eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.8هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌺پروردگارا 🌸🍃 بااولین قدمهایم برجاده های صبح 🕊 نامت راعاشقانه زمزمه میڪنم 🔷ڪوله بارتمنایم خالی وموج سخاوت توجاری ⛅️ روزتون متبرک با نام و یاد خدا http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
با دلتنگی گفتم: براي همیشه؟گلرخ روي مبل جا به جا شد: نمی دونم والله، ولی هر کس می ره یا انقدر بهش خوش می گذره که دیگه برنمی گرده یا از خجالت جرات نمی کنه برگرده، حالا هم غصه نخور، هنوز چیزي معلوم نشده، ما هم که هستیم.بعد از آنکه گلرخ رفت، دیگر نتوانستم جلوي اشک هایم را که منتظر تلنگري از جانبم بودند، بگیرم. در حال گریه بودم که حسین در را باز کرد. صداي شادش در خانه پیچید:- سلام! خونه اي؟همانطور دمر روي تخت باقی ماندم، اصلا حوصله نداشتم. چند لحظه بعد حسین وارد اتاق خواب شد و با دیدن من درآن حال با عجله جلو آمد.- چی شده؟ چرا داري گریه می کنی؟وقتی من جوابی ندادم، خم شد و مرا به طرف خودش کشید:- بیا ببینم، چی شده؟ نگرانم کردي...با هق هق جواب دادم: مامان و بابام می خوان براي همیشه برن خارج...و دوباره در آغوش حسین به گریه افتادم. حسین بی حرف، نوازشم کرد. عاقبت من آرام گرفتم و حسین پرسید: حالا تومطمئنی؟ دیگه قطعی شده؟دماغم را بالا کشیدم: گلرخ می گفت خاله ام از وقتی رفته دنبال کاراشون هست. حسین، موهایم را از صورتم کنار زد: خوب چرا غصه می خوري؟ اولا هنوز معلوم نیست برن، ثانیا هر کسی زندگی خودشو داره، اونا هم حق دارن براي زندگی خودشون تصمیم بگیرن.با غیظ گفتم: بله دیگه، من هم اینجا تنها و بی کس و کار بمونم!حسین صورتم را بوسید: عزیزم، پشت و پناه همه خداس، انقدر ناراحت نشو، حالا راه حلی داري؟سرم را به علامت منفی، تکان دادم. حسین دلجویانه گفت: - خوب پس انقدر حرص نخور. سهیل هم اینجا می مونه، اونقدرها هم تنها نیستی، بعدش هم من بهت قول می دم مادرو پدرت طاقت نمی آرن بدون شماها، اونجا بمونن، برمی گردن!با ناراحتی گفتم: مامان من عاشق خارج رفتنه، اگه بره، دیگه محاله برگرده. اصلا براي همین هم می خواست من زن پسر دوستش بشم، که راحت بتونه بیاد خارج زندگی کنه.حسین سري تکان داد و گفت: حالا پشیمونی؟یک بالش برداشتم و به طرفش انداختم: چرت و پرت نگو، دیوانه! من اگه دوست داشتم برم خارج که واسه خاطر تو انقدرمصیبت نمی کشیدم. حالا هم همه باهام قهرن!حسین بالش را به طرفی انداخت و محکم در آغوشم گرفت. صداي آرامش کنار گوشم پیچید:- الهی قربونت برم که به خاطر من، اینقدر سختی کشیدي.فوري گفتم: با این حرفها نمی تونی منو گول بزنی و از زیر شام درست کردن در بري.صداي قهقهۀ حسین بلند شد: چشم، اطاعت می شه.وقتی حسین به آشپزخانه رفت، با خودم فکر کردم اصلا از انتخابم پشیمان نیستم و دلم آرام گرفت. به لیلا و شادي که روي مبلها نشسته بودند لبخند زدم. بشقابها را جلویشان گذاشتم و ظرف پر از شیرینی را روي میزقرار دادم و گفتم : بچه ها خودتون بردارید تعارف نکنید . لیلا با لبخندي معنی دار گفت : نکنه خبري شده که زیاد خم و راست نمی شی ؟فوري جواب دادم : نه خیر هیچ خبري نیست به جز ...شادي بقیه جمله ام را ادامه داد : تنبلی !