eitaa logo
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
463 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
13.4هزار ویدیو
131 فایل
🌸 ظـ‌ه‍وࢪ بسیاࢪ نزدیک استــ :( @Beh_to_az_door_salam ادمین تبادلات: @ya_zah_raa مدیر اصلی @Asmahasani12 ادمین رمان @Loiaa009979
مشاهده در ایتا
دانلود
پـروردگـارـا وـاژه شهـیـد چیست..؟! ڪہ روے هر جـوانے میگذاری این چنین زیـبا مےشود..🥹؛))🥺🌿
قسم‌به‌وعده‌یمُت‌یرنی🫧' که‌ایستاده‌بمیرم‌به‌احترامِ‌علی؛)!✨
ما‌هیچوقت‌به‌کسی‌که‌دوسش‌داریم، نمیگیم‌پـدر‌و‌مادرم‌فدات‌شه! اما‌وقتی‌به‌شما‌برسه،از‌صبح‌تا‌شب‌میگیم: بِاَبی‌أَنتَ‌وَ‌أُمّی‌یا‌اَباعَبدالله..(:💙
آن‌چهره‌عارفانہ‌ات‌راعشق‌است.... آن‌هیبت‌بۍ‌ڪرانہ‌ات‌راعشقست... جانم‌فداۍ‌رهبرم:)!♥️
میگفت: اگهدیدۍنمازتبهتلذتنمیده قبلازتکبیروشروعنمازبگو ‹صلۍالله‌علیک‌یا‌اباعبدالله› ایننمازمَحشرمیشه:)🙂🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 چیزی نمانده تا ... 🔸 مادر مگه چند سالته؟ 🎤حاج محمود کریمی 🖤 ⃟ ⃟🏴¦↭ 🏴 ⃟ ⃟🖤¦↭ •┈••✾🍂🥀🍂✾••┈• ڪپی‌با‌ذڪرصلوات‌براے‌ظهور‌قائم ╔═•══❖•ೋ° ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این‌روزها.. بیشتر‌ یادِ‌ "پـــدر" کنیم؛ فصل‌تنھايی‌ 'علی‌' آغاز‌شده!💔 🖤 ⃟ ⃟🏴¦↭ 🏴 ⃟ ⃟🖤¦↭ •┈••✾🍂🥀🍂✾••┈• ڪپی‌با‌ذڪرصلوات‌براے‌ظهور‌قائم ╔═•══❖•ೋ° ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا‌روزے‌‌کہ‌‌دلمو‌بہ‌فاطمہ‌‌سپردم؛ غـــم‌نـــدارم💔🙂>>¡" 🖤 ⃟ ⃟🏴¦↭ 🏴 ⃟ ⃟🖤¦↭ •┈••✾🍂🥀🍂✾••┈• ڪپی‌با‌ذڪرصلوات‌براے‌ظهور‌قائم ╔═•══❖•ೋ° ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
هستے از آنچہ نوشتند فراتر بانو یڪ نخِ چادر تو شافع محشر بانو همگے سینہ زنیم و همہ فرزند توایم با تو معنا بشود واژه مادر بانو💔 🖤 ⃟ ⃟🏴¦↭ 🏴 ⃟ ⃟🖤¦↭ •┈••✾🍂🥀🍂✾••┈• ڪپی‌با‌ذڪرصلوات‌براے‌ظهور‌قائم ╔═•══❖•ೋ° ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکر لب نوکرها سیدتی لبیکِ یا فاطمه الزهرا صلی الله علیکِ 🖤 ⃟ ⃟🏴¦↭ 🏴 ⃟ ⃟🖤¦↭ •┈••✾🍂🥀🍂✾••┈• ڪپی‌با‌ذڪرصلوات‌براے‌ظهور‌قائم ╔═•══❖•ೋ° ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
بسم الله النور تب داری بد جور.mp3
8.47M
⁽﷽⁾ °•|🌱『🎼🎶』🌱|•° ◉━━━━━━─────── ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ بسم الله النور تب داری بد جور... سید مجید بنی فاطمه 🖤 ⃟ ⃟🏴¦↭ 🏴 ⃟ ⃟🖤¦↭ ❉ ╤╤╤╤ ✿ ╤╤╤╤ ❉ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌. ‹💔 ⃟یا زهرا ❉ ╧╧╧╧ ✿ ╧╧╧╧ ❉ ╔═•══❖•ೋ° ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گاهی‌دلتنگی درهیچ‌بیتی،نمی‌گنجد..!! گاهی‌یڪ‌تصویر، این‌چنین دل‌را‌به‌تپش‌وامی‌دارد :)💔 ❤️ •┈••✾🍂🥀🍂✾••┈• ڪپی‌با‌ذڪرصلوات‌براے‌ظهور‌قائم ╔═•══❖•ೋ° ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
