eitaa logo
برای توجّه
464 دنبال‌کننده
5هزار عکس
6.1هزار ویدیو
28 فایل
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرّحیمِ لاحَولَ وَ لاقُوَّه اِلّا بِاللّهِ العلیِّ العظیم و صلّی اللهُ علی محمّد و الهِ الطّاهرین هدف کانال، نشر خوبیها، واقعیت ها و حقایق، بدون جهت گیری است. 💥حرف حقّ و مطالب متنوع و مفید را نشر دهید. #کپی آزاد @barayetvajoh
مشاهده در ایتا
دانلود
╲\╭┓ ╭‌ 🍃🌺﷽🌺🍃 ┗╯\╲ 🔴 جلسه 18 🔵 بخش پنجم نفرین اولیای خدا به تبهکاران همواره زنده است و قرآن كريم كه «شفاء لما في الصدور»(32) است هم خطر اين عامل قريب را گوشزد كرده است هم خطر آن عامل بعيد را آنگاه انسان خود را بسنجد، ببيند اگر ابراهيم خليل (سلام الله عليه) بود و او در حضور ابراهيم خليل بود، يا ولي عصر ظهور كرد همان سخن ابراهيم خليل را نسبت به بت پرستان به انسان مي‌گويند يا نه؟‌ اگر بت تنها در بتكده نيست بصورت چوب و سنگ نيست، اگر اميال و اهواي دروني هم يك بتي است در بتكدهٴ درون آنگاه مي‌بينيم وقتي ابراهيم خليل مي‌گويد «اف لكم و لما تعبدون من دون الله»(33) به ماها چي مي‌گويند؟ فرمود: اف به شما و معبودهاي شما. يعني عابد و معبود چون كلاهما في النار است ديگر. فرمود:‌ «اف لكم و لما تعبدون من دون الله»(34) در سورهٔ جاثيه مسألهٴ هواپرستي را بيان فرمود. آيهٔ 23 سورهٔ جاثيه اين است: «أفرءيت من اتخذ الهه هواه»(35) اينكه انسان مي‌گويد من هر چه دلم بخواهد مي‌كنم، تابع قانون الهي نيست مطيع هواي خودش هست اگر از هوي اطاعت كرد، مي‌گويند از هوي عبادت كرد. مي‌گويند هوي اله اوست. اگر كسی مطيع هوي بود، هواي او اله اوست اين مي‌شود عبد الهوي. «أفرأيت من اتخد الهه هواه و اضله الله علي علم و ختم علي سمعه و قلبه و جعل علي بصره غشاوة»(36) اين عامل قريب. اما عامل بعيد را كه در سورهٔ يس آيهٔ 60 به همه اينچنين اعلام كرد: فرمود «أ لم اعهد اليكم يا بني آدم ان لا تعبدوا الشيطان إنّه لكم عدوّ مبين»(37) شيطان به عنوان عامل بعيد، خطر شيطان پرستي را در سورهٔ يس بيان كرد. به عنوان عامل ، خطر هوي پرستي را در سورهٔ‌ جاثية بيان كرد. اگر كسي در اثر گرفتاري خطر عامل قريب يا عامل مبتلا شد به بت پرستي آنگاه مشمول اين توبيخ ابراهيم خليل (سلام الله عليه) خواهد شد كه حضرت فرمود: «أف لكم و لما تعبدون من دون الله»(38) آيهٔ 67 سورهٔ انبياء. اينكه ابراهيم خليل فرمود «أف لكم و لما تعبدون من دون الله»(39) اگر قرآن مي‌گويد بعضي هوي پرستند و اله آنها هواي آنهاست پس انسان مي‌شود . و سخن ابراهيم خليل اين است كه: اگر كسي غير خدا را عبادت كرد اف بر او. «أف لكم و لما تعبدون من دون الله»(40) اين اف يك گذر نبود كه حضرت گفت و گذشت همواره اين حرف هست «أف لكم و لما تعبدون من دون الله»(41) امروز ولي عصر (عليه‌السّلام) مي‌گويد كه «أف لكم و لما تعبدون من دون الله»(42) اگر كسي عبد هوي شد اين قرآن كه «يجري الشمس و القمر»(43) همواره زنده است. لسان قرآن اين است كه اگر كسي غير خدا را عبادت كرد به او بگويد «أف لكم و لما تعبدون من دون الله»(44) از آن طرف انسان را به جايي مي‌رساند كه در اثر به مي‌رسد از اين طرف هم در اثر به جايي مي‌رسد كه مشمول اين است «أف لكم و لما تعبدون من دون الله»(45) اگر اين دو دشمن يعني هوي كه عامل قريب است و شيطان كه عامل بعيد است، مهار شدند انسان مي‌شود موحد راستين.
