eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید مدافع حرم « #شهید_ابوالفضل_شیروانیان» در تاریخ 28 شهریور 1362 در اصفهان چشم به جهان گشود. وی در سن 30 سالگی به جبهه مقاومت اعزام شد و در تاریخ 23آذر 1392 در سوریه مورد اصابت گلوله قناسه داعش قرار گرفت و به فیض رفیع شهادتــــــ نائل آمد.🥀 #روایت_از_مادر_شهید 🌷همیشه به ما سفارش حجاب می کرد، می گفت:«اگه می خواید قیامت جلوی حضرت زهرا علیه السلام رو سفید باشین نباید گوش به حرف دیگران بدید و روی مد رفتار کنین. نباید بگید عرف جامعه فلان حرف رو می گه یا فلان چیز رو می خواد. باید نگاه کنین به آیات قرآن و زندگی حضرت زهرا علیه السلام ببینی اونها چی می گن، همون کار رو بکنین… #سالروز_شهادت 🕊🌷 ✅تنها کانال معرفی شهدا در ایتا 🔰 ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ @khamenei_shohada ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
هدایت شده از بصیـــــــــرت
: 🌹 موجب اجابٺ دعا وقبولے اعمال اسٺ. □ بحار الانور، ج۸۲ ص۱ 📿نماز اول وقت التماس دعا📿 ╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮ @khamenei_shohada ╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_ توصیه رهبر انقلاب به مسئولان: با مردم با تقلب و خدعه و فریب و دورویی برخورد نکنید! _ اگر ما در مسائل گوناگون سیاسی‌مان و... همین یک مورد را رعایت کنیم، دنیا آباد خواهد شد. . 🔰ما را در صفحه اینستاگرام جوان انقلابی آنلاین دنبال کنید https://www.instagram.com/javane.enghelabi.online
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بصیـــــــــرت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_سی_یکم
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق ⃣3⃣ اما تو بي اهمیت از ڪنار مادرت رد میشوي ب طـــــبقه بالا میدوي و چنددقیقه بعد با ي چفـــــیه و شلوار ورزشي و سویي شرت پایین میایي... چفـــــیه را روي سرم میندازي و گره میزني شلوار را دستم میدهي... _ پات ڪن بدو..! ب سختي خـــــم میشوم و میپوشم..سوئي شرت را خودت تنم مي ڪنئ از درد لب پایینم را گاز میگیرم.. مادرت باگریه میگوید.. _ علي ڪارت دارم.. _ باشه براي بعد مادر..همه چیو خودم توضـــــیح میدم...فعلا باید ببرمش بیمـــــارستان... اینهارا همینطور ڪ ب هال میروي و چادرم را میاوري میگویي بانگراني نگاهم مي ڪني.. _ سرت ڪن تا موتور و بیـــــرون میزارم.. فاطمـــــه ازهمان بالا میگوی.د. _ باماشین ببر خب..هوا... حرفش را نیمـــــه قطع مي ڪني.. _ اینجوري زودتر میرسم... ب حیاط میدوي ومن همانطور ڪ ب سختي ڪش چادرم راروي چفیه مي ڪشم نگاهي ب مادرت مي ڪنم ڪ گوشه اي ایستاده و تمـــــاشا مي ڪند.. _ ریحـــــانه؟...اینایي ڪ گفتید..بادعوا...راست بود..؟ سرم را ب نشانه تاسف تڪان میدهم و بابغـــــض ب حیاط میروم...😪 پرستار براي بار آخر دستم را چڪ مي ڪند و میگوید: _ شانس آوردید خیلي باز نشده بودن...نیم ساعت دیگه بعدازتمـــــوم شدن سرم، میتونید برید... این رامیگوید و اتاق را ترڪ مي ڪند..