#مطالعات_تکمیلی
#قواعد
آیا«همزه»إستفهام و«إن»شرطیه همواره صدارت طلبند؟
#نظر_شما چیست؟
آیا اینکه می گویند: «همزه استفهام تمام التصدیر است» صحیح است؟
باز ارسال مطالب با ذکر #آدرس کانال #نحو_الشباب
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#معرفی_علوم_ادبی_پیرامون_قرآن
#علوم_قرآن
از مهم ترين عناوين ادبي که درباره ي قران نوشته شده است مي توان به 9 عنوان اشاره کرد
1.غريب القران-دانشي درباره ي واژه هاي دشوار قران و معناي آن ها که از زمان نزول از خود پيامبر نيز سوال ميشد، يکي ازکتاب هاي کهن در اين باره "غريب القران" تأليف زيد بن علي عليه السلام(زيد بن زند امام سجاد
2.مفردات القران-دانشي است درباره ي واژهاي قران (دشوار و غير دشوار) و بحث هاي واژه شناسي
3.مجاز القران-دانشي است درباره ي اينکه آيا در قران نيز الفاظي در معناي مجازي استعمال شده يا نه؟ و در ذکر آن آيات: مثلاً در آيه ي «يدالله فوق ايديهم(فتح/10)» آيا واژه ي «يد» در معناي اصلي خود بکار رفته يا ااينکه معناي مجازي آن منظور است؟
4.وجوه و نظاير-دانشي است که در باره ي الفاظي از قران بحث مي کند که به چند معنا در قران استعمال شده است، مثل اينکه لفظ"آخرة" به شش معنا در قران استعمال شده است ، و همچنين بحث از الفاظي که در يک معنا استعمال شده اند
5.معرّب القران-دانشي است که در باره ي الفاظي که عربي نيستند ولي در زبان عربي وارد شده اند و در قران بکار رفته اند، بحث مي کند
6.بديع القران-دانشي که درباره ي بلاغت و فنون بلاغي در قران بحث مي کند
7.صرف القران-دانشي که درباره ي نکات صرفي برخي واژه هاي قراني بحث مي کند(معمولاً در ضمن اعراب القران بحث مي شود)
8.معاني القران-دانشي که درباره ي اعراب قران با محوريت معناي آن و تأکيد بر منظور آيات بحث مي کند و در ذيل هر ترکيبي معناي آن را بيان مي کند مثلاً در ذيل آيه ي "الحمدُالله" مي گويد: و يجوز في الکلان اَن تقول"الحمدَ" بالنصب، تريد احمدُ اللهَ الحمدَ، فاستَغْنَيْتَ عن ذکرِ "اَحْمَدُ"لأنّ حالَ الحمدِ يجب اَن يکون عليها الخَلْقُ ، اِلّا اَنَّ الرفْعَ اَحْسَنُ و اَبْلَغُ في الثناءِ علي الله. ( در اين دانش از اعراب القران نيز بحث مي شود، چون اعراب سبب تغيير معنا است)
9.اعراب القران- دانشي که درباره ي جايگاه و نقش واژه ها و جملات از نظر اعرابي و نقش آنها در بيان معاني مختلف بحث مي کند
باز ارسال مطالب با ذکر #آدرس کانال #نحو_الشباب
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#علوم_قرآن
#معرفی_إعراب_القرآن_ها:
کتاب هایی که در "#تجزيه و #ترکيب" قران نوشته شده است را مي توان به #پنج دسته تقسيم کرد:
#دسته 1.کتابهايي که تمام آيات قران را ترکيب نموده و نقش اعرابي تمام واژگان قران را در آيه آيه ي آن از اول تا آخر بيان نموده اند؛ همانند :
#اعراب القران الکريم وبيانه/محي الدين درويش،در 10 مجلد- علاوه بر بيان اعراب نکات صرفي آيات در پايان هر چند آيه به بيان وجوه بلاغي آن نيز پرداخته است
#دسته 2-کتاب هايي که به ترتيب سور قران به بيان وجوه اعرابي آيات مشکل قران پرداخته اند؛ همانند:
#مشکل اعراب القران/مکي ابن ابي طالب، در2 مجلد- که ابن هشام نيز از اين کتاب در مقدمه ي مغني البيب نام برده است.
