#دعا
❤️#حفظ سلامتی، این دعا را
هر #صبح و #شب
بخوانید:
👇👇👇👇
🧡اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. 🌹. (سه مرتبه)
❤️خداوندا، مرا در زره نگهدارنده
و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار میدهی _ قرار بده!
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
برای #حفظ جان و ترس
از گرفتن #بیماری #کرونا
👆👆👆👆👆
#تربیت_فرزند
تلنگر
🧡هیچگاه بچه های #نمازخوان را
سر فرزندتان نکوبید
و او را با آنها مقایسه #نکنید،
🧡مقایسه #اثر عکس دارد
و او هم از نماز بدش میآید و هم از آن بچهء نمازخوان.
🧡#اصرار زیادی بر انجام
#مستحبات در ابتدای کار نداشته
باشید.
رعایت حال نوجوان
را بکنید. 👌
🧡#تقویت عشق و علاقه به اهل بیت،
یکی از راههای جلب انسان
به عبادت و نماز است.
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼هر کس جدول سه حرفی
خود را دارد
#کلیپ
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
❤️ کانال باغ تماشای خدا
#پیام_مشاور
🧡بچه که بودم وقتی کار
#اشتباهی میکردم مادرم میگفت
#اشکال نداره حالا چیکار کنیم
تا #درست بشه.
🧡اما #مادر دوستم بهش
میگفت #خاک برسرت یه کار درست
نمی تونی انجام بدی.
🧡امروز هر #دو بزرگسال و
بالغیم.
وقتی اتفاق #بدی
می افته اولین فکری که به
#ذهنم میاد خب چیکار کنم؟؟
و
با #حداقل اضطراب و عصبانیت
مشکل رو حل میکنم.
🧡 اما دوستم با #مواجه شدن
با اتفاقات #بد عصبانی میشه
و
میگه "#خاک بر سر من که نمی تونم
یه کار درست انجام بدم،
چرا من اینقدر
بدبختم؟😔
🧡#حرفای امروز ما و احساسی
که به فرزندمان می دهیم تبدیل به #صدای درونی فرزندمان خواهد شد. 👌
🧡مراقب باشیم چه #پیامی
برای همه عمر
به #فرزندمان ميدهيم.
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
🧡کانال باغ تماشای خدا
✨﷽✨
#داستان_کوتاه
✍دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار می كردند :كه یكی از آنها ازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .
شب كه می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می كردند یك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت : (( درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می كند )) بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .در همین حال برادری كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت:(( درست نیست كه ما همه چیزرا نصف كنیم.من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نكرده و باید آینده اش تأمین شود . )) بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت . سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یكدیگر مساوی است . تا آن كه در یك شب تاریك دو برادر در راه انبارها به یكدیگر برخوردند . آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن كه سخنی بر لب بیاورند كیسه هایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر را در آغوش گرفتند.
🌾خوبی هیچوقت در دنیا و آخرت از بین نمی رود... از "خوب" به "بد"رفتن به فاصله لذت پريدن از يک نهر باريک است اما براي برگشتن بايد از اقيانوس گذشت
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام 🍂🍁
خدایا🍂🍁
دراولین صبح آبان توشه دوستانم🍂
راپرکن از🍂
30روزشادی🍂
30روزآرامش🍂
30روزموفقیت🍂
30روزسلامتی🍂
30روزبدون مشکل و🍂
30روزپراز خیروبرکت🍂
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
#محبت
#ماندگارترین
اثر #هنری انسان،
#محبت است 🍃
#هرگز
وسعت محبتتان را
#کم نکنید 👌
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
#حکایت
حکایت شب اول قبر
آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره) نقل می کنند :
شب اول قبر آيتالله
شيخ مرتضی حائری برايش نماز ليلة الدّفن خواندم،
همان نمازی که در بين مردم به نماز وحشت معروف است.
بعدش هم يک #سوره ياسين قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هديه کردم .
دوستان
چند شب بعد او را در عالم
خواب ديدم.
حواسم بود که از دنيا رفته است.
کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنيايي چه خبر است؟!
پرسيدم:
آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که #راضی و خوشحال به نظر می آمد،
رفت توی فکر و پس از چند لحظه،
انگار که از گذشتهای دور صحبت کند شروع کرد به تعريف کردن...
