیگر آنها شناسایی شده اند و با دیدن برق شمشیر علی (علیه السلام) ترس تمام وجود آنها را فرا گرفته است. پیامبر دستور می‌دهد تا بقیّه مردم با علی (علیه السلام) بیعت کنند، کسانی که روز قبل موفّق به بیعت نشدند به سوی خیمه ولایت می‌آیند و بیعت می‌کنند. پیامبر می‌خواهد همه مردم با امام بیعت کنند تا برای هیچ کس بهانه ای باقی نماند. خورشید روز نوزدهم ماه ذی الحجّه غروب می‌کند و دوّمین روز غدیر هم تمام می‌شود. 𝒿ℴ𝒾𝓃↷ ❥• @Atashe_entezarr313