بالاي سرم ایستاده اي و هنوزبغض داری..حس مي ڪنم زیادي تند رفته ام...زیادي غیرت را ب رخت ڪشیده ام.هرچ است سبڪ شده ام...شاید بخاطر گریه و مشتهایم بود..! روي صـــــندلي ڪنار تخت مینشیني و دستت راروي دست سالمم میگذاري.. باتعجب نگاهت مي ڪنم... آهسته میپرسي: _ چندروزه؟...چندروزه ڪه... لرزش بیشتري ب صدایت میدود... _ چندروزه ڪ زنمي..؟ آرام جواب میدهم: _ بیست و هفت روز... لبخـــــند تلخي میزني... _ دیدي اشتباه گفتي! بیست و نه روزه! بهت زده نگاهت مي ڪنم ازمن دقیـــــق تر حساب روزها را داري..! _ ازمن دقیـــــق تري..! نگاهت را ب دستم میدوزي بغضـــت را فرو میبري...😔 نتیجه ي همه استخاره ها خیر است.. اگر ب نیت تو واشوند قرآن هااا.. ♻️ ... 💘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
₪حـــــق همسايگـــــۍ₪ ‌ ◥✧ما در طبقه پایین زندگي میکردیم و آقاي ڪلاهدوز طبقه بالاهیچ وقٺ متوجه ورود وخروج اونشدم یک شب، اتفاقی دررا بازکردم دیدم پوتینهایش را درآورده و به دست گرفته وازپله ها بالا مےرودفهمیدم طوری رفت و آمد می کرده اسٺ تا مزاحم همسایه هانشود . ▣بعدها مسئله جالب دیگری را هم راجع به رفت وآمداو متوجه شدم صبحها چون زود می رفت، ماشین را تا سرکوچه خاموش هل می داد و از آنجا به بعد ماشین را روشن می کرد تا مزاحمتی برای ها ایجاد نکند. 📕کتاب هاله ای ازنور،ص ۹۹ °•○●°•○●°•○●°•○●°•○●°•○●°•‌°
🏴پدر شهیدان عرب سرخی دار فانی را وداع گفت 🌷«حسین عرب سرخی»، پدر شهیدان ، و دار فانی را وداع گفت و به دیدار فرزندان شهیدش رفت. 🌷مراسم تشییع پیکر آن مرحوم صبح روز یکشنبه (۹۸/۹/۲۴) ساعت ۹ از مقابل مسجد فائق واقع در میدان شهدا خیابان هفدهم شهریور خیابان شهید فیاض بخش برگزار خواهد شد. ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ @khamenei_shohada ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
❇#تقویم_ابراهیم✔ ✍ #امروز 🌹 #یکشنبه ، مورخ👇 بیست‌وچهارم(۲۴)، آذر(۹)، نود و هشت(۹۸)؛ می‌باشد. مصادف با: ۱۸ربیع‌الثانی۱۴۴۱ ۱۵دسامبر۲۰۱۹ 🔸️ذکر امروز: #یا_ذالجلال_و_الاکرام 🔹️حدیث امروز: دوست هر انسانی، خرد اوست و دشمن او، نادانی‌اش. #امام_رضا(ع) 🔸️رویداد‌های امروز: مناسبتی نداریم 🔴۱۷روز تا ولادت حضرت زینب(س) 🔵۲۵روز تا شهادت حضرت زهرا(س) ۷۵روز 🆔️ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اي عشق! بيا ڪه سينه هامان شد چاڪ «اين الـنّبأ العـظيم؟»، گـشتيم هـلاڪ چشمي ڪه تو را نديده باشد ڪور است خـون شد دل ما، «مـتي تـرانا و نـراڪ» ╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮ @khamenei_shohada ╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
🍁خزان ؛ به لطفِ تو چشم و چراغِ 💡 تقویم🗓 است که دیدنِ تو در این فصل🍁 اتفاق افتاد . . .❣ @khamenei_shohada
🌹ولادت: در 15 اسفند 1329 در همدان در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده است. 🌹شهادت 24 آذر 1360 در سرپل ذهاب به درجه رفیع شهادت نائل آمد. تنهاکانال‌معرفی شهدای گمنام درایتا🔰
