#قرآن
#لغة_القرآن
#صرف_القرآن
تحلیل لغوی و صرفی #رّبّیّ و #رَبّانّیّ
#آیات:
در قرآن تنها یک مرتبه واژۀ #ربّيّون جمع #ربّیّ به کار رفته است:
1. «وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ» آل عمران: 146.
واژۀ #رَبّانیّ سه مرتبه در قرآن به کار رفته است:
1. «وَ لكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ» آل عمران: 79.
2. «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذينَ أَسْلَمُوا لِلَّذينَ هادُوا وَ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتابِ اللَّهِ وَ كانُوا عَلَيْهِ شُهَداءَ» مائده: 44.
3. «لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُونَ » مائده: 63.
#ادبیات
دربارۀ معنای #رِبّیّ دو نظر است:
نظر اول: هم معنای ربّانی ؛ یعنی: كسى که غرق در خدا باشد و به غير خدا مشغول نشود.
نظر دوم: ربّيّون به معنى هزاران و #ربّى به معنى هزار است. (اقرب الموارد و قاموس اللغه).
دربارۀ واژۀ #ربّانیّ
نظر اول: #ربّان صفت مشبهه است مثل عطشان و سكران ؛ به معناى (تربيت كننده) {طبرسی و اقرب الموارد و قاموس اللغة}.
در نهج البلاغه حكم 147. فرموده
«النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ».
از مقابله متعلم بدست ميايد كه ربّانى وصف و بمعنى مربى است. عبارت «فَاسْتَمِعُوهُ مِنْ رَبَّانِيِّكُمْ وَ أَحْضِرُوهُ قُلُوبَكُمْ». در خطبه 106 نهج البلاغه، مؤید این نظریه است.
نظر دوم: #ربّانى منسوب به رب# و الف و نون براى تفخيم و تكثير است نه براى صفت مشبهه بودن؛ مثل #لحيانى كه به معنى كثير اللحيه است و ربّانى كسى است كه مخصوص به خدا باشد و به غير او مشغول نشود. نظریه #الميزان و اقرب الموارد و مفردات راغب .
@DUROUS_ALSHABAB
#علوم_قرآن
#قراء_سبعه
#قراء_عشره
#قُرّاء_اربعة_عشر
#ملّیّت_قراء_سبعه
#قاریان_ایرانی
#مذهب_قراء_سبعه
تاریخچۀ مختصر قرائت های هفت گانه و ده گانه و چهارده گانه:
ابن مجاهد (متوفاى 324) اولین کسی بود که قرائت های هفتگانه را به عنوان بهترین قرائت های قرآن برگزید. قابل ذکر است که هر یک از این قرائت ها دو راوی دارند.
این قاریان عبارتند از: «ابن عامر»، «ابن کثیر»، «عاصم»، «ابو عمرو»، «حمزه»، «نافع» و «کسائی».
متاخرین سه نفر دیگر بر این هفت نفر افزوده اند به نام های: «خلف»، «یعقوب» و «ابوجعفر».
همچنین قرائت چهار قاری دیگر که به قرائت شاذّ معروف بودند نیز بر این ده قاری اضافه شده است: «حسن بصری»، «ابن محیص»، «یزیدی» و «اعمش».
در واقع اين چهارده قرائت معروف كه هركدام از طريق دو راوى نقل شده، مجموعا بيست و هشت قرائت را تشكيل مى دهند.
معرفی اجمالی قُرّاء سبعه
1. «ابن عامر»: «عبدالله بن عامر يحصبى»(متوفاى 118) قارى شام؛ دو راوى او «هشام بن عمّار»(245 ـ 153) و «ابن ذكوان»(242 ـ 173) هستند كه هرگز «ابن عامر» را درك نكرده اند.
2. «ابن كثير»: «عبدالله بن كثير دارمى»(متوفاى 120) قارى مكّه؛ دو راوى او «بزّي»(250 ـ 170) و «قُنْبُل»(295 ـ 191) هستند كه هرگز او را درك نكرده اند.