و مانند: #البيان/ابن انباري،2مجلد-
و کتاب #املاء ما مَنَّ به الرحمن/عبدالله بن حسين بن عبدالعکبري ،در2مجلد-
و #اعراب القران/ ابن نحّاس که در 5 مجلد است و در ضمن به بيان و نقد برخي آراء سيبويه نيز پرداخته است.
.....
ادامه دارد
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#مطالعات_تکمیلی
#قواعد
#پاسخ_سؤال
آیا «همزه»إستفهام و«إن»شرطیه همواره صدارت طلبند؟
آیا اینکه می گویند: «همزه استفهام تمام التصدیر است» صحیح است؟
#پاسخ: #خیر
خیر.
#توضیح:
نمونه ای از صدارت طلب نبودن همیشگی این دو از باب #بدل:
اگر #مبدلٌ_منه #متضمن معنای #استفهام یا #شرط باشد،
باید بدل را به #همراه همزه استفهام یا إن شرطیه بیاوریم.
مثال هایی از #شروح_الفیه:
کَیفَ أصبَحتَ أ قویاً أم ضَعِیفاً (أقویا بدل از کیف و ضعیفا عطف بر قویا)
مَهما تَصنَع إن خیراً و إن شراً؛تُجزَ بِهِ (إن خیرا بدل از مهما و إن شرا بدل از إن خیرا)
إبن مالک می گوید:
و بَدَلُ المُضَمَّنِ الهَمزَ یَلِي هَمزاً کَـ«مَن ذا أ سَعِیدٌ أم عَلِيّ»
باز ارسال مطالب با ذکر #آدرس کانال #نحو_الشباب
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
May 11
#علوم_قرآن
#معرفی_إعراب_القرآن_ها:
#قسمت_دوم:
3- کتاب هایی که چند سوره ی معین را کلمه به کلمه موردبررسی لغوی و صرفی و نحوی قرار داده اند؛ همانند:
اعراب ثلاثین سورة من القران الکریم-یک مجلد- ابن خالویه (این کتاب در لغت نیزمفصّل است)
و جرعه ای از ادب قران- سوره ی دهر- ابوالقاسم علی دوست - 1مجلد
و زبان قران- 1مجلد -حمید محمدی
4.کتاب هایی که بر طبق موضوعات یا اصطلاحات نحوی درباره ی اعراب القران نوشته شده اند همانند:
- اعراب القران/زجّاج/3مجلد
- دراسات لأسلوب القران الکریم/محمد عبدالخالق عظیمة/11مجلد (تألیف این کتاب 25 سال طول کشیده است)
- مغنی اللبیب/ ابن هشام/2مجلد(ازمقدمه ی کتاب معلوم است که انگیزه ی ابن هشام در تألیف این کتاب بیشتر ترکیب آیات و بحث نحوی صرف و اجتناب از تکرار بوده است)
5.کتاب هایی که نمی توان اسم آن ها را اعراب القران گذاشت بلکه به عنوان کتاب تفسیر شهرت دارند ولی مباحث ادبی و تفسیر ادبی آیات را بیشتر از مباحث تفسیری دیگر مورد توجه قرار داده اند همانند:
-البحر المحیط/ابن حیّان اندلسی/8مجلد ،وعجیب اینکه این کتاب با آنکه بعد از زمخشری نوشته شده و بسیارمفصّل تر ودقیق تر از کتاب "کشاف" است، شهرت کشاف را ندارد
-الکشاف/زمخشری/4مجلد
- مجمع البیان/طبرسی (مباحث ادبی این کتاب از دو کتاب فوق کمتر است)
ادامه دارد
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#مطالعات_تکمیلی
#قواعد
#استعمال_جمع به معنای #مثنی
#سؤال:
در آیه 4سوره تحریم،خطاب به دو نفر می گوید:
«إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا»
با اینکه مخاطب این آیه دو نفر از زنان پیامبر صلی الله علیه و آله می باشند، چرا«#قلوب»به شکل جمع آمده است؟
#جواب:
کتاب مشکل إعراب القرآن/ص387:
هرگاه درباره عضوی از بدن إنسان سخن گفته شود که تک است و جفت ندارد؛در هنگام تثنیه به لفظ جمع إستعمال می شود.