من به کمک حسین که علی رغم تمام شیطنت ها و بازیگوشی هاي من تمام دروس را برایم توضیح داده و مسایلش را حل کرده بود امتحانهایم را با موفقیت پشت سر گذاشته بودم . شادي و لیلا را دعوت کرده بودم تا کمی بگو و بخند داشته باشیم و خستگی امتحانات را از تن بدر کنیم.سینی چاي را مقابل دوستانم گرفتم و رو به لیلا گفتم : راستی تو چرا هیچوقت با مهرداد خونه ما نمی آي ؟ حسین هردفعه می گه دعوت کن یک شب شام بیان پیش ما من هم هی می گم بهشون می گم .لیلا شانه اي بالا انداخت و گفت : راستش خودم هم خیلی دلم می خواد با دوستانم رفت و آمد داشته باشم اما خیلی ازرفت و آمد خوشش نمی آد. شادي متعجب پرسید : آخه چرا ؟ صورت لیلا در هم رفت : چه می دونم ؟ می گه دوست نداره هر جا می ره همه با ترحم به من نگاه کنن و در گوش هم پچ پچ کنن زنه چقدر جوون تر از مرده است !سري تکان دادم و براي اینکه موضوع صحبت رو عوض کنم گفتم : خوب بچه ها ثبت نام کیه ؟شادي ابرو بالا انداخت : معلومه خیلی بهت خوش می گذره ها اصلا به در و دیوار دانشگاه نگاه نمی کنی ببینی دنیا دست کیه !لیلا جرعه اي از چاي نوشید : فردا ساعت ده صبح نوبت ثبت نام ماست. شادي خندید : البته ده صبح اگه بیاي همه کدها طبق معمول پر شده این پیش ثبت نام و قرتی بازي ها به درد عمه شون می خوره . وقتی بچه ها رفتند هوا رو به تاریکی می رفت . ناهار خیلی خوبی از کار درآمده بود و من راضی مشغول شستن ظرفها بودم. کم کم به کارهاي خانه عادت و در آشپزي مهارت کسب می کردم. آخرین ظرف را آب می کشیدم که زنگ زدند. داستان و رمان مذهبی 👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🍎داستان كوتاه ♀ دومتر تا موفقیت کوهنوردی می‌‌خواست به قلۀ بلندی صعود کند. پس از سال‌ها تمرین و آمادگی، سفرش را آغاز کرد. به صعودش ادامه داد تا این که هوا کاملا تاریک شد. کوهنورد همچنانکه بالا می‌رفت، در حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمام‌تر ♀ سقوط کرد. سقوط همچنان ادامه داشت. داشت فکر می‌‌کرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان دنباله طنابی که به دور کمرش حلقه خورده بود بین شاخه های درختی در شیب کوه گیر کرد و مانع از سقوط کاملش شد. در آن لحظات سنگین سکوت، که هیچ امیدی نداشت از ته دل فریاد زد: خدایا کمکم کن. ندایی از دل آسمان پاسخ داد: از من چه می‌خواهی؟ نجاتم بده ای خدای من. آیا به من ایمان داری؟ آری، همیشه به تو ایمان داشته‌ام. پس آن طناب دور کمرت را پاره کن. کوهنورد وحشت کرد. پاره شدن طناب یعنی سقوط بی‌تردید از فراز کیلومترها ارتفاع. گفت: خدایا نمی‌توانم. خدا گفت: آیا به گفته من ایمان نداری؟ کوهنورد گفت: خدایا نمی توانم، ♀ نمی‌توانم. روز بعد، گروه نجات گزارش داد که جسد منجمد شده یک کوهنورد در حالی پیدا شده که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمین فاصله داشت. ما انسانها گاهی تا دو متری موفقیت میرویم، ولی چون به خود و توانایی های خود باور و ایمان نداریم، دست از تلاش برمیداریم. http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🌷امام زمان عجل الله فرجه : برای تعجیل و فرج من بسیار دعا کنید همانا این کار برای خودتان گشایش خواهد بود. 📓کمال الدین/ج۲/ص۴۸۵ 💠اللهم عجل لولیک الفرج💠 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
