eitaa logo
بُت شناسی
2هزار دنبال‌کننده
370 عکس
294 ویدیو
22 فایل
🖎نقد و آگاهی در زمینه فِرق انحرافی از ثقلین، نقد تصوف و غلات، نقد مخربین اعتقادی شیعه. بدون خط قرمز در چهارچوب ثقلین instageram.com/botshenasi↩ ❎برای حمایت از کانال خارج نشید.❎
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥عبد القائم شوشتری و دفاع صریح از صوفیه عبد القائم شوشتری درباره احادیث ذم صوفیه می نویسد: «این احادیث همگی جعلی است و در قرن یازدهم توسط برخی از اخباریان در مشهد در جریان نزاع با صوفیه جعل شده و در کتابی افزوده گشته و به نام مقدس اردبیلی با عنوان حدیقه الشیعه معرفی گشته است و هیچ حدیث قابل توجهی در نقد فلسفه یا تصوف در هیچ کتاب معتبر یا غیر معتبر شیعی وجود ندارد مگر همین یک جلد کتاب جعلی که یقیناً ساخته قرن یازدهم است. با این حال بزرگان تفکیک چون از جعلی بودن این احادیث مطلع نبوده اند به واسطه خواندن این احادیث طلاب را به اشتباه به اولیاء الهی بدبین می نموده اند.» http://moosavimotlagh.ir/%d8%b7%d9%84%d8%a8-%da%af%d9%88%d9%87%d8%b1-%d9%88%d8%b5%d9%84/ 💠 پاسخ: 1. ایشان صریحاً از تصوّف و صوفیه دفاع نموده است. 2. ایشان مدعی شده که مخالفان تصوّف صرفاً بر اساس روایات حدیقة الشیعة با صوفیه مخالف اند!! در حالی که همه می دانند که مخالفت با فلسفه و تصوّف بر هزاران دلیل عقلی و نقلی و فقهی و تاریخی و ... استوار است. 3. ایشان ریشه مخالفت با فلسفه و تصوف را روایات حدیقة می داند که در قرن یازدهم جعل شده است. باید پرسید پس چرا قبل از قرن یازده نیز همیشه علما و فقها با صوفیان و فلاسفه مخالف بوده و کتابها در رد آنان نوشته اند؟!! 4. ایشان مدّعی است که روایات ذمّ صوفیه منحصر در حدیقه است و هیچ روایتی در ذم آنان در کتب معتبر یا غیر معتبر وجود ندارد مگر در حدیقة!!! دو شاهد بر دروغگویی او: الف. در توقیع امام علیه السلام در لعن و مذمّت احمد بن هلال آمده است: «احْذَرُوا الصُّوفِيَ‏ الْمُتَصَنِّعَ‏» (رجال الكشي؛ انتشارات دانشگاه مشهد؛ ص535) روشن است که لفظ صوفی به عنوان طعنی بزرگ به کار رفته است. ب. در کتاب کافی بابی است به نام «بَابُ دُخُولِ الصُّوفِيَّةِ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ احْتِجَاجِهِمْ عَلَيْهِ فِيمَا يَنْهَوْنَ النَّاسَ عَنْهُ مِنْ طَلَبِ الرِّزْق‏» (الكافي؛ دار الکتب الإسلامية ؛ ج‏5 ؛ ص65) در این باب چنان که از نامش پیدا است مناظره امام صادق ع با سفیان ثوری (از بنیانگذاران تصوّف) نقل شده است. در تحف العقول نیز همین روایت با عنوان «احتجاجه ع على الصوفية لما دخلوا عليه فيما ينهون عنه من طلب الرزق» نقل شده است. (تحف العقول ؛ جامعه مدرسین؛ ص348) علاوه بر این نیز روایات خاصّ و عام در ردّ صوفیه بسیار است. Najma @Botshenasi
| ان شاء الله و علی بن ابی طالب و هو کشیدن!! یگانه: یک عده ناصبی پیدا شدند و شبهه میکنند! میگویند که ان شاء الله و علی بن ابی طالب روایت نداریم! بعد میگویند هو نکشید! چون کار صوفیه است! خب آنها قرآن هم میخوانند! نماز هم میخوانند! | چون ایشان از روایات خبر ندارد و ادبیات عرب اشنایی ندارد. لذا چرندیات بهم می بافد و سخن بیهوده میگوید. زیرا علی بن ابی طالب در جمله عطف بر ضمیر متکلم است که مرجع آن رسول خدا صلی الله علیه و آله است نه عطف به خداوند! در مورد هو کشیدن هم مطلب ساده است. آیا روایتی داریم که اذن هو کشیدن بر ما بدهد؟ یا روایتی صادر شده است که امام معصوم امر به این کار کرده باشند؟ پاسخ خیر است. ایا در سیره علما متقدم و متاخر این عمل صادر شده است؟ جواب خیر است. پس این عمل بدعت است و بدعت گمراهی و شخص بدعت گذار مخلد در آتش است. اما ایشان سخن سرایی بیهوده میکند خب صوفیه قرآن هم میخوانند! پاسخ اول این است که صوفیه قران نمیخوانند‌ فرض بر اینکه قران بخوانند، قرآن که اختراع صوفیه نیست، معجزه رسول الله و کلام الله است. اما عمل هو کشیدن اختراع صوفیه است. بدعتی است که صوفیه نهاده است‌. الان شخصی در خیابان راه برود و هو بکشد بدون استثناء مردم میگویند این شخص درویش است! هو کشیدن از شعائر صوفیه است. نمادی است که صوفیه به آن شناخته میشود. عمل هو کشیدن تشابه به صوفیه است و تشابه به صوفیه کمک به تهدم اسلام است. در ادامه شیعیان را ناصبی میخواند. امام صادق علیه السلام فرمود: ناصبی شخصی است که با شیعیان ما به واسطهء محبت ما دشمنی میکند. پس ثابت شد شخصی که ناصبی است خود این شخص غالیِ صوفی مآب است. در ادامه شیخ مهدی تهرانی را با ادبیاتی که زیبنده نیست خطاب قرار میدهد که عدم داشتن ادب شیعی را نشان میدهد و میگوید ایت الله فلانی یعنی مراجع امام چندم هستند؟ مگر کسی گفت مرجع تقلید امام است؟ مرجع تقلید شخصی است که احکام خدا را مطابق کتاب و سنت استخراج میکند برای عوام الناس. که هر سخنی هم مطابق با قرآن و روایات باشد همان کلام معصومین است و لازم الاجرا. این شخص که خودش را محدث میداند نه تنها از روایات چیزی نمیداند و بیسواد است بلکه عقایدی تلفیقی از صوفیه و غلات دارد و به نص صریح معصومین کافر است. پ.ن: دوستان میتوانند کلمه هو را در کانال سرچ کنند تا مطالب بیشتری ببینند. @BotShenasi
🔥عبد القائم شوشتری و دفاع صریح از صوفیه عبد القائم شوشتری درباره احادیث ذم صوفیه می نویسد: «این احادیث همگی جعلی است و در قرن یازدهم توسط برخی از اخباریان در مشهد در جریان نزاع با صوفیه جعل شده و در کتابی افزوده گشته و به نام مقدس اردبیلی با عنوان حدیقه الشیعه معرفی گشته است و هیچ حدیث قابل توجهی در نقد فلسفه یا تصوف در هیچ کتاب معتبر یا غیر معتبر شیعی وجود ندارد مگر همین یک جلد کتاب جعلی که یقیناً ساخته قرن یازدهم است. با این حال بزرگان تفکیک چون از جعلی بودن این احادیث مطلع نبوده اند به واسطه خواندن این احادیث طلاب را به اشتباه به اولیاء الهی بدبین می نموده اند.» http://moosavimotlagh.ir/%d8%b7%d9%84%d8%a8-%da%af%d9%88%d9%87%d8%b1-%d9%88%d8%b5%d9%84/ 💠 پاسخ: 1. ایشان صریحاً از تصوّف و صوفیه دفاع نموده است. 2. ایشان مدعی شده که مخالفان تصوّف صرفاً بر اساس روایات حدیقة الشیعة با صوفیه مخالف اند!! در حالی که همه می دانند که مخالفت با فلسفه و تصوّف بر هزاران دلیل عقلی و نقلی و فقهی و تاریخی و ... استوار است. 3. ایشان ریشه مخالفت با فلسفه و تصوف را روایات حدیقة می داند که در قرن یازدهم جعل شده است. باید پرسید پس چرا قبل از قرن یازده نیز همیشه علما و فقها با صوفیان و فلاسفه مخالف بوده و کتابها در رد آنان نوشته اند؟!! 4. ایشان مدّعی است که روایات ذمّ صوفیه منحصر در حدیقه است و هیچ روایتی در ذم آنان در کتب معتبر یا غیر معتبر وجود ندارد مگر در حدیقة!!! دو شاهد بر دروغگویی او: الف. در توقیع امام علیه السلام در لعن و مذمّت احمد بن هلال آمده است: «احْذَرُوا الصُّوفِيَ‏ الْمُتَصَنِّعَ‏» (رجال الكشي؛ انتشارات دانشگاه مشهد؛ ص535) روشن است که لفظ صوفی به عنوان طعنی بزرگ به کار رفته است. ب. در کتاب کافی بابی است به نام «بَابُ دُخُولِ الصُّوفِيَّةِ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ احْتِجَاجِهِمْ عَلَيْهِ فِيمَا يَنْهَوْنَ النَّاسَ عَنْهُ مِنْ طَلَبِ الرِّزْق‏» (الكافي؛ دار الکتب الإسلامية ؛ ج‏5 ؛ ص65) در این باب چنان که از نامش پیدا است مناظره امام صادق ع با سفیان ثوری (از بنیانگذاران تصوّف) نقل شده است. در تحف العقول نیز همین روایت با عنوان «احتجاجه ع على الصوفية لما دخلوا عليه فيما ينهون عنه من طلب الرزق» نقل شده است. (تحف العقول ؛ جامعه مدرسین؛ ص348) علاوه بر این نیز روایات خاصّ و عام در ردّ صوفیه بسیار است. Najma @Botshenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| بزنید سه چهار ساعت سینه تلب تلب بیفتید بمیرید! یک وقت میبینی مبداء هستی، خدا آمده با شما سینه میزند!!! @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| مقایسه عظمت نوری رسول خدا صلی الله علیه و آله و توهم عروج اهل تصوف به آسمان! و معتقد به ساختار گِلی رسول خدا!! توهم اهل تصوف این است! @BotShenasi
4_74433660140388576.mp3
1.28M
| حجه الاسلام معاونیان: اینکه شما الان مریدش شدی و آقاجون بازی در آوردی، شاگرد کدام مرجع بوده؟ هیچ مرجعی،اجازه ی نقل روایت از چه کسی داره؟ دو سه کت شلواری آفت این شده اند! @Diplomatic313
🎤 سرود صوفیه در ماه رمضان تواشیح «الاسماء الحسنی» که پیش از اذان پخش می شود و سالها است در میان ما رایج شده؛ نخستین بار توسط شیخ سید محمد نقشبندی (1976-1920) اجرا شده است. چنان که از نام این شخص روشن است؛ منتسب به فرقه صوفیه نقشبندیه می باشد. سید نقشبندی در طهطا قرآن را نزد شیخ احمد خلیل حفظ کرد و نکته جالب این که خوانندگی مذهبی را در حلقات ذکر صوفیه نقشبندیه آموخته است. پدر سید نقشبندی از مشایخ طریقه نقشبندیه و حافظ اشعار ابن فارض، صوفی مشهور بوده است و جد او نیز سید محمد بهاء الدین نقشبندی می باشد. شکی نیست که سید نقشبندی تواشیح «الاسماء الحسنی» را به سبک صوفیه اجرا کرده است؛ زیرا اساساً او خوانندگی را نزد صوفیه نقشبندیه آموخته است. متن این تواشیح چنین است: «نسئلک یا من هو الله الذی لا إله إلا هو الرحمن الرحیم الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر الخالق البارئ المصور الغفار القهار الوهاب الرزاق الفتاح العلیم القابض الباسط الخافض الرافع المعز المذل السمیع البصیر الحکم العدل اللطیف الخبیر الحلیم العظیم الغفور الشکور العلی الکبیر الحفیظ المقیت الحسیب الجلیل الکریم الرقیب المجیب الواسع الحکیم الودود المجید الباعث الشهید الحق الوکیل القوی المتین الولی الحمید المحصی المبدئ المعید المحیی الممیت الحی القیوم الواجد الماجد الواحد الصمد القادر المقتدر المقدم المؤخر الأول الآخر الظاهر الباطن الوالی المتعالی البر التواب المنتقم العفو الرءوف مالک الملک ذو الجلال والإکرام المقسط الجامع الغنی المغنی المعطی المانع الضار النافع النور الهادی البدیع الباقی الوارث الرشید الصبور الذی لیس کمثله شی ء و هو السمیع البصیر اللهم صلّ افضل صلاة على اسعد مخلوقاتك سيدّنا محمد و على آله و صحبه و سلّم عدد معلوماتك و مداد كلماتك كلّما ذكرك الذاكرون و غفل عن ذكرک الغافلون.» صلواتی که در آخر متن آمده و به رسم سنیان مشتمل بر ذکر صحابه است؛ منتسب به شافعی از ائمه چهارگانه سنیان می باشد. عدم تناسب این اذکار با شیوه خواندن نقشبندی، با اندک تأملی آشکار می شود. چرا باید اسماء شریف خداوند را به این شیوه قرائت کرد؛ در حالی که کاملاً از معنا