باز ارسال مطالب با ذکر #آدرس کانال #نحو_الشباب
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#مطالعات_تکمیلی
#قواعد
#استعمال_جمع به معنای #مثنی
عبارتی از #النحو_الوافی درباره پیام اخیر:
جسم الإنسان- و غيره- ذو أعضاء، و أجزاء، و أشياء أخرى تتصل به،
- #منها: ما يلازمه و يتصل به دائما، فلا ينفصل عنه فى وقت، ثم يعود إليه فى وقت آخر؛ كالرأس؛ و الأنف، و الظهر، و البطن، و القلب ...
- و #منها: ما يتصل به حينا، و ينفصل عنه حينا، و يعود إليه بعد ذلك؛ كالثوب، و الأدوات الجسمية الأخرى و أشباهها ...
فإذا كان فى الجسم #شىء_واحد_لا_يتعدد، و لا ينفصل عنه، كالرأس؛ و القلب- ضممت إليه مثله جاز فيه ثلاثة أوجه:
#أوّلها: الجمع: و هو الأكثر. نحو: ما أحسن رءوسكما.
و منه قوله تعالى: «إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما».
و إنما عبروا بالجمع مع أن المراد #التثنية، لأن التثنية فى الحقيقة جمع لغوى؛ و لأنه مما لا يقع فيه لبس، و لا إشكال؛ فمن المعلوم ألا يكون للإنسان إلا رأس واحد، أو قلب واحد ...
#ثانيها: التثنية على الأصل و ظاهر اللفظ؛ نحو: ما أحسن رأسيكما، و أطيب قلبيكما.
#ثالثها: الإفراد؛ نحو؛ ما أحسن رأسكما، و أطيب قلبكما. و هذا جائز لوضوح المعنى، إذ كل فرد له شىء واحد من هذا النوع، فلا يشكل، و لا يوقع فى لبس. فجىء باللفظ المفرد، للخفة.
أما ما يكون فى الجسد منه #أكثر_من_واحد؛ كاليد، و الرجل؛ فإنك إذا ضممته إلى مثله لم يكن فيه إلا التثنية؛ نحو: ما أكرم يديكما، و ما أسرع رجليكما.
أما قوله تعالى: «السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما ...» فإنه جمع؛ لأن المراد الأيمان: (جمع يمين، أى: اليد اليمنى).
با تشکر از #أخوی محترم بابت ارسال این متن
باز ارسال مطالب با ذکر #آدرس کانال #نحو_الشباب
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#علائم #فعل_لازم:
الجدول في إعراب القرآن، ج26، ص: 182
الفوائد
الأحوال التي لا يكون فيها الفعل إلّا لازما.
ورد في هذه الآية قوله تعالى وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي فجاء الفعل «أصلح» لازما لأنه بمعنى (بارك).
و قد ذكر النحاة #الحالات التي يكون فيها #الفعل #لازما
و هي:
1- إذا كان على وزن فعل: مثل شرف- ظرف 2- إذا كان على وزن فعل أو فعل، و وصفهما على فعيل، مثل: ذلّ و قوي.
3- أن يكون على وزن أفعل، بمعنى صار ذا، مثل: أحصد الزرع أي صار ذا حصاد.
4- أن يكون على وزن افعللّ مثل: اقشعرّ- اشمأزّ.
5- أن يكون على وزن افعنلل، بأصالة اللامين، مثل احرنجم (اجتمع).
6- أن يكون على وزن (افعنلى)، كاحرنبى الديك، إذا انتفش.
7- أن يكون على وزن انفعل مثل: انطلق و انكسر.
8- أن يضمّن معنى فعل لازم، كقوله تعالى: أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي بمعنى (بارك) كما ورد في هذه الآية التي نحن بصددها.
9- أن يكون رباعيا مزيدا مثل: تدحرج- اطمأنّ.