3. «عاصم»: «عاصم بن ابى النَجُود اسدى»(متوفاى 128) قارى كوفه؛ دو راوى او «حفص بن سليمان» ـ پسر خوانده او ـ (180 ـ 90) و «شعبه ابوبكر بن عيّاش»(193 ـ 95) هستند. «حفص» قرائت «عاصم» را دقيق تر و مضبوط تر مى دانست و قرائت «عاصم» به وسيله او منتشر شده و تا امروز متداول است و همين قرائتى است كه امروزه در اكثر كشورهاى اسلامى رايج است.
4. «ابو عَمرو»: «زبّان ابوعَمرو بن علاء مازنى»(متوفاى 154) قارى بصره؛ دو راوى او «دورى حفص بن عمر»(متوفاى 246) و «سوسى صالح بن زياد»(متوفاى 261) هستند كه او را درك نكرده اند و به واسطه «يزيدى»، قرائت را از او گرفته اند.
5. «حمزه»: «حمزة بن حبيب زيّات»(متوفاى 156) قارى كوفه؛ دو راوى او «خلف بن هشام»(229 ـ 150) و «خلّاد بن خالد»(متوفاى 220) كه قرائت را با واسطه از او گرفته اند.
6. «نافع»: «نافع بن عبدالرحمان الليثى»(متوفاى 169) قارى مدينه؛ دو راوى او «عيسى بن ميناء»(220 ـ 120) معروف به «قالون» ـ پسرخوانده نافع ـ و «ورش»، «عثمان بن سعيد»(197 ـ 110) هستند و اين قرائت همان است كه در برخى از كشورهاى مغرب عربى امروزه رايج است.
7. «كسائى»: «على بن حمزه»(متوفاى 189) قارى كوفه؛ دو راوى او «ليث بن خالد»(متوفاى 240) و «دورى، حفص بن عمر» ـ كه راوى «ابوعمرو» هم بود ـ (متوفاى 246) هستند.
قُرّاء عشرة
متأخرين سه نفر ديگر بر اين هفت نفر اضافه كرده اند:
8. خلف: «خلف بن هشام»، راوى «حمزه»(متوفاى 229) قارى بغداد؛ دو راوى او «ابويعقوب»(متوفاى 286) و «ابوالحسن»(متوفاى 292) هستند.
9. «يعقوب»: «يعقوب حضرمى»(متوفاى 205) قارى بصره؛ دو راوى او «رُوَيس»(متوفاى 238) و «روح»(متوفاى 235) هستند.
10. «ابوجعفر»: «ابو جعفر مخزومى»(متوفاى 130) قارى مدينه؛ دو راوى او «ابن وردان»(متوفاى 160) و «ابن جَمّاز»(متوفاى 170) هستند.
قُرّاء اربعة عشر
چهار قارى ديگرى كه به قرائت شاذّ (خلاف مشهور) قرائت مى كردند؛ ولى مقبول عامّه مردم بودند، بر اين ده قارى افزوده شده اند:
11. «حسن بصرى»: «حسن بن يسار»(متوفاى 110) قارى بصره؛ دو راوى او «شجاع بلخى»(190 ـ 120) و «دورى»(متوفاى 246) كه او را درك نكرده و با واسطه از او روايت كرده اند.
12. «اِبن مُحَيصن»: «محمد بن عبدالرحمان(متوفاى 123) قارى مكّه؛ دو راوى او «بَزّى»(250 ـ 170) و «ابن شنبوذ»(متوفاى 328) هستند كه با واسطه از او روايت كرده اند.
13. «يزيدى»: «يحيى بن مبارك»(متوفاى 202) قارى بصره؛ دو راوى او «سليمان بن حكم»(متوفاى 235) و «احمد بن فرج ضرير» (متوفاى 303) هستند كه با واسطه از او روايت كرده اند.
14. «أَعمش»: «سليمان بن مهران اسدى(متوفاى 148) قارى كوفه؛ دو راوى او «شنبوذى»(388 ـ 300) و «مطوّعى»(متوفاى 371) هستند كه با چند واسطه از او روايت كرده اند.
#ملّیّت_قراء_سبعه
#قاریان_ایرانی
پنج نفر از «قُرّاء سبعه» به غير از «ابن عامر» و «ابوعمرو» ايرانى الاصل هستند.
«ابن عامر» مجهول النسب
و «ابوعمرو» از قبيله «مازن تميم» است؛ ولى قاضى «اسد يزيدى» مى گويد: «او از فارس شيراز از روستاى كازرون برخاسته است».