👌👌👌حکایتی بسیار زیبا و اموزنده از زبان مسیح نقل می‌کنند که بسیار شنیدنی است. می‌گویند او این حکایت را بسیار دوست داشت و در موقعیت‌های مختلف آن را بیان می‌کرد. حکایت این است: مردی بود بسیار متمکن و پولدار. روزی به کارگرانی برای کار در باغش نیاز داشت. بنابراین، پیشکارش را به میدان شهر فرستاد تا کارگرانی را برای کار اجیر کند. پیشکار رفت و همه کارگران موجود در میدان شهر را اجیر کرد و آورد و آنها در باغ به کار مشغول شدند. کارگرانی که آن روز در میدان نبودند، این موضوع را شنیدند و آنها نیز آمدند. روز بعد و روزهای بعد نیز تعدادی دیگر به جمع کارگران اضافه شدند. گرچه این کارگران تازه، غروب بود که رسیدند، اما مرد ثروتمند آنها را نیز استخدام کرد. شبانگاه، هنگامی که خورشید فرو نشسته بود، او همه کارگران را گرد آورد و به همه آنها دستمزدی یکسان داد. بدیهی‌ست آنانی که از صبح به کار مشغول بودند، آزرده شدند و گفتند: "این بی‌انصافی است. چه می‌کنید، آقا ؟ ما از صبح کار کرده‌ایم و اینان غروب رسیدند و بیش از دو ساعت نیست که کار کرده‌اند. بعضی‌ها هم که چند دقیقه پیش به ما ملحق شدند. آنها که اصلاً کاری نکرده‌اند". مرد ثروتمند خندید و گفت: "به دیگران کاری نداشته باشید. آیا آنچه که به خود شما داده‌ام کم بوده است؟" کارگران یک‌صدا گفتند: "نه، آنچه که شما به ما پرداخته‌اید، بیشتر از دستمزد معمولی ما نیز بوده است. با وجود این، انصاف نیست که اینانی که دیر رسیدند و کاری نکردند، همان دستمزدی را بگیرند که ما گرفته‌ایم." مرد دارا گفت: "من به آنها داده‌ام زیرا بسیار دارم. من اگر چند برابر این نیز بپردازم، چیزی از دارائی من کم نمی‌شود. من از استغنای خویش می‌بخشم. شما نگران این موضوع نباشید. شما بیش از توقعتان مزد گرفته‌اید پس مقایسه نکنید. من در ازای کارشان نیست که به آنها دستمزد می‌دهم، بلکه می‌دهم چون برای دادن و بخشیدن، بسیار دارم. من از سر بی‌نیازی است که می‌بخشم". مسیح گفت: "بعضی‌ها برای رسیدن به خدا سخت می‌کوشند. بعضی‌ها درست دم غروب از راه می‌رسند. بعضی‌ها هم وقتی کار تمام شده است، پیدایشان می‌شود. اما همه به یکسان زیر چتر لطف و مرحمت الهی قرار می‌گیرند". شما نمی‌دانید که خدا استحقاق بنده را نمی‌نگرد، بلکه دارائی خویش را می‌نگرد. او به غنای خود نگاه می‌کند، نه به کار ما. از غنای ذات الهی، جز بهشت نمی‌شکفد. باید هم اینگونه باشد. بهشت، ظهور بی‌نیازی و غنای خداوند است. دوزخ را همین خشکه مقدس‌ها و تنگ نظرها برپا داشته‌اند. زیرا اینان آنقدر بخیل و حسودند که نمی‌توانند جز خود را مشمول لطف الهی ببینند. http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🍃💮🍃💮🍃💮🍃💮🍃💮 🍃 علائم ظهور امام زمان (عج) 🍃 💟 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): 🔵 شکم ، خدا می شود 🔵 😔 روزگاری می آید که مردم شکم هایشان ، خدایشان است و حواس آنها به شکم هایشان است 🔸همین الان که شما در حال نماز خواندن بودید، عده ای دم در نانوایی بربری و سنگکی ایستاده اند ... اینها شکم هایشان ، خدایشان است 🔵 زنان قبله می شوند 🔵 😔 روزگاری می آید که زن قبله می شود. مردان دنبال زنها هستن .هر چه حاج خانم بگوید. فقط حرف حاج خانم !! 