eitaa logo
✨|بِـــــدونِ💌 سِـــــمَت|✨
12 دنبال‌کننده
3هزار عکس
965 ویدیو
335 فایل
﷽ بـ♡ـدوݩ سِمَـ♡ـت یعݩـے:)✨🎈 یھ ݩوجواݩ دغدغـه مݩـد اݩقـدࢪ عـاشق ایـݩ اݩقـلاب هست ڪه بدوݩ سمـت و پسـت میاد و یھ گوشـہ از ڪاࢪاے این اݩقلاب و تـو دسـت میگیرھ😍 مـدیࢪ؛🍓 🆔️ @Asma_H مسئول انجمݩ اسلامـے؛🌿 🆔️ @Mobina_R
مشاهده در ایتا
دانلود
11.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💖💖💖💖💖💖 🌙🌙🌙🌙🌙 💖💖💖💖 🌙🌙🌙 💖💖 🌙💖 💖🌙 😍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌   🍃✨❀┅🌼┅❀🍃 @Bedoonsemmat  🍃✨❀┅🌼┅❀🍃
😍😍😍😍💖💖💖👆👆
سلام سلام 😁 خب اممممممممممم 😨 بازم سلام 😶 راستش یه پویش داریم ازون خفناش 😋😚 خیلی هم راحته و البته برا اهل دلا محشر 😍 داستان ازین قراره که هر کدوممون میایم و از وصیت نامه یا سخنرانی ها یا صحبتای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ، اون تیکه ای که به دلمون نشسته یا شده سر مشق راهمون رو مینویسیم . هنوز تموم نشده 🤭 مرحله ی بعد اینه که با استفاده از هنر هایی که داریم این جمله رو روی یه تیکه کاغذ، مقوا، چوب، بوم .... هر چیزی مینویسیم و میزنیم یه قسمت خونه یا اول کتابتون یا هرچا که باب میلمونه تا ببینیمش 👀 اهم 😶 بعدم عکسشو با اون مکان قشنگی که هست به ایدی پایین میفرستیم ☺️ @khate_khon به همین راحتی منتظر اثار قشنگتون هستیم😌 ثابت کنیم راه شهدامونو ادامه میدیم😎🤝 پ.ن : من یه تقلب برسونم 😁 میتونین به صورت نقاشی خط ، نستعلیق، در قالب فونتای خاص ، معرق کاری ، کار با هویه و اتیش بازیو اینا ، یا حتی با خط ساده ی خودتون روی یه کاغذ ساده بنویسید . یه توصیه ی دم گوشی دیگه حتما این کارو حتی به ساده ترین شکل ممکن انجام بدین ... بخاطر اینکه به خودتون و بقیه بفهمونید که هنوز این سنگر پره از افسر . یه روز جنگ سخت بوده ، یروزم جنگ نرم 🤫 یا علی 🖤 @reyhaneha_yazd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨|بِـــــدونِ💌 سِـــــمَت|✨
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 #رمـان_تایـم #آقای_سلیمان_میشود_من_بخوابم #پارت_116
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 قرار است آنهایی که مایلند برای نماز صبح و زیارت به مسجد النبی بروند، قبل از اذان صبح، در لابی هتل باشند تا با حاج آقا چراغی به سمت مسجد النبی راه بیفتند. نیم ساعت مانده به اذان صبح، هدی بیدارم می کند. انگیزهٔ خوبی دارم برای نماز خواندن در حرم پیامبر؛ آن هم نماز صبح که معمولاً خواب می ماندم. بعد از نماز، به محل قرارمان با دیگر بچه ها می رویم. درِ شماره ۳۷ حیاط مسجد النبی و روبروی درِ اصلی بقیع. به انتظار دیگر همسفران می ایستیم تا همه بیایند و بقیع را زیارت کنیم. دیروز صبح مامورأن وهابی نگذاشته بودند که دور هم جمع شویم تا آقای چراغی برایمان از بقیع بگوید. یکی از بچه ها شکلات پخش می کند. پاکت شکلات را جلوی آقای چراغی می‌گیرد. لهجه اش اصفهانی است: _ حاجی آقا ! شما فرمودین سعی کنیم در مدینه و مکه همهٔ نمازهامون رو توی حرم بخونیم. چون هر رکعت نماز در مسجد النبی معادل هزار رکعت و در مسجد الحرام معادل ده هزار رکعته ... نه؟ آقای چراغی، سرش را پایین انداخته و دارد شکلاتی را که به کاغذش چسبیده باز می کند. با علامت سر پاسخ می‌دهد و البته زیرلب بله ای نیز می‌گوید. دختر اصفهانی ادامه می‌دهد: _ پس اگه من یک نماز قضای صبح بخونم، معادل هزار تا نماز قضام حساب می شه؟ آقای چراغی، شکلاتی را که نتوانسته بود از کاغذش جدا کند، به طرفِ او می گیرد و می خندد: _ اگه نمازت مثل شکلاتت باشه که حتی یکی هم حساب نمی شه ... آخه دختر ! تو میخوای سر خدارو هم کلاه بزاری ؟ با آمدن بچه ها حس و حال جمع به حال خوشی تبدیل می شود. روحانی سنگ تمام می گذارد. روضه نمی‌خواند. فقط حرف می‌زند و اشک می ریزد. از ما می خواهد بوی خانم فاطمه را استشمام کنیم. از ما می‌خواهد به مدینهٔ زمان غربت علی فکر کنیم. ببینیم علی را که در تاریکی شب، جسم پاک زهرا را دفع می کند. می‌خواهد پیدا کنیم خانهٔ سلمان را که حسن سر به دیوارش گذارده و گریه می کند. از ائمه بقیع می‌گوید و از قبر تخریب شده شان. از فاطمه زهرا می‌گوید و بیت الاحزانش. از ام البنین می‌گوید و عباسش صحبت‌هایش به دل می‌نشیند،چون شعار نمی دهد. گاهی از تاریخ می گوید و گاهی از ضرورت محبت خاندان نبوت. گاهی از عبرت های مدینه می گوید و گاه از مظلومیت اهل بیت در خانه خودشان. می‌گوید اگر چشم باز کنید فاطمه را می بینید که در کوچه بنی هاشم روی زمین افتاده است. زینب چهار ساله را هم کنارش می بینید که گریه می کند،اما دست روی دهان گذاشته تا صدای گریه بلند نشود. تصور کنید یک دختر خردسال که مادرش را زده اند وروی زمین افتاده چه حالی دارد؟هم گریه می کند و هم ملتمسانه به چپ و راست نگاه می‌کند و از در و دیوار تقاضای کمک می کند. منتظر است شاید رهگذری به دادشان برسد. اما آنجا هر کس که دور و بر زینب و مادرش بود،مخالف بود و خشن. کسی برای کمک پیدا نمی شد. آقای چراغی می نالد و حرف می زند. می گوید که چون خودش نامحرم است،نمی‌تواند دست بانو را بگیرد و از روی خاک بلندش کند. به ما می‌گوید شما زن هستید و می توانید زینب را آرام کنید. شما زن هستید و می‌توانید به فاطمه کمک کنید. از ما می‌خواهد که برویم و دست بانو را بگیریم و از روی زمین بلندش کنیم،اما دست به دست او دادن شرط دارد. کسی که دست به دست فاطمه می دهد،باید مثل او باشد. البته ما که نمی‌توانیم مثل او باشیم،ولی باید سعی کنیم که پاک باشیم و یا برش در دفاع از دین خدا. 🌸 🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
✨|بِـــــدونِ💌 سِـــــمَت|✨
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 #رمـان_تایـم #آقای_سلیمان_میشود_من_بخوابم #پارت_117 ق
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 حاجی چراغی می گوید و بچه ها زار می زنند. در همان حال خوشی که هنوز درکش نکرده ام،اما دوستش دارم،ماموران ریشت دراز وهابی می آیند. با روحانی جر و بحثی می کنند و با لحنی خشن،حرف می زنند. مخالف تجمع ما هستند و می‌خواهند که پراکنده شویم و برویم. بچه ها زیر لب،بدو بیراه نثارشان می‌کنند که حال خوشمان را خراب کردند. راه می‌افتیم. در محوطه حیاط مسجد النبی،از ضلع جنوبی می رویم تا به گنبد سبز یا همان قبة الخضرا می‌رسیم. دلم دچار جزر و مد شده است. چیزی در درونم حرکت کرده و می خواهد بیرون بتازد. نمی‌دانم چیست،اما می فهمم که انگار راهی جز به چشمم ندارد. آقای چراغی پشت به قبله و رو به گنبد می ایستد از بچه ها خواهش می کند که تا دوباره سر و کله ماموران وهابی پیدا نشده جمع شوند: _بچه ها! میدونین که طبق احکام اسلامی،میت را جوری دفن می کنم که صورتش رو به قبله باشه... ما الان پشت به قبله ایستادیم و درست روبروی صورت مبارک پیامبر مون... یعنی الان پیامبر مهربانمون دارن به ما نگاه می کنن. بچه ها دوباره آرام آرام اشک می ریزند.ادامه می دهد: _این رو هم بدونین تنها بزرگی که منتظر سلام دیگران نمیشه و قبل از اینکه به او سلام کنن،او به دیگران سلام می کنه،همین پیامبر مهربان ماست... طبق آیه قرآن وقتی مومنان نزد پیامبر می آن،به جای اینکه اونها سلام کنن اول حضرت سلام میکنن... حالا من ساکت می‌شم. شما هم سکوت کنین تا صدای سلام حضرت رو بشنوین. روحانی سکوت می کند. ناگهان درونم غوغا می‌شود. با پیامبر درد و دل می کنم. آقا جان! درست است نمیخواستم بیایم،ادی حالا که آمده ام. شاید من مومن نباشم که تو سلامم کنی. توقعی هم ندارم. اما اگر سلامت کنم چه؟جوابم را می دهی؟مگر می شود جواب ندهی؟پدر جان! سلامم را بشنو: السلام علیک یا رسول الله! 🌸 🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
' اَلسَّلامُ‌عَلـے‌ساکِن‌ِالتُّـربَـةالزّاکیَهـ‌ ..
‌سـلام‌برآن‌جاۍ‌گرفتهـ‌درخاکِـ‌پاک !
' اَحلـٰـے‌مِن‌العَسل، قاسـِم‌حُسین؏ !