فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های #عبرت_آموز
(تلنگر آمیز)
داستان علت موفقیت علامه مجلسی
🎙استاد پناهیان
#امام_زمان
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🌹🌹⚘بخون ضرر نمیكنی، تنم لرزید خوندم!
سوال:
چرا خداوند آب دهان را شیرین و اشک چشم را شور و آب گوش را تلخ و آب بینی را خنک قرار داده است؟
جواب:
امام صادق (ع) میفرمایند:
آب دهان شیرین است تا انسان از خوردن و آشامیدن لذت ببرد.
آب چشم شور است، برای محفوظ نگه داشتن پیه چشم. زیرا اگر شور نبود پیه چشم آب می شد و فایده دیگر آن، ضد عفونی کردن چشم است.
اما آب گوش و رطوبتش تلخ است، برای جلوگیری ورود حشرات ریز، که به خاطر تلخی نمیتوانند وارد گوش و از آنجا وارد مغز شوند.
آب بینی هم خنک است به خاطر سالم ماندن مغز سر انسان تا طیلان و جاری نشود. زیرا اگر آب بینی گرم بود، باعث جاری شدن مغز به داخل بینی میگردید.
اللّه اکبر
خدا بزرگتر است از آنچه در تصور ماست.
هنگام به دنیا آمدن در گوشمان اذان میخوانند، ولی نمازی نمی خوانند!
هنگام مرگ برایمان فقط نماز میخوانند...
بدون اذان ...
اذان هنگام تولد، برای نمازی است که هنگام مرگ میخوانند...
چقدر کوتاه است این زندگی...
به فاصله یک اذان تا نماز.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🌹#داستان_آموزنده
مردی در کوهستان سفر میکرد که سنگ گران قیمتی را در رودخانهای پیدا کرد.
روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود.
آن مرد کیف خود را باز کرد تا غذایش را با مسافر شریک شود.
مسافرِ گرسنه، سنگ قیمتی را در آن کیف دید و بسیار از آن خوشش آمد و پس از کمی درنگ از آن مرد خواست که آن را به او بدهد!
آن مرد بدون درنگ، سنگ را به او داد و از یکدیگر خداحافظی کردند.
مسافر از این که شانس به او رو کرده بود بسیار شادمان شد و از خوشحالى سر از پا نمىشناخت.
او مىدانست که جواهر به قدرى با ارزش است که تا آخر عمر مىتواند راحت زندگى کند.
بعد از چند روز مسافر برای پیدا کردن آن مرد به راه افتاد؛ بالاخره او را یافت و سنگ را به پس داد و گفت:
خیلى فکر کردم! میدانم این سنگ چقدر با ارزش است،
ولی آن را به تو پس مىدهم با این امید که چیزى را به من دهی که از آن ارزشمندتر است!
آن مرد گفت چه چیزی؟!
مسافر گفت اگر مىتوانى، چیزی را به من بده که باعث شد چنان قدرتمند شوی که راحت از این سنگ دل بکنی و آن را به من ببخشی.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
#داستان_آموزنده
🔆رعايت آداب اسلامى در اوج قدرت
روزى امير المؤ منين على عليه السلام در دوران خلافتش در خارج كوفه با يك نفر ذمى (يهودى يا مسيحى ) كه در پناه اسلام بود، همراه شدند.
مرد ذمى گفت :
بنده خدا كجا مى روى ؟
امام فرمود: به كوفه .
هر دو ره راه ادامه دادند تا سر دو راهى رسيدند، هنگامى كه ذمى جدا شد و راه خود را پيش گرفت برود، ديد كه رفيق مسلمانش از راه كوفه نرفت ، همراه او مى آيد.
مرد ذمى گفت :
مگر شما نفرمودى به كوفه مى روم ؟
فرمود: چرا.
شما از راه كوفه نرفتى ، راه كوفه آن يكى است .
مى دانم ولى پايان خوش رفاقتى آنست كه مرد، رفيق راهش را در هنگام جدايى چند قدم بدرقه كند و دستور پيغمبر ما همين است ، بدين جهت مى خواهم چند گام تو را بدرقه كنم . آنگاه به راه خود بر مى گردم .
ذمى گفت :
پيغمبر شما چنين دستور داده ؟
امام فرمود: بلى .
- اين كه آيين پيغمبر شما با سرعت در جهان پيش رفت كرد و چنين پيروان زياد پيدا نمود، حتما به خاطر همين اخلاق بزرگوارانه او بوده است .
مرد ذمى با امير المومنين سوى كوفه برگشت هنگامى كه شناخت همراه او خليفه مسلمانان بوده است ، مسلمان شد و اظهار داشت :
من شما را گواه مى گيرم كه پيرو دين و آيين شما مى باشم .
📚بحار، ج 41، ص 53 و ج 74، ص 157.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌#ام_البنین
💢 نابینا شدن بر اثر گریه بر سید الشهداء علیه السلام 💢
👈حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند :
◾️بکی الحُسَینُ علیه السلام خَمسَ حِجَجٍ، و کانَت امُّ جَعفَرٍ الکلابِیةُ
تَندُبُ الحُسَینَ عَلیهِ السَّلام و تَبکیهِ و قَد کفَّ بَصَرُها
🔘 بر امام حسین علیه السلام پنج سال گریسته شد.
امّ جعفر کلابی (امّ البنین)، برای حسین علیه السلام مرثیه می سرایید و می گریست
💥تا این ڪه چشمانش نابینا شد.