دور است؟! خداوند فرموده است: -وَ اذْكُرْ رَبَّكَ في‏ نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلينَ‏ (الأعراف، 205) -ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ‏ (الاعراف، 55) -أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ (الحدید، 16) -اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَديثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‏ ذِكْرِ اللَّهِ ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (زمر، 23) نه تنها این شیوه خوانندگی هیچ تناسبی با ذکر خداوند ندارد و خالی از هر گونه خشوع و سازگاری با معنا است؛ بلکه بدون شک غِنا و حرام است. به راستی اگر این گونه خوانندگی غنا و حرام نباشد؛ غنا چیست؟! طرب و لحن اهل فسق و ترجیع اهل نوح و رهبانیت چیست؛ که در روایات به شدت نهی شده است؟! پر واضح است که این تواشیح از مصادیق بارز غنا و لحن حرام است که ریشه ای جز در خوانندگی ها و برجستن ها و سماع صوفیه ندارد. به امید آن که قاریان شیعه به جای تقلید از قاریان فاسد المذهب، فاسق و جاهل مصری به موازین فقه شیعه و روایات اهل بیت علیهم السلام روی آورند و آداب قرائت را از ایشان بیاموزند. Najma @botshenasi
| کرامت تراشی طهرانی برای حداد محمد حسین طهرانی میگوید: بارى ، سرّ واقعى اظهارات آن مرد و تأييد اين ، آن بود كه نمى‌خواستند زير بار ولايت و هيمنۀ استاد سيّد هاشم حدّاد بروند؛ با آنكه همگى به خوبى وى را مى‌شناختند و نسبت به مقامات روحانى و كمالات معنوى او اعتراف داشتند. او يگانه مرد ميدان آسمان توحيد و ولايت بود، و در ميان تلامذۀ مرحوم انصارى كسى كه همه بدو بگروند موجود نبود، لهذا اين تشتّت پيش آمد. امّا از بدون استادى طرْفى نبستند؛ و از استاد حدّاد هم بهره‌اى نگرفتند؛ وَ النّاسُ‌ حَيارَى ، لا مُسْلِمونَ‌ وَ لا نَصارَى ؛ نعوذ بالله . آن دسته و جمع بالاخصّ‌ آن مرد محرّك ، جرأت نمى‌كردند در حضور حقير از حضرت آقاى حدّاد انتقادى به عمل آورند، ولى گاه و بيگاه شنيده مى‌شد كه بسيار محترمانه و مؤدّبانه تنقيد ميكردند. يكبار حقير در مجلس گفتم : الحَدّادُ وَ ما أدْراكَ‌ ما الْحَدّادُ ؟! چهرۀ برخى تغيير كرد و سرخ شد، و شنيدم كه بعداً به بعضى گفته بود: اين چه توصيفى است كه او از يك مرد سادۀ معمولى ميكند ؟! يك شب كه باز سخن از حضرت حدّاد به ميان آمد همان شخص محرّك رو به من نموده گفت : حدّاد خدا را لُخت و عريان معرّفى ميكند. آخر خدا كه عريان نمى‌شود! حقير ابداً لب به سخن نگشودم . همان شب در عالم رؤيا ديدم : او در مقابل من ايستاده است ؛ و دهان خود را باز كرده بود بطورى كه دندانهايش پيدا بود. من مشت دست راست خود را گره كردم و به او گفتم : ديگر اگر دربارۀ توحيد حضرت حقّ‌ تعالى اشكالى كنى ، چنان بر دهانت ميكوبم كه لبها و دندانهايت با حلقومت يكى شوند! آرى ، اين گناه حدّاد است كه خداوند را بدون زر و زيور و بدون آرايش ، پاك و منزّه بيان ميكند و حقيقت مُفاد و معنى لَا إلَهَ‌ إلَّا اللهُ‌ و اللهُ‌ لَا إلَهَ‌ إلَّا هُوَ را مشخّص و مبيّن ميدارد؛ ولى چه فائده كه گوشها كر است و چشمها كور! روح مجرد ۶۲ @BotShenasi
