#ندای_وظیفه
#قسمت_پانزدهم
عقل:قلب خودت خوب میدونی منظورم این مسائل نبود برو سر اصل مطلب...اینا رو فهمیدم...
قلب:باشه...بریم سراغ سوال اصلی...
شهی حالا میخوام بگی من کیا رو بیشتر از بقیه دوست دارم؟
شهی:اونایی که کنارشون خوشی...اونایی که باهاشون حال میکنی...حالا یا آدم با مزهایه....یا قیافش خوبه.... یا خوش صحبته....
عقل:اینا شد نشونه؟؟؟هی قلب واقعا تو فقط اینجور آدمایی رو دوست داری؟؟ولی من که بهت نگاه میکنم کسای دیگهای رو هم میبینم...اگه اینا تنها ملاکت باشه چجوری بعضیا رو دوست داری که خیلی قیافهای هم ندارن و خیلی هم اهل شوخی و صحبت نیستن....
قلب:نه درست میگی فقط اینا نیست...
عقل:خب بگو جون به لبم کردی...چطوری میری سراغ یکی؟؟چرا این آدما؟
قلب:نگاه کن عقل من اومدم از همه چیزایی که دوست دارم برداشتم و یه جا جمع کردم؛ ویژگیهای ظاهری و رفتاری و هرچیز دیگهای که به نظرم دوست داشتنی بوده...من همه اینا رو تو یه آدمی که برا خودم ساختم جمع کردم حالا هرکی بیشتر شبیه این آدم من باشه بیشتر دوسش دارم...
عقل:خب این ویژگیها رو از کجا آوردی؟؟اینجور که تو گفتی این ویژگیها رو بیشتر شهی تو کاسهات گذاشته....
قلب:قبول دارم الان اینجورم....اون آدمه خیلی نزدیک و شبیه به دوست داشتنیهای شهی هست ولی...
عقل:آره تو اول اینجور نبودی قلب...ولی چی؟بگو جون به لبم کردی...
قلب:من یه نیروی نهفته تو خودم دارم...
عقل:نیروی نهفته؟؟از چی داری حرف میزنی؟؟
قلب:چیزی قبلا روش خیلی حساب میکردم...نیروی که خیلی وقتا میومد کمکم اما....اما از وقتی شهی رو راه دادم دیگه خبری از اون نیرو نیست...دیگه کمکم نمیکنه...
عقل:چرا؟؟
قلب:اونم مثل تو با کارای شهی مخالفه....
عقل:چه خوب ما یه یار پیدا کردیم...تازه شدیم۳_۲...بازم اونا یکی جلو هستن...
قلب:چرا۳_۲؟؟پس من چی؟؟
عقل:استاد و موهوم و شهی...
منو نیروی نهفته تو...
شما که رئیس مایی اصلا تو این تقسیم بندیا نمیای....
قلب:لوس نشو....بگو من چیکارهام؟؟
عقل:خودت بهتر میدونی...ما همه سرباز توییم...هر وقت بخوای هر کدوم از ما رو که بخوای به کار میگیری...غیر اینه؟؟
قلب:نه...راست میگی همینجوره...ولی باور کن بعضی وقتا خیلی میخوام بیام سراغت ولی....
عقل:میدونم...تا وقتی تو سرازیری نیفتادی وایسادن راحته ولی وقتی افتادی تو سرازیری دیگه رفتن و نرفتنت دست خودت نیست با سرعت میری پایین....
قلب:آی گفتی...عجب غلطی کردم اون اول...
عقل:چرا اون اول راهشون دادی؟؟
قلب:اشتباه کردم....دارم یه صدایی میشنوم...فکر کنم صدای همون نیروی نهفتهی قدیمیه...
--:قلب راست میگه فقط حرفای شهی ملاکش نیست...منم هستم...منم یه چیزایی دارم که قلب خیلی اونا رو دوست داره و از من میگیره...
عقل:تو همون نیروی نهفتهای؟؟
--:آره...خودمم...
عقل:خب چیا رو میدی به قلب؟؟تو همونی که من دنبالشم؟؟
ادامه دارد....
@CALL_OF_DUTY_1