وقتي از خيلي #مراحل گذشتيم،
همين که بدن مرا
در #درون قبر گذاشتند،
روحم به آهستگي و سبکي از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت.
درست مثل اينکه لباسي را از تنت درآوري.
کم کم ديگر بدن خودم
را از بيرون و به طور کامل ميديدم.
خودم هم مات و مبهوت شده بودم،
اين بود که رفتم و يک گوشهاي نشستم و زانوي غم و تنهايي در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم
که از پايين پاهايم،
صداهايي ميآيد.
صداهايي رعبآور و وحشتافزا!
صداهايی نامأنوس که موهايم را بر بدنم راست ميکرد.
به زير پاهايم نگاهي انداختم.
از مردمي که مرا تشيع و تدفين کرده بودند خبري نبود. بياباني بود برهوت با افقي بيانتها و فضايي سرد و سنگين و دو نفر داشتند از دور دست به من نزديک ميشدند.
تمام وجودشان از آتش بود.
آتشي که زبانه ميکشيد
و
مانع از آن ميشد که بتوانم چشمانشان را تشخيص دهم.
انگار داشتند با هم حرف ميزدند
و
مرا به يکديگر نشان ميدادند.
ترس تمام وجودم را فرا گرفت
و بدنم شروع کرد به لرزيدن.
خواستم جيغ بزنم ولي صدايم
در نميآمد.
تنها دهانم باز و بسته ميشد و داشت نفسم بند ميآمد. بدجوري احساس بی کسی و غربت کردم
گفتم
#خدايا به فريادم برس!
خدايا نجاتم بده، در اينجا جز تو کسی را ندارم....
همين که اين افکار را از ذهنم گذرانيدم متوجه صدايی از پشت سرم شدم.
صدايی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زيباتر از هر موسيقی دلنشين!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگريستم، نوری را ديدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من ميآمد.
هر چقدر آن نور به من نزديکتر ميشد آن دو نفر آتشين عقبتر و عقبتر ميرفتند تا اينکه بالاخره ناپديد گشتند.
نفس راحتي کشيدم و نگاه ديگري به بالاي سرم انداختم. آقايي را ديدم از جنس نور !
نوری چشم نواز و آرامش بخش.
ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نميتوانستم حرفي بزنم و تشکري کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زيبايش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسيد: آقای حائری! ترسيدی ؟
من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسيدم، آن هم چه ترسي! هرگز در تمام عمرم تا به اين حد نترسيده بودم. اگر يک لحظه ديرتر تشريف آورده بوديد حتماً زهره ترک ميشدم و خدا ميداند چه بلايي بر سر من ميآوردند.
بعد به خودم جرأت بيشتر دادم و پرسيدم: راستي، نفرموديد که شما چه کسي هستيد.
و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می نگريستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا هستم. آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زيارت من آمديد من هم ۷۰ مرتبه به بازديدت خواهم آمد، اين اولين مرتبهاش بود ۶۹ بار ديگر هم خواهم آمد.
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ذکر _ کیمیا
🌹برای هر #مشکل و یا گرفتاری
#مداومت به این
ذکر کنید : 👇
❤️یا الله یا محمد یا علی یا فاطمه
یا صاحب الزمان
ادرکنی و لا تهلکنی
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
❤️کانال باغ تماشای خدا
#آرامش
🦋اين متن قشنگ خیلی
آرامش ميده👌
🧡آیا هنوز هم نیاموختی ؟!
که اگر #همه ی عالم
قصد #ضرر رساندن به تو را داشته باشند و #خدا نخواهد ،
" نمی توانند " پس
به " #تدبیرش " اعتماد کن
به " #حکمتش " دل بسپار
به او " #توکل " کن
و به سمت او ”قدمی بردار
🦋سکوت گورستان رامیشنوى؟
#دنیا ارزش #دل شکستن را ندارد ...
میرسد روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود ...!
