eitaa logo
بنده امین من
1.6هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
60 فایل
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🔹ان شاالله در این کانال، مفاهیم تربیتی هفت سال دوم، یعنی دوران بندگی را تقدیم خواهیم کرد. 🔹اجرای جدول فعالیتی جهت نهادینه کردن رفتار صحیح در فرزند و ... ✔️کانال اصلی👇 @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹 📺 (قسمت سی یکم : چای بخش دوم ) ⇦ ۸ تا ۱۱سال 🔰 🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 .¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋 🔙 980 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹 سلطان محمود از خزانه اش گوهری بیرون کشید و بدست وزیرش داد و گفت: این گوهر چند میارزد؟ وزیر جواب داد: بیشتر از صد خروار طلا ارزش دارد. سلطان به وزیر امر کرد: آن را بشکن. وزیر بهانه آورد که نمی تواند و .... شاه به وزیر پاداش داد و رو به فّراش کرد و از او خواست آن گوهر را بشکند. او هم بهانه ای آورد و گوهر را نشکست و همینطور یکی یکی پنچاه یا شصت نفر از امرا و سران دربار به تقلید از وزیر و فرّاش از شکستن گوهرسر باز زدند و پادشاه پاداشی به آنها داد. تا اینکه نوبت رسید به غلام باوفای سلطان ایاز... سلطان گوهر را به دست او داد و گفت: ای ایاز اکنون بگویی کاین گهر چند می ارزد بدین تاب و هنر؟ گفت افزون زآنچه توانم گفت من گفت اکنون زود خردش درشکن ایاز بدون درنگ سنگهایی را از آستین درآورد و بدون معطلی و تردید گوهر را خرد کرد. فریاد امرا و درباریان بلند شد که: کاین چه بی باکیست والله کافر است هر که این پرنور گوهر را شکست اما بینوایان این حقیقت را نمی دانستند که خود آنها یکی از گرانبهاترین گوهرهای شاه را که فرمان او بود شکسته بودند. جای شگفتی بود که ارزش بی نهایت گوهر فرمان که نتیجهء مهر و محبت بود بر آن وزیر و امرا دربار پوشیده مانده بود؟! ایاز به آنها گفت: گفت ایاز ای مهتران نامور امر شه بهتر به قیمت یا گهر؟! امر سلطان به بود پیش شما یا که این نیکو گهر بهر خدا؟! این نابینایان گوهر را میبینید و شاه را نه! ... من شاه را میبینم و نمی توانم نظراز وی برگردانم. من آن مشرک نیستم که خدا را بگذارم و سنگ را بپرستم. آن انسان بی جوهر و تبار است که یک سنگ رنگین بخاک افتاده را به شاه ترجیح میدهد. 🌼🍃🌸🌼🍃🌸 ⇦ ۸ تا ۱۱سال 🔰 🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 .¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋 🔙 981 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹 ⭐️ ⇦ ۸ تا ۱۱سال 🔰 🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 .¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋 🔙 982🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹 📺 (قسمت سی و سوم ) ⇦ ۸ تا ۱۱سال 🔰 🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 .¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋 🔙 983🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹 ‌🎥 🕊 🔵 *دختری که تاریخ را تحت تاثیر قرار داد...* 😴 پلک‌هایش مدام روی‌هم می‌افتادند، اما دوباره به صفحه کتاب برمی‌گشت، به برادرش گفته بود تا فردا کتاب را تمام می‌کند. زندگی چند سال اخیرشان از پیش چشمانش گذشت، بعد از فوت پدر روزگار بر او و خانواده‌اش سخت گذشته بود اما این سختی نتوانسته بود جلوی علاقه‌ این خواهر و برادر به علم را بگیرد. به همین خاطر با پول‌هایشان کتاب می‌خریدند، نوبتی می‌خواندند و با پس دادن آن، کتاب جدیدی را تهیه می‌کردند. بیشتر کتاب‌هایی که خوانده بودند همین‌طور بود. ⇦ ۸ تا ۱۱سال 🔰 🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 .¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋 🔙 984🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹 زن کتاب پروانه ای🦋 ⇦ ۸ تا ۱۱سال 🔰 🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 .¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋 🔙 985🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹 📺 ( قسمت سی و دوم: زینهاردار) ⇦ ۸ تا ۱۱سال 🔰 🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 .¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋 🔙 986 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹 📺 ( قسمت هفتم : آینه آتش زنه) ⇦ ۸ تا ۱۱سال 🔰 🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 .¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋 🔙 987 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹 در مصاحبه بهلول و ابو حنیفه آورده‌اند که روزی ابوحنیفه در مدرسه مشغول تدریس بود . بهلول هم در گوشه‌ای نشسته و به درس او گوش می‌داد . ابوحنیفه در بین درس گفتن اظهار نمود که امام جعفر صادق (ع) سه مطلب اظهارمی نماید که مورد تصدیق من نیست و آن سه مطلب بدین نحو است . اول آنکه می‌گوید شیطان در آتش جهنم معذب خواهد شد و حال‌آنکه شیطان خود از آتش خلق‌شده و چگونه ممکن است آتش او را معذب نماید و جنس از جنس متأذی نمی‌شود . دوم آنکه می‌گوید خدا را نمي توان دید حال‌آنکه چیزی که موجود است باید دیده شود . پس خدا را با چشم می‌توان دید . سوم آنکه می‌گوید مکلف فاعل فعل خود است که خودش اعمال را به‌جا می‌آورد حال‌آنکه تصور و شواهد برخلاف این است . یعنی عملی که از بنده سر میزند از جانب خداست و ربطی به بنده ندارد . چون ابوحنیفه این مطالب را گفت بهلول کلوخی از زمین برداشت و به‌طرف ابوحنیفه پرتاب نمود که از قضا آن کلوخ به پیشانی ابوحنیفه خورد و او را سخت ناراحت نمود و سپس بهلول فرار کرد شاگردان ابوحنیفه عقب او دویده و او را گرفتند و چون با خلیفه قرابت داشت او را نزد خلیفه بردند و جریان را به او گفتند . بهلول جواب داد ابوحنیفه را حاضر نمایید تا جواب او را بدهم . چون ابوحنیفه حاضر شد بهلول به او گفت : از من چه ستمی به تو رسیده ؟ ابوحنیفه گفت : کلوخی به پیشانی من زده‌ای و پیشانی و سر من درد گرفت . بهلول گفت درد را می توانی به من نشان دهی ؟ ابوحنیفه گفت : مگر می‌شود درد را نشان داد ؟ بهلول ج واب داد تو خود می‌گفتی که چیزی که وجود دارد را می‌توان دید و بر امام صادق (ع) اعتراض می‌نمودی و می‌گفتی چه معنی دارد خدای تعالی وجود داشته باشد و او را نتوان دید و دیگر آنکه تو در دعوی خود کاذب و دروغ‌گویی که می‌گویی کلوخ سر تو را به درد آورد زیرا کلوخ از جنس خاک است و تو هم از خاک آفریده‌شده‌ای پس چگونه از جنس خود متأذی می‌شوی و مطلب سوم خود گفتی که افعال بندگان از جانب خداست پس چگونه می‌توانی مرا مقصر کنی و مرا پیش خلیفه آورده‌ای و از من شکایت داری و ادعای قصاص می‌نمایی . ابوحنیفه چون سخن معقول بهلول را شنید شرمنده و خجل شده و از مجلس خلیفه بیرون رفت . ⇦ ۸ تا ۱۱سال 🔰 🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 .¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋 🔙 988🔜