| طهرانی و قیاس خود با امیرالمومنین علیه السلام حقير در اينجا تنها ماندم و از آن گروه و جمعيّت كه همه اظهار دوستى و سابقۀ آشنائى داشتند، يك نفر با من بر نخاست ؛ و تنها ماندم به تمام معنى الكلمه . لذا چاره در آن ديدم كه از آن گروه كناره گيرى كنم و فقط‍‌ با چند نفر جوان پاكدل فقير اهل مسجد، مجالسى خصوصى بر اساس استاديّت و مربّى بودن حضرت آقاى حدّاد داشته باشيم . تا بحال براى حقير چند بار در مدّت عمر چنان اتّفاق افتاده كه سخن حقّم را يك نفر هم نپذيرفته است و ناچار شده‌ام از جمعى انبوه كه با يكايك آنان سوابق ممتدّ خويشاوندى و يا رفاقت و مصاحبت داشته‌ام كناره بگيرم ؛ و اين مهم‌ترين و بزرگترين آن موارد بوده است . من در اين گيرودارها بخصوص ، خوب احساس ميكردم و لمس مى‌نمودم مظلوميّت مولايمان و جدّمان أمير المؤمنين عليه السّلام را كه چگونه با آن سوابق و آشنائى‌هاى طولانى ، در اثر حرف حقّ‌ و سخن صدق ، او را چنان و چنان تنها گذاردند كه براى اتمام حجّت بر اين امّت بخت برگشته ، بايد فاطمه‌اش را شبها سوار الاغ كند و درِ خانۀ مهاجرين و انصار را بكوبد كه شما بيائيد و شهادت دهيد! و آنان هم بگويند: اى علىّ‌ سخن تو حقّ‌ است ، و اى فاطمه گفتار تو درست است ، ولى ما نميدانستيم ؛ امّا چون اينك با اين رَجُل بيعت نموده‌ايم ، ديگر بيعت را نمى‌شكنيم ! چرا زودتر قبل از اينكه بيعت كنيم شما ما را خبر نكرديد ؟! «على كرَّم اللهُ‌ وجهَه مى‌گفت : آيا من جنازۀ رسول الله را بدون كفن در بيتش بگذارم و بيايم بيرون براى ربودن ولايتش منازعه كنم ؟ و فاطمه مى‌گفت : أبو الحسن كارى نكرد مگر آنكه سزاوار بود؛ آنان كردند آنچه را كه خداوند بايد از ايشان حساب گيرد و مؤاخذه كند.» قال امیرالمومنین علیه السلام: لایقاس بال محمد من هذه الامه و لایسوی @BotShenasi
| بدون شرح !!! رفقاى كاظمينى مى‌گفتند: يك روز با ماشينهاى مينى‌بوس (كبريتى شكل عراق ) از كربلا با آقاى حدّاد به كاظمين آمديم . در ميان راه ، شاگرد شوفر خواست كرايه‌ها را اخذ كند، گفت : شما چند نفريد ؟ آقاى حدّاد گفتند: پنج نفر. گفت : نه ، شما شش نفريد ! ايشان باز شمردند و گفتند: پنج نفريم ! ما هم ميدانستيم كه مجموعاً شش نفريم ولى مخصوصاً نمى‌گفتيم تا قضيّۀ آقاى حدّاد مكشوف گردد. باز شاگرد سائق گفت : شش نفريد ! ايشان گفتند: خُوىَ‌ ما تشوفْ‌ ؟! هذا واحِدْ، او هذا اثْنَيْن ، او هذا ثَلاثَه ، او هذا أرْبَعَه ، او هذا خَمْسَه ! بَعَدْ شِتْگُولْ‌ أنْتَ‌ ؟! «اى برادرم ! مگر نمى‌بينى ؟! - در اين حال اشاره نموده و يك يك افراد را شمردند - اينست يكى ، و اينست دو تا، و اينست سه تا، و اينست چهار تا، و اينست پنج تا ! ديگر تو چه مى‌گوئى ؟!» او گفت : يا سيّد ! أنتَ‌ ما تُحاسِبُ‌ نَفْسَكَ‌ ؟! «اى سيّد ! آخر تو خودت را حساب نمى‌كنى ؟!» رفقا مى‌گفتند: عجيب اينجاست كه در اين حال باز هم آقاى حدّاد خود را گم كرده بود، و با اينكه معاون سائق گفت : تو خودت را حساب نمى‌كنى و نمى‌شمارى ، باز ايشان چنان غريق عالم توحيد و انصراف از كثرت بودند كه نمى‌توانستند در اين حال هم توجّه به لباس بدن نموده و آن را جزو آنها شمرده و يكى از آنها به حساب در آورند ! حضرت آقاى حدّاد خودشان براى حقير گفتند: در آن حال به‌هيچ‌وجه من الوجوه خودم را نمى‌توانستم به شمارش درآورم ، و بالاخره رفقا گفتند: آقا شما خودتان را هم حساب كنيد، و اين بندۀ خدا راست ميگويد و از ما اجرت شش نفر ميخواهد. من هم نه يقيناً بلكه تعبّداً به قول رفقا كرايۀ شش نفر به او دادم ، و همگى براى نماز در مسجد بَراثا پياده شديم . در آنجا ديدم امام مسجد : شيخ على صغير هم دم از توحيد ميزند و ندا به لا هُوَ إلاّ هُوَ بلند كرده است . و چون به كاظمين عليهما السّلام آمديم و رفتيم در وضوخانۀ عمومى تا وضو بسازيم ديدم من وضو گرفتن را بلد نيستم ، خدايا چرا من وضو گرفتن را نميدانم ؟ نه صورت را ميدانم ، نه دست راست را، و نه دست چپ را؛ و نماز بدون وضو هم كه نمى‌شود. با خود گفتم : از اين مردى كه مشغول وضو گرفتن است كيفيّت وضو را مى‌پرسم ؛ بعد با خود گفتم : او به من چه ميگويد ؟! آيا نمى‌گويد: اى سيّد پيرمرد، تا به حال شصت سال از عمرت گذشته است و وضو گرفتن را نميدانى ؟! ولى همين كه به سراغ او ميرفتم ديدم خود بخود وضو آمد، بدون اختيار و علم ، دست را به آب بردم و صورت را و سپس دستها را شستم ؛ آنگاه مَسْحَين را كشيدم ؛ و در اين حال ديدم آن مرد وضو گيرنده همين كه چشمش به من افتاد گفت : اى سيّد ! آب خداست . وضو خداست . جائى نيست كه خدا نيست ! روح مجرد ۷۶ پ.ن: سبحان الله! @BotShenasi
| غلو طهرانی برای حداد طهرانی میگوید، حدادميفرمودند: بعضى از اوقات چنان سبك و بى اثر مى‌شوم عيناً مانند يك پر كاهى كه روى هوا مى‌چرخد؛ و بعضى اوقات چنان از خودم بيرون مى‌آيم عيناً به مثابِهِ‌ مارى كه پوست عوض ميكند، من چيز ديگرى هستم و آن بدن من و اعمالش همچون پوست مار كه كاملاً به شكل مار است و اگر كسى نداند و از دور ببيند مى‌پندارد يك مار است ، ولى جز پوست مار چيزى نيست . ميفرمودند: بسيار شده است كه به حمّام ميرفتم و وقت بيرون آمدن دِشْداشه (پيراهن عربى بلند) را وارونه مى‌پوشيدم . ميفرمودند: هر وقت به حمّام ميرفتم ، حمّامى در پشت صندوق ، اشياء و پولهاى واردين را ميگرفت و در موقع بيرون آمدن به آنها پس ميداد. يك روز من به حمّام رفتم و موقع ورود، خود حمّامى پشت صندوق بود و من پولهاى خود را به او دادم . چون بيرون آمدم و ميخواستم امانت را پس بگيرم ، شاگرد حمّامى پشت صندوق نشسته بود. گفت : سيّد امانتى تو چقدر است ؟! گفتم : دو دينار . گفت : نه ! اينجا فقط‍‌ سه دينار است ! گفتم : چرا مرا معطّل ميكنى ؟! يك دينارش را براى خودت بردار و دو دينار مرا بده كه بروم ؟! چون جريان را صاحب حمّام شنيد، از شاگردش پرسيد: چه خبر است ؟! گفت : اين سيّد ميگويد: من دو دينار دادم و اينجا سه دينار است . گفت : من خودم سه دينار را از او گرفتم ؛ سه دينار را بده ، سه دينار مال اوست . به حرفهاى اين سيّد هيچوقت گوش نكن كه غالباً گيج است و حالش خراب است ! آقاى حدّاد ميفرمودند: در آن لحظه من حالى داشتم كه نمى‌توانستم يك لحظه در آنجا درنگ كرده و با آنها گفتگو كنم ، و اگر يكقدرى معطّل ميكردند، ميگذاشتم و مى‌آمدم . ميفرمودند: در هر لحظه علومى از من ميگذرد بسيار عميق و بسيط‍‌ و كلّى ، و چون در لحظۀ ثانى بخواهم به يكى از آنها توجّه كنم مى‌بينم عجبا ! فرسنگها دور شده است . روح مجرد ص ۶۹ @BotShenasi
| تصویر یک صوفی ملامتی!! متاسفانه انداختن زنجیر های بلند با پلاک های بزرگ در بین هیئتی ها و خلخال در پا انداختن مُد شده است! امری که برای است!! ان شاء الله که هیئتی های عزیز موارد را جدی بگیرند. @BotShenasi
a-moavenian--ebnearabi.com-r98.mp3
7.49M
|استاد حامدرضا معاونیان درباره تفریط عده ای از جوانان در مواجهه با علما و مراجع؛ نفوذ آداب صوفیانه در هیئات مذهبی و برخی نکات مهم در انحرافات صوفیه، @BotShenasi