بصیـــــــــرت
#معرفی_شهدا #شهید_حمزه_زینتی_افخم 🌹ولادت: در 15 اسفند 1329 در همدان در یک خانواده مذهبی به دنیا آم
حمزه زینتی افخم را اینگونه یاد کرد: 🌷من شرمنده مدافعان حرم هستم،شرایطی که این‌ها دارند خیلی سخت‌تر از شرایطی است که ما گذرانده‌ایم، 😔یک زمانی جنگ در کشور خودمان بود مردم احساس خطر می‌کردند این بود که از جنگ حمایت می‌شد؛ ولی این جنگ اعتقادی است که خیلی‌ها به آن اعتقاد ندارند و آن طرف را محکوم می‌کنند،😓 👈 اسلام به ما امر کرده که هر کجا جنگ بود یا انسانی احتیاج به کمک داشت ما باید برویم،💪 از طرف دیگر این یک جنگ نیابتی است ما داریم از امنیت کشور خودمان دور را دور دفاع می‌کنیم به همین دلیل فکر می‌کنم خیلی این خانواده‎‌ها غریب هستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀تاریخ تولد: ۱۳۵۸/۸/۶، 🥀محل تولد : کرمانشاه 🥀تاریخ شهادت: ۱۳۸۲/۹/۲۴ 🥀محل شهادت: سیستان و بلوچستان در درگیری با اشرار تنها کانال معرفی شهدای گمنام درایتا🔰 ╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮ @khamenei_shohada ╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
بصیـــــــــرت
#معرفی_شهدا #شهید_نادر_اسدی 🥀تاریخ تولد: ۱۳۵۸/۸/۶، 🥀محل تولد : کرمانشاه 🥀تاریخ شهادت: ۱۳۸۲/۹/۲۴
🌷شهید نادر اسدی می گوید: 🔰 پروردگارا، ریا سراسر وجودم را گرفته و هر کاری که برای رضای تو کردم برای دیگران تعریف کردم و مزدش را از تعریف دیگران گرفتم.😓 بنابراین، دست هایم تهی و کوله ام از توشه ی آخرت خالی است. خدایا، اگر با عدالت خود با من رفتار کنی، وای بر من! پروردگارا، به فضل و کرم و بخشش تو چشم دوخته ام.😓 🔰پروردگارا، مپسند بنده ای را که دوست دارد دیگران او را به نیکی یاد کنند.🙏 🔰خدایا، اگر با منافقین و گناهکاران محشورم کنی، جواب پیامبران و معصومین و شهدا را چه بدهم❓ تنهاکانال معرفی شهدای گمنام درایتا🔰 http://eitaa.com/khamenei_shohada
˙·‌•°❁ ❁°•·˙ ♻️ از همرزمان سردار شهید حاج حسین بصیر و سردار علی اصغر بصیر در دوران دفاع مقدس بوده بود❣. 👈وی جانباز بالای 50 درصد بوده که از ناحیه سر دچار جانبازی در جنگ هشت ساله شده بود. 🔰شهید محمد شالیکار از یادگاران دفاع مقدس شهرستان فریدون کنار محسوب می شود که چند روز را در بخش آی سی یو بیمارستان دمشق سپری کرد. شهید محمد شالیکار 47 ساله بوده و از وی دو پسر و یک دختر به یادگار مانده است. 🌷محمد شالیکار عضو گردان عاشورا و رزمنده دفاع مقدس بود که در مناطق عملیاتی 7 تپه، حلبچه و عملیات کربلای 10 حضوری فعال و موثر داشت. شهید محمد شالیکار در دوران دفاع مقدس از ناحیه کاسه سر شده بود که در درگیری با نیروهای تکفیری تروریست مورد اصابت گلوله ای از ناحیه کتف و ریه قرار گرفت که پس از چند روز کما وی به درجه رفیع شهادتـــ🌷 نائل آمد @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
˙·‌•°❁ #معرفی_شهدا ❁°•·˙ ♻️ #شهید_محمد_شالیکار از همرزمان سردار شهید حاج حسین بصیر و سردار علی اصغر