JamadiolAvval_1402_09_06_Shab_14_H_Sarollah_Rasht_Fatemiyeh_1_08.mp3
6.45M
⁽﷽⁾ °•|🌱『🎼🎶』🌱|•° ◉━━━━━━─────── ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ به هوای حرمت محتاجم 🎙حاج‌ابوذر بیوکافی 🚩السَّلام‌علےالحسین(ع) 🚩وعلےعلےبن‌الحسیـن(ع) 🚩وعـــــلےاولادالحسیـن(ع) 🚩وعلےاصحاب‌الحسیـن(ع) ─━━━⊱✨✿✨⊰━━━─ ╔═•══❖•ೋ° ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهام نکنیا به ظاهرم نگا نکنیا از این حرم جدام نکنیا... ❤️ •┈••✾🍂🥀🍂✾••┈• ڪپی‌با‌ذڪرصلوات‌براے‌ظهور‌قائم ╔═•══❖•ೋ° @eshgham_hosein ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
۩؎‌هرشب در پایان شب دست بر سینه گذاشته و به زیارت آقا (ع) می رویم : ۩؎اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُم اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن آقاجان عرض سلام در بین الحرمین رو قسمت هممون قرار بده ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ┄═✿๑●•●•●๑✿═┄ ڪپی‌با‌ذڪرصلوات‌براے‌ظهور‌قائم ╔═•══❖•ೋ° ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🏴•ೋ•ೋ°
••••●●💕🍓●●•••• هروقت‌‌خواستـی‌ گناه‌ڪنـے این‌‌سوال‌روازخودت‌بپرس⁉️ مَّالَڪُم‌لَاتَرْجُونَ‌لِلَّهِ‌وَقَارَا..؟ «شماراچه‌شده‌است‌ڪه‌برای‌ خـ♡ـدا شأن‌ومقام‌وارزشـے‌قائل‌نیستید ...؟💔 ———⃟‌🍓⃟🌻⃟🍭⃟———— ‌#ܝߺ̈ߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝ‌ߊ‌ܢߺ߭ܣ اَلَّلهُمـّ_عجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج در محـضر خُــدا گنـاه نکنیم 📓🖇 💥💪🏿
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
🌸بسم رب الشهداوصدیقین🌸 ✍🏻داستان: حقایق پنهان📖 #قسمت_چهاردهم 4⃣1⃣ سال94هم آغازشد بااینکه بعدسه سال
🌸بسم رب الشهداوصدیقین🌸 ✍🏻داستان: حقایق پنهان📖 5⃣1⃣ طوری که باخواندن یک دورکامل معنی کل قرآن به خیلی چیزهای مهمی رسیدم ودرک واقعی آنها وپرهیزکردن ازخیلی چیزهای حرام که همیشه فکرمیکردیم حلال هستن ویابرعکس آنها ازطرف نمازخواندن قرآن خواندن حلال وحرام ها غیبت وتهمت ها رفتارهای بدوخوب احترام ها حریم ها نفسانیت ها گذشت وبخشش ها حفظ آبرووحرمت ها انفاق کردن ها نهی ومنکرکردنها وبازهم میگویم که واقعامن ویاماچقدررررازاین مسئله هادوربودیم وهستیم وفکرمیکنیم همه اینهارامیفهمیم ودرک میکنیم درصورتیکه فقط دونستنه نه عمل ونه باتمام وجوددرک کردن وقتی به مفهموم اصلی اینهاپی بردم واقعاازخودم بدم میومد که خداچقدررربخشنده ومهربان هست وخیلی هم بربنده هاش آسون گرفته ولی بنده هاش بازهم هرروزگله وشکایت میکنن آن هم حتی باانجام ندادن واجبات انتظارهاشونم بیش ازحد هست درکنارمعنی قرآن معنی کتاب دعاهاراهم میخوندم وبه دستورمحمدرضابیشترحواسم راجمع کرده بودم رومعنی های دعای ندبه دعای عهد زیارت عاشورا وجوشن کبیر وبعدکمیل وتوسل بعدبقیه دعاها وقتی معنی دعای ندبه رادوبارخواندم ومرورکردم توذهنم که اصلانیازی هم به مرورش نبود وخیلی واضح بودآن کلمات وبه زبان ساده ولی پرازمعنی که فقط دردودل کردن باآقابودودعابرای ظهورش وبس وقتی درخواندن دعای ندبه به بندهای اَینَ الحَسَنُ اَینَ الحُسَینُ کجاست حسن ابن علی،کجاست حسین بن علی اَینَ اَبناءُالحُسَینِ صالِحُ بَعدَصالَح کجایند آن پاکان پس از صالح وَصادِقُ بَعدَصادِق وراستگو پس از راستگو وبه بعدآنهامیرسی ویاجاهایی که میگه لَیتَ شِعری اَینَ استَقَرَّت بِکَ النَّوی، (ای امام زمان)کاش می دانستم که کجا(وکی)دلها به ظهور تو قرار وآرام خواهد یافت بَل اَیُّ اَرضِ تُقِلُّکَ اَوثَری اَبِرَضوی آیا به کدام سرزمین اقامت داری آیا برزمین رضوا اَوغَیرِها،اَم ذی طُوی یاغیر آن یا به دیار ذوطوی متمکن گردیده ای وبندی که میگه(تَراناونَراکَ)یعنی کی شود که تومارا وماتورا ببینیم وقتی پی به معنی این کلمات ببریم دیگردرخواندن دعاهای ندبه اصلانیازی به روضه خواندن نیست طوری دلت میکشند طوری غریبی آقاراحس میکنی وطوری ازخودت متنفرمیشوی که دیگرچیزی یاکسی جلودارگریه هات نمیتواندبشود گریه هایی که واقعنی واسه خودآقامیشه نه آرزوهای خودت ومشکلات خودت طوری ازخودت متنفرمیشی وشرمنده آقا،که دوست داری زمین بازبشه فروبری داخل زمین طوری شرمنده میشی ازغریبی آقا واینکه میفهمی خودتم باگناهات سهیم بودی دردل شکستن هاش سهیم بودی دراشک ریختن هاش ومهمتراینکه سهیم بودی درغیبت طولانی اش کل قلبت دردمیگره که البته اگرکل این هاراباتمام وجوددرک کنی وبپذیری حال دل وقلبت بدمیشود وگرنه هیچ چیزی برایت فرق نمیکند تاباتمام وجودآن کلمات وارزش ظهوررانفهمی ویاقبول نکنی که خودت هم باگناهانت باعث این غیبت بودی ودرخواندن دعای کمیل چقدرررزیبادرحضورخداتوبه میکنیم بخاطرگناهانی که کرده ایم حتی بخاطرهواوهوس ها دردعای جوشن کبیرچقدرررزیباترباخدارازونیازوطلب بخشش میکنیم ❤️ ... 🌷
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
🌸بسم رب الشهداوصدیقین🌸 ✍🏻داستان: حقایق پنهان📖 #قسمت_پانزدهم 5⃣1⃣ طوری که باخواندن یک دورکامل معن
🌸بسم رب الشهداوصدیقین🌸 ✍🏻داستان: حقایق پنهان📖 ⃣1⃣ چیزهایی راکه محمدرضابه من میگفت ویادم میداد منم تامیتونستم به خانواده ودوستانم یادمیدادم ومثل محمدرضاتوضیح میدادم تابه درک واقعی همه اون چیزهای خوب برسن مثل خودسازی واقعی مثل درک ظهورآقا وترک گناهان مثل خواندن قرآن ودعاهابامعنی وحتی تفسیر گذشت کردن وبخشیدن،انفاق کردن بدون هیچ چشم داشتی احترام به پدرومادر که متاسفانه خودم هرازگاهی بخاطرفشارهای زندگی ومشکلات های سختم تواین موردلنگ میزدم وکم میاوردم وگاهی اوقات بدخلقی میکردم بابزرگترهاویاپدرومادرم هرچندبلافاصله سخت پشیمون میشدم ویک روزیاشب کامل گریه وتوبه میکردم ولی چه فایده مهم اون لحظه هاودقایق بودکه بایدصبوری میکردم ونکردم وتاآخرعمرشرمنده پدرومادرم هستم درسال94هم هنوزخواب هام ادامه داشت وهمچنان محمدرضاراگاهی اوقات خواب میدیدم که بیشترشب های جمعه بودویاشب های خاص مثل شب های ولادت ائمه وامام ها ویاشهادت هاشون وطبق معمول کارش راهنمایی کردن من به خاطرخودسازی بودطوریکه اگرجاهایی خطاویااشتباه میکردم توخواب راهنماییم میکردوحتی تذکر میداد.حتی اگرصبرم به خاطرمشکلاتم لبریزمیشدبرام ازصبرحضرت زینب(س) میگفت ازفاطمه زهرا(س)میگفت ویاازسختی ورنج کشیدن های سه ساله امام حسین وبهم میگفت چراشماهافکرمیکنیدچون آدم بدی هستین یاخدادوستتون نداره بهتون مشکلات وسختی میده چرابه این زندگی امام هافکرنمیکنید مگرخداآنهارادوست نداشت مگرآنها باارزشترین انسانهانبودن پس بایدگفت که خدادوستشون نداشت اون همه سختی رانصیب امام هاوخانواده ی آنهاکرد چرابه بزرگی خداوحکمت وقسمت هاش فکرنمیکنیدویاباورندارید که هیچ برگی بدون اذن خداوندازدرختی نمی افتد محمدرضاهم میدونست سوادمن کمه خیلی ساده برام حرف میزدولی حرفهاش پرازمعنی وپندواندرز وکمک بودبه من واسه بیدارشدنم ازخواب غفلت سال95هم داشت ازراه میرسیدوبازمثل اون چهارسال ثبت نام راهیان شروع شد ولی اون سال دیگه نه پیغامی ازشهیدداشتم به خاطرنارضایتی پدرومادرم که به خاطرحرف ودیدمردم که دوباره نرم راهیان ونه خبری ازدعوت محمدرضاوشهدابودکه بتونم ثبت نام کنم واسه راهیان وسال95انگارواقعا طلبیده نشدم وپرونده سفرم امضانشدکه بتونم برم سفرراهیان وباسال94متاسفانه شددوسال پشت سرهم که نرفتم سفرراهیان نور سال94بخاطرپدرومادرم نرفتم وسال95فکرمیکردم که ازطرف شهداطلبیده نشدم تابرم راهیان که خداراشکر بعدهافهمیدم دلیل داشت وآن هم بازکارخودمحمدرضابود ❤️ ...
🌸بسم رب الشهداوصدیقین🌸 ✍🏻داستان: حقایق پنهان📖 7⃣1⃣ دلیل کارمحمدرضادرسال95که سفرراهیان نوررابرام محیانکردتابرم این بودکه من بیشتر دلتنگ کربلای ایران بشم درسال آینده،تابه همراهش ماموریتی راکه بهم میده راباجان دل انجام بدم وپیگیربشم،واینکه من درآن سال پیگیرخانواده خودش هم بشم،یعنی درسال95 اوایل برج2بودکه ازمادرم پرسیدم شمایه بارگفتین که مادرمحمدرضارادرتلویزیون دیدین آیا تنهااومده بودن برنامه؟آیاپسری دختری ویاهمسرش درکنارایشون نبودن؟ مادرم گفت نه خودش تنهابود. ومن واقعاخیلی ذهنم درگیراین مساله شدوهمش باخودم میگفتم کاش میشدیه جورایی ازخانوادش بدونم که واقعامادرش تنهاس یاخواهروبرادروپدرهم داره که تقریبایک ماه بعدخودمحمدرضااومدبخوابم ونشونه ای داد البته نمیشه گفت نشونه بلکه خیلی واضح گفتن بیایین خونه پدری ام خوابم این بودکه: دیدم در یک اتاق تقریباکمی ازسه درچهاربزرگتربودم وخونه قدیمی که درِبزرگی داشت وتمام شیشه ها که هم درآن اتاق بودوهم پنجره هاش وصل بهم بود محمدرضاروبه حیاط جلوی درایستاده بود وویلچری جلوی محمدرضابود و من پشت سرمحمدرضابودم تقریباآخراتاق اصلادیده نمیشدکه ببینم روی اون ویلچرچه کسی هست آقا یاخانم وفقط انگشتان پاشومیدیدم باجوراب مشکی محمدرضادرموردکسانی بامن صحبت کردکه قبلامن پیگیرزندگی آنهابودم ومحمدرضاآن شب گفت مشکلشون حل میشه کارت رابه درستی انجام دادی وآخرصحبت ها گفتم داداش محمدرضا اون کسی که روی ویلچره کیه درجوابم گفت هروقت بیای خونه پدری ام متوجه میشی این شخص کیه که بعدباصدای اذان صبح بیدارشدم واقعاگیج بودم این بار بامحمدرضاصحبت کردم گفتم خب من چطوری برم خونه پدرت درصورتیکه هیچ نشونی ندارم ازشون ونه آدرسی یاشماره تماسی وواقعاتاچندروزذهنم عجیب درگیربودوحال خودمم بهم ریخته که چرامحمدرضااین حرف رازد درصورتیکه هیچ سرنخی ازشون ندارم تااینکه یک هفته گذشت شب جمعه بودباز این بارمحمدرضاراخواب ندیدم فقط خواب دیدم که خودم پیگیرشدم به خاطرآدرس خانه پدری محمدرضا ودرخواب دیدم که یه باردرحوزه بانوان قوچان هستم وبازیه بارمیدیدم که در ناحیه سپاه قوچان هستم وپرس وجو میکنم ازکسایی که آیاشمافلان شهیدرامیشناسید آدرسش رامیدونیدکجاس ومن ازآدرس فقط یک شهرقم را میدونستم که آن هم باکارتی که ازمحمدرضابدستم افتاده بوددرسال92که نوشته شده بودمتولدشهرقم صبح که بیدارشدم متوجه شدم که مثل همیشه بایدخودم همت کنم وبازهم به محمدرضاوپیغامش اعتمادکنم ونترسم وپیش برم که شهداجز خوبی ومهربونی وبیدارکردن ماها چیز دیگری نمی خواند ووقتی به اون چندسال قبل وپیغامهای محمدرضادرهرزمینه فکرکردم دیدم هیچ یک ازحرفهاوپیغامهای محمدرضا بیجاوبی حکمت نبوده بلکه همیشه خیروخوبی دراون بوده ویهویی خوابم وحوزه بانوان وسپاه جلوچشمم اومد وفهمیدم که بایدچطوری کارراشروع کنم وبرم سراغ چه کسی ❤️ ..
🌸بسم رب الشهداوصدیقین🌸 ✍🏻داستان: حقایق پنهان📖 8⃣1⃣ وفهمیدم که بایدچطوری کارراشروع کنم وبرم سراغ چه کسی فردای اون روز رفتم حوزه بانوان حضرت زینب و واسه دوستم(لیلا) تعریف کردم که بازچه خوابی دیدم و اگر آشنایی داره و یا ازطریق حوزه و سپاه میتونه پیگیری کنه که آدرس یا شماره تماسی ازخانواده محمدرضا پیداکنیم کمکم کنه اجرش با سیدالشهدا، چون همیشه تا جایی که در توانش بود نه نمی گفت لیلا میگفت درسته دست من هم از این کارتهای عهد با شهدا تو فکه افتاد و جرات نکردم عهد ببندم ولی کارهایی واسه شهدا از دستم بربیاد انجام میدم،و اگرعهد نبستم با شهدا برا این بود که خیلی سخته و با هر بار شکستن عهد آدم صد بار میمیره و زنده میشه و تو واقعا دل وجراتت خیلی بود وخیلی هم پیگیر میشی و همت میکنی،من هم واقعا بعضی اوقات به کار تو و عهدهات فکرمیکنم و حالا اینطور خواب های واقعی میبینی کلا هنگ میکنم ولی باورت دارم هم خودت و هم خوابهات رو بعد صحبت هامون رفت سراغ فرمانده حوزه و جریان رو گفت که فقط دنبال یک نشونی از فلان شهید هستیم اگر میتونه کمک کنه و یا تماس بگیره با بنیاد شهدای قم ببینه آدرس یاشماره میدن یا نه ایشون هم چند جا تماس گرفتن و حتی بنیاد شهدای قم متاسفانه دستمون به جایی بند نشد و هیچ کسی نشونی از خانواده محمدرضابه ماندادن ولی خب خداروشکر که همیشه کارهای محمدرضا واقعا بجا بود و بعد هر پیغامی که سخت بود و یا خودم آدرسی نداشتم ، از پیغام دهنده ها خودش طوری کمکم میکرد و برنامه و آدمها را به هم وصل میکرد که کلا خودم هم گاهی اوقات بخودم شک میکردم چندین ماه گذشت ومن همچنان درگیر آدرس بودم یعنی بیشتر تو فکر اینکه چطوری باید آدرسشون را پیدا کنم و همیشه پای عکس محمدرضا تو اتاقم باهاش حرف میزدم ومیگفتم خودت کمکم کن یه روز هم گفتم که اگر تا آخرسال آدرس را پیدا نکردم امسال میرم سفر راهیان و برگشتن از راهیان قم پیاده میشم و پیگیر آدرس خونه پدریت میشم و میرم سرمزارت میشینم هرکسی اومد سر مزارت هی میپرسم شما خواهر شهیدی؟! شما برادر شهیدی؟! تا اینکه خانوادتوپیداکنم بعداینکه اینطوری با محمدرضا به شوخی و البته کمی جدی صحبت کردم درست چهار،پنج روز بعدش دوستم تماس گرفت گفت یه چیزی بگم باورت نمیشه گفتم چی؟ چی شده مگه؟! گفت امروزصبح رفتم سپاه واسه انجام کارهایی اتاق آقای.... بعد دیدم اونجا آقایی هست که احساس کردم فامیلش هم فامیلی محمدرضا هست و دارن شفیعی صداش میزنن وجالب اینکه ایشون ازقم اومده بودن مشهد زیارت و بعد هم اومده بود سپاه دیدن دوستش و من دیدم از قم اومده خودمو آماده کردم تا سوال ها رو ازش بپرسم بعدانجام کارهام باکمال پرویی رفتم ازش سوال کردم که ببخشیدشهیدمحمدرضاشفیعی برادرشماس بعدایشون گفتن ببخشیدمن شفیعی نیستم،من شریفی هستم یه لحظه تعجب کردم گفتم نکنه همون شریفیه ومن گفتم شفیعی باز پرسیدم آیا شما همچین برادری دارین با این اسم که طرز شهادتش هم اینطورباشه و بعد16سال پیکرش سالم برگرده قم؟؟ گفتن نه ،منم دوتا برادرشهید دارم ولی طرز شهادت هاشون اینطور نبوده دیگه خلاصه بیخیال سوال شدم و گفتم ببخشید شما از قم تشریف آوردین؟ گفتن بله گفتم ما ،یعنی بیشتر دوستم دنبال آدرس یا شماره تماس منزل پدر یا خانواده شهید محمدرضاشفیعی هستیم که دوستم هم خواب این شهید را میبینه و خیلی براش مهمه خانوادش روپیداکنه، اگر شما میشناسید این شهید و خانوادش رو لطفا کمک کنید. که بعدآقای شریفی گفتن من هم نمیشناسم ولی برگشتم قم قول میدم که پیگیر باشم و اگر پیدا کردم حتما خبر بدم به شماها با حرفهای دوستم ساکت شده بودم فقط گوش میکردم وگریه میکردم به حرفهای محمدرضا و به خوابم که چطور واضح گفت بیاخونه پدرم و حالا بعد چند ماه خودش چطور برنامه ها رو به هم وصل کردتا بشه که آدرس یا نشونی از خانوادش پیدا کرد فکرمیکنم دوماهی طول نکشید که یک شب دوستم پیام داد که فردا بیاحوزه ببینمت خبرای خوب دارم برات ولی سوال نکن که نمیگم وفردابایدحضوری بگم ✍🏻 ... 🌷