اگر گویش یا لهجهی دست و پا شکستهی شخصیتها، لباس صنعت نفت آبادان و عینک ریبن و یک نما از پالایشگاه از این فیلم گرفته شود، المانهای بصری، زیباشناسانه و خانوادگی مردم یا خانوادهی بومی جنوبی خصوصاً آبادانی دیده نمیشود. فیلم نهتنها از محیط آبادان استفاده نکرده است، بلکه در محیط خانه و ترکیببندی تصویر خود نیز از این شهر الهام نگرفته است. تمرکز بر یک لوکشین و ارائهی روایت و قصه ذاتاً مقولهی ناپسندی نیست اما بایستی فارغ از نمادهای کلیشهای، هویت ناحیهای و منطقهای آبادان در دل این خانه دیده میشد. عجیب است که حمیدرضا آذرنگ با وجود تجربه زیستهی خود در جنوب، اثری تولید کرده که از هویت جنوبی صرفاً عینک و لباس ورزشی را دارد. فارغ از بحث مطرحشده دربارهی گذار از رئال به سورئال، بیهویت بودن محیط و شخصیتهای آبادانی اثر بهخودیخود میتواند در حکم پاشنه آشیل اثر تلقی شود.
متن کامل نقد فیلم روزی روزگاری آبادان را بخوانید.
#روزی_روزگاری_آبادان
#حمیدرضا_آذرنگ
#پرواز_بر_فراز_آشیانه_سیمرغ
#جشنواره_فجر
#مجله_میدان_آزادی
#سینما
3⃣0⃣1⃣
@Azadisqart