📗الأمالي للشجري ج ۱ص ۱۷۵
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#دوستترین_دشمن!
🌷شب جمعه بود. با بچههای لشگر دور هم جمع شده بودیم و دعای کمیل میخواندیم. بین پیرانشهر و مهاباد یک سوله بزرگ مرغداری قرار داشت که تبدیل به محل اسکان موقت نیروهای لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب شده بود. مأموریت داشتیم در منطقه سردشت عملیاتی انجام بدهیم. در حال و هوای مراسم دعا بودیم که یکی وارد سوله شد و با ترس و هیجان داد زد. - دارن به طرفمون تیراندازی میکنن. همهمهای بین بچهها افتاد. مراسم دعا بهم ریخت.
🌷آقای صادقی، رئیس ستاد لشگر، بلند شد و بیرون دوید. من و بقیه فرماندهان، نیروهایمان را جمع کردیم و با سلاحهایی مثل دوشکا و کاتیوشا جلو رفتیم. طرف مقابل همچنان داشت تیراندازی میکرد. روی شانه خاکی جاده سنگر گرفتیم و جواب تیرهایشان را دادیم. آتش شدیدی بینمان در گرفت. با هر شلیک ما، بچهها تکبیر میگفتند. جای تعجب بود که وقتی آنها هم به سمت ما شلیک میکردند، صدای تکبیرشان بلند میشد. در همان بحبوحه، یک نفر داد زد. - اونجا رو نگاه کنید، اونام لباس فرم پوشیدن.
🌷خیلی به هم نزدیک شده بودیم، زیر نور منورها دیدیمشان. لباس فرم ایرانی تنشان بود. پرچم ایران را بالا بردیم و داد زدیم. - نزنید، نزنید برادرا، ما هم خودی هستیم. تیراندازیها قطع شد. لب جاده که رسیدیم، همدیگر را شناختیم. آنها از بچههای تیپ ویژه شهدا و نیروهای «محمود کاوه» بودند. فکر کرده بودند ما ضدانقلابیم که وارد منطقه شدهایم. یکدیگر را بغل کردیم و بوسیدیم. برایمان جالب بود که با آن حجم آتش، هیچ تلفات جانی نداشتیم.
#راوی: رزمنده دلاور احمد فتحی
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
.
🌷از ابن عباس روایت شده که گفت:
با علی (ع) از جنگ صفین برمی گشتیم. لشکر تشنه شد و در آن زمین آبی نبود. به علی (ع) از تشنگی شکایت کردند. حضرت شروع به گشتن کرد تا اینکه سنگی را دید. روی آن ایستاد و فرمود: ای سنگ، آب کجاست؟
سنگ عرض کرد: سلام بر تو ای وارث علم نبوت، آب در زیر من است ای وصی محمد (ص). پس صد نفر روی سنگ افتادند و نتوانستند حرکتش دهند. سپس آن جناب روی سنگ ایستاد و لبهایش را حرکت داد و با دستش آن را بلند کرد و به یک چشم برهم زدن از جا کنده شد. چشمه آبی در زیرش بود که آب آن از عسل شیرین تر و از برف سردتر بود. لشکر همه خوردند و اسبان و شتران نیز سیراب شدند.
سپس حضرت فرمود: ای سنگ، به جای خود برگرد. سنگ شروع به چرخیدن کرد تا روی چشمه افتاد.
📚اثبات الهداة، ج 4، ص 465 - 466 .
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
#سلام_امام_زمانم
ای عشق بی نشان بہ خدا خستهام بیا
چون موسم خزان به خدا خستهام بیا
آخر بیــا بگـو بہ چہ اسمـی بخوانمت
یا صاحب الـزمان به خدا خستهام بیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج ❤️
.
👳♂آورده اند که، عارفی معروف به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت.
مردی که آنجا بود عابد را شناخت
به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟
گفت : نه
مرد گفت : فلان عابد بود
نانوا گفت : من از مریدان اویم
دنبالش دوید و گفت می خواهم شاگرد شما باشم ، عابد قبول نکرد
نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم ، عابد قبول کرد
وقتی همه شام خوردند
نانوا گفت : سرورم دوزخ یعنی چه؟
عابد پاسخ داد : دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی ولی برای رضایت دل بندۀ خدا یک آبادی را نان دادی...
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔴 اسب سرکشی بهنام هوای نفس
🔹در جوانی اسبی داشتم.
🔸وقتی سوار آن میشدم و از کنار دیواری عبور میکرد، سایهاش روی دیوار میافتاد. اسبم به آن سایه نگاه میکرد و خیال میکرد اسـب دیگری است.
🔹لذا شیهه میکشید و سعی میکرد از آن جلو بزند. هرچه تندتر میرفت و میدید هنوز از سایهاش جلو نیفتاده است، باز هم بر سرعتش اضافه میکرد، تا حدی که اگر این جریان ادامه مییافت، مرا به کشتن میداد.
🔸اما بهمحض اینکه دیوار تمام میشد و سایهاش از بین میرفت آرام میگرفت.
🔹حکایت بعضی از آدمها هم در دنیا همینطور است. وقتی بدون درنظرگرفتن تواناییهای خود به داشتههای دیگران نگاه کنی، بدنت که مرکب توست، میخواهد در جنبههای دنیوی از آنها جلو بزند.
🔸اگر آن را از چشموهمچشمی