10- أن يدل على سجيّة، كلؤم و جبن و شجع، أو على عرض (حالة عارضة) كفرح و حزن، أو ما دلّ على طهارة أو دنس مثل طهر و نجس، أو على لون كأحمرّ و أخضر، أو حلية: كدعج- و كحل- و سمن- و هزل.
و معنى: إن البغاث بأرضنا يستنسر. أي إن الطير الضعيف يصبح قويا كالنسر.
و هذا مثل يضرب للذليل يصير عزيزا.
باز ارسال مطالب با ذکر #آدرس کانال #نحو_الشباب
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#ترتیب_حروف_الفبا1:
1- ترتیب اهل مشرق (مشهور امروزی نیز همین است) :
الالف ، الباء ، التاء ، الثاء ، الجیم ، الحاء ، الخاء ، الدال ، الذال ، الراء ، الزای ، السین ، الشین ، الصاد ، الضاد ، الطاء ، الظاء ، العین ، الغین ، الفاء ، القاف ، الکاف ، اللام ، المیم ، النون ، الواو ، الهاء ، الیاء ، اللاء
2- ترتیب اهل مغرب (أندلس) :
الالف ، الباء ، التاء ، الثاء ، الجیم ، الحاء ، الخاء ، الدال ، الذال ، الراء ، الزای ، الطاء ، الظاء ، الکاف ، اللام ، المیم ، النون ، الصاد ، الضاد ، العین ، الغین ، الفاء ، القاف ، السین ، الشین ، الهاء ، الواو ،الیاء
.... ادامه دارد
باز ارسال مطالب با ذکر #آدرس کانال #نحو_الشباب
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
تأثیر صنعت #استخدام در #فقه:
استخدام صنعتی ادبی و به معنای آن است که از مرجع ضمیر، یک معنا و از خود ضمیر، معنای دیگری اراده شود؛ به عنوان مثال در بیت زیر
إذا نزل السماء بأرض قوم رعيناه و إن كانوا غضابا
مراد از «السماء» باران بوده ولی مراد از ضمیر در «رعیناه» «گیاهان» میباشد.
همچنین نوع دیگری از استخدام در جایی است که در کلام، عامی ذکر و به دنبال آن ضمیری به صورت متصل یا منفصل آورده شود که طبق قرائن خاص، این ضمیر به بعضی از افراد عام برگردد، نه به همه افراد عام؛
برای مثال، در آیه شریفه: ﴿وَالْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوء.. . وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذلِکَ.. . ﴾؛ «و زنان طلاق داده شده، باید مدت سه پاکی انتظار کشند،... و شوهرانشان اگر سر آشتی دارند، به باز آوردن آنان در این (مدت) سزاوار ترند.» (بقرة آیه۲۲۸)
در اين آيه كلمه «المطلقات» جمع داراى الف و لام است، و جمع محلى به «الف و لام» افاده عموم مى كند. پس حكم به عده به مدت سه طهر براى تمام زنان مطلقه است. چه زنان مطلقه اى كه طلاق آنان رجعى باشد، و چه آنانى كه به طلاق بائن مطلّقه شده باشند.
امّا ضمير «بعولتهنّ» شامل زنانى مى گردد كه طلاق رجعى گرفته باشند. زيرا در طلاق رجعى است كه حقّ تقدم در رجوع با شوهر است.
بنابراين درصورتىكه ضمير «بعولتهن» فقط به رجعيات برگردد آيا عام تخصيص خواهد خورد يا خير؟
اگر بگوييم عام تخصيص مى خورد در نتيجه بايد گفت آيه در مقام بيان عده زنانى است كه مطلقه به طلاق رجعى هستند،
برخلاف آنجايى كه معتقد به عدم تخصيص عام باشيم كه در آن صورت آيه در مقام بيان عده جميع زنان مطلقه است.
بعضى گويند «اصالة العموم» با «اصالة عدم الاستخدام» در تعارضاند. زيرا لازمه اجراى «اصل عموم» قول به استخدام است، چون در آن صورت از عموم يعنى مرجع ضمير يك معنى اراده شده، و از ضمير معناى ديگر- همان گونه كه لازمه «اصل عدم استخدام» تخصيص عام است و مراد از «المطلقات» همان رجعيات است. در نتيجه ضمير و مرجع ضمير متحد خواهند بود.
باز ارسال مطالب با ذکر #آدرس کانال #نحو_الشباب
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#منبع پیام: تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية (ط - الحديثة)؛ ج1، ص: 39 / نوشته علامه حلی:
الفصل السابع [في أن العلم لا يختصر بما في الكتب بل #يجب أخذه #مِن العلماء]
و لكلّ علم أسرار لا يطلع عليها من الكتب، فيجب أخذه من العلماء،
و لهذا قال صلّى اللّه عليه و آله و سلم: «خذ العلم من #أفواه الرجال»
و نهى عن الأخذ ممّن أخذ علمه من #الدفاتر، فقال: «لا يغرّنكم #الصحفيون» (صحفیّ: کسی که علمش را از مطالعۀ کتاب ها به دست آورده نه از راه شاگردی پیش بزرگان علم)
و أمر عليه السّلام بالمحادثة في العلم و المباحثة فإنها تفيد النفس استعدادا تامّا لتحصيل المطالب و استخراج المجهولات.
و قال صلّى اللّه عليه و آله و سلم: «تذاكروا و تلاقوا و تحدّثوا، فانّ الحديث جلاء القلوب، لأنّ القلوب لترين كما يرين السيف و جلاؤه... الحديث».
____________________________________
حلّى، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى، تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية (ط - الحديثة)، 6 جلد، مؤسسه امام صادق عليه السلام، قم - ايران، اول، 1420 ه ق
کتاب تحفه احمدیه در شرح الفیه
دقیق ترین و ادبی ترین ترجمه الفیه با رعایت نقش های ترکیبی واژگان
نظر کاشف الغطاء دربارۀ خودخوانی علوم:
منبع: النور الساطع في الفقه النافع؛ ج2، ص: 584
[الخامس و العشرون) أخذ العلم من أفواه الرجال لا من الكتب و الأقوال]
(الخامس و العشرون) ان يأخذ العلم من أفواه الرجال و يستفيده من الحضور عند الاساتذة المهرة فيه و ليحترز من أخذه من بطون الكتب من غير قراءة على أربابه من مشايخ عصره خوفا من وقوعه في التصحيف و الغلط و التحريف قال بعض من تقدم من الأصحاب من تفقه من بطون الكتب ضيع الاحكام
[ذم الصحفيين]
و قال آخرون إياكم و الصحفيين الذين يأخذون علمهم من الصحف و الكتب فان ما يفسدون أكثر مما يصلحون و عن غوالي اللئالي عن النبي (ص) خذوا العلم من أفواه الرجال و انه قال (ص) و إياكم و أهل الدفاتر و لا يغرنكم الصحفيون و في علل الشرائع في حديث تضمن أعابه أبي حنيفة لجعفر الصادق (ع) بأنه
النور الساطع في الفقه النافع، ج2، ص: 585
صحفى و لما بلغ ذلك الامام (ع) قال صدق قرأت صحف إبراهيم و موسى و بهذا ظهر لك وجه الجمع بين ما ورد من الحث على طلب كتابة العلم كما تقدم ص 578 و بين ما ورد من الإعابة على الصحفيين و أهل الدفاتر.
________________________________________
نجفى، كاشف الغطاء، على بن محمد رضا بن هادى، النور الساطع في الفقه النافع، 2 جلد، مطبعة الآداب، نجف اشرف - عراق، اول، 1381 ه ق
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سنگین ترین جنگ نرم تاریخ علیه جبهه حق
⏪ایجاد خطای محاسباتی و اغواگری و حرام خوار کردن خواص و مسئولین توسط شبکه های نفوذی دشمن و شیاطین
واژگان عجیب و جدید حضرت آقا در مورد حرام خواری خواص!!! " حیوان جلّال"
آشنایی با بلاغت اسلامی
شامل:
علت پیدایش مباحث بلاغی در بین مسلمین
علت تقسیم آن به سه علم
منابع علوم بلاغی
فایده
نقش آن در فهم نصوص دینی
....