eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
یلدا را این گونه تعریف کنیم: ی: ⇦یا صاحب الزمان☆ ل: ⇦لوایت را علم کن☆ د: ⇦دیگر جدایی بس است‌☆ ا: ⇦اللهـم عجل لولیکــــ الفـرج☆ #پیشاپیش_یلداتون_مبارک 🌸تعجیل در #فرج صلوات و زیارت عاشورا به نیت #سلامتی_امام_زمان عج فراموش نشه💚🙏🌸 #کانال_داستان_و_رمان_مذهبی 👇   http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🟣چه کسی با امام زمان دوست تر است؟! 💐 آیت‌ الله بهجت قدس‌ سره: آن کسی با حضرت مهدی عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف دوست‌تر است که بعد از اتیان(انجام دادن) واجبات و ترک محرمات و طاعت خدا در واجبات و محرمات، برای او (عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف) بیشتر بکند. برگرفته از کتاب مجموعه بیانات آیت‌ الله‌ بهجت قدس‌سره درباره حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف 🌻أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج🌻 @Dastan1224
✨﷽✨ 🔮 برخی از آثار و برکات دعا کردن برای فرج 📚 کتاب مکیال المکارم جلد اول نوشته آیت الله محمد تقی موسوی اصفهانی(ره) 🍃 دعا کننده برای حضرت مشمول برکات زیر می شود 🟢 دعا کننده مورد مباهات خداوند قرار می گیرد. 🟢 فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند. 🟢 از نیکان مردم محسوب می گردد. 🟢 این دعا اطاعت از اولیای امر است که خداوند اطاعتشان را واجب کرده است. 🟢 مایه خرسندی خدای عز و جل می شود. 🟢 مایه خشنودی پیامبر می گردد. 🟢 این دعا خوشایندترین اعمال نزد خداوند است. 🟢 دعاگوی فرج حضرتش از کسانی خواهد بود که خداوند در بهشت به او حکومت دهد ان شاء الله تعالی. 🟢 حساب او آسان می گردد. 🟢 این دعا برای او در عالم برزخ انیس و مونس مهربانی @Dastan1224
می زنند یکی از دوستان خوب ارواحنافداه نقل می کند: روزی با یکی از افرادی که بصورت ظاهر چهره مقدس مآبانه داشت درباره امام زمان الله علیه صحبت می کردیم. از جمله به ایشان گفتم:«ما باید مردم را به یاد امام زمان بیندازیم و برای آن حضرت دعا کنیم.» او دست خود را روی گلویش گذاشت و گفت: «امام زمان بیاید و گردن ما را بزند؟؟؟!!! » من خیلی دل شکسته شدم و بغض گلویم را گرفت و با حالت گریه به منزل رفتم و در امام زمان اشک زیادی ریختم و حتی غذا نتوانستم بخورم... تا آنکه تقریبا بین خواب و بیداری حضرت ولی عصر را در حالی که محزون بودند دیدم،در همان حال آن حضرت سه مرتبه فرمود: تهمتم می زنند، تهمتم می زنند، تهمتم می زنند. چقدر باید ما بی معرفت باشیم که درباره امام مهربانی که خداوند به او لقب "رحمة للعالمین" داده است اینطور حرف بزنیم و موجب دوری مردم از آن حضرت و ترساندن آنان از ظهور مقدسش گردیم. راهی بسوی نور ص۱۸۴ ☀️@Dastan1224
منزل و محلّ مسكونى حضرت ابوالحسن ، امام هادى عليه السلام در نزديكى بازارچه اى بود كه صنعت گران مختلفى در آن كار مى كردند، يكى از آن ها شخصى به نام يونس بود كه كارش و نقش و نگار آن بود، او از دوستان حضرت بود و بعضى اوقات خدمت حضرت مى آمد. روزى باعجله و شتاب نزد امام عليه السلام وارد شد و پس از سلام اظهار داشت: ياابن اللّه ! من تمام اموال و نيز خانواده ام را به شما مى سپارم . حضرت به او فرمود: چه خبر شده است ؟ يونس گفت : من بايد از اين ديار فرار كنم . حضرت در حالتى كه تبسّمى بر لب داشت ، فرمود: براى چه ؟ مگر چه پيش آمدى رُخ داده است ؟! گفت: وزير خليفه - موسى بن بغا - نگين انگشترى را تحويل من داد تا برايش حكّاكى و نقّاشى كنم و آن نگين از قيمت بسيار بالائى برخوردار بود، كه در هنگام كار شكست و دو نيم شد و فردا موعد تحويل آن است ؛ و مى دانم كه موسى يا حُكم هزار شلاّق و يا قتل مرا صادر مى كند. امام هادى عليه السلام فرمود: آرام باش و به منزل خود بازگرد، تا فردا و گشايشى خواهد بود. يونس طبق فرمان حضرت به منزل خويش بازگشت و تا فرداى آن روز بسيار ناراحت و غمگين بود كه چه خواهد شد؟ او تمام بدنش مى لرزيد و هراسناك بود از اين كه چنانچه نگين از او بخواهند چه بگويد؟ در همين احوال ، ناگهان مأمورى آمد و نگين را درخواست كرد و اظهار داشت: بيا نزد موسى برويم كه كار مهمّى دارد. يونس نقّاش با ترس و وحشت عجيبى برخاست و همراه مأمور نزد موسى بن بغا رفت . از نزد موسى بن بغا برگشت، خندان و خوشحال بود و به محضر مبارك امام هادى عليه السلام وارد شد و اظهار داشت: ياابن رسول اللّه ! هنگامى كه نزد موسى رفتم، گفت: نگينى را كه گرفته اى ، خواسته بودم كه براى يكى از همسرانم انگشترى مناسب بسازى؛ ولى اكنون آن ها نزاعشان شده است . اگر بتوانى آن را دو نيم كنى ، كه براى هر يك از همسرانم نگينى درست شود، تو را از نعمت و هداياى فراوانى برخوردار مى سازيم . امام هادى عليه تا اين خبر را شنيد، دست مباركش را به سمت آسمان بلند نمود و به درگاه بارى تعالى اظهار داشت : ! تو را شكر و سپاس مى گويم ، كه ما - اهل بيت رسالت - را از شكرگزاران حقيقى خود قرار داده اى . منبع: أمالی شيخ طوسى ☀️@Dastan1224
منزل و محلّ مسكونى حضرت ابوالحسن ، امام هادى عليه السلام در نزديكى بازارچه اى بود كه صنعت گران مختلفى در آن كار مى كردند، يكى از آن ها شخصى به نام يونس بود كه كارش و نقش و نگار آن بود، او از دوستان حضرت بود و بعضى اوقات خدمت حضرت مى آمد. روزى باعجله و شتاب نزد امام عليه السلام وارد شد و پس از سلام اظهار داشت: ياابن اللّه ! من تمام اموال و نيز خانواده ام را به شما مى سپارم . حضرت به او فرمود: چه خبر شده است ؟ يونس گفت : من بايد از اين ديار فرار كنم . حضرت در حالتى كه تبسّمى بر لب داشت ، فرمود: براى چه ؟ مگر چه پيش آمدى رُخ داده است ؟! گفت: وزير خليفه - موسى بن بغا - نگين انگشترى را تحويل من داد تا برايش حكّاكى و نقّاشى كنم و آن نگين از قيمت بسيار بالائى برخوردار بود، كه در هنگام كار شكست و دو نيم شد و فردا موعد تحويل آن است ؛ و مى دانم كه موسى يا حُكم هزار شلاّق و يا قتل مرا صادر مى كند. امام هادى عليه السلام فرمود: آرام باش و به منزل خود بازگرد، تا فردا و گشايشى خواهد بود. يونس طبق فرمان حضرت به منزل خويش بازگشت و تا فرداى آن روز بسيار ناراحت و غمگين بود كه چه خواهد شد؟ او تمام بدنش مى لرزيد و هراسناك بود از اين كه چنانچه نگين از او بخواهند چه بگويد؟ در همين احوال ، ناگهان مأمورى آمد و نگين را درخواست كرد و اظهار داشت: بيا نزد موسى برويم كه كار مهمّى دارد. يونس نقّاش با ترس و وحشت عجيبى برخاست و همراه مأمور نزد موسى بن بغا رفت . از نزد موسى بن بغا برگشت، خندان و خوشحال بود و به محضر مبارك امام هادى عليه السلام وارد شد و اظهار داشت: ياابن رسول اللّه ! هنگامى كه نزد موسى رفتم، گفت: نگينى را كه گرفته اى ، خواسته بودم كه براى يكى از همسرانم انگشترى مناسب بسازى؛ ولى اكنون آن ها نزاعشان شده است . اگر بتوانى آن را دو نيم كنى ، كه براى هر يك از همسرانم نگينى درست شود، تو را از نعمت و هداياى فراوانى برخوردار مى سازيم . امام هادى عليه تا اين خبر را شنيد، دست مباركش را به سمت آسمان بلند نمود و به درگاه بارى تعالى اظهار داشت : ! تو را شكر و سپاس مى گويم ، كه ما - اهل بيت رسالت - را از شكرگزاران حقيقى خود قرار داده اى . منبع: أمالی شيخ طوسى ☀️@Dastan1224