eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
❄آدمها فکر می کنند اگر یک بار دیگر متولد شوند، جورِ دیگری زندگی می کنند. شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود. فکر می کنند می توانند همه چیز را از نو بسازند، محکم و بی نقص. اما حقیقت ندارد… اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم، اگر قدرتِ تغییر کردن را داشتیم، اگر آدمِ ساختن بودیم، از همین جای زندگیمان به بعد را مى ساختيم…! آنتوان دوسنت اگزوپری کانال داستان و پند ☀@Dastan1224
هرچه برای خود و عزیزانت نمی پسندی برای دیگران هم مپسند. روزى جوانى نزد پيامبر«صلى الله عليه و آله و سلم» آمد و با‌كمال بی ادبی گفت: اى پيامبر خدا آيا به من اجازه مى‌دهى زنا كنم؟! با گفتن اين سخن فرياد مردم بلند شد و از گوشه كنار به او اعتراض كردند، ولى پيامبر با كمال ملايمت و اخلاق نيك به جوان فرمود: نزديك بيا، جوان نزديك آمد و در كنار پيامبر«صلى الله عليه و آله و سلم» نشست. پيامبر از او پرسيد: آيا دوست دارى كسى با مادر تو چنين كند؟ گفت: نه فدايت شوم. فرمود: همينطور مردم راضى نيستند با مادرشان چنين شود. بگو ببينم آيا دوست دارى با دختر تو چنين كنند؟ گفت: نه فدايت شوم. فرمود: همينطور مردم درباره دخترانشان راضى نيستند. بگو ببينم آيا براى خواهرت می‌پسندى؟ جوان مجددا انكار كرد و از سوال خود پشيمان شد. پيامبر«صلى الله عليه و آله و سلم» دست بر سينه او گذاشت و در حق او دعا كرد و فرمود: « خدايا قلب او را پاك گردان و گناه او را ببخش و دامن او را از آلودگى بى عفتى حفظ كن». کانال داستان و پند ☀@Dastan1224
❄️از تیمسار ضرغام یکی از امرای رضاشاه نقل شده؛ یکبار رضا شاه برای بازدید از پادگان در یکی از مناسبتها آمده بود... همینطور که از جلو افسران رد میشد، جلوی سرهنگی مکث کرد و در گوش او چیزی گفت... سرهنگ بلافاصله خبردار ایستاد و با صدای بلند گفت : بنده قربان! وقتی مراسم تمام شد، ضرغام سرهنگ را صدا میکنه و میگه شاه در گوش تو چه گفت که فریاد زدی بنده قربان!؟! سرهنگ نمیگه ولی بالاخره به اصرار و دستور ضرغام تعریف میکنه که : من و فلانی و اعلیحضرت در جوانی با هم دوست و رفیق بودیم . در جوانی ، یه شب من و فلانی و اعلیحضرت در بریگاد قزاق نگهبان بودیم و دور آتش نشسته بودیم... نقل از این شد که هر کس آرزویش را بگوید ، فلانی گفت من میخوام یه گله ۱۰۰۰ تایی گوسفند داشته باشم... من گفتم میخوام تمام دهاتمون رو بخرم... نوبت به اعلیحضرت که رسید، گفت: من میخوام شاه بشم...!! من و فلانی بهش خندیدیم و من گفتم: آخه قرمساق ، تو را چه به شاه شدن؟!😏 امروز صبح اعلیحضرت با دیدن من، در گوشم گفت: قرمساق کیه..؟ منم گفتم: بنده قربان..!! 💐یادمان باشد به آرزوی هیچکس نخندیم💐 کانال داستان و پند ☀@Dastan1224
یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند. به دنبال ان برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند. شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد، تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد. برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود و همچنان از افتادن مقاومت می کرد. در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد. وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد، با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد. بعد از رفتن باغبان، مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین بار خودش را تکاند، تا این که به ناچاربرگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد، از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت. باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد، بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند. شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد، بر روی زمین افتاد. ناگهان صدای برگ جوان را شنید که می گفت: “اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود، ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت، که فراموش کنی نشانه حیاتت من بودم!!!”
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊اَنْظُرْاِلَيْنَااَيُّهَااَلْعَزيز،يَااَبَانَا يَاصَاحِبَ‌اَلزَّمَان ...💔 اَیْنَ فَرَجُکَ الْقَریبُ ﴿ اَلْلّهُمَّ عَجِّل فَرَجَ منتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما﴾
﷽ ❀ روزی که بی عزای تو سر شد حرام شد با گریه بر حسین، جهانم به کام شد می رفت ردّ شود ز سرم مرغ بخت، که در روضه ی تو دید نشستم، به دام شد در بزم فیض، تا که شوم مست از طهور عشق این کاسه های چشم تَرَم همچو جام شد ای آنکه نیست جز تو دلیلی برای اشک شکر خدا که پای تو اشکم مدام شد «رحمت به مادرم که مرا مجلس تو برد» نذرش قبول چون که جوانش، غلام شد
♥️͜͡🕊 بگیربالِ‌مرابازدرهوای‌خودت مراببربه‌کنارت،به‌کربلای‌خودت♥️ ♥️¦⇠ 🕊¦⇠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گزیده ای از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین انصاریان 👌سعی کنید با مهری که از خاک کربلا درست شده نماز بخوانید چون....
