╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 18
🔵 بخش چهارم
آفات توحيد عبادي
الف . هوا و هوس انسان، دشمن دروني
ب . شيطان، دشمن بيروني
آنگاه قرآن چون «شفاءٌ لما في الصدور»(26) است، آنچه كه بيماري است نسبت به اين توحيد عبادي او را تحليل ميكند و آن بيماري را درمان ميكند. ميفرمايد دو چيز است كه نميگذارد انسان در عبادت موحد باشد يكي اين دشمن نزديك يكي هم دشمن دور. دشمن نزديك همين هوس وهوي ودرون انسان است كه أعديٰ عدو انسان هم همين دشمن دروني است(27). كه اگر دشمن آدم بخواهد انسان را از پا در بياورد از تحصيل باز بدارد از عبادت باز بدارد از كمال باز بدارد، آن طوري كه اين #نفس #انسان را كم كم از پا در ميآورد كه محصول عمر او جز افسوس چيز ديگري نخواهد بود، هيچ دشمني نسبت به آدم اينجور نميتواند بد رفتاري بكند. اگر كسي خواست انسان را از پا در بياورد، چه ميكند؟ تلاش و كوشش رقيب و دشمن اين است كه انسان بالاخره به جايي نرسد و اين اعدي عدو انسان در اثر پرخوري پرخواب بودن پر حرفزدن بدگويي كردن و مانند آن كه همه مبتلائيم انسان را از پا در ميآورد. يك وقت ميبيند سن از پنجاه و چهل گذشت از آن به بعد ديگر نه وقت درس و بحث است نه وقت لذت بردن عبادت. فقط وقت افسوس است. اين است كه اين أعدي عدو انسان است. قرآن كريم اين أعدي عدو را به عنوان عامل قريب شرك ذكر كرده است و آن شيطان معروف را بعنوان عامل بعيد. فرمود اگر گوش به اين عامل قريب داديد يا گوش به حرف عامل بعيد داديد، در عبادت هرگز #موحد نخواهيد بود. انساني كه ميگويد من هر چه #دلم ميخواهد ميگويم يا هر جا دلم بخواهد ميروم اين پيداست كه اگر هم در نماز بگويد «اياك نعبد»(28)، دارد مجاز و دروغ ميگويد. چگونه ميشود انسان موحد باشد بگويد «اياك نعبد»(29) بعد بگويد هر چه دلم خواست ميگويم. هر جا دلم خواست ميروم. اگر انسان در خودش يك همچنين #رهايي را احساس كرد، بداند اين اله درون و اين بت درون در درون او يك بتكدهاي ساخت نميگذارد او موحد باشد.
هواي نفس ابزار اغواي شيطان
اين دشمن دورن كه عامل نزديك است. دشمن بيرون هم كه به نام شيطان است و عاملي دور او هم بالاخره انسان را با هوي و هوس انسان را از پا در ميآورد. اينطور نيست كه بدون دخالت هوس و هوي انسان را فريب بدهد. گرچه شيطان انسان را گمراه ميكند اما ابزار اغواي شيطان وسوسهٴ نفس است. و راه نفوذ شيطان را قرآن از زبان خود شيطان اينچنين تنظيم كرد گفت «لامنينهم»(30) من از راه امنيّه و آرزو و هوس اينها را گرفتار ميكنم اينچنين نيست كه شيطان بدون واسطه بتواند كسي را گمراه كند. شيطان مثل يك سم است يك سم اگر بخواهد انسان را از پا در بياورد جز آنست كه بايد از دستگاه گوارش انسان مدد بگيرد. اگر كسي سم نخورد، يا سمي كه خورد دستگاه گوارش اين سم را جذب نكند، اين انسان مسموم نميشود و نميميرد. اگر كسي سم خورد و دستگاه گوارش اين سم را جذب كرد انسان را از پا در ميآورد. اگر كسي گوش به وسوسه نداد از پا در نميآيد. ولي اگر كسي گوش به وسوسه داد و وسوسه در محدودهٴ انديشهٴ او راه پيدا كرد در او آرزو و هوس ايجاد كرد، آنوقت است كه از پا در ميآيد. شيطان هم از اين راه وارد ميشود. گفت: «لامنينهم»(31) از راه امنيّه و آرزو و هوس اينها را من فريب ميدهم. پس آن هوس خود عامل قريب است و ابزار دست شيطان كه عامل بعيد.
╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 18
🔵 بخش ششم
ويژگيهاي موحدان راستين
موحد راستين را قرآن كريم ميستايد و خصوصيتهاي اينها را ذكر ميكند. در سورهٔ نور آيهٔ 55 اينچنين ميفرمايد: «وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنّهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لا يشركون بي شيئا»(46) اين موحدين را كه ميستايد ميگويد اينها اگر به قدرت رسيدهاند نه تنها مرا عبادت ميكنند، بلكه هيچ چيزي را شريك من قرار نميدهند كه اين نكره در سياق نفي است. آن «يعبدونني»(47) لسانش حصر نيست، يعبدونني. اما اين جمله كه فرمود: «لا يشركون بي شيئا»(48) نه از #درون و نه از #بيرون. نه #هوس درون و نه# شيطان بيرون اين «لا يشركون بي شيئا»(49) كه نكره در سياق نفي است مفيد حصر است و حصر عبادت از آن خداي سبحان است. هيچ چيزي را #شريك من قرار نميدهند. نه انتظار مدح دارند نه از قدح كسي ميرنجند نه به انتظار #هوس عبادت ميكنند. «لا يشركون بي شيئا»(50) اين همان «اياك نعبد»(51) است. چون اگر نكره در سياق نفي بالقول المطلق همهٔ انحاي شرك را سلب كرده است پس عبادت خالصا لله خواهد شد ميشود «اياك نعبد»(52). اين اوصاف #مؤمنيني است كه به #قدرت رسيدهاند. اين اوصاف مرسلين و ائمهٔ معصومين و امثال ذلك به عنوان حصر نيست. فرمود: «وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات»(53) پس معلوم ميشود اين مقام ميسور است كه #انسان به اين #مقام راه پيدا كند. «يعبدونني»(54) ديگر با كلمهٔ واو ذكر نفرمود كه بشود جملهٔ جدا «يعبدونني لا يشركون بي شيئا»(55). كه ديگر اين سلب و اين حصر در كنار آن اثبات هست. جملهٔ جدا نيست كه واو بخواهد عطف بشود. (يعبدونني و لا يشركون بي شيئا). اينچنين نيست بلكه فرمود: «يعبدونني لا يشركون بي شيئا»(56). اين كه فرمود «يعبدونني لا يشركون بي شيئا»(57) جا براي هرگونه #اشراك را سلب كرده است. آنگاه بالقول المطلق عبادت ميشود لله. پس اگر قرآن به ما آموخت كه بگوييد «اياك نعبد» يا در آيات ديگر فرمود «اياي فارهبون»(58) نفرمود فارهبونِ «اياي فارهبون»(59) كه اول ضمير فصل را ذكر ميكند كه مفيد حصر است، راه علاج را هم بيان كرده است تا انسان از آن #معبود_دروني و معبود بيروني نرهد نميتواند بگويد «اياك نعبد».
╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 26
🔵 بخش هفتم
اتحاد سالك و صراط
اين بزرگراه بيش از يكي نيست. از يك سمت به خداي سبحان از سمت ديگر به دست همهٴ سالكان الي الله است. يكسرش به دست #خداست، يك سرش در #فطرت هرانساني است كه اين بزرگراه اگر طي بشود انسان را به #لقاي الله ميرساند. اين يك دانه هم بيشتر نيست، تثنيه هم ندارد #جمع هم ندارد. و واحد هم هست و بزرگراه هم هست. آن راههاي فرعي به اين راه اصلي ختم ميشوند. آنها راههاي مستقل #جدايي نيستند. پس اگر در سورهٴ عنكبوت فرمود «والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا»﴿61﴾ يعني سبلي كه به همين صراط ختم ميشود. و صراط واحد است. آنگاه به رسول خدا فرمود #تو در اين #صراط مستقيمي. «انك علي صراط مستقيم»﴿62﴾ و #كارهاي من هم بر صراط مستقيم است «ان ربي علي صراط مستقيم»﴿63﴾ و من همهٴ موجودات را بر صراط مستقيم تدبير ميكنم «ما من دابه الا هو آخذ بناصيتها ان ربي علي صراط مستقيم»﴿64﴾ و چيزي در جهان تكوين معصيت نميكند و در بين موجودات تنها #انسان است كه يك موجود دو بعدي است كه «اما شاكراً و اما كفورا»﴿65﴾ و او هم اگر كفر ورزيد بالاخر از حيطهٴ #قهر ما بيرون نميرود. به ما ميرسد منتها بيراهه آمده است از ما دور شد. «اولئك ينادون من مكان بعيد»﴿66﴾ اينكه از راه #عبادت و دعا آمده است يك راه نزديكي را طي كرده است. «اذا سألك عبادي عني فاني قريب»﴿67﴾ اينها راهشان #نزديك است. آن راهش را #دور كرده از ما فرار كرده از رحمت ما گريخته گرفتار قهر ما شده. اين دعاي پر بركت امام سجاد ﴿سلام الله عليه﴾ در سحرهاي ماه مبارك رمضان به نام دعاي ابو حمزهٴ ثمالي حضرت در آنجا عرض ميكند خدايا «ان الراحل اليك قريب المسافة»﴿68﴾ آنكه به سمت تو آمده راهش نزديك است. دور نيست. آنكه راه تو را طي نكرد او راهش دور است. اما «ان الراحل اليك قريب المسافة»﴿69﴾ اين كه انسان گاهي سؤال ميكند #چه كنيم؟ اين داريم آنچه را كه #ميدانيم آنرا #ناديده ميگيريم. و گرنه راه باز است #رفتنش هم #روشن است نميخواهيم برويم. و گرنه راه روشن است و رفتنش هم معلوم. «ان الراحل اليك قريب المسافة»﴿70﴾ اين انسان راهش #نزديك است. هم #خدا ميفرمايد «فاني قريب اجيب دعوة الداع»﴿71﴾ هم امام ميفرمايد به اينكه اگر كسي بخواهد به سمت تو رحلت كند، سفرش #كوتاه است. «ان الراحل اليك قريب المسافة»﴿72﴾.
قران و عترت ﴿عليهم السلام﴾، مصداق صراط مستقيم
بنابراين آن #بزرگراه را ميگويند #صراط مستقيم. گاهي تطبيق ميشود بر قرآن گاهي بر امام گاهي بر دين همه و همه مصاديق اين راه هستند و درست هم هستند. چون قرآن و امام «لن يفترقا حتي يردا علي الحوض»﴿73﴾ دين هم كه مجموعاً #قرآن و #امامت است. اينطور نيست كه اگر در روايات براي صراط مصاديقي ذكر كردند، بين اين مصاديق اختلاف باشد همه از باب جري و تطبيق است. همه اين معنا را بر يك بعدش يا يك #سمتش حمل كردهاند و همهٴ اين سمتها و ابعاد #حق است و #درست.
سؤال...
جواب: الان در صراط مستقيم بحث ميكنيم ديگر. وقتي صراط مستقيم در برابر سبيل تشريع شد مستقيم است يعني تخلف ندارد اختلاف ندارد اين نشانهٴ آن است سبيل ممكن است متعدد باشد، اما صراطي كه محل بحث است و قرآن او را به نام صراط مستقيم توصيف كرده است و مصداقش را هم دين ميداند اين ديگر بيش از يكي نخواهد بود.