🔰 ‌زیبا از سردار شهید حاج محمد شالیکار 🕊در حال حرکت به سمت سوریه موقع اذان مغرب وعشاء به هم رزماش گفته بود که به راننده بگن نگهداره 🌷 🕊بعد راننده ى اتوبوس گفت الان جایى برای نماز خوندن پیدا نمیشه و نیم ساعت بعد به مقصد میرسیم🌷 🕊و شهید شالیکار در جواب به آنها گفت من یک سال مراقبت کردم نماز اول وقتم را از دست ندهم شما باعث شدین که من نماز اول وقتمو از دست دادم.🌷 🕊و خیلی ناراحت و نگران بود و سرش را به شیشه ى اتوبوس خم کرد و اشک از چشم هایش جارى شد🌷 🕊از اینکه نماز اول وقت رو بعد از یک سال از دست داده بود و این خاطره ى شهید شالیکار خیلی جالب و تاثییر گذار بود.🌷 http://eitaa.com/khamenei_shohada
✍سلام دوست عزیز 🤚 ♨️برای کانال یا گروهت یا گپ با دوستانت استیکر لازم نداری ❓❓ ✅اینجا همه جور استیکری هست با همه سلیقه ها 💯 💮 والپیپر و تم هم زیاد داریم ♨️ ❣عضو کانال شو ومتفاوت باش❣ 💖مـــــــ مژده ــــژده 📣📣📣 به زودی استیکرهای ناب و جدید شب یلدا تو این کانال 🔻🔻 🔜 http://eitaa.com/joinchat/3683975181Cd7403b6b80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حرم
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 📖🕋📖🕋📖 🕋📖🕋📖 📖🕋📖 📖✨همراهان گرامی کانال ، ختم قرآن دسته جمعی در کانال برگزار میشود ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🍃 ✅ تعداد ثبت مجموعه یا ضامن آهو میشود و توسط متصدی آمار در حرم مطهر 🍃🍂آقا علی بن موسی الرضا 🍂 🍃 از طرف شما عزیزان ثبت میشود و نزد ولی نعمتمان به امانت سپرده میشود ❇️فرصت تلاوت تا سه شنبه هفته آینده ۳ / ۱۰ / ۱۳۹۸ ✅ به نیت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و برآورده شدن حاجات افرادی که سهمی از تلاوت را انجام میدهند داشته باشیم 🙏 💠رسول الله (ص) فرمودند: ختم كننده قرآن گويى نبوت را در قلبش جاى داده است اگرچه به وى وحى‌نمى شود. اويك‌دعاىمستجاب داردودرختى در بهشت‌نصيبش‌مى گردد بحار  كلينى ج 2  متقى ج1 مجلسى 1403 📣از دوستانی که تمایل دارند در این ختم آسمانی شرکت کنند 😊 🌸تقاضا میشود تعداد جزء درخواستی خود را که تلاوت می نمایید به آیدی زیر👇👇👇 اعلام کنید تا در اولین فرصت شماره جزء خدمت شما اعلام گردد ودر حرم امام رضا علیه السلام ثبت شود🥀 ⬇️⬇️⬇️⬇️به آیدی زیر پیام دهید جهت شرکت در ختم قران 🆔 @ZZ3362
🔰 ▫️فرزند: مصطفي ▫️متولد: 1351/03/15 ▫️محل تولد : اصفهان ▫️تاریخ شهادت : 1389/09/24 ▫️محل شهادت : چابهارميدان شهدا مسجد امام علی 🔹عامل شهادت : انفجار تروریستی مسجد امام علی چابهار 🔸شرح علت شهادت : بر اثر حمله تروریستی عوامل گروهک تروریستی ریگی به مسجد امام علی چابهار و انفجار انجام گرفته به شهادت رسیدند 🔰تنها کانال معرفی شهدا در ایتا 🔰 http://eitaa.com/khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بصیـــــــــرت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_سی_دوم2
