[#مفهومی💬👀] این کلیپ خیلی مفهوم داره...🙂💔 lپارت³l ═══ೋ❀🍃❀ೋ═══ 🆔➣@Ayande_Sazane_Iran

ࢪۅز قیامٺ مێڱۍ خداٻا اشٺݕاہ ݜدہ منـ ڪاࢪاے ڂۅݕۍכاݜٺم ڪـہ نێسٺ ۅ گنـاهانێ نداشٺم ڪـہ ھسٺ ‌ ;جۅاݕ مێاכ حسناٺٺ ࢪفٺ כࢪ ݐࢪۅندہ ڪسێ ڪـہ غیبٺݜ ࢪا ڪࢪכێ ۅ از گناہانݜ ݕہ ٺۅ ࢪسید #تلنگر✨

[🎡#شهر_بازی🎢] ببینیدو خزان شوید🍂😐😳😱 خودمونیما ولی یوهو دلم خواست😂🤦🏼‍♀🎠 lپارت¹l ═══ೋ❀😝❀ೋ═══ 🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran

﷽ #داستان #پارت_ششم ☆اعجاز خاک☆ کمی هم از اینجا و آنجا حرف زدیم. وقتی ماشین دکتر به سر کوچه ما رسید از او خداحافظی کردم و پیاده شدم. به خانه که رسیدم ساعت تقریباً یک ربع به پنج بود. با مادرم سلام و علیکی کردم و یکراست رفتم به اتاق خودم. لباسم را عوض کردم و روی تخت دراز کشیدم. چشم هایم را روی هم گذاشتم تا کمی بخوابم. چشمهایم تازه گرم خواب شده بود که صدای زنگ تلفن بیدارم کرد. اول اعتنایی نکردم. گفتم شاید اگر جواب ندهم کسی که زنگ زده خودش قطع کند، ولی خیلی سمج بود، مادرم هم از خانه بیرون رفته بود والا همان زنگ اول و دوم گوشی را بر می داشت. بالاخره مجبور شدم تلفن را بردارم. با صدای خواب آلود گفتم: الو. _الو، سلام داداش. خواهرم منصوره بود.از صدایش او را شناختم. جواب سلامش را که دادم گفت: آقا داماد چطوری؟ _آبجی، آقا داماد یعنی چی؟ _خودت را به آن راه نزن. مامان همه چیز را برایم تعریف کرده. شنیدم حسابی اعلام استقلال کرده ای. _ن بابا، من اگر از این عرضه ها داشتم که خوب بود. _ به هر حال کار خوبی کرده ای، من هم صلاح نمیدیدم با شهلا یا سپیده ازدواج کنی. وقتی به علی آقا گفتم مجتبی می خواهد خودش همسر آینده اش را پیدا کند خیلی خوشحال شد. _به علی آقا گفتی، هنوز چیزی نشده به شوهرت گزارش دادی؟ _ مگر چی شده؟ علی آقا هم از خودمان است. _حتما به مادر شوهرت هم گفتی. _ راستش امروز صبح کوکب خانم خودش اینجا زنگ زد. نمی‌خواستم چیزی بگویم، ولی وقتی سراغ تو را گرفت من هم یک چیزهایی بهش گفتم. حالا من برای کار دیگری زنگ زده ام. خیلی بی حوصله و ناراحت گفتم: خب بفرمایید ببینم خانوم چه فرمایشی داشتند. _ پشت تلفن نمی شود. _ خب پس چرا زنگ زدی؟ _ میخواستم بگویم اگر بتوانی امشب _ فردا شب یک سری به خانه ما بزنی. _آخر چه کار داری؟ _وقتی اینجا آمدی همه چیز را بهت میگویم. _حالا ببینم کی وقت می کنم. _ یادت نرود، حتماً بیا ضرر نمیکنی. _ اگر توانستم می آیم. _به مامان و بابا سلام برسان، خداحافظ. _ خداحافظ. بعد از این گفت و گوی تلفنی دیگر نتوانستم بخوابم و تا آخر شب یا مطالعه کردم یا تلویزیون دیدم. مشغله فکری خودم کم بود، تلفن منصوره هم مرا بیشتر در خیالات فرو برد. تا ساعت یک نصف شب از فکر و خیال خوابم نبرد. #اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌸 🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran

[#خنده 🤣] از آسمون میاد یه دسته حوری همشون کاکل به سر گوگولی مگولی🤪 🎭l#مهدی_حسینیان 🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran

#بدون‌تعارف! شماٻۍ کـه همش از ࢪٺبہ ڪنڪۅࢪ الگوهای اۅنۅࢪ آبۍ ٺعࢪٻف مٻڪنے، چند ساݪٺ بود وقتے فہمٻدۍ شھٻد مہدێ زین‌الدین ࢪٺݕہ ڇہاࢪم ڪنڪۅࢪ رشته‌ی تجربی ࢪۅ ڪسݕ ڪࢪכہ بودن(:؟ #شهدا‌توهیچ‌جبهه‌ای‌کم‌نمیزاشتن🙂!

[#خنده🤣] تصور معلما از زندگی😐😂 lپارت²l ═══ೋ❀😝❀ೋ═══ 🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran

[#خنده🤣] اثرات مخرب #کلاس_انلاین⚠️ خدایا این کلاسای مجازی رو از ما نگیر😂🤲🏻 lپارت¹l ═══ೋ❀😝❀ೋ═══ 🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran

#بدون‌تعارف! گـفت:‌خجـالٺ‌نمیکـشی؟! پـرسیدم:چـرا؟🖇 گـفت:‌چـادرسـرت‌کـردی! لبخنـد‌محـو‌ی‌زدم:تـوچـی؟! تـوخجـالت‌نمیکـشی؟ اخـم‌کـرد:مـن‌چـرا؟! آروم‌دم‌گـوشش‌گـفتم: خجـالت‌نمیکـشی‌کـہ‌انـقد راحت ‌اشـک‌امـام‌زمـانت‌‌رو در مـیاری💔 و چـوب‌حـراج بـہ ‌قشنگـیات ‌مـیزنی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ♡•

[✏🗒] #ایده #خلاقیت نقاشی متحرک😃💡 °lپارت⁹l●•🌻 ═══ೋ❀❀ೋ 🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran

📲#استوری ویژه شهادت🏴#امام_حسن_عسگری #شهادت_امام_حسن_عسگری بر تمام عزیزان تسلیت عرض میکنم. #اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌸 🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran

#ٻاداۅࢪے‌_ٻاد_شھدا...

[🌙🎶] ‌●━━━━─🙂💔─── ⇆ ‌‌‌ㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ 🖤#شهادت_امام_حسن_عسکری 🎤#حاج_مهدی_رسولی

ای ظهورت♥️🍃 دردهاراخوش ترین درمان بیا #امام_زمان #اجرڪ‌الله‌یا‌صاحب‌الزمان #اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌸 🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran

[#مفهومی💬👀] قدرت ایران به روایت کلیپ...😎✌️🏼 lپارت⁴l ═══ೋ❀🍃❀ೋ═══ 🆔➣@Ayande_Sazane_Iran

❣آقا مبارک است رِدای امامتت❣ #اللهم_‌عجل_لولیک_الفرج #صدای_هم_باشیم

[#خنده🤣] موقعی که مامانم میره بیرون و میگه وقتی برگشتم خونه تمیز باشه و تمام وقتی که بیرونه من گوشی دسمته تا وقتی مامانم از راه میرسه😐😂👆🏼 lپارت¹l ═══ೋ❀😝❀ೋ═══ 🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran