#قطرهایازدریایفضائلاهلبیتعلیهمالسلام
حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه به سلمان محمدی فرمود:
قسم به خدايي كه آسمان را بدون ستون برافراشته است هر يك از فرشتگان بخواهند
به قدر یک نفس از جاي خود تكان بخورند
تا اذن من برای او نباشد
توانای بر حركت نخواهند بود
همچنین اين قدرت برای فرزندم
حسن و بعد از او حسین و نُه نفر از فرزندان حسین (صلوات الله علیهم) که نهمین آنان قائم آنهاست می باشد.
📜بحار الأنوار/ج۲۷/ص۳۶.
📜مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر/ج۱/ص۵۵۴.
📜البرهان في تفسير القرآن/ج۳/ص۶۷۷.
#یاامیرالمؤمنینمدد
مراغی به اسنادش از ابن عباس روایت کرده که، رسول خدا {صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم} فرمودند:
"شک کننده در فضیلت علی بن ابیطالب علیهالسّلام روز قیامت در حالی از قبر برانگیخته میشود که طوقی از آتش با سیصد زبانه بر گردن دارد که بر هر زبانهای شیطانی گمارده شده که وی را به وحشت و هراس انداخته و آب دهان به صورتش میاندازد."
📜بحارالانوار، ج۳۸، ص۱۰.
#جایگاه_عقیله_بنی_هاشم
🔸پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم:
مَن بَکی عَلی مُصابِ هذِهِ البِنتِ (زَینَبَ بَنتِ عَلِیٍ علیهاالسلام) کانَ کَمَن بَکی عَلی أخَوَیهَا الحَسَنِ و الحُسَینِ علیهماالسلام
🔹هر کس بر مصیبت های این دختر (زینب علیهاالسلام) بگرید، همانند کسی است که بر برادرانش حسن و حسین علیهماالسلام گریسته باشد.
📜 وفیات الأئمه، ص ۴۳۱
#یاامیرالمؤمنینمدد
🔸قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ سلام اللّه علیه:یا سلمان وأنا الیوم قد ظهرت لکم بذاتی فی هذه القبة وتسمیت فیها بعلی بن أبی طالب وأنا الذی طلبتنی القرون بعد القرون ، أنا الههم ومعبودهم وماطلبونی الا الذین عرفونی وما أنکرنی الا الجاحدین وأنا الحاضر الموجود بینهم أسمع و أری وأنا لاذی أتکنی بأنزع بطین وأمیرالمومنین ویعسوب الدین و امام المتقین و اله العالمین وأنا الیوم قد ظهرت لکم بصورتی الانزعیة الذاتیة النورانیة اللاهوتیة وفیها تسمیت بأنزع بطین لأنی أنا الذی نزعت الایمان من سائر المشرکین و نزعت الشک و الشرک من قلوب المومنین و رکبت الحجة علی القوم الجاحدین فی سائر الظهورات لما کنت أظهر لهم فی المعاجز و القدرة الباهرة ولم یومنوا بها وأنا الذی ما حلت عن کیانی ولا تغیرت عن مکانی وأنا معنی المعانی و رب المثانی.
🔹امیرالمومنین سلام الله علیه فرمودند: ای سلمان و من امروز به تحقیق ظاهر شدم برای شما ، به ذاتم در این قبه و در آن نامیده شدم به علی بن ابیطالب و من کسی هستم که قرن های بعد از قرن من را طلب کردند و من اله آنها بودم و من را عبادت می کردند و کسی من را طلب نکرد الّا کسانی که به من معرفت داشتند و کسی من را انکار نکرد الّا کسانی که کافر بودند و من بین آنها حاضر و موجود بودم که می دیدم و می شنیدم و پناهگاهی بودم که نامیده شدم به انزع بطین و امیرالمومنین و یعسوب الدین و امام متقیان و اله عالمیان و من امروز ظهور کردم برای شما به صورت خارجی ، ذاتی ، نورانی ، لاهوتی خودم و در آن نامیده شدم به انزع البطین ، چرا که به تحقیق من کسی هستم که ایمان را از مشرکین خارج کردم و شک و شرک را از قلوب مومنین خارج کردم و من کسی بودم که حجت خدا بودم بر قوم های کافر به صورت های دیگر ، وقتی معجزات و قدرت درخشان را برای آنها در آن زمان ظاهر می کردم و به آن ایمان نیاوردند و من کسی هستم که از وجودم برنگشتم و از مکانم تغییر نکردم و من معنی همه ی معانی و رب المثانی هستم.
📜 کتاب الطاعة متى تقوم الساعة ٤١١ ( سلسلة التراث العلوى جلد ٩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمدبنحنیفه گوید:
وَاللهِ لَقَد نَظرتُ إلٰى السَّريرِ و إنّهُ لَيَمُرُّ بِالحِيطانِ و النَّخلِ فَتَنحَنّٰي لَه خُشوعاً
به خدا سوگند من به تابوت امیرالمؤمنین علیهالسلام نگاه میکردم که از کنار دیوارها و نخلستان ها میگذشت، تمام آن ها از روي خشوع، در مقابل تابوت خم میشدند.
📜بحارالانوار ج ۴۲ ص۲۹۴
از شکنجه های روحی موسی بن جعفر
سلام الله علیهما این بود که مجالس لهو
و لعب در کنار زندان حضرت به راه
میانداختند که صدای آن به گوش امام
برسد. فیض بن ابی صالح که کاتب
عیسی بن جعفر بود، گفت: «موسی بن
جعفر در روزهای که در زندان بود، آن قدر
از سخنان بیهوده و لهویات به گوشش
رسید، که باور نمیکنم هرگز به خاطرش
خطور کرده باشد.»
📜عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۸۲
💚سر آغاز زمینه سازی نهایی صدارت شهنشاه عالمین، مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام، مبعث خاتم الانبیا علیه و آله السلام تبریک و تهنیت باد 💚
اثر تواضع و فروتنی نسبت به مولانا اميرالمؤمنين عليه السلام
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
وَ کَیْفَ لَا یَتَوَاضَعُ الْأَمْلَاکُ وَ غَیْرُهُمْ مِنَ الْعُقَلَاءِ لِعَلِیٍّ وَ هَذَا رَبُّ الْعِزَّةِ قَدْ آلَی عَلَی نَفْسِهِ قَسَماً لَا یَتَوَاضَعُ أَحَدٌ لِعَلِیٍّ قِیسَ شَعْرَةٍ إِلَّا رَفَعَهُ اللَّهُ فِی عُلْوِ الْجِنَانِ مَسِیرَةَ مِائَةِ أَلْفِ سَنَةٍ
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ( در قسمتی از یک حدیث طولانی ) می فرماید:
...چرا فرشتگان و دیگر عقلا نزد علی (علیه السلام) فروتنی نکنند وقتی پروردگار شکوهمند به بزرگی خود قسم یاد کرده که اگر کسی به اندازه سر مویی در برابر علی (علیه السلام) فروتنی کند، او را به اندازه مسیر صد هزار سال بر فراز بهشت بالا میبرد...
📜بحارالانوار-جلد ۱۷-صفحه ۳۲۶-حدیث ۱۵
آقا امام کاظم علیه السلام فرمودند:
فَلَوْ قِيلَ لَنَا إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لاَ يَكُونُ إِلاَّ إِلَى مِائَتَيْ سَنَةٍ أَوْ ثَلاَثِمِائَةِ سَنَةٍ لَقَسَتِ اَلْقُلُوبُ وَ لَرَجَعَ عَامَّةُ اَلنَّاسِ عَنِ اَلْإِسْلاَمِ وَ لَكِنْ قَالُوا مَا أَسْرَعَهُ وَ مَا أَقْرَبَهُ تَأَلُّفاً لِقُلُوبِ اَلنَّاسِ وَ تَقْرِيباً لِلْفَرَجِ
اگر به ما بگویند این امر (ظهور) تحقق نمیپذیرد، مگر بعد از دویست یا سیصد سال و آن را دیر ببینیم، دلها دچار سختی و قساوت گردد.
بگوئید:
چه زود است...
چه نزديک است...
و بدينگونه دلهای مردم اُنس ميگيرد و آرامش میيابد و فرج نزديک میشود.
📜بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۰۲
حزن و اندوه و تفجع در روز ولادت امام حسین علیه السلام
●عن شرحبيل بن أبي عون: انه قال: لمّا ولد الحسين- عليه السلام- هبط ملك من ملائكة الفردوس الأعلى، و نزل إلى البحر الأعظم و نادى في أقطار السموات و الارض: يا عباد اللّه ألبسوا ثياب الاحزان و أظهروا التفجّع و الأشجان، فإن فرخ محمد- صلى اللّه عليه و آله- مذبوح مظلوم مقهور.
●روایت شده وقتی امام حسین (علیه السلام) به دنیا آمد ملکی از ملائکه فردوس اعلی فرود آمد و به سوی دریای بزرگ فرستاده شد و در تمام آسمان ها و زمین فریاد زد: ای بندگان خدا لباس های حزن بپوشید و ناراحتی و ناله های خود را آشکار کنید زیرا زاده محمد (صلی الله علیه و آله) مذبوح و مظلوم و مقهور است.
مدينة المعاجز، ج3، ص 438
أسرار الشهادة، ص 106
نفس المهموم، ص 15
«فُطرُس مَلَک»
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْمَعْرُوفِ بِغَزَالٍ مَوْلَى حَرْبِ بْنِ زِيَادٍ الْبَجَلِيِّ عَنْ مُحَمَّدٍ أَبِي جَعْفَرٍ الْحَمَّامِيِّ الْكُوفِيِّ عَنِ الْأَزْهَرِ الْبِطِّيخِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ وَلَايَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَبِلَهَا الْمَلَائِكَةُ وَ أَبَاهَا مَلَكٌ يُقَالُ لها [لَهُ فُطْرُسُ فَكَسَرَ اللَّهُ جَنَاحَهُ فَلَمَّا وُلِدَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع)بَعَثَ اللَّهُ جَبْرَئِيلَ فِي سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ إِلَى مُحَمَّدٍ(ص)يُهَنِّئُهُمْ بِوِلَادَتِهِ فَمَرَّ بِفُطْرُسَ فَقَالَ لَهُ فُطْرُسُ يَا جَبْرَئِيلُ إِلَى أَيْنَ تَذْهَبُ قَالَ بَعَثَنِي اللَّهُ مُحَمَّداً يُهَنِّئُهُمْ بِمَوْلُودٍ وُلِدَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ فَقَالَ لَهُ فُطْرُسُ احْمِلْنِي مَعَكَ وَ سَلْ مُحَمَّداً يَدْعُو لِي فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ ارْكَبْ جَنَاحِي فَرَكِبَ جَنَاحَهُ فَأَتَى مُحَمَّداً(ص)فَدَخَلَ عَلَيْهِ وَ هَنَّأَهُ فَقَالَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)إِنَّ فُطْرُسَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ أُخُوَّةٌ وَ سَأَلَنِي أَنْ أَسْأَلَكَ أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ لَهُ أَنْ يَرُدَّ عَلَيْهِ جَنَاحَهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)لِفُطْرُسَ أَ تَفْعَلُ قَالَ نَعَمْ فَعَرَضَ عَلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ(ص)وَلَايَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع)فَقَبِلَهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)شَأْنَكَ بِالْمَهْدِ فَتَمَسَّحْ بِهِ وَ تَمَرَّغْ فِيهِ قَالَ فَمَضَى فُطْرُسُ فَمَشَى إِلَى مَهْدِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ رَسُولُ اللَّهِ يَدْعُو لَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ فَنَظَرْتُ إِلَى رِيشِهِ وَ إِنَّهُ لَيَطْلَعُ وَ يَجْرِي مِنْهُ الدَّمُ وَ يَطُولُ حَتَّى لَحِقَ بِجَنَاحِهِ الْآخَرِ وَ عَرَجَ مَعَ جَبْرَئِيلَ إِلَى السَّمَاءِ وَ صَارَ إِلَى مَوْضِعِهِ.
از ازهر بِطّيخى از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه فرمود : خداوند ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را بر ملائكه عرضه داشت و همه پذيرفتند بجز ملكى بنام فطرس. خداوند پر و بال او را شكست و وقتى حسين بن على عليه السّلام متولد شد خداوند جبرئيل را با هفتاد هزار فرشته براى تهنيت پيامبر اكرم از جهت ولادت حضرت حسين فرستاد، جبرئيل از فطرس گذشت فطرس به او گفت : كجا ميروى؟ جواب داد خدا مرا بسوى محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم فرستاده تا تهنيت بگويم به او در مورد مولودى كه برايش در اين شب متولد شده. فطرس گفت : مرا هم با خود ببر و از آن جناب بخواه برايم دعا كند جبرئيل گفت : سوار بالم بشو سوار بال او شد و خدمت حضرت محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم رسيد و ايشان را تهنيت گفت و عرض كرد يا رسول اللّٰه بين من و فطرس برادرى است و از من درخواست كرده از شما بخواهم برايش دعا كنيد بال و پرش برگردد. پيامبر اكرم به فطرس فرمود : مىپذيرى؟ عرض كرد آرى پيامبر اكرم به او ولايت امير المؤمنين را عرضه داشت و او هم پذيرفت سپس فرمود : اينك پناه به گهواره ببر خود را به گهواره حسين بمال و به آن تبرك بجو. فطرس به جانب گهواره حضرت حسين عليه السّلام رفت پيامبر نيز برايش دعا ميكرد پيامبر اكرم فرمود : ميديدم كه بال و پرش ميرويد و از آن خون جارى بود بزرگ شد تا چسبيد به بال ديگرش و عروج كرد با جبرئيل تا آسمان و به محل خود برگشت.
بصائر الدرجات، ج ۱ ، ص ۶۸
فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَمَا إِنَّ أُمَّتَكَ سَتَقْتُلُهُ وَ لَهُ عَلَيَّ مُكَافَاةٌ أَلاَّ يَزُورَهُ زَائِرٌ إِلاَّ أَبْلَغْتُهُ عَنْهُ وَ لاَ يُسَلِّمَ عَلَيْهِ مُسَلِّمٌ إِلاَّ أَبْلَغْتُهُ سَلاَمَهُ وَ لاَ يُصَلِّيَ عَلَيْهِ مُصَلٍّ إِلاَّ أَبْلَغْتُهُ صَلاَتَهُ ثُمَّ اِرْتَفَعَ
و فطرس گفت يا رسول اللّٰه امت تو او را خواهند كشت و بر من حقی دارد كه هر كسی زيارتش كند به او برسانم و هر كسی سلامش دهد به او برسانم و هر كسی به او درود بفرستد به او برسانم و اوج گرفت و بالا رفت.
الأمالی (للصدوق)، ج ۱، ص ۱۳۷
الثاقب في المناقب، ج ۱، ص ۳۳۸
کامل الزیارات، ج ۱، ص ۶۴
«فضائل السجاد»
وَ ذَكَرَ حَسَنُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ طَحَّالٍ الْمِقْدَادِيُ أَنَّ زَيْنَ الْعَابِدِينَ ع وَرَدَ إِلَى الْكُوفَةِ وَ دَخَلَ مَسْجِدَهَا وَ بِهِ أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ وَ كَانَ مِنْ زُهَّادِ أَهْلِ الْكُوفَةِ وَ مَشَايِخِهَا فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ قَالَ أَبُو حَمْزَةَ فَمَا سَمِعْتُ أَطْيَبَ مِنْ لَهْجَتِهِ فَدَنَوْتُ مِنْهُ لِأَسْمَعَ مَا يَقُولُ فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ إِلَهِي إِنْ كَانَ قَدْ عَصَيْتُكَ فَإِنِّي قَدْ أَطَعْتُكَ فِي أَحَبِّ الْأَشْيَاءِ إِلَيْكَ الْإِقْرَارِ بِوَحْدَانِيَّتِكَ مَنّاً مِنْكَ عَلَيَّ لَا مَنّاً مِنِّي عَلَيْكَ وَ الدُّعَاءُ مَعْرُوفٌ ثُمَّ نَهَضَ قَالَ أَبُو حَمْزَةَ فَتَبِعْتُهُ إِلَى مُنَاخِ الْكُوفَةِ فَوَجَدْتُ عَبْداً أَسْوَدَ مَعَهُ نَجِيبٌ وَ نَاقَةٌ فَقُلْتُ يَا أَسْوَدُ مَنِ الرَّجُلُ فَقَالَ أَ وَ تَخْفَى عَلَيْكَ شَمَائِلُهُ هُوَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ أَبُو حَمْزَةَ فَأَكْبَبْتُ عَلَى قَدَمَيْهِ أُقَبِّلُهَا فَرَفَعَ رَأْسِي بِيَدِهِ وَ قَالَ لَا يَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّمَا يَكُونُ السُّجُودُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا أَقْدَمَكَ إِلَيْنَا قَالَ مَا رَأَيْتَ وَ لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِيهِ مِنَ الْفَضْلِ لَأَتَوْهُ وَ لَوْ حَبْواً هَلْ لَكَ أَنْ تَزُورَ مَعِي قَبْرَ جَدِّي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قُلْتُ أَجَلْ فَسِرْتُ فِي ظِلِّ نَاقَتِهِ يُحَدِّثُنِي حَتَّى أَتَيْنَا الْغَرِيَّيْنِ وَ هِيَ بُقْعَةٌ بَيْضَاءُ تَلْمَعُ نُوراً فَنَزَلَ عَنْ نَاقَتِهِ وَ مَرَّغَ خَدَّيْهِ عَلَيْهَا وَ قَالَ يَا أَبَا حَمْزَةَ هَذَا قَبْرُ جَدِّي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع ثُمَّ زَارَهُ بِزِيَارَةٍ أَوَّلُهَا السَّلَامُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ الرَّضِيِّ وَ نُورِ وَجْهِهِ الْمُضِيءِ ثُمَّ وَدَّعَهُ وَ مَضَى إِلَى الْمَدِينَةِ وَ رَجَعْتُ أَنَا إِلَى الْكُوفَةِ.
ابن طحّال گوید: روزی زین العابدین سلام الله علیه وارد مسجد کوفه شد که ابوحمزه ثمالی که از زهّاد و بزرگان کوفه بود در مسجد حضور داشت، ابوحمزه گوید : حضرت که به نماز ایستاد و تکبیره الاحرام نماز را ادا کرد، لهجه اش (آن چنان جذاب و شیوا بود) که گویا از آن بهتر نشنیده بودم، نزدیکتر شدم تا کلماتش را بهتر بشنوم. شنیدم که بعد نماز این چنین دعا میفرمودند: ای خدایا اگر من معصیت تو را کرده ام اما من در دوست داشتنی ترین چیزها نزد تو، اطاعتت کردم که آن اقرار به وحدانیتت باشد که منتی از جانب تو بر ما بوده و ...
بعد از این که از دعا فارغ شد، برخواست و از مسجد بیرون رفت. منم به دنبال ایشان به راه افتادم تا این که به مناخ کوفه (محل نگهدارى شتران در کنار شهر) رسیدیم. در آن جا غلام سیاهی بود که نزدش یک شتر قیمتی و یک ماده شتر بود. از غلام پرسیدم: این مرد کیست؟ جواب داد: آیا از شمائل و سیماى نورانىاش او را نشناختى؟ او على بن الحسین سلام الله علیهما است. ابوحمزه گوید : وقتى آقا را شناختم، خود را به قدمهاى مبارکش انداختم و پاهای مبارکشان را میبوسیدم که حضرت با دست هاى مطهر سر مرا از زمین بلند کرد و فرمود: نه! اى ابا حمزه! سجده مخصوص خداوند عزوجل است. عرض کردم: اى فرزند رسول الله! براى چه به این جا تشریف آوردهاید؟ فرمود: براى آن چه که دیدى! اگر مردم میدانستند که نماز خواندن در مسجد کوفه چه فضیلتى دارد، مثل کودکان چهار دست و پا به سوى آن میشتافتند. امام سجاد علیه السلام به ابوحمزه فرمود: «آیا دوست دارى قبر جدم، على ابن ابى طالب علیهما السلام را زیارت کنى؟» با اشتیاق عرض کردم بله، به زیر سایه شترشان به راه افتادم، با من صحبت میفرمودند تا اینکه به غریین(نام دیگر نجف) رسیدیم سپس در آنجا مکان سفیدی دیدم که از نور میدرخشید، دیدم که زین العابدین سلام الله علیه از شتر پیاده شد و گونه های مبارک را بر تربت قبر میکشید سپس فرمود : ابوحمزة این قبر جدم، على بن ابى طالب علیه السلام است، سپس شروع به خواندن زیارت کرد: «السلام على اسم الله الرضى و نور وجهه المضیىء...».
