#استوری
#انتخابات
درمکتب حاج قاسم
هر رای دهنه ای ،یک مدافع حرم است
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2128🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖 فرق میکنه به کی رای بدیم 🔖
#انتخابات
#قصه_های_1400
#قصه_کوتاه_سیاسی
#قسمت_اول
این قسمت : تدبیر
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2129🔜
30.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐
📺
#کارتون_پهلوانان (پوریای ولی: قسمت شصت پنجم : مسابقه اسب دوانی )
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۸تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚 2130🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐
📺
#کارتون_سمنو_و_شقاقل(قسمت بیست و هشتم)
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۲تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry12_14
═══••••••○○✿
🔚2131🔜
31.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎨یک نقاشی سه بعدی فوقالعاده زیبا👌🥛
#نقاشی
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2132🔜
بنده امین من
🌱(شهر ظهور)🌱 ••••ا•••• قسمت_ششم ••••ا•••• کاوه از دوچرخه🚲 پرسید: « این دیگه چیه؟ چرا اینطوریه؟!» د
🌿(شهر ظهور)🌿
..•••ا•••..
👈قسمت_هفتم
کاوه یکهو آقایی را دید که به سمت آنها می آمد.
همه ی بچه ها و اعضای بیمارستان وقتی متوجه آمدن آقای مهربان شدند با خوشحالی🤩 به سمتش دویدند🏃♂️. بعضی از بچه ها گل هایی💐 را که به همراه داشتند؛ برسر ایشان ریختند. او هم با مهربانی بچه ها را می بوسید.
آقای مهربان نزدیک میشد و کاوه فقط آقا را نگاه میکرد
همین چند ثانیه که چشمش به آقا افتاده بود از خوشحالی نمیدانست چه کار کند و حس میکرد آنقدر ایشان را دوست دارد که حد ندارد
محمد از کنارکاوه رد میشد تا به کنار آقا برود برای همین دست کاوه را هم گرفت تا با هم به نزدیکش بروند
کاوه اشک هایش را پاک کرد و همین که قدم اول را برداشت بلندگوی دوچرخه فعال شد
صدای مادرش میامد که هی میگفت:
_ کاوه، کاوه جان، کاوه
کاوه گیج و منگ یک نگاه به آقا میکرد و یک نگاه به دوچرخه؛
آقای مهربان متوجه کاوه شد و با لبخند نگاهش کرد
کاوه بی خیال صدای مادر شد تا به طرف آقا برود و بغلش کند اما آقا با چشم هایش انگار حرف میزد و نشان میداد که کاوه باید به حرف مادرش گوش دهد.
کاوه دوباره گریهاش گرفت و با صدای بلند گفت:
_ منم میخوام ظهور رو ببینم
باید چیکار کنم؟ باید چیکارکنم؟
آقا کمی با لبخند نگاهش کرد
کاوه گفت:
_ قول میدم هر کاری بگید انجام بدم
قول میدم
آقا سرش را کمی پایین انداخت و بعد به کاوه نگاه کرد و گفت:
_ مبارزه با هوای نفس
کاوه در حالی که میدید دارد از آقا دور میشود با تعجب و داد پرسید:
_ یعنی چیکار کنم؟
آقا با لبخند نگاهش کرد و خداحافظی کرد
چشم های کاوه باز شد
مادرش بالای سرش ایستاده بود و با نگرانی نگاهش میکرد
کاوه تا مادرش را دید به گریه افتاد و تا میتوانست گریه کرد
مادرش روی سر کاوه دست میکشید و میگفت:
_ خواب دیدی پسرم
همش خواب بود تموم شد دیگه تموم شد...
