💞❤💞❤💞❤💞ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نیمهیپنهانعشق💔
#پارتدوازده🍃
نویسنده: #سییـنبـاقـرے ☺
اولین جلسه ی کلاسش بعد از اون اتفاق برام عذار آور ترین جسله بود که استاد خیلی عادی باهام برخورد و شاید عادی تر از بقیه!
خب یعنی چی؟! چرا من انتظارداشتم باهام متفاوت برخورد کنه؟!
دست خودم نبود و ناراحت میشدم!
هفته های بعد و هفته های بعد!
دیگه بچها فهمیده بودن اون سهای قبلی نیستم و خیلی تو توخودمم!
+آخه چته تو سها چرا اینجوری شدی!
تبسم کردم!
حالا دیگه دوست داشتم مثل ایتاد تبسم کنم :)
_سحر خوبم من!
این بار عصبانی شد و از جا بلند شد و پشت کرد بهم!
+دروغ میگی دروغ!
تو حیاط دانشگاه بودیم و ساعت بعد کلاس نداشتیم برای همین تصمیم گرفته بودیم بیایم کافه و چای بیسکوییت بخوریم!
نگاهم افتاد به میز، چای من همونطور که دستم دور لیوانش بود سرد شده بود واز دهن افتاده!
+سلام استاد!
صدای سحر بود همزمان با اینکه داشتم کنجکاوی میکردم بدونم کدوم استاده، صدای استاد صادقی رو شنیدم که گفت؛
سلام دخترای خوب :)
نمیتونستم نگاهمو بیارم بالا..
ولی دوست نداشتم از حالم بدونن!
بزرو سلام علیک کردم و نشستم سر جام!
سحر و استاد سرگرم خوش و بش بودن که گوشی سحر زنگ خورد!
+سلام رضا دانشگاهم!
-...
+نه ببین نمیتونم کلاس دارم!
با تعجب نگاهش کردم کلاس نداشتیم که..
استاد دوباره لبخند روی لبش بود!
#مرمـوز!
یه پسر تقریبا قد بلند و عینکی از پشت به سحر نزدیک و نزدیکتر شد!
قبل از اینکه من حرفی بزنم، پسره سرشو برد زیر گوش سحر و گفت؛
#کلاسخوشمیگذره؟؟؟؟
استاد و سحر که پشتشون به اون بود برگشتن سمتش!
منم که نمیشناختمش بلند شدم با تعجب صد چندان از ریلکس بودن استاد و دستپاچه شدن سحر پرسیدم؛
سحر این کیه؟؟
پسره زودتر از سحر گفت؛
همسرشونم مثلا :)
پس رضایی که هیچوقت نشده بود عکسشو ببینم این بود!
با لبخند نگاهش کردم..
+سلام اقا رصا خوب هستین من دوست سحرم مشتاق دیدار!!
پوزخندی زد و گفت؛
مگه سحر خانوم مارو به کسی هم معرفی کردن؟؟
برگشت سرشو خم کرد توی صورت سحر و گفت؛ آره خانوم؟؟
+رضاجان ببین....
رضا نذاشت سحر ادامه بده و دستشو اوورد بالا به حالت تسلیم گفت؛
خسته م!
با نگاه معنا داری که به استاد انداخت ادامه داد؛
دیگه نمیکشم، خوش باشید!
رفت..
رضا رفت و بعد از چندثانیه سحر با ببخشیدی دوید سمت رضا..
اوتقدر توی بهت بودم که نفهمیدم کی و چجوری دوباره خودم تنها شدم!!
٭٭٭٭٭--💌 #ادامه_دارد 💌 --٭٭٭٭٭
💞❤💞❤💞❤💞❤#کانال_داستان_و_رمان_مذهبی 👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662