ابوحمزه میگوید: بعد از زیارت، با حضرت وداع کردم و ایشان به مدینه تشریف برد و من هم به کوفه بازگشتم.
معجم الحدیث للسید الخویی ره نقلاً عن فرحة الغري، ص ۴۷
جمع خواهد شد محمد با علی در یک بدن
ما نمیفهمیم این را؛ از علی اکبر بپرس ..
جمله معروف سیدالشهدا علیه السلام است در آن زمانی که علی اکبر را روانه میدان ساخت، رو به آسمان کرد و فرمود:
اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَی هَؤُلَاءِالْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ کُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَی نَبِیِّکَ نَظَرْنَا إِلَی وَجْهِهِ.
خدایا! تو شاهد باش بر این جماعت؛ جوانی که از همه مردم، خُلقاً، خَلقاً و منطقاً شبیه به رسولت بود، به مبارزه آنان رفت.
هر وقت دل ما مشتاق دیدن روی رسولت میشد به او نظر میکردیم.
لهوف ص١۶٣
بحارالانوار ج۴۵ص۴٣
عَنْ كَثِيرِ بْنِ شَاذَانَ، قَالَ: شَهِدْتُ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ وَ قَدْ اشْتَهَى عَلَيْهِ ابْنُهُ عَلِيٌّ الْأَكْبَرُ عِنَباً فِي غَيْرِ أَوَانِهِ، فَضَرَبَ يَدَهُ إِلَى سَارِيَةِ الْمَسْجِدِ فَأَخْرَجَ لَهُ عِنَباً وَ مَوْزاً فَأَطْعَمَهُ، وَ قَالَ: مَا عِنْدَ اللَّهِ لِأَوْلِيَائِهِ أَكْثَرُ
از کثیر بن شاذان نقل شده است که در محضر امام حسین سلام الله علیه بودم که فرزندش علی اکبر علیه السلام از حضرتشان انگور درخواست نمود(در غیر فصل انگور) که حضرت سیدالشهدا علیه السلام دست خود را به ستون مسجدالنبی صلی الله علیه و آله زدند و انگور و موز بیرون آوردند و به ایشان عطا کردند و فرمودند: «آنچه نزد خدا برای اولیای خدا است، بیش از این است»
دلائل الامامة، ص 183
نوادر المعجزات، ص 242
در روایتی امام باقر علیهالسلام فرمودند:
وَاللّٰهِ إنَّ بُكاءَكُم عَلَيهِ، وَحَديثَكُم بِما جَرىٰ عَلَيهِ، وَزِيارَتَكُم قَبرَهُ، نُصرَةٌ لَكُم فِي الدُّنيا، فَابشِروا فَإنَّكُم مَعَهُ في جِوارِ رَسولِ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيهِ [وَآلِهِ] وَسَلَّمَ
به خدا سوگند این گریهکردنهایتان برای امام حسین علیهالسلام...
این بازگوکردنِ شما از آنچه بر سر آن حضرت آمد (همین روضهخوانیها)...
این زیارت کردن شما از قبر مطهر آن حضرت...
تمامِ این امور، یاری رساندن شما به او در این دنیا است. شاد باشید که در کنار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با حسین بن علی علیهالسلام خواهید بود.
📜فضل زیارة الحسین علیهالسلام، شجری، ص۴۸.
وَ عَنْهُ عَنْ رِبْعِيٍّ عَنْ بُرَيْدٍ اَلْعِجْلِيِّ قَالَ: قِيلَ لِأَبِي جَعْفَرٍ اَلْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّ أَصْحَابَنَا بِالْكُوفَةِ جَمَاعَةٌ كَثِيرَةٌ فَلَوْ أَمَرْتَهُمْ لَأَطَاعُوكَ وَ اِتَّبَعُوكَ فَقَالَ يَجِيءُ أَحَدُهُمْ إِلَى كِيسِ أَخِيهِ فَيَأْخُذُ مِنْهُ حَاجَتَهُ فَقَالَ لاَ قَالَ فَهُمْ بِدِمَائِهِمْ أَبْخَلُ ثُمَّ قَالَ ... حَتَّى إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ جَاءَتِ اَلْمُزَايَلَةُ وَ يَأْتِي اَلرَّجُلُ إِلَى كِيسِ أَخِيهِ فَيَأْخُذُ حَاجَتَهُ لاَ يَمْنَعُهُ .
