eitaa logo
♥️ باغ تماشای خدا ♥️
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
4هزار ویدیو
297 فایل
😊 خداوند فرمود : هیچ نترسید که من با شمایم سوره طه شادی روح اهل بیت (ع) ؛ شهیدان و اموات صلوات از مطالب مذهبی و آموزشی کانال باغ تماشای خدا بهره مند شوید شرایط تبلیغ @sodedotarafe کانال دوم ما https://eitaa.com/joinchat/3999465605Cbb1b1d2c19
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ سلامتی، این دعا را  هر و   بخوانید: 👇👇👇👇 🧡اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. 🌹. (سه ‌مرتبه) ❤️خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9 برای جان و ترس از گرفتن 👆👆👆👆👆
تلنگر 🧡هیچگاه بچه های را سر فرزندتان نکوبید و او را با آنها مقایسه ، 🧡مقایسه عکس دارد و او هم از نماز بدش می‌آید و هم از آن بچهء نمازخوان. 🧡 زیادی بر انجام در ابتدای کار نداشته باشید. رعایت حال نوجوان را بکنید. 👌 🧡 عشق و علاقه به اهل بیت، یکی از راههای جلب انسان به عبادت و نماز است. https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧡بچه‌ که بودم وقتی کار میکردم مادرم میگفت نداره حالا چیکار کنیم تا بشه. 🧡اما دوستم بهش میگفت برسرت یه کار درست نمی تونی انجام بدی. 🧡امروز هر بزرگسال و بالغیم. وقتی اتفاق می افته اولین فکری که به میاد خب چیکار کنم؟؟ و با اضطراب و عصبانیت مشکل رو حل میکنم. 🧡 اما دوستم با شدن با اتفاقات عصبانی میشه و میگه " بر سر من که نمی تونم یه کار درست انجام بدم، چرا من اینقدر بدبختم؟😔 🧡 امروز ما و احساسی که به فرزندمان می دهیم تبدیل به درونی فرزندمان خواهد شد. 👌 🧡مراقب باشیم چه برای همه عمر به ميدهيم. https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9 🧡کانال باغ تماشای خدا
✨﷽✨ ✍دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار می كردند :كه یكی از آنها ازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود . شب كه می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می كردند یك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت :‌ (( درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می كند )) بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .در همین حال برادری كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت:(( درست نیست كه ما همه چیزرا نصف كنیم.من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نكرده و باید آینده اش تأمین شود . )) بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت . سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یكدیگر مساوی است . تا آن كه در یك شب تاریك دو برادر در راه انبارها به یكدیگر برخوردند . آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن كه سخنی بر لب بیاورند كیسه هایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر را در آغوش گرفتند. 🌾خوبی هیچوقت در دنیا و آخرت از بین نمی رود... از "خوب" به "بد"رفتن به فاصله لذت پريدن از يک نهر باريک است اما براي برگشتن بايد از اقيانوس گذشت ↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام 🍂🍁 خدایا🍂🍁 دراولین صبح آبان توشه دوستانم🍂 راپرکن از🍂 30روزشادی🍂 30روزآرامش🍂 30روزموفقیت🍂 30روزسلامتی🍂 30روزبدون مشکل و🍂 30روزپراز خیروبرکت🍂 https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکایت شب اول قبر آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره) نقل می کنند : شب اول قبر آيت‌‌الله شيخ مرتضی حائری برايش نماز ليلة‌ الدّفن خواندم، همان نمازی که در بين مردم به نماز وحشت معروف است. بعدش هم يک ياسين قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هديه کردم . دوستان چند شب بعد او را در عالم خواب ديدم. حواسم بود که از دنيا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنيايي چه خبر است؟! پرسيدم: آقای حائری، اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشته‌ای دور صحبت کند شروع کرد به تعريف کردن... وقتي از خيلي گذشتيم، همين که بدن مرا در قبر گذاشتند، روحم به آهستگي و سبکي از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اينکه لباسي را از تنت درآوري. کم کم ديگر بدن خودم را از بيرون و به طور کامل مي‌ديدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، اين بود که رفتم و يک گوشه‌اي نشستم و زانوي غم و تنهايي در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم که از پايين پاهايم، صداهايي مي‌آيد. صداهايي رعب‌آور و وحشت‌افزا! صداهايی نامأنوس که موهايم را بر بدنم راست مي‌کرد. به زير پاهايم نگاهي انداختم. از مردمي که مرا تشيع و تدفين کرده بودند خبري نبود. بياباني بود برهوت با افقي بي‌انتها و فضايي سرد و سنگين و دو نفر داشتند از دور دست به من نزديک مي‌شدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشي که زبانه مي‌کشيد و مانع از آن مي‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخيص دهم. انگار داشتند با هم حرف مي‌زدند و مرا به يکديگر نشان مي‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزيدن. خواستم جيغ بزنم ولي صدايم در نمي‌آمد. تنها دهانم باز و بسته مي‌شد و داشت نفسم بند مي‌آمد. بدجوري احساس بی کسی و غربت کردم گفتم به فريادم برس! خدايا نجاتم بده، در اينجا جز تو کسی را ندارم.... همين که اين افکار را از ذهنم گذرانيدم متوجه صدايی از پشت سرم شدم. صدايی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زيباتر از هر موسيقی دلنشين! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگريستم، نوری را ديدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من مي‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزديکتر مي‌شد آن دو نفر آتشين عقب‌تر و عقب‌تر مي‌رفتند تا اينکه بالاخره ناپديد گشتند. نفس راحتي کشيدم و نگاه ديگري به بالاي سرم انداختم. آقايي را ديدم از جنس نور ! نوری چشم نواز و آرامش بخش. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمي‌توانستم حرفي بزنم و تشکري کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زيبايش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسيد: آقای حائری! ترسيدی ؟ من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسيدم، آن هم چه ترسي! هرگز در تمام عمرم تا به اين حد نترسيده بودم. اگر يک لحظه ديرتر تشريف آورده بوديد حتماً زهره ‌ترک مي‌شدم و خدا مي‌داند چه بلايي بر سر من مي‌آوردند. بعد به خودم جرأت بيشتر دادم و پرسيدم: راستي، نفرموديد که شما چه کسي هستيد. و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می نگريستند فرمودند: من علی بن موسی الرّضا هستم. آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زيارت من آمديد من هم ۷۰ مرتبه به بازديدت خواهم آمد، اين اولين مرتبه‌اش بود ۶۹ بار ديگر هم خواهم آمد. https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_ کیمیا 🌹برای هر و یا گرفتاری به این ذکر کنید : 👇 ❤️یا الله یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9 ❤️کانال باغ تماشای خدا
🦋اين متن قشنگ خیلی آرامش ميده👌 🧡آیا هنوز هم نیاموختی ؟! که اگر ی عالم قصد رساندن به تو را داشته باشند و نخواهد ، " نمی توانند " پس به " " اعتماد کن به " " دل بسپار به او " " کن و به سمت او ”قدمی بردار 🦋سکوت گورستان رامیشنوى؟ ارزش شکستن را ندارد ... میرسد روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود ...! 🧡ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ؟ ﭘﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻋﻤﯿﻖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ ﻋﻤﯿﻖ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ بودن را ﻟﻤﺲ ﮐﻦ ﻭﺑﺎﺗﮏ ﺗﮏ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ لبخند بزن 😊 https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9 ❤️ کانال باغ تماشای خدا
❤️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿۱﴾ وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿۲﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا ﴿۳﴾ ❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️امام صادق علیه السلام فرمودند :👇 هرکس پنجشنبه ۴۰ بارسوره بخواند،خدای مهربان چنان رزق وروزی اورا وسیع و زیادکند،که موجب تعجب وشگفتی خودشخص میشود. 📚بحر الغرایب ص۲۰۹ 🍃🍂سوره‌ای جهت حل مشکلات🍃🍂 🔻هر کس بعد از صبح ۲۵ مرتبه سوره نصر را بخواند مشکلاتش برطرف خواهد شد🔺 https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9 📚 کشکول سیاح ۴۳۱/۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚شب جمعه بوی محرم دارد بانویی کنج حرم مجلس ماتم دارد😔 💚شب جمعه شده و باز دلم رفت دل آشفته ى من،صحن تو را کم دارد 💚السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین شب_جمعه شب_زیارتی_امام_حسین علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚السلام علیک یا صاحب الزمان! 💚روزهای هفته را باعشق تو سرمیکنم 💚تابه جمعه می رسم احسـاس دیگرمیکنم 💚حس دیدارتو درمن جمعه غـوغامیکند 💚جمعه ها چشمان خود را حلقه بردرمیکنم. https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚داستان مرتاض هندی و امام زمان عج! . استاد ما حجت الاسلام تهرانی میگفت دوران نوجوانی در محضر سیدعبدالکریم کشمیری بودیم این داستان رو زبان خود ایشون شنیدیم 👇 💚آیت الله کشمیری می‌فرمود در یه مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، بهت میگفت که طرف زنده‌س یا مرده و کجا دفنه. ازش چند نفر رو پرسیدیم کاملا درست جواب داد. 💚مثلا آیت الله بروجردی رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش پرسیدیم زنده‌س یا مرده، گفت مرده. آیت الله کشمیری اهل کشمیر بود و زبان هندی رو بلد بود این این توانایی رو داشت که بفهمه منظور ما چه کسی هست. چون مثلا اسمها خیلی مشترک هستش، شاید تو کل دنیا چندهزار آدم وجود داشته باشه که اسمش محمد باشه و اسم مادرش هم مثلا فاطمه. 💚ولی این شخص میفهمید معنا و منظور چه کسی هست. این قدرت رو داشت که شرق و غرب عالم رو ببینه و میگفت شخص کجاست و آیا روی خاک هست یا زیر خاک 💚آیت الله کشمیری گفت دیدیم وقت خوبیه ازش درباره امام زمان(عج) بپرسیم ببینیم حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. گفتیم مهدی فرزند فاطمه. مرتاض یکم صبر کرد و گفت چنین کسی رو متوجه نشدم. اونی که منظور شماس این اسمش نیست. ماهم دیدیم اشتباه گفتیم، اسم امام زمان محمد هستش، مهدی لقب حضرته، مادر حضرت مهدی هم باید نرجس بگیم نه حضرت زهرا(س) 💚به مرتاض گفتیم، محمد فرزند . دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه مکث، و روش عوض شد و یکم جا خورد و کمی عقب رفت چندبار گفت این کیه؟ این کیه؟ گفتیم چطور مگه؟ 💚اینجای تعریف کردن داستان که رسید آیت الله کشمیری شروع کرد به گریه کردن به مرتاض گفتیم این زمان ماست. گفت هرجای عالم که رفتم این شخص حضور داشت، همه جا بود. جایی نبود که این شخص نباشه اللهم عجل لولیک الفرج https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9