🔸ولو امر به خلاف شرع هم بکند یا کار خلاف شرع بگوید چون محو اوست، نمی فهمد چه می گوید: 🔸《 دختر باید چنین باشد ، کت و دامن تنگ بپوشد ، با این وضع به کوچه و خیابان برود》پدر مخالفت می کند ، مادر با پدر درگیر می شود می گوید《تو قدیمی هستی! تو قدیمی فکر می کنی! چیه مقدس شده ای؟! بگذار دخترم آزاد باشد. می خواهد با رفیقش برود کوهنوردی. 》 🔸زنی که به فرمان شوهر باشد و از چیزهایی که شوهر متدینش می گوید اطاعت کند، او خیلی عالی است. 🔵 پول دینشان است 🔵 😭 این حرف گریه دارد ... کار به این جا می رسد که دین آدم ، پولش می شود و دیگر به فکر حلال و حرام و خمس نیست، ربا می خورد و رشوه می گیرد و دزدی می کند. 🔵 شرافتشان به متاعشان است 🔵 🔸 مبل و صندلی و ماشین و خانه گچ گیری شده و استخر و ... اگر اینها را نداشته باشد ، کسی محلش نمی گذارد. 🔸 قدیم اینطور نبود ، قدیم هر کس متدین تر بود مورد احترام بود، اما الان هرکسی پول دارد و ماشین دارد و خانه بالاشهر و امثال آن مورد احترام است. این ها از علائم آخرالزمان است🔴 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🔥 آيا امام مهدی عج بعد از ظهور با فرشتگان يارى خواهد شد؟ بله طبق روايات وارده، تمامى فرشتگان يارى كننده به پيامبران گذشته همگى يارى كننده آن حضرت نيز خواهند بود، در اين باره روايات زياد آمده است كه براى نمونه به چندتاى آن اكتفاء مى نمائيم 🌕 يكى از كنيزان امام حسن عسكرى عليه السلام گويد: بعد از تولّد آن حضرت (مهدى عليه السلام) پرندگانى از آسمان مى آمدند و بال هاى خود را به سر و صورت و ساير بدن او مى ماليدند و پرواز مى كردند. جريان را به امام عسكرى عليه السلام گفتم: فرمود: آن‌ها فرشته هاى آسمانى اند كه خود را متبرّك مى سازند و در هنگام خروج ياوران او خواهند بود. [۱] ۱- عبد الرحمان بن كثير گويد: كه امام صادق عليه السلام درباره آيه (أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ) فرمود: منظور امر ما است. خداى عزّ و جلّ امرنموده كه براى تحقّق آن شتاب به خرج ندهيم، (خداوند) آن را با سه لشكر يارى خواهد كرد، ملائكه و مؤمنين و «رُعب» و خروج او مانند خروج رسول خدا صلى الله عليه و آله خواهد بود و اين است منظور از گفته خداى عز و جل «كَما أَخْرَجَكَ رَبُّكَ..... » [۲] ۲- بطائنى گفت: امام صادق عليه السلام فرمود: زمانى كه «قائم عليه السلام» قيام نمود، فرشته‌ها فرود آيند با سى صد و سيزده نفر، يك سوّم سوار بر اسبان سفيد آميخته به نقطه هاى سياه و يك سوّم بر اسبان با پاى سفيد و سياه يا به رنگ سياه و سفيد و يك سوّم بر اسبان سرخ رنگ. » [۱] ۴- امام باقر عليه السلام فرمود: گويا مى بينم او را كه از مكّه به سوى كوفه حركت كرده با پنج هزار ملائكه، جبرئيل از راست و ميكائيل از چپ و مؤمنين در جلوى او و لشكر خود را در شهرها پراكنده مى سازد. [۲] ۵- امام صادق عليه السلام فرمود: وقتى كه «قائم عليه السلام» قيام نمايد، فرشتگان بدر فرود خواهند آمد كه (تعدادشان) پنج هزار نفرند. [۳] ۶- ملائكه مُنزلين سه هزار [۴]، ملائكه كرّوبيّين [۵] ملائكه مقرّبين [۶] خواهند بود. (براى دو قسم آخر تعداد بيان نشده است. ) واين‌ها سَرخيلان فرشته ها، وفرماندهان ملائكند و همه اينها تحت فرمان امام عليه السلام خواهند بود، اماتعداد كلّ ملك‌ها از مرز چهل و شش هزار نفر خواهد گذشت. ۷- امام صادق عليه السلام فرمود: عدد انصار او از ملائكه چهل و شش هزار خواهد بود. [۱] اين تعداد