به امام ابوجعفر الباقر سلام الله علیه عرض شد که شیعیان در کوفه بسیارند پس اگر شما امر بفرمایید اطاعت و پیروی میکنند(آماده قیام هستند)، حضرت فرمود : آیا اینطور هستند که یکی از آنها برای رفع حاجت و نیازش (بدون اجازه) دست در جیب دیگری بکند؟ عرض شد خیر اینطور نیستند ، حضرت فرمود : اینان به خون و جانشان بیشتر بخیل هستند تا اموالشان ...سپس فرمودند : زمانی که حضرت قائم عجل الله فرجه قیام کند مزایلة می آید و مومنین دست در جیب همدیگر میکنند و حاجتشان را رفع میکنند بدون اینکه منع شوند.
الإختصاص ج ۱، ص ۲۴
هدایت شده از «قلندرانه»
اللهم عجل ظهور مولانا جل ظهوره
آنقدر دیوانه یَم بر زلف یار
خود جنون ایلر جنونیمدن فرار
گر وروم من نعرهمی هم آشکار
هر یک از دیوانهلر من دن قاچار
من مریضم من مریض عشق یار
بر صراحی دو ابرویش خمار
بسته اند اعداء تو بر ما دغل
پس بیا ای قائم عزّوجل
من شدم دلتنگ رویت، العجل
ای که عشق تو بود همچون عسل
من مریضم من مریض عشق یار
بر صراحی دو ابرویش خمار
پس بیا پرودگار دین حق
پس بیا ای منجی آئین حق
قلب ما محزون و هم غمگین حق
بشنو این آواز آهنگین حق
من مریضم من مریض عشق یار
بر صراحی دو ابرویش خمار
دم ز جام عالی مردی زنم
پشت هم هی از می بعدی زنم
پای خط دلبرم عهدی زنم
نعره الله یا مهدی زنم
من مریضم من مریض عشق یار
بر صراحی دو ابرویش خمار
ای پیاله دار ما بنما ظهور
تحفه ای ده از همان جام طهور
گفتهای باشیم ما جمله صبور
لیک من دلتنگ یک لحظه عبور
من مریضم من مریض عشق یار
بر صراحی دو ابرویش خمار
#قلندر_میرزا | @qalandaran
در نَقلي آمدهاست:
بعد از مرگ عثمان که امیرالمومنین
"صلوات اللّه علیه" خلیفه شد، از اطراف و اکناف هدایا نزد آن حضرت میآوردند؛از جمله پادشاه یمن به همراه وزیرش سه چیز آورد: کلاه و شمشیر و یک زره بسیار زیبا.
حضرت فرمود:
اینها را ببرید خانه ام البنین "عليهاالسلام" که به فرزندم عباس علیهالسلام بپوشد.
امام حسن و امام حسین "صلوات الله علیهما" تا که آنها را به خانه ام البنین علیهاالسلام آوردند، حضرت ام البنین علیهاالسلام به امامحسین علیهالسلام عرضه داشت:
من قربانی شما هستم؛ شما قربانی که هستید؟
سیدالشهدا علیه السـلام فرمود:
قربانی امّت جدّم.
حضرت عباس علیهالسلام آمدند و آنها را به تن کردند و رسیدند خدمت امیرالمومنین "صلوات اللله علیه".
وزیر پادشاه یمن تا که حضرت عباس علیهالسلام را در لباس رزم دید،گفت:
تا کنون چنین جوانی ندیده بودم؛ دستان او، قرار از دستانم بُرد.
در این هنگام امیرالمومنین علیهالسلام به گریه افتادند.
آن وزیر پرسید: چرا گریه می کنید؟
مولا علیهالسلام فرمود :
یاد روزی افتادم که دستان او را قطع میکنند و ۷۱ نفر در آن هنگام شیپور میزنند تا که او را به قتل برسانند ...
📜کنزالمصائب(نسخه خطی)
📜جنگ مراثی (مراغه ای) ص۱۰۹