eitaa logo
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
6.7هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
358 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|📲|•° 🍃 °•|😍|•° 🍃 °•|🧕|•° 🍃 ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ❁❁ ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ °•|🤓|•° 🍃
°•|📲|•° 🍃 °•|😍|•° 🍃 °•|🧕|•° 🍃 ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ❁❁ ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ °•|🤓|•° 🍃
°•|📲|•° 🍃 °•|🌸|•° 🍃 ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ❁❁ ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ °•|🤓|•° 🍃
°•|📲|•° 🍃 °•|🌸|•° 🍃 ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ °•|🌹|•° 🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃 🍂🍃 🍃 😍 لبام مثل یه خط صاف شد: _بابات میدونه اونوقت؟ زیر لب اوهومی گفت: _مامانمم میدونه..هیچ راه فراریم نداری متاسفانه اومدم که بمونم! خم شدم و محکم لپش و کشیدم: _خره خب من الان ذوق مرگ میشم! نگاه پر تاسفی بهم انداخت: _ذوق طلاق..ذوق مهمون ناخونده..هیچیت مثل آدمیزاد نیست... خنده ام گرفته بود که با خنده گفتم: _چون یه رفیق آدم نداشتم...همش تو بودی! و قبل از اینکه بتونه مشت و لگداش و تقدیمم کنه از رو زمین بلد شدم و فرار... چند ساعتی از اومدن هیلدا میگذشت... با اینکه با صدای خر و پفاش خونه رو گذاشته بود رو سرش اما من خوشحال از اینکه اومده بود و دیگه تنها نبودم حتی از صدای خر و پف هاشم لذت میبردم و دلم میخواست تا همیشه کنارم باشه... انگار رسیده بودم به مرحله ای که ترس تنهایی داشت دیوونم میکرد و مدام دلم میخواست یکی کنارم باشه یکی که من و بفهمه و موندنی باشه! به مرغ در حال پخت سری زدم و خواستم ازش بچشم اما اشتهام به قدری کور بود که باعث گرفتگی چهرم شد و تو همین لحظه صدای خوابالو و گرفته هیلدا به گوشم رسید: _پرنسس بیدار شد.. این دیوونه بازیاش همه غم و غصه هام و از یادم میبرد که جواب دادم: _صبح بخیر پرنسس! ادامه داد: _پرنسس گشنست! از آشپزخونه اومدم بیرون و مدل فیلم کره ایا بهش تعظیم کردم: _غذا در حال آماده شدنه با ژست سوسانو نگاهم کرد: _خیلی خب! لنگه دمپاییم و از پام درآوردم و پرت کردم سمتش و هرچند که جا خالی داد اما غر زد: _پاشو جمع کن خودتو...فکر کردی اومدی مهمونی و خوشگذرونی؟ چشماش از شدت تعجب گرد شده بود: _برگام! لنگه دیگه دمپاییم و درآوردم و حین پرتاب به سمتش گفتم: _رعایت ادب الزامیه! قیافش دیدنی بود هم تعجب کرده بود و هم میخندید که گفت: _آقا اصلا من میرم خونمون! چشم غره ای بهش رفتم: _مرغ و برنج و صدتا خوراکی دیگه حرومت کردم جرئت داشتی پات و از در این خونه بذار بیرون _آب دهنش و با سر و صدا قورت داد: _بعد شستن ظرفا میرم سری به نشونه رد حرفش تکون دادم: _چیزم بخوری فایده نداره...حالا حالاها اینجایی نفس عمیقی کشید: _غلط کردم! 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
| | هٻچ‌وقٺ ٺو زندگٻٺ ڪسٻو سࢪ زنش نڪن .. آدمآے خوب بہٺ شآدے مےبخشن .. آدمآے بد بہٺ دࢪس مےدن . و بہٺرٻن آدمآ خآطࢪآٺو بہٺ مےدن:) .. 『
°•|📲|•° 🍃 °•|🌸|•° 🍃 ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ❁❁ ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ °•|🌹|•° 🍃
°•|📲|•° 🍃 °•|🌸|•° 🍃 ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ❁❁ ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ °•|🤓|•° 🍃
°•|📲|•° 🍃 °•|🌸|•° 🍃 ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ❁❁ ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ °•|🤓|•° 🍃
°•|📲|•° 🍃 °•|😍|•° 🍃 ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ❁❁ ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ °•|🤓|•° 🍃
♥️🎨•|| مـَن سَرشـآر شُــــدَم از ط‌ُ رِفیق جـــآنا ــــــــــــــــــــــــــــــ|🚗⛽|ـــــــــــــــ •||
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃 🍂🍃 🍃 😍 قیافه زاری به خودش گرفت که باعث خنده هر دومون شد و بعد پرسیدم: _ماشینم آوردی؟ چپ چپ نگاهم کرد: _یه درصد فکرکن پرنسس بی ماشین تردد کنه سریع جواب دادم: _نکشی مارو؟ ابرویی بالا انداخت که ادامه دادم: _شام و که خوردیم بریم بیرون؟ خوشحال جواب داد: _اگه عموت اوکیه چرا که نه؟ چشمکی بهش زدم: _عموم خیال میکنه که ما داریم میریم خونه شما تا تو یه سری خرت و پرت برداری بیاری قرار نیست بدونه که ما کجا میریم سری به نشونه تایید تکون داد: _اتفاقا بابای منم خیال میکنه عمو و زن عموت عین شیر بالاسرمونن و من و تو نمیتونیم هیچ غلطی کنیم و پوزخندی زد: _ولی کور خوندن! خل و چل بازیای من و هیلدا تمومی نداشت و وقتی دهنمون باز میشد بستنش فقط دست خدا بود! شام دو نفرمون و با بگو بخند خوردیم و بعد آماده شدیم واسه بیرون رفتن ..... از وقتی اومدم خونه نشسته بودم تو اتاق بی اینکه لباسی عوض کنم یا حتی چیزی بخورم... با شنیدن حرف های امروز دلبر انگار لال شده بودم و کورسوی امیدی که تو دلم روشن بود رو هم واسه همیشه نابود شده میدیدم... با شنیدن صدای هلن پشت در اتاق به خودم اومدم: _عزیزم اینجایی؟ حوصله ای براش نداشتم که جواب ندادم اما در اتاق باز شد و هلن وارد اتاق شد: _هنوز که اینجا نشستی از رو کاناپه بلند شدم و گفتم: _وقتشه هلن...چند روز دیگه میریم یه مسافرت ساختگی و طبق نقشه... حرفم و قطع کرد: _من میمیرم و تو تنها برمیگردی ایران سری به نشونه تایید تکون دادم که پوزخندی زد: _کاش یه جایی تو اون قرارداد کوفتی مینوشتی اگه وسط این بازی یکی عاشق اونیکی شد چی؟ اگه یکی دلش گیر اونیکی شد چی؟ چطور باید فراموش کنه؟چطور باید دل بکنه و بره؟ 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