کاوه بین هق هق گریههایش میگفت:
_ نمیخواستم تموم بشه
یکدفعه صدای گریهاش بند آمد و ساکت شد
مادر با تعجب به کاوه نگاه میکرد
کاوه در حالی که فکر میکرد گفت:
_ مامان مبارزه با هوای نفس یعنی چی؟
#داستان_مهدوی
#شهر_ظهور
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2133🔜
44.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐
📺
#کارتون_قهرمانان_مدرسه(قسمت دوم)
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2134🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋🦋🦋
#ایده_خلاقیت
ایده پاکت کاغذی
#خلاقیت
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2135🔜
بنده امین من
🌿(شهر ظهور)🌿 ..•••ا•••.. 👈قسمت_هفتم کاوه یکهو آقایی را دید که به سمت آنها می آمد. همه ی بچه ها و ا
🌿(شهرظهور)🌿
....!...
👈قسمت هشتم
مادر از این سوال خیلی تعجب کرد و گفت:
_ کاوه جان این رو کی بهت یاد داده؟
کاوه در حالی که فکر میکرد خوابش را برای مادر تعریف کرد
اشک های مادر هم سرازیر شد
کاوه همه ی خوابش را تعریف کرد تا به آخرش رسید و دوباره سوالش را از مادر پرسید و گفت:
_ حالا بگین مبارزه با هوای نفس یعنی چی؟
مادر اشک هایش را پاک کرد و لبخندی زد و گفت:
_ مبارزه با هوای نفس یعنی این که به حرف دلمون گوش ندیم و کاری که درست هست رو همیشه انجام بدیم...
کاوه سریع گفت:
_ آهان پس کار هایی که دلم می خواد رو انجام ندم؟
مامان کمی فکر کرد و گفت:
_ بله عزیزم حالا پاشو بریم شام بخوریم که بابا هم گرسنه هست
کاوه در حالی که بلند میشد گفت:
_ شام چی داریم؟
مامان گفت:
_ چلومرغ
کاوه خوشحال شد و گفت:
_ وای مامان نمیدونی چقدر دلم مرغ میخواس
اما یکهو ساکت شد و در حالی که فک میکرد گفت:
_ وای مامان!
من نباید مرغ بخورم
مامان که خندهاش گرفته بود گفت:
_ کاوه جان همرو که یک جا نمیتونی ترک بکنی! اول از همه باید کارهایی که گناه هستند رو انجام ندی
مثلا یکی از کارای مهم که گناه هم هست عصبانی شدنه....
از امروز سعی کن بی خودی عصبانی نشی
کاوه سرش را پایین انداخت و گفت:
_ ولی مرغ هم خیلی دلم میخواد من نباید بخورمش
مامان دستی به سرش کشید و گفت:
_ بخور عزیزم ولی نیت کن که میخوری تا کارای خوب انجام بدی
کاوه سر سفره نشست و همه اش به مرغ نگاه میکرد
بابا برایش خورشت کشید و گفت:
_ بخور کاوه جان
کاوه دوباره یک نگاه به مادر کرد و فهمید که اطاعت از پدر واجب است و حالا میتوانست با خیال راحت بخورد ...
از اون روز به بعد کاوه و دلش هر روز با هم یک بحث جدید داشتند و هر روز برای گوش دادن یا ندادن به حرف های دلش کلی فکر میکرد و سعی میکرد درست ترین کار را انجام دهد تا انشاالله یکی از سربازهای واقعی آقا امام زمان بشودـــ
#داستان_مهدوی
#شهر_ظهور
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2136🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احکام خوشمزه😋
سلام به بچه های گُل و گلاب
اوستا مراد از تعطیلات برگشته و این مدت یک مقدار از رساله رو خونده! الانم موقع نماز مغرب توی مسجد دیده دو تا آقا پسر گُل دارند نماز میخونند. یک ایرادهایی توی نمازشون دیده، میخواد بهشون درستش رو یاد بده!
اینم فیلم مسجد و نماز بچه ها👆
⁉️ شما هم فیلم بالا رو نگاه کنید و ایرادهای نمازشون رو برامون بفرستید.
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
⏰ تا فردا، منتظر جوابهای قشنگ بچه های مومن و دانامون هستیم.
#احکام
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2137🔜