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق 3⃣3⃣ بغضت را فرو میبري... _ فڪرڪنم مجبور شیم دستتو سه باره بخیه بزنیم..! فهمیدم میخـــــاي از زیرحرف در بروي..!اما من مصمم بودم براي این ڪ بدانم چطور است ڪ تعـــــداد روزهاي سپري شده درخاطر تو بهترمانده تامن..! _ نگفتي چرا؟...چطورتوازمن دقیـــــق تري..؟...توحساب روزا!فڪر مي ڪردم برات مهم نیست..! لبخـــــند تلخي میزني و ب چشمانم خیره میشوي.. _ میدونستي خیلي لجبـــــازي..😊 خانوم ڪله شق من..! این جمـــــله ات همه تنم را سست مي ڪند خانوم من..! ادامه میدهي.. _ میخـــــاي بدونی چرا؟... باچشمانم التمـــــاس مي ڪنم ڪ بگو..! _ شاید داشتم میشمردم ببینم ڪي از دستت راحت میشم... و پشت بندش مسخره میخنـــــدي..! از تجربه این ي ماه گذشته ب دلم مي افتد ڪ نڪنع راست میگویي! براي همـــــین بي اراده بغض ب گلویم میدود.. _ آره!...حدسشومیزدم!جز این چي میتونه باشه..؟ رویم را برمیگردانم سمت پنجره و بغضم رارها مي ڪنم...😪 تصـــــویرت روي شیشه پنجره منعڪس میشود دستت را سمت صورتم مي آوري ،چانه ام را میگیري و رویم را برمیگرداني سمت خودت..! _ میشه بس ڪني...؟ زجرم میدي بااشڪات ریحـــــانه..! باورم نمیشد توعلي اڪبر مني؟. نگاهت مي ڪنم و خشڪم میزند.. قطـــــرات براق خون از بیني ات ب آهسته پایین میایند و روي پیرهنت میچڪد ب من و من مي افتم.. _ ع...علي...علي اڪبر...خون! و باترس اشاره مي ڪنم ب صورتت.. دستت را اززیر چونه ام برمیـــــداري و میگیري روي بینیت.. _ چیزي نیست چیزي نیست..! بلند میشوي و از اتاق میدوي بیرون.. بانگراني روي تخت مینشینم... 🏍موتورت را داخـــــل حیاط هل میدهي ومن ڪنارت آهسته داخل میآیم... _ علي مطمئــــني خوبي؟... _ آره!...از بیخـــــوابي اینجوري شدم! دیشب تاصـــــبح ڪتاب میخوندم! بانگراني نگاهت مي ڪنم و سرم را ب نشانه " قبـــــول ڪردم " تڪان میدهم... زهرا خانوم پرده را ڪنار زده وپشت پنجره ایستاده! چشمهایش ازغصه قرمز شده.. مچ دستم را میگیري،خم میشوي و ڪنار گوشم ب حالت زمزمه میگویی.. _ من هرچي گفتم تایید مي ڪني باشه؟! _ باشه!!... فرصـــــت بحث نیست و من میدانم ب حد ڪافي خودت دلواپسي..! آرام وارد راهرو میشوي و بعد هم هال...یاشاید بهتراست بگویم سمت اتاق بازجویي!! زهرا خانوم لبخـــــندي ساختگي بمن میزند و میگوید: _ سلام عزیزم...حالت بهتر شد؟دڪتر چي گفت؟ دستم رابالا میگیرم و نشانش میدهم _ چیزي نیست! دوباره بخـــــیه خورد.. چند قدم سمتم میآید و شانه هایم را میگیرد... _ بیا بشین ڪنار من.. و اشاره مي ڪند ب ڪاناپه سورمه اي رنگ ڪنار پنجره ڪنارش مینشینم و تو ایستاده اي درانتـــــظار سوالاتي ڪه ممڪن بود بعدش اتفـــــاق بدي بیفتد! زهراخانوم دستم رامیگیرد و ب چشمانم زل میزند _ ریحـــــانه مادر!...دق ڪردم تا برگردید.. چندتا سوال ازت میپرسم.. نترسو راستشوبگو! سعي مي ڪنم خوب فیـــــلم بازی ڪنم..شانه هایم را بیتفاوت بالا میندازم و باخنده میگویم.. _ وا مامان!ازچي بترسم قربونت بشم... چشمهاي تیره اش را اشڪ پر مي ڪند.. _ ب من دروغ نگو همـــــین..😌 دلم برایش ڪباب میشود.. _ من دروغ نمیگم.. _ چیزایي ڪه گفتید...چیزایي ڪه ...این ڪه علـــــي میخـــــاد بره!درسته؟ ♻️ ... 💘 @khamenei_shohada