🔆اسلحه مسموم در توبره ✨مرحوم راوندى به نقل از محمّد بن زيد رزامى حكايت كند: 🔸روزى در خدمت حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام بودم ، كه شخصى از گروه خوارج - كه درون توبره و خورجين خود نوعى سلاح مسموم نهاده و مخفى كرده بود - وارد شد. 🔸آن شخص به دوستان خود گفته بود: او گمان كرده است ، كه چون فرزند رسول اللّه است ، مى تواند وليعهدى طاغوت زمان را بپذيرد، مى روم و از او سؤ الى مى پرسم ، چنانچه جواب صحيحى نداد، او را با اين سلاح نابود مى سازم . 🔸پس چون در محضر مبارك امام رضا عليه السلام نشست ، سؤ ال خود را مطرح كرد. حضرت فرمود: سؤ الت را به يك شرط پاسخ مى گويم ؟ 🔸منافق گفت : به چه شرطى مى خواهى جواب مرا بدهى ؟ 🔸امام عليه السلام فرمود: چنانچه جواب صحيحى دريافت كردى و قانع و راضى شدى ، آنچه در توبره خود پنهان كرده اى ، درآورى و آن را بشكنى و دور بيندازى . 🔸آن شخص منافق با شنيدن چنين سخن و مشاهده چنين برخوردى متحيّر شد و آنچه در توبره نهاده بود، بيرون آورد و شكست ؛ و بعد از آن اظهار داشت : 🔸 ياابن رسول اللّه ! با اين كه مى دانى ماءمون طاغى و ظالم است ، چرا داخل در امور او شدى و ولايتعهدى او را پذيرفتى ، با اين كه آن ها كافر هستند؟! امام رضا عليه السلام فرمود: آيا كفر اين ها بدتر است ، يا كفر پادشاه مصر و درباريانش ؟ آيا اين ها به ظاهر مسلمان نيستند و معتقد به وحدانيّت خدا نمى باشند؟ 🔸و سپس فرمود: حضرت يوسف عليه السلام با اين كه پيغمبر و پسر پيغمبر و نوه پيغمبر بود، از پادشاه مصر تقاضا كرد تا وزير دارائى و خزينه دار اموال و ديگر امور مملكت مصر گردد و حتّى در جاى فرعون مى نشست ، در حالى كه مى دانست او كافر محض مى باشد. 🔸و من نيز يكى از فرزندان رسول اللّه صلى الله عليه و آله هستم و تقاضاى دخالت در امور حكومت را نداشتم ؛ بلكه آنان مرا بر چنين امرى مجبور كردند و به ناچار و بدون رضايت قلبى در چنين موقعيّتى قرار گرفتم . آن شخص جواب حضرت را پسنديد و تشكّر و قدردانى كرد؛ و از گمان باطل خود بازگشت . 📚الخرايج والجرايح : ج 2، ص 766، ح 86.
🌼🦋🌼🦋🌼 💠هُرمز ⚡️هرمز، فرزند انوشیروان، وقتی به سلطنت رسید، وزیران پدرش را دستگیر و زندانی کرد. ⚡️از او پرسیدند: «تو از وزیران چه خطایی دیدی که آن‌ها را دستگیر و زندانی نموده‌ای؟» ⚡️هُرمز در جواب گفت: «خطایی ندیده‌ام، ولی دیدم ترس از من قلب آن‌ها را فراگرفته و آن‌ها بی‌اندازه از من می‌ترسند و اعتماد کامل به عهد و پیمانم ندارند، ازاین‌رو ترسیدم که در مورد هلاکت من تصمیم بگیرند، به همین خاطر سخن حکیمان را به کار بستم که گفته‌اند: ⚡️ اگر نمی‌توانی با کسی مقابله کنی، جنگ کن. مار ازآن‌جهت بر پای چوپان نیش می‌زند که می‌ترسد چوپان سر او را بر سنگ بکوبد؛ نمی‌بینی گربه چون عاجز شود، بر چشم پلنگ چنگال برآرد؟» 📚حکایت‌های گلستان، ص 56
⚡️⚡️قرآن ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: اگر از قرآن استفاده نمی‌کنیم برای آن است که یقین ما ضعیف است؛ ازاین‌رو، اگر خود امام علیه‌السلام را هم ببینیم، تغییر در حال ما حاصل نمی‌شود، چنانچه عده‌ای در حال حضور به ائمه علیهم‌السلام بد و ناسزا می‌گفتند! 📚 در محضر بهجت، ج۲، ص۲۸۰
✨﷽✨ 💖🌷 ❖ در هر 3 ثانیه یه نفر تو دنیا می‌میره و یکی از این 3 ثانیه‌ها نوبت ماست در همین مدت که جمله ی بالا رو خوندی حداقل 2نفر مردن! پس قدر ثانیه ثانیه ی زندگیتون رو‌ بدونید 🥀
مقام محمود 35.mp3
13.19M