╲\╭┓ ╭‌ 🍃🌺﷽🌺🍃 ┗╯\╲ 🔴 جلسه 18 🔵 بخش ششم ويژگيهاي موحدان راستين موحد راستين را قرآن كريم مي‌ستايد و خصوصيتهاي اينها را ذكر مي‌كند. در سورهٔ نور آيهٔ 55 اينچنين مي‌فرمايد:‌ «وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنّهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لا يشركون بي شيئا»(46) اين موحدين را كه مي‌ستايد مي‌گويد اينها اگر به قدرت رسيده‌اند نه تنها مرا عبادت مي‌كنند،‌ بلكه هيچ چيزي را شريك من قرار نمي‌دهند كه اين نكره در سياق نفي است. آن «يعبدونني»(47) لسانش حصر نيست، يعبدونني. اما اين جمله كه فرمود:‌ «لا يشركون بي شيئا»(48) نه از و نه از . نه درون و نه# شيطان بيرون اين «لا يشركون بي شيئا»(49) كه نكره در سياق نفي است مفيد حصر است و حصر عبادت از آن خداي سبحان است. هيچ چيزي را من قرار نمي‌دهند. نه انتظار مدح دارند نه از قدح كسي مي‌رنجند نه به انتظار عبادت مي‌كنند. «لا يشركون بي شيئا»(50) اين همان «اياك نعبد»(51) است. چون اگر نكره در سياق نفي بالقول المطلق همهٔ انحاي شرك را سلب كرده است پس عبادت خالصا لله خواهد شد مي‌شود «اياك نعبد»(52). اين اوصاف است كه به رسيده‌اند. اين اوصاف مرسلين و ائمهٔ معصومين و امثال ذلك به عنوان حصر نيست. فرمود:‌ «وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات»(53) پس معلوم مي‌شود اين مقام ميسور است كه به اين راه پيدا كند. «يعبدونني»(54) ديگر با كلمهٔ واو ذكر نفرمود كه بشود جملهٔ جدا «يعبدونني لا يشركون بي شيئا»(55). كه ديگر اين سلب و اين حصر در كنار آن اثبات هست. جملهٔ‌ جدا نيست كه واو بخواهد عطف بشود. (يعبدونني و لا يشركون بي شيئا). اينچنين نيست بلكه فرمود:‌ «يعبدونني لا يشركون بي شيئا»(56). اين كه فرمود «يعبدونني لا يشركون بي شيئا»(57) جا براي هرگونه را سلب كرده است. آنگاه بالقول المطلق عبادت مي‌شود لله. پس اگر قرآن به ما آموخت كه بگوييد «اياك نعبد» يا در آيات ديگر فرمود «اياي فارهبون»(58) نفرمود فارهبونِ «اياي فارهبون»(59) كه اول ضمير فصل را ذكر مي‌كند كه مفيد حصر است، راه علاج را هم بيان كرده است تا انسان از آن و معبود بيروني نرهد نمي‌تواند بگويد «اياك نعبد».