🔍 | غاصبین ولایت مرحوم مبرور آقاى حاج محمدحسن بياتى رحمة الله عليه مى‌گفتند: در سفرى كه از كربلا به نجف مى‌رفتيم، عربانه‌اى كه سوار شديم، دوطبقه بود. آقاى أنصارى و رفقا در طبقۀ پائين سوار شدند و من چون جا نبود به طبقۀ بالا رفتم. سيّدى كوتاه‌قد، با سيماى نورانى و محاسن خضاب كرده كه آثار جلالت و بزرگوارى در او آشكار بود، نشسته و كنارش خالى بود و به من فرمود: بيا اينجا! و من در كنار ايشان نشستم. از ايشان خيلى خوشم آمد! آن سيّد محترم سر صحبت را باز كرده و مطالب بسيارى را برايم بيان فرمود و بسيار لطف و محبّت نموده و در نهايت گفتند: پسرجان! شما اين دستورات را انجام بدهيد كه از جملۀ آنها اين بود كه بعد از نماز صبح بر قراءت سورۀ مباركۀ «يس» مواظبت كنم. وقتى به نجف أشرف رسيده و پياده شديم، از خدمت ايشان خداحافظى كردم درحالى‌كه محبّت و علاقۀ شديدى به ايشان پيدا نموده و شيفته و مجذوبشان شده بودم. آمدم خدمت آقاى أنصارى، ايشان فرمودند: آقا محمّدحسن! چه خبر است‌؟ اين همه نور را از كجا آورده‌اى‌؟! گفتم: آقا! در عربانه با سيّدى مصاحب بودم نورانى، خيلى نورانى. آقاى أنصارى فرمودند: آن سيّد را شناختى‌؟ گفتم: نه! ولى سيّدى بود نورانى و خيلى پاك و باعظمت و باجلال! فرمودند: ايشان آقاى قاضى بودند، به شما چه گفتند؟ گفتم:دستورالعملى به من دادند. فرمودند: خب! انجام مى‌دهى‌؟ گفتم: نه آقا! من از شما تبعيّت كرده و تحت شما هستم. فرمودند: آفرين پسرم! آفرين پسرم! 📗 نور مجرد ص ۴۵۰ إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و کسانی که ایمان آورده اند. همانها که نماز را بر پا می دارند، و در حال رکوع، زکات می دهند. @BotShenasi
🔍 | غاصبین ولایت مشكوة ولايت حضرت علّامۀ والد قدّس الله نفسه الزّكيّه شعاع وسيعى از عالم انسانيّت را روشن ميكرد و جزء معدود أوليائى بودند كه شاگردان زيادى را پذيرفتند و اين كاشف از سعۀ صدر و عظمت وعاء ايشان است. بگونه‌اى كه حضرت آقاى حدّاد رحمة الله عليه از گسترۀ ولايت ايشان شگفت‌زده شده و مى‌فرمودند: بعد از أهل‌بيت عليهم السّلام همانند آقاى قاضى و بعد از آقاى قاضى مانند آقا سيّدمحمّدحسين نديده‌ام. 📗نور مجرد ص ۳۲۱ ✍ قال امیرالمومنین علیه السلام : لایقاس بآل محمد من هذه الامه و لا یسوی @BotShenasi
محمد_محسن_طهرانی_و_قطبیت_صوفیانه.mp3
1.17M
🎙 | طهرانی کلام حداد عین حق است، اگر بگوید خون بخور، میخورم! آیا گوینده این سخن از نظر عقلی سلامت دارد؟ @BotShenasi
AUD-20190513-WA0000.m4a
12.16M
| 🎙خاطرات عجیب آیت الله سمامی ره درباره چهره واقعی آقای حداد و طهرانی! داستان: خدا پرید!! سگ خداست!! معاذ الله كساني كه آقاي حداد را تكفير كردند. ادب و علم آقاي حداد غرض آقاي طهراني از كتاب روح مجرد ⚠️لطفا نشر دهيد⚠️ @BotShenasi
🔍 وحدت وجود | ✍علّامۀ والد شرحى مفصّل و بسيار شيرين داده و فرمودند: «ما الآن فلسفه مى‌خوانيم و اين بحثها همه بر أساس ظاهر حال و قبول كثرت و أصالت و استقلال آن است و آنچه شما مى‌گوئيد مربوط‍‌ به عرفان است و نبايد اين دو را خلط‍‌ كرد و مطالب عرفا أدّق و أعلى از اينهاست و حقّ‌ مطلب همان‌است‌كه أهل عرفان و توحيد گفته‌اند كه: لَيسَ‌ فى الدّارِ غَيرُهُ‌ دَيّارٌ. و با اين حساب جائى براى بحث در أصالت وجود در كثرات باقى نمى‌ماند. آرى، مى‌توان بر أساس همين مبناى صحيح أصالت وجود را به شكل ديگرى تفسير كرده و آن اينكه در تمام عالم يك وجود كلّى سارى در ماهيّات بيش نيست كه عين وحدت است و در آن تعدّد راه ندارد و آن وجود سارى عين أصالت و تحقّق مى‌باشد و آنچه تعدّد مى‌پذيرد ماهيّت است كه اعتبار محض مى‌باشد.» خُذ فَافهَم وَاغتَنم. ✍نظر كن در حقيقت سوى امكان كه او بى هستى آمد عين نقصان وجود اندر كمال خويش سارى‌است تعيّن‌ها امور اعتبارى‌است امور اعتبارى نيست موجود عدد بسيار و يك چيزست معدود جهان را نيست هستى جز مجازى سراسر كار او لهواست و بازى 📗نور مجرد صفحه ۶۰ 📗گلشن راز ص ۷۸ @BotShenasi