#مذهب_قراء_سبعه
«عاصم»، «ابوعمرو»، «حمزه» و «كسائى»، صريحا اظهار تشيّع مى نمودند؛
ولى ابن كثير و نافع از آنجا كه هر دو از فارس هستند، احتمالا شيعه بودند؛
اما «ابن عامر»، بزرگ شده خاندان اموى بود، او فردى ناشايست و بى پروا شناخته مى شد.
منابع:
التمهيد في علوم القرآن، معرفت، محمد هادى، مؤسسة النشر الاسلامى، قم، 1415 هـ ق، چاپ دوم، ج 2، ص 240.
@DUROUS_ALSHABAB
#علوم_قرآن
#قراء_سبعه
#شعر
«قرّاء سبعه» به ترتيب سال وفات آنان عبارت اند از
1. عبداللّه بن عامر(متوفای118)
2. عبداللّه بن كثير(متوفای120)
3. عاصم بن ابی النجود(متوفای128)
4. ابوعمرو بن علاء(متوفای154)
5 . حمزة بن حبيب(متوفای156)
6 . نافع بن عبدالرحمن (متوفای169)
7. علی بن حمزه كسائى (متوفای189)
نام اين هفت تن در اين دو بيت گردآمده است:
در مكه نخست ابن كثير است امام
نافع ز مدينه، ابن عامر از شام
در بصره ابوعمرو علا دارد نام
عاصم چو كسا و حمزه از كوفه تمام
@DUROUS_ALSHABAB
May 11
#صرف
#قرآن
#آصال
وَ اذْكُرْ رَبَّكَ في نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلينَ (سوره أعراف: 205)
ترجمه آیت الله مشکینی:
و پروردگارت را در دل خويش به حال زارى و ترس و به گفتارى آرام نه بلند، در صبحگاهان و شامگاهان ياد كن و از غافلان مباش.
#آصال
آصال جمع #أُصُل، به ضم همزه و صاد می باشد.
و #أُصُل نیز جمع #أَصِيل، به فتح همزه و کسر صاد است.
بنابراین آصال #جمع_الجمع است.
و جالب اینکه #جمع_الجمع_الجمع آن #أصائِل است که جمع آصال است.
منبع:
التصریح علی التوضیح
#ترجمه
با اینکه #أصیل به معنای: #زمانی از عصر که متصل به غروب است می باشد. (اقرب الموارد) ولی بیشتر مترجمین آصال را شامگاهان ترجمه نموده اند!
«وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا» احزاب: 42 یعنی: او را بامداد و آخر روز تسبيح گوئيد.
واژۀ «أَصِيل» چهار بار و «آصَال» سه بار در قرآن آمده است.
@DUROUS_ALSHABAB
آیین یارسان.pdf
645K
#فرق_و_مذاهب
#آیین_یاری
#یارسان
#نُصَیریّه
#اهل_حق
#علی_اللهی
امروز در جمع دوستان سخن از صوفیه و علی اللهیان و عرفان و فرق بین آنها شد، دیدم یادداشت هایی که چند سال قبل دربارۀ #اهل_حق یا همان #یارسان یا #آیین_یاری یا به قول برخی از صاحب نظران #نُصیریّه نوشته ام، برای دوستان جالب است. تصمیم گرفتم مختصر آن را به اشتراک بگذارم.
یادش بخیر؛ حدود 6 ماه ذهنم را مشغول کرده بود؛ و دربارۀ این مستضعفین بیچاره تحقیق کردم و حتی چند مصاحبه انجام دادم، فیلم دیدم و مقاله و کتاب خواندم.
کاش روزی برسد که #عملکرد مسئولین اداری و امنیتی ما با فرقه ها و مذاهب و #برخی خاندان ها بر پایۀ تحقیق و مطالعۀ علمی و با مشورت با صاحب نظران باشد.
برای اینکه #درد_دل این حقیر را درک کنید، حداقل بخش مربوط به فیلم ها و نیز احزاب این تحقیق را مطالعه کنید.
@DUROUS_ALSHABAB
شیخی که به آبِ دیده میکرد وضو
میبود همیشه مُنکِرِ جام و سَبو
در مجلسِ ما دوش بسی غوغا کرد
او شیشه ی ما شکست و ما توبه ی او
@DUROUS_ALSHABAB
وقفنامه ادیبانه آقا حسین خوانساری.pdf
171.5K
#متون_ادبی_فارسی
#ادبیات_آقا_حسین_خوانساری
#وقفنامه
اگر دنبال متن ادبی هستید این متن را بخوانید.