ملائكه در طول تاريخ، براى انبيا و امامان عليهم السلام تا موقع تولّد خود امام عليه السلام كه از آسمان نازل شده اند، مى باشند. [۲] در روايتى، مجموع اين چند مورد، طبق فرموده امام صادق عليه السلام به سيزده هزار و سى صد و سيزده تن خواهد بود. [۳] با اين حساب، خداوند نيروهايى كه براى همه انبياء داده بود؛ از قبيل تسخير باد براى سليمان و طوفان نوح و عصاى موسى عليهم السلام و.. همه را يكجا در اختيار آخرين حجّت خود قرار خواهد داد. 📚منابع: [۱]: معجم أحاديث الإمام المهدى: ۴/ ۳۷۲ ح ۱۳۵۴ اًبحارالأنوار: ۵۱/ ۵ ب ۱ ح ۱۰. [۲]: نحل: ۱؛ انفال: ۵؛ بحارالأنوار: ۵۲/ ۳۵۶ ب ۲۷ ح ۱۱۹ از غيبت نعمانى. [۱]: غيبت نعمانى: ۱۲۸؛ بحارالأنوار: ۵۲/ ۳۵۶ ب ۲۷ ح ۱۲۰ و حديث معراج (- كمال الدّين: ۱/ ۳۶۹- ۳۶۶؛ علل الشّرايع: ۱/ ۷- ۵؛ عيون أخبار الرّضاء: ۱/ ۲۶۴- ۲۶۲؛ بحارالأنوار: ۵۲/ ۳۱۲۰ ب ۲۷ ح ۵ و... [۲]: بحارالأنوار: ۵۲/ ۳۳۶ ب ۲۷ ح ۵ و ح ۷۴؛ معجم أحاديث الإمام المهدى: ۳/ ۲۹۹ ح ۸۳۶. [۳]: غيبت نعمانى: ص ۲۴۳. [۴]: غيبت نعمانى: ص ۱۵۲ امام باقر و صادق عليهما السلام. [۵]: غيبت نعمانى: ص ۱۵۴؛ إلزام النّاصب: ۲/ ۳۰۳؛ بحارالأنوار: ۵۲/ ۳۴۸ ب ۲۷ ح ۹۹. [۶]: معجم أحاديث الإمام المهدى: ۴/ ۳۷۲ ح ۱۳۵۴؛ بحارالأنوار: ۵۱/ ۵ ب ۱ ح ۱۰. [۱]: إلزام النّاصب: ۲/ ۲۶۴؛ بحارالأنوار: ۵۳/ ۱۱ ب ۲۵ ح ۱؛ مهدى منتظر: ص ۳۱۸. [۲]: معجم أحاديث الإمام المهدى: ۴/ ۱۶ ح ۱۰۹۶؛ بحارالأنوار: ۵۲/ ۳۲۶ ب ۲۷ ح ۴۰؛ از امام صادق عليه السلام. [۳]: غيبت نعمانى: ص ۱ ۶۶؛ بحارالأنوار: ۵۲/ ۳۲۸ ب ۲۷ ح ۴۸ از كمال الدّين و ۵۲/ ۳۲۵ ب ۲۷ ح ۴۰؛ إلزام النّاصب: ۲/ ۲۹۷ و.. http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
💗 🌷در وصـف پـدر و مـــادر🌷 🌺مـادرم شبنم گلبرگ حیات 🌸پــدرم عطر گل یاس بقاست 🌺مـادرم وسعت دریای گذشت 🌸پــدرم ساحل زیبای لقاست 🌺مـادرم آئینه حجب و حیا 🌸پــدرم جلوه ایمان و رضاست 🌺مـادرم سنگ صبور دل ماست 🌸پــدرم در همه حال کارگشاست 🌺مـادرم شهر امیداست و هنر 🌸پــدرم حاکم پیمان و وفاست 🌺مـادرم باغ خزان دیده دهر 🌸پــدرم برسرما مرغ هماست 🌺مـادرم موی سپید کرده زحزن 🌸پــدرم نقش همه خاطره هاست 🌺مـادرم کوه وقار است و کمال 🌸پــدرم چشمه جوشان عطاست 🌹تقدیم به همہ پـدر و مـادران🌹 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🔥 فایده در حشمت و محبت 🌿✨نقل است ؛ هرگاه احساس کردید که امورات زندگی شما به کندی چرخش می کند، برای وسعتش ؛ و یا اگر دوست دارید دارای حشمت شوید و خواسته باشید محبت و قدرت ایجاد کنید و در صدد ایجاد امنیت برای خود و خانواده تان می باشید ؛ 🌿✨ این آیه کریمه را روزانه (۶۶) بار مداومت نمایید حَسْبِیَ اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ تا به مقاصد خود دست پیدا کنید 📚 هزار ویک ختم ص ۱۶۴ http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از گنجینه معنوی
💁هرچه یک مادر باید بداند درباره🔰 🕰تعیین زمان #تخمک_گذاری 🍲رژیم ویژه #دخترزایی، #پسرزایی 👌مراقبتهای #بارداری 🍝 #برنامه_غذایی و آموزش غذای کودک 😎روشهای افزایش #هوش، #قد، #وزن 💊درمان خانگی بیماریهای کودک از شیر🍼و پوشک🚽گرفتن http://eitaa.com/joinchat/1974534156C3e444b4336 ☝️☝️☝️☝️ 📲برای دریافت راهکارهای تربیتی و پزشکی و تغذیه ای، کلیک کنید