※ و أسئلهُ أن یُبَلّغنی المقامَ المَحمود لکم عندالله. ※ «انبساط» لازمه‌ی حرکت به سمت مقام محمود (مقام شفاعت) هست! انبساط یعنی لحظه به لحظه در حال توسعه شخصیتی باشیم و بر وسعت وجودی مون اضافه بشه. چطور این انبساط لحظه به لحظه و پیش‌رونده ایجاد خواهد شد؟ ۳۵
💠 چقدر شبیه پیامبریم؟! 🔻 در برخی اخبار هست که پیامبر اکرم (ص) هرگز خلف وعده نکرد. در دیدار با هیچ‌کس، پیش از آنکه او خداحافظی کند، از وی خداحافظی نکرد. همچنین وقتی با مردم دست می‌داد، هرگز دستش را پیش از طرف مقابل نمی‌کشید. 🔸 اخلاق پیامر معروف است و نمونه‌هایش بسیار و من نمی‌توانم به همه‌اش بپردازم. ولی آنچه می‌خواهم بگویم این است که پیامبر اکرم الگوی امتش بود. به همین علت است که قرآن کریم هنگامی که از محمد و مؤمنان همراهش نام می‌برد، می‌گوید: «و آنان که مؤمن شدند در کنارش» و از مهاجران و انصار و از کسانی سخن می‌گوید که کتاب‌های آسمانی از آنان با آن ویژگی‌های معروفی نام برده‌اند که قرآن می‌گوید. مهم این است که ما چه اندازه اخلاق محمدی داریم. او امتش را تربیت کرد. آیا ما می‌گذاریم این تربیت حفظ شود؟ اگر ما این اخلاق را نیاموختیم، در واقع از ارزش کوشش و جهاد پیامبر کاسته‌ایم. اگر کسی از ما پرسید تأثیر تربیت پیامبر در زندگی شما چه بوده، آیا اخلاق ما مانند پیامبر گرامی است؟ شباهت ما با او کجاست؟ آیا اگر با سیرهٔ او شباهت کامل نداریم، درست است که خود را امت او بنامیم؟ 📚 آن همیشه مهربان | گفتارهایی دربارهٔ پیامبر رحمت، ص ۱۴۶ تا ۱۴۹
🔻 یکی از چیزهایی که ▫️هیچ‌گاه خرجی ندارد ▫️جاری شدن در ذهن دیگران است 🍃 پس آن‌گونه جاری شوید ▫️ که وقتی از شما یاد می‌کنند 😀 خنده بر لبانشان نقش ببندد ▫️نه نفرت در دل‌شان...
💠 خاتم الانبیاء وخاتم الاوصیاء رحمتی برای جهانیان 🔹خداوند درباره رسول اعظم می‌فرماید: تو را جز رحمت برای جهانیان نفرستاده‌‏ايم. 🔹ابن عباس گويد: پيامبر رحمت است براى خوب و بد و مؤمن و كافر. پس براى مؤمن در دنيا و آخرت رحمت است و براى كافر در همين دنيا كه از بلاها و مسخ‌ها و هلاكت‌‏ها معاف شده است. 🌺 در لوح جابر هم امام زمان به عنوان رحمة للعالمین معرفی شده است: ...ثُم أكملَ ذلك بِإبْنِه "رحمة للعالمین" امام عصر هم رحمت برای تمام عالم است حتی کافران هم زنده به یُمن وجود او هستند. در روایت داریم که: اگر زمین به اندازه چشم بر هم زدنی از حجت الهی خالی باشد، اهل خود را فرو می‌برد.
مولای سوگوارم، آقای غریبم، مهدی جان این روزهای پر غم و اندوه، در کدامین گوشه این کره خاکی به سوگ نشسته ای.... فدای شال عزایت.... فدای چشمان اشکبارت.... کاش خدا با مژده آمدنت، قلب پر درد جدت رسول الله را و جگر سوخته‌اش از سم پست‌مایگان منافق را مرهم نهد.... سلام تنها نجات همه...
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 🔆اطرافیان بی‌تاب ♨️امام صادق علیه‌السلام فرمود: فرشته‌ی مرگ (عزرائیل) به پیامبر صلی‌الله علیه و آله عرض کرد: ♨️«من روح انسان‌ها را قبض می‌کنم و هنگامی‌که لحظه‌ی مرگ انسانی فرامی‌رسد، بستگان او شیون و بی‌تابی می‌کنند و من در محلی از خانه‌ی آن‌ها می‌ایستم و می‌گویم: ♨️«این شیون و بی‌تابی برای چیست؟ به خدا سوگند قبل از رسیدن مرگش در قبض روحش شتاب نکردیم و ما در این جهت گناهی نداریم. اگر خوددار باشید و استقامت کنید، در پیشگاه خداوند دارای اجر هستید و اگر بی‌تابی کنید (حرف‌های کفرآمیز بزنید) گنه‌کار خواهید بود.» 📚(داستان‌ها و پندها، ج 10، ص 18) 🌱🌱امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «بی‌تابی جلوی مقدرات را نمی‌گیرد، ولی پاداش انسان را از بین می‌برد.» 📚(غررالحکم، ج 1، ص 182)