از صفحه1 تا4 مقدمه است و وقفنامه #از صفحه5 شروع می شود.
این وقفنامه در مجله آینه پژوهش، شماره ۱۷۰، شماره خرداد و تیر ۱۳۹۷ چاپ شده است.
@DUROUS_ALSHABAB
به برخی از دوستان قول داده بودم که فهرست منظوم شرح لمعه را برایشان ارسال کنم.👆
در چاپ های سابق از ابتدای طهارت تا انتهای کتاب المساقات در جلد 1 و از ابتدای کتاب الاجاره تا انتهای کتاب الدیات در جلد دوم قرار داشت.
با خط عبدالرحیم و حاشیه های بزرگانی مثل نراقی و آقاجمال و شیخ علی نوۀ شهید ثانی
نسخه نهایی شفاعت.pdf
318.7K
#شفاعت
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#روایات_شفاعت
#قیامت
دیشب توفیق خدمت پسر عمۀ عزیزم را داشتم، رشتۀ سخن به مقامات #صدیقۀ_کبری (سلام الله علیها) رسید، گفتم:
سال 1394 به درخواست #ستاد_فاطمیه، 35 صفحه دربارۀ #شفاعت_حضرت_زهراء_در_قیامت ؛ نوشته ام. بسیار مشتاق و شادمان شده و درخواست مطالعه آن را نمود.
#فهرست این نوشته از این قرار است:
💡مقدمه (شفاعت در لغت و اصطلاح)/ فلسفه شفاعت
💡فصل اول: شفاعت رهبرى (شفاعت عمل):
تبیین روایات شفاعت رهبری (شفاعت عمل)
1. روایاتی که معنای نام مبارک حضرت را بیان می کند
2. روایات کیفیت تشریف فرمایی حضرت به صحرای محشر و ورود به بهشت و آشکار شدن فضیلت آن بانو بر سایرین
3. روایاتی که می گوید آرزوی حضرت فاطمه در روز قیامت شفیع سادات و شیعیان و محبان است
4. روایت عبور سریع شیعیان به همراه بانوی اسلام، از پل صراط
5. روایت راهنمایی مردان مؤمن به سمت بهشت توسط امیر المؤمنین و رهبری بانوان مؤمن این امت توسط حضرت فاطمه
💡فصل دوم: شفاعت مغفرت
مقدمه1: جاذبه رحمت
مقدمه2: اصل تطهير
مقدمه3: عمل و رحمت دو رکن اساسی نجات و آمرزش:
مقدمه4: مغفرت الهى چه ارتباطى با شفاعت دارد؟
تبیین روایات شفاعت مغفرت:
مقدمه: روایات مردم موافق با اهل بیت را سه دسته نموده است
دسته1 (روایت رهایی دوست دار اهل بیت از عذاب، بعد از طی مراحلی از بلاها)
دسته2(روایت علت نام گذاری حضرت به نام مبارک «فاطمه» )
دسته3(روایات شفاعت شیعیان و محبین و پیروان شیعیان
دسته4 ( خبردادن پیامبر از شفاعت دخترش حضرت فاطمه)
خاتمه: آیا وعده شفاعت باعث جرأت مردم بر معصيت نمى شود؟
@DUROUS_ALSHABAB
#فقه
#اجتهاد
#اجتهاد_پویا
#تحول_فتوا_در_گذر_زمان
#نمونه عملی
1- #توقیفی_بودن_یا_نبودن_عقود
2- #مالکیّت_یا_عدم_مالکیت_کلی_و_جهت
بسیار خوانده و شنیده ایم که باب اجتهاد براى شيعه باز است و گاهی در مبانى فقهاء تغيير جهتى و نظرى داده مى شود،
اکنون دو نمونه را ذکر می خوانیم:
1- بسیاری از فقهای گذشته مى گفتندعقود توقيفيّه اند و لذا در تصحیح معاملات مستحدثه باز می ماندند.
ولى متأخرین گفتند دليلى نداريم كه عقود تعبديّه باشد، لذا معاملات مستحدثه و پيچيده زمان ما همه حل شد.
