فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همسر شهید حاج #اسدالله_ابراهیمی:
گوشی همسرم را گذاشتم در حالت سکوت تا بیدار نشود و به سوریه نرود، اما...
شادی روح شهیدعزیزصلوات
#حیدریون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلام_شهدا 💛
#روایت_عشق🧡
#حاج_قاسم
حُبّالمَهدی(عج)،حُبّاللهعزّوجل
معتقدم #امام_زمان (عج) كه ظهور بكنند، حكومتی که ايجاد ميكنند، قلّهی آن حکومت، آن دورهای خواهد بود که در دفاع مقدس ما در بخشها و حالاتش اتفاق افتاد.
#حیدریون
~حیدࢪیون🍃
سلام الله علیکم عزیزان شهدا ☺️🌹 عزیزان شهدا انگاری بهم عنایت شده و دعوت شهدا هستم به راهیان نور اون
سلام الله علیکم ☺️🌹
عزیزان شهدا فراموش نکنید مارو تو قنوت های پربرکتتون انشاءالله نصیب بشه بریم و لایو و فیلم میزارم خدمتتون🌹
نمیدانم شهادت
شرط زیبا دیدن است
یا دل به دریا زدن؛
ولی هرچه هست، جز دریادلان
دل به دریا نمیزنند ...🙂🍃!
#شهیدانه
#شهیدبابڪنوری
•
•
نمیدانم شرط چیست؟!
ولی خندههات بوی رفتن میداد...💔
نگاه معصوم و پاک ، حرف های خداحافظی میزد...🖤
کارهات نشونہ رفتن بود...🥀
نمیدانم چرا دل کندن از عکسات سخته...
چون همه کارهات تعبیر رفتن میداد
فقط چندتا عکس ازت موند و تمام...💔
#شهیدسلیمانی
#شهیدانه
حیدریون
『🌿🕯』
اگر ڪار براے خداست،پس گفتن براے چہ...!؟
شهیدخرازی
↲ #رهجویانوصال 🍁
حیدریون
تلنگر❤️
••از شهدا یاد گرفتیم:
از ابراهیم هادی،پهلوانی را...
از حاج همت،اخلاص را...
از باکری ها،گمنامی را...
از علی خلیلی،امر به معروف را...
از مجید بقایی،فداکاری را...
از حاجی برونسی،توسل را...
از مهدی زین الدین،سادگی را...
از حسين همدانى،جوانمردى و اخلاق را...
از حاج قاسم سلیمانی،ولایت مداری را...
بااین همه نمیدانم چرا،موقع عمل که میرسد
شرمنده ایم..!😔
سلام خدمت شما بزرگواران وقتتون مهدوی 😊
تو نماز هاتون دعا برای ظهور آقا صاحب الزمان فراموش نشه
وهمچنین برای ما هم از ته دلتون دعا کنید عزیزان🙏🌹
نمازت سرد نشه مومن🌹🌸
محتاجیم به دعای همه شما عزیزان شهدا🌺😊
-مثلا یـھ شب رفیـقِ شھـیدت بیاد
بـھ خوابـت بگـھ . .
نگـران هیچـے نباش !
آخـرش میاۍ پیـش خودمـون . .💛:)
#حسخوب #آرامش #شهدا #شهیدجهادمغنیه
" ﷽
📚دانستنیهــ✅ــاے مـ📿ـذهبـے📚
🌙ویژه ماه رجب المرجب
🔹آثار شگفت انگیز روزه و عبادت در ماه رجب
✍از ثوبان غلام پیامبر(ص) نقل شده که گفت: ما جمعی در خدمت پیامبر بجایی می رفتیم. عبورمان به گورستانی افتاد. حضرت اندکی در میان قبرها بایستاد و سپس به راه افتاد.من عرض کردم توقف شما در قبرستان به چه خاطر بود؟ حضرت سخت گریه کرد و ما نیز محزون و گریه کردیم،
سپس فرمود: ای ثوبان اینان در قبرهایشان معذّبند آنچنان که من ناله آنها را شنیدم و دلم به حالشان به رحم آمد و از خدا خواستم عذابشان را تخفیف دهد و خداوند اجابت فرمود. اگر اینها در ماه رجب روزه گرفته بودند، در قبرهایشان عذاب نمی شدند.
💠عرض کردم: یا رسول اللّه روزه و عبادت در ماه رجب از عذاب قبر ایمنی می دهد؟ فرمود: آری سوگند به آنکه مرا به حق فرستاد هر مرد و زن مسلمانی که یک روز از رجب را روزه بدارد و یک شب آن را به عبادت برخیزد و جز رضای خدا نظری نداشته باشد عبادت هزار سال در نامه عملش ثبت گردد که روزهایش را روزه و شبهایش را به عبادت گذرانده باشد و...
📚منبع:بحارالانوار، ج 49، ص 39
#دانستنیهای_مذهبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
~حیدࢪیون🍃
🍃 📖🍃 🔖| ✨بسم الله القاصمـ الجبارین 🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق قسمٺ #سوم سری تکان داد و همه مب
🍃
📖🍃
🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
قسمٺ #چهارم
_چادرت هم به خاطر من گذاشتی کنار؟ اون روزی که لیدر اغتشاشات دانشکده بودی که اصلاً منو ندیده بودی!
به قدری جدی شده بود که نمیفهمید چه فشاری به مچ دستم وارد میکند و با همان جدیت به جانم افتاده بود
_تو از اول با خونواده ات فرق داشتی و به خاطر همین تفاوت در نهایت ترکشون میکردی! چه من تو زندگی ات بودم چه نبودم!
و من آخرین بار خانواده ام را در محضر و سر سفره عقد با 🔥سعد🔥 دیده بودم..
و اصرارم به ازدواج با این پسر سر به هوای سوری، از دیدارشان محرومم کرده بود
که شبنم اشک روی چشمانم نشست.
از سکوتم فهمیده بود در مناظره شکستم داده که با فندک جرقه ای زد و تنها یک جمله گفت
_مبارزه یعنی این!
دیگر رنگ محبت از صورتش رفته و سفیدی چشمانش به سرخی میزد که ترسیدم.
مچم را رها کرد،..
شیشه دلستر را به سمتم هل داد و با سردی تعارف زد
_بخور.!
گلویم از فشار بغض به تنگ آمده و مردمک چشمم زیر شیشه اشک میلرزید و او فهمیده بود دیگر تمایلی به این
شب نشینی عاشقانه ندارم که خودش دست به کار شد.
در شیشه را با آرامش باز کرد و همین که مقابل صورتم گرفت، بوی #بنزین حالم را به هم زد.
صورتم همه در هم رفت و دوباره خنده مستانه 🔥سعد🔥 بلند شد...
که وحشتزده اعتراض کردم
_میخوای چیکار کنی؟
دو شیشه بنزین و فندک و مردی که با همه زیبایی و عاشقی اش دلم را میترساند.
خنده از روی صورتش جمع شد، شیشه را پایین آورد..
و من باورم نمیشد در شیشه های دلستر، بنزین پُر کرده باشد که با عصبانیت صدا بلند کردم
_برا چی اینا رو اوردی تو خونه؟!!
بوی تند بنزین روانی ام کرده و او...
ادامه دارد....
نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
•♡حیدࢪیون♡•