🧡ﺍﻣﺮﻭﺯ #ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ؟
ﭘﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ
ﻋﻤﯿﻖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ
ﻋﻤﯿﻖ #ﻋﺸﻖ ﺭﺍ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ بودن را
#ﺑﭽﺶ #ببخش
ﻟﻤﺲ ﮐﻦ ﻭﺑﺎﺗﮏ ﺗﮏ
ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ لبخند بزن 😊
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
❤️ کانال باغ تماشای خدا
#سوره_نصر
❤️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿۱﴾
وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿۲﴾
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا ﴿۳﴾
❤️❤️❤️❤️❤️
#گشایش_عجیب_رزق
❤️امام صادق علیه السلام
فرمودند :👇
هرکس #عصر پنجشنبه ۴۰
بارسوره #نصررا
بخواند،خدای مهربان چنان رزق وروزی اورا وسیع و زیادکند،که موجب تعجب وشگفتی خودشخص میشود.
📚بحر الغرایب ص۲۰۹
🍃🍂سورهای جهت
حل مشکلات🍃🍂
🔻هر کس بعد از #نماز صبح ۲۵ مرتبه
سوره نصر را بخواند مشکلاتش
برطرف خواهد شد🔺
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
📚 کشکول سیاح ۴۳۱/۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_حسین
💚شب جمعه #حَرمت بوی
محرم دارد
بانویی کنج حرم مجلس ماتم دارد😔
💚شب جمعه شده و باز دلم
رفت #حرم
دل آشفته ى من،صحن تو را کم دارد
💚السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
شب_جمعه
شب_زیارتی_امام_حسین
علیه السلام
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قبل_از_خواب_چند
#آیه_قرآن ❤️
📗عزت و ذلت دست
خداست
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
❤️باغ تماشای خدا
#امام_زمان
💚السلام علیک یا صاحب الزمان!
💚روزهای هفته را
باعشق تو سرمیکنم
💚تابه جمعه می رسم
احسـاس دیگرمیکنم
💚حس دیدارتو درمن
جمعه غـوغامیکند
💚جمعه ها چشمان خود را
حلقه بردرمیکنم.
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
#داستان_های_شنیدنی
💚داستان مرتاض هندی
و امام زمان عج!
. استاد ما حجت الاسلام تهرانی
میگفت دوران نوجوانی در محضر سیدعبدالکریم کشمیری بودیم
این داستان رو زبان
خود ایشون شنیدیم 👇
💚آیت الله کشمیری میفرمود
در #هند یه مرتاضی بود،
این توانایی رو داشت
که اگر اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم،
بهت میگفت که طرف زندهس یا مرده و کجا دفنه. ازش چند نفر رو پرسیدیم
کاملا درست جواب داد.
💚مثلا آیت الله بروجردی رو
پرسیدیم،
گفت: کُم کُم. منظورش قم بود.
یعنی قم هستش پرسیدیم زندهس یا مرده، گفت مرده. آیت الله کشمیری اهل کشمیر بود و زبان هندی رو بلد بود
این #مرتاض این توانایی رو
داشت که بفهمه منظور ما چه کسی
هست.
چون مثلا اسمها خیلی
مشترک هستش، شاید تو کل دنیا چندهزار آدم وجود داشته باشه
که اسمش محمد باشه و اسم مادرش هم مثلا فاطمه.
💚ولی این شخص میفهمید
معنا و منظور چه کسی هست. این قدرت رو داشت که شرق و غرب عالم رو ببینه
و میگفت شخص کجاست و آیا روی خاک هست یا زیر خاک
💚آیت الله کشمیری گفت دیدیم
وقت خوبیه ازش درباره امام زمان(عج) بپرسیم ببینیم
حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. گفتیم مهدی فرزند فاطمه.
مرتاض یکم صبر کرد
و گفت چنین کسی رو متوجه نشدم. اونی که منظور شماس این اسمش نیست.
ماهم دیدیم اشتباه گفتیم،
اسم امام زمان محمد هستش،
مهدی لقب حضرته،
مادر حضرت مهدی هم باید نرجس بگیم نه حضرت زهرا(س)
💚به مرتاض گفتیم،
محمد فرزند #نرجس. دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه مکث،
#رنگ و روش عوض شد و یکم جا خورد و کمی عقب رفت چندبار گفت این کیه؟ این کیه؟ گفتیم چطور مگه؟
💚اینجای تعریف کردن داستان که رسید آیت الله کشمیری شروع کرد
به گریه کردن
به مرتاض گفتیم این #امام زمان ماست.
گفت
هرجای عالم که رفتم این شخص حضور داشت، همه جا بود. جایی نبود که این شخص نباشه
اللهم عجل لولیک الفرج
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9