رنجنامه.mp3
3.3M
🎙پاسخ به سخنان وقیحانه وکیلی در دفاع از معصیت عرفا @BotShenasi
‍ ‍ 🔍 خاطراتی از حداد و قاضی 🎙فایل صوتی مرحوم سمامی از کفر هاشم حداد و منفور بودن سید علی قاضی در نزد علمای نجف؛ قاضی اصلا کسی که الان گنده کرده‌اند نبود. مرحوم سمامی از شاگردان آیت الله خویی و آیت الله حکیم ایشان متولد کربلا و درس خوانده نجف بود. خاطرات جالب از کفرگویی‌های سید هاشم حداد و سید محمد حسین لاله‌زاری معروف به علامه طهرانی! سید علی قاضی مطرود همه علما بود و اصلا جرئت نداشت در مجالس اهل علم حاضر شود چون به خاطر عقایدش تکفیرش کرده بودند، سید هاشم حداد هم فرد عوام و عادی و بی‌سوادی در کربلا بود که مرید سید علی قاضی شده بود. وقتی قاضی وارد مدرسه هندی می‌شد سید هاشم به او خدمت می کرد. و به واسطه این ارتباط در مباحث عرفانی افتاده بود. حداد اصلا سواد نداشت و فوق العاده عوام بوده است. حتی درکی از مطالب علمی عرفانی نداشت، و اصلا مطلب خلاف و کفر آمیز وحدت وجود و .. را نمی‌فهمید و جملاتی را در هم می‌گفته است. و سید محمد حسین لاله زاری تعابیر او را در قالب مطالب علمی در آورده بود، و این قطبیت را برای خود ساخته بود. مرحوم شیخ جواد کربلایی نقل می‌کرد: که در سامرا با سید هاشم حداد بودیم که سگی از جوب پرید، سید هاشم نگاهی کرد و گفت خدا پرید!! بعدها سید محمد حسین لاله زاری این جمله کفر آلود را در قالب مبانی وحدت وجود عرفا در کتابش آورده بود. مثل مرحوم شیخ جواد کربلایی و شیخ محمد غروی و عبد الزهرا گرعاوی و اینها او را به کلی تکفیر کردند. ✍خوب است این را کنار نقل‌های سید محمد حسین لاله زاری و کراماتی که از سید هاشم نقل می‌کند گذاشت!! و این همه افرادی که معطل این دکان شده‌اند را تماشا کرد! سید علی قاضی مطرود در نجف کجا و تصویر دروغینی که الان از وی به مردم داده شده است کجا؟سید هاشم حداد بی سواد و عوام و فحاش و جاه طلب کجا و این همه کتابهای پر دروغ "دلشده" و "روح مجرد" و ... کجا؟ واقعا باید گفت و الی الله المشتکی! @BotShenasi
🔍 غلو طهرانی | ✍ استاد ما حضرت آية الله حاجّ‌ شيخ مرتضى حائرى فرزند حضرت آية الله حاجّ‌ شيخ عبدالكريم حائرى يزدى، مؤسّس حوزۀ علميّۀ قم رضوان الله تعالى عليهما كه حقير بيش از ده سال در درس خارج ايشان شركت مى‌كردم و حضرت علّامۀ والد روحى‌فداه نيز برخى از دروس سطح را خدمت ايشان خوانده بودند، از جناب والد و نبوغ و استعداد درخشان و همّت عالى ايشان در علم بسيار تعريف و تمجيد مى‌نمودند. بياد دارم در مجلسى كه عدّه‌اى از علماء أعلام حضور داشتند و بنده نيز همراه والد معظّم قدّس الله نفسه الزّكيّه در آن محفل شركت كرده بودم، حضرت آية الله حاجّ‌ شيخ مرتضى حائرى، به علماء مجلس رو كرده و فرمودند: ✍«حقّ‌ اين بود كه اداره و مديريّت تدريس خارج حوزۀ علميّه را آقاى حاج سيّدمحمّدحسين بجاى ما به عهده ميگرفتند!» 📝 پ.ن: اری به دست میگرفت تا حوزه علمیه را به خانقاه تبدیل کند! به جای حوزه علمیه، حوزه تصوف درست کند! 📗 نور مجرد ج ۱ ص ۶۴ @BotShenasi
🔍تحریفی از سوی فرقه لاله زاری و مریدان افراطی...(توضیح در عکس) آخر آقا در خودشان صفات امیرالمومنین علیه السلام را به صورت قوی میبینن یا ضعیف؟! سوال از اقای حسن وکیلی:آیا تحریف کردن مطالب از نشانه های بی تقوایی نیست؟! (لطفا نشر دهید) @BotShenasi
پاسخ به شفیعیان و وکیلی.mp3
21.57M
🎙 پاسخ به توهین ها، مغالطه ها و مطالب انحرافی در فایل صوتی شفیعیان و وکیلی