.
🎆 --» قصه های قرآنــی «--
🎆 --» عکس نوشته های قرآنی «--
🎆 --» تفسیر روزانه «--
🎆--» تلاوتهای دلنشین «--
💫 دعا و ذکرهای روزانه💫
💫ختم هفتگی قرآن💫
با ما همراه باشین👇👇
در گروه
✅ «قــــــرآن و دعا» ✅
انجمن قرآن و دعا
https://eitaa.com/joinchat/2442461601C72aa4ac014
╰─┅🍃🦋🍃
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸
┊❴ اسماء الحسنی ❵┊
┊الرَّحمٰنُ الرَّحیٖمُ ٱلْمَلِکُ ٱلْقُدُوسُ السَّلٰامُ ٱلْمُؤمِنُ ٱلْمُهَیمِنُ ٱلْعَزیٖزُ ٱلْجَبّٰارُ ٱلْمُتَکَبِّرُ
┊ ٱلْخٰالِقُ ٱلْبٰارِئُ ٱلْمُصَّوِرُ ٱلْغَفّٰارُ ٱلْقَهّٰارُ ٱلْوَهّٰابُ الرَّزّٰاقُ ٱلْفَتٰاحُ ٱلْعَلیٖمُ ٱلْقٰابِضُ
┊ ٱلْبٰاسِطُ ٱلْخٰافِضُ الرّٰافِعُ ٱلْمُعِزُ ٱلْمُذِلُ السَّمیٖعُ ٱلْبَصیٖرُ ٱلْحَکَمُ ٱلْعَدلُ ٱلْلَطیٖفُ
┊ ٱلْخَبیٖرُ ٱلْحَلیٖمُ ٱلْعَظیٖمُ ٱلْغَفُورُ الشَّکُورُ ٱلْعٰالیُٖ ٱلْکَبیٖرُ ٱلْحَفیٖظُ ٱلْمُقیٖتُ ٱلْحَسیٖبُ
┊ٱلْجَلیٖلُ ٱلْکَریٖمُ الرَّقیٖبُ ٱلْمُجیٖبُ ٱلْوٰاسِعُ ٱلْحَکیٖمُ ٱلْوَدُودُ ٱلْمَجیٖدُ ٱلْبٰاعِثُ الشَّهیٖدُ
┊ ٱلْحَقُّ ٱلْوَکیٖلُ ٱلْقَویُٖ ٱلْمَتیٖنُ ٱلْوَلیُٖ ٱلْحَمیٖدُ ٱلْمُحصیُٖ ٱلْمُبدِئُ ٱلْمُعیٖدُ ٱلْمُحیٖیُٖ
┊ ٱلْمُمیٖتُ ٱلْحَیُّ ٱلْقَیُّومُ ٱلْوٰاجِدُ ٱلْمٰاجِدُ ٱلْوٰاحِدُ ٱلْاَحَدُ الصَّمَدُ ٱلْقٰادِرُ ٱلْمُقتَدِرُ
┊ ٱلْمُقَدَّمُ ٱلْمُؤَخَرُ ٱلْاَوَّلُ ٱلْآخِرُ الظّٰاهِرُ ٱلْبٰاطِنُ ٱلْوٰالیُ ٱلْمُتَعٰالیُٖ البَّرُ التَّوٰابُ
┊ ٱلْمُنتَقِمُ ٱلْعَفوُّ الرَّئُوفُ مٰالِکِٱلْمُلکُ ذُوٱلْجلٰالِوٱلْاکرٰام ٱلْمُقسِطُ ٱلْجٰامِعُ ٱلْغَنیُٖ ٱلْمُغنیُٖ ٱلْمٰانِعُ
┊الضّٰارُ النّٰافِعُ النُّورُ ٱلْهٰادیُٖ ٱلْبَدیٖعُ ٱلْبٰاقیُٖ ٱلْوٰارِثُ الرَّشیٖدُ الصَّبُورُ
انجمن قرآن و دعا
https://eitaa.com/joinchat/2442461601C72aa4ac014
╰─┅🍃🦋🍃
🔴 داستانهای علما (میزان تاثیر مصاحبت با عالم)
از بعضی اکابر افاضل شنیده شد که مرحوم شهید ثالث می فرمود که : مرحوم شیخ جعفر کبیر وارد قزوین شد و در منزل شهید ثالث حاج ملا محمد صالح منزل کرد.
پس شب هر یک در گوشه ای خوابیدند و من هم در گوشه آن باغ خوابیدم. چون مقداری از شب گذشت، دیدم که شیخ جعفر مرا صدا می کند که برخیز و نماز شب را بخوان.