مثلا: مسأله نجاست چاه تا زمان محقق حلی از مسلّمات فقه بود،
ولی بعد از زمان ايشان طهارت چاه از مسلّمات شد.
2- آیا جهت و كلّى و مسجد و مانند آنها مى توانند مالك چیزی باشند؟
مرحوم سید یزدی در عروة الوثقی بنابر اين مبنا که اینها می توانند مالک باشند، فرموده است:
اگر فقيه پول ندارد تا در کاری که لازم می داند خرج کند؛ مى تواند بر عهدۀ زكات قرض بگیرد.
و چنانچه از دنيا برود؛ قرض او بر عهدۀ جهت زكات (بر ذمّه زكات) است.
@DUROUS_ALSHABAB
May 11
#لغت
#وجه_نامگذاری
#شفاعت
#شفع
#وتر
#شفع
شفع و شفاعت هر دو مصدراند به معنى ضمیمه كردن چيزى به چيزى.
راغب گويد «الشَّفْعُ: ضَمُّ شَيْءٍ إِلَى مِثْلِهِ»
در اقرب الموارد گفته «شَفَعَ الْعَدَدَ: صَيَّرَهُ زَوْجاً أَي أَضَافَ إِلَى الْوَاحِدِ ثَانِياً».
کاربرد واژۀ شفع در قرآن:
«وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ. وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ» (فجر: 3 و 4).
#شفع در اي آیه اسم است به معنى (جفت) چنانكه #وتر به معنى (تك) است
يعنى: قسم به جفت و تك و قسم به شب آنگاه كه مي رود.
#شفاعت
ظاهرا شفاعت را از آن جهت شفاعت گویند كه شفيع خواهش خويش را به ايمان و عمل ناقص طرف ضمیمه ميكند و هر دو مجموعا پيش خدا اثر ميكنند.
منبع
قاموس قران، ج4، ص: 48 (با اندکی تصرف)
@DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
#فقه #اجتهاد #اجتهاد_پویا #تحول_فتوا_در_گذر_زمان #نمونه عملی 1- #توقیفی_بودن_یا_نبودن_عقود 2- #م
در توضیح مثال قرض، یک کلمه جا افتاده بود، اصلاح شد. اگر کسی قبل از این ساعت خوانده، دوباره بخواند.
#امام_حسین
#اخلاق
#خانواده
#سلوك_خانوادگي_امام
#اظهار_علاقه به #همسر_و_فرزندان :
أبو الفرج اصفهانی در کتاب الأغانی می گوید: «و عبد الله بن الحسين و أمه الرباب بنت إمرئ القيس و هي التي يقول فيها أبو عبد الله الحسين:
لَعَمرُكَ إِنَّنِي لَأُحِبُّ دَاراً
تَكُونُ بِهَا سُكَينَةُ وَ الرُّبَابُ
أُحِبُّهُمَا وَ أَبذُلُ جُلَّ مَالِي
وَ لَيسَ لِعَاتِبٍ عِندِي عِتَابٌ
یعنی: مادر عبد اللَّه بن الحسين، (رباب) دختر امري القيس است كه امام حسين در باره اش چنین فرموده است:
1- به جان تو قسم من آن خانه ای را دوست دارم كه سكينه و رباب در آن باشند
2- من ايشان را دوست دارم و بيشتر مال خود را براي آنان بذل و بخشش مي كنم و كسي نمي تواند مرا مورد عتاب قرار دهد.
اين سكينه اي كه امام حسين ذكر نموده از رباب است.
نام اين سكينه: امينه بود. كلمه: سكينه كه غالبا به آن بانو گفته ميشد نام او نبوده است.
همین شعر را ابو حنيفه، نعمان بن محمد بن منصور بن احمد بن حَيُّون تميمى مغربى، متولد 259 هجری و متوفای 363 هجری در کتاب:
#شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام ؛ ج3 ؛ ص177
در باب (ذِكرُ مَن قُتِلَ مَعَ الحُسَينِ صلوات اللّه عليه مِن أَهلِ بَيتِهِ) آورده است.
او این جمله را نیز افزوده است که حضرت این بانو را دوست می داشت و درباره اش این شعر را می گفت.
نیز ابن الجوزي این مطلب و شعر را در تذكرة الخواص ص 265 آورده است.
@DUROUS_ALSHABAB
شهادت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله)
و امام حسن مجتبی و امام رضا (علیهما السلام) را خدمت شما دوست داران و شیعیان اهل بیت علیهم السلام تسلیت عرض می کنم.
التماس دعا، خصوصا در مجالس روضه و اشک.
فلسفه خلقت در اسلام1.pdf
334.2K
#یادآوری1
#فلسفۀ_خلقت_در_اسلام
#فلسفۀ_زندگی_طلبگی_و_هدف_آن
#یادآوری
نام #اولین نوشته ای است که جدی نوشتم و در مجله فروغ اندیشه با نام #فلسفۀ_خلقت_در_اسلام چاپ شد.
#سبک این نوشته #عرفان_نظری است
و در نهایت به #فلسفۀ_وجود_نبی و #امام و #مبلغان_علوم_دینی پرداخته ام.
یعنی:
دربارۀ
#فلسفۀ_زندگی_طلبگی_و_هدف_آن
نوشته ام.
اولین مخاطب این نوشتار همسرم است که به زندگی طلبگی عشق می ورزد و همواره مشوق من برای استقامت و صبر بر مشکلات زندگی طلبگی بوده است.
خداوند پدر بزرگوارش و محبان و شیعیان امیر المؤمنین علی علیه السلام را رحمت کند و همنشین اهل بیت علیهم السلام قرار دهد.
@DUROUS_ALSHABAB
نگاهی به زندگینامه و آثار خواجه نصیر الدین طوسی.pdf
172.3K
#دومین مقاله بنده که در مجله فروغ اندیشه چاپ شد.
عنوان:
نگاهی به زندگی نامه و آثار #خواجه_نصیر_الدین_طوسی
@DUROUS_ALSHABAB
#نوشتن
#فضیلت_نوشتن نه #دانستن
مداد العلماء أفضل من دماء الشهداء
عبارت فوق، روایت نیست، برداشتی از روایت زیر است:
رَوَى الْمُعَلَّى بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَصْرِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُدْرِكِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِينُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ».
یعنی: مدرك بن عبد الرحمن از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود:
چون روز قيامت شود، خداى بزرگ، همۀ مردمان را، در پهنهاى يكسان گرد آورد، و ترازوها گذارده شود. آنگاه خون شهيدان را با مداد دانشمندان در دو كفّه ترازو نهند، پس مداد دانشمندان بر خون شهيدان برتری يابد.
نکته: واژۀ «مداد» را به #مرکّب ترجمه نموده اند، زیرا مداد قلمی بوده که در مرکب می زدند و با آن می نوشتند.
#استعارۀ_تصریحیۀ_عنادیه
مرحوم محمد تقی مجلسی (مجلسی اول) می فرماید: واژۀ «موازین» در معنای دیگری به کار رفته است. او برای تأیید گفتۀ خویش به گفته شیخ صدوق در کتاب الإعتقادات نیز استشهاد می کند.
روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، ج13، ص: 107
#درخواست
اگر عزیزی از خوانندگان #شرح این استعاره را گزارش کند؛ برای مطالعه و استفاده دوستان، بارگذاری خواهد شد.
#ارزش_نوشتن و برتری آن بر #دانستن و #طلب_العلم
بزودی با استفاده از شرح #شهید_ثانی خدمت شما تقدیم خواهد شد.
منبع:
من لا يحضره الفقيه ؛ ج4 ؛ ص398 / ابن بابويه، محمد بن على، - قم، چاپ: دوم، 1413 ق.
الأمالي( للصدوق)، ص: 168 / ابن بابويه، محمد بن على، - تهران، چاپ: ششم، 1376ش.
@DUROUS_ALSHABAB
#تکامل_در_نوشتن_و_بیان
عده ای از طلاب فکر می کنند، نویسندگان از اول خوب می نوشتند، یا مهارت مقاله نویسی داشته اند، کافی است آثار نویسندگان را بر حسب ترتیب زمانی و با توجه به غرض آنها، مقایسه کنید تا متوجه شوید
هر چه تجربه بیشتر می شود و هر چه مطالعات و افکار دقیق تر می شود، قلم و بیان آنان هم تغییر می کند
آری #تکامل_در_نوشتن_و_بیان هم جاریست.