عرض کردم: بلی بر می خیزم.شیخ از من رد شد و من دیگر بار خوابیدم. ناگاه بر اثر شنیدن صداهائی متاثر کننده از خواب جستم. از پی آواز روانه شدم، چون نزدیک رسیدم دیدم که جناب شیخ با نهایت تضرع و بی قراری به مناجات و گریه اشتغال دارد.
پس صدای آن جناب چنان تاثیر در من کرد که از آن شب تا به حالا که بیست و پنج سال می گذرد، هر شب بر می خیزم و به مناجات باقاضی الحاجات اشتغال دارم.
(قصص العلماء،ص173.)
منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی(وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡
🟥گروه داستانهاوحکمتهای پندآموزدرایتا
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD
📚معرفی کتب و تالیفات شهید آیت الله دکتر رئیسی
تقریرات فقه وقف 👈اینجا
تعارض اصل و ظاهر در فقه و قانون👈اینجا
قواعد فقه (بخش عبادی)👈اینجا
قواعد فقه(بخش اقتصادی)👈اینجا
قواعد فقه(بخش قضائی)👈اینجا
✔️دانلود
زندگینامه 👈دانلود
ویژه نامه ارتحال👈دانلود
دسترسی به اقدامات و فعالیت ها و داستان ها👈اینجا
📲 در ثواب نشر این لیست شما هم سهیم باشید
🔮دانلود نرم افزار باز کردن کتاب ها
ا•┈┈••••✾•▪️•✾•••┈┈•ا
کتب دینی،کتابخانه علوم اسلامی در بستر ایتا 👈 عضو شوید
@KotobeDini
📓دوست و دشمن
انوشیروان نویسنده ای به نام جمیل داشت که باهوش ولی نابینا بود.
هنگامی که امام علی (علیه السلام) وارد نهروان شد ، از جمیل پرسید ای جمیل، سزاوار است انسان چگونه باشد؟
جمیل گفت باید دوستش کم و دشمنش زیاد باشد، چون وقتی دشمن زیاد شد انسان مواظب رفتار و گفتارش است که مبادا به لغزش افتاده و دشمن سوء استفاده کند و در نتیجه از لغزش ها در امان خواهد ماند.
امیر مؤمنان گفتار او را تصدیق کرد.
📚منبع: بحارالانوار، جلد 34، صفحه 345
✍
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡
🟥گروه داستانهاوحکمتهای پندآموزدرایتا
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD
📚مرد ذاکـــر و ابلیس
مردی در میان بنی اسراییل ذکر"الحمدلله رب العالمین و العاقبه للمتقین" را زیاد بر لب جاری می ساخت . ابلیس از این کار او خشمگین شده بود یکی از شیاطین را مامور نمود تا به او القاکند که پایان خوش و عاقبت از آن ثروتمندان است .
اما مامور ابلیس در ماموریت خود موفق نشد و کار به دعوا و مرافعه کشید تا اینکه تصمیم گرفتند برای پایان دادن به دعوا از کسی بخواهند که میانشان داوری نماید و هر کس مغلوب شد دستش بریده شود .
آن دو، شخصی را به عنوان داور برگزیدند اما حق را به مامور ابلیس داد و پایان خوش را از آن ثروتمندان دانست بدین ترتیب یکی از دستان عابد بریده شد . ولی مرد عابد باز ذکر شریف را زمزمه نمود .
مامور ابلیس که از سخت ورزی عابد خشمگین شده بود برای رهایی از دست او پیشنهاد کرد فردی دیگر را در میان خود حاکم سازند تا هرکس مغلوب شد گردنش زده شود .
عابد نیز قبول کردو این بار مجسمه ای را میان خود به عنوان داور قرار دادند . در این هنگام مجسمه به اذن خدا بر محل بریده شدن دستان عابد دست کشید و دستانش را به او بازگرداند آن گاه ضربه ای سنگین بر گردن مامور ابلیس وارد کرد و او را به قتل رساند .
مرد عابد با تماشای این حادثه گفت : این چنین است پایان خوش و عاقبت از آن متقین است.
(برگرفته از کتاب قصص الانبیا، آیت الله سید نعمت الله جزائری)
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡
🟥گروه داستانهاوحکمتهای پندآموزدرایتا
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD
.
🎆 --» قصه های قرآنــی «--
🎆 --» عکس نوشته های قرآنی «--
🎆 --» تفسیر روزانه «--
🎆--» تلاوتهای دلنشین «--
💫 دعا و ذکرهای روزانه💫
💫ختم هفتگی قرآن💫
با ما همراه باشین👇👇
در گروه
✅ «قــــــرآن و دعا» ✅
انجمن قرآن و دعا
https://eitaa.com/joinchat/2442461601C72aa4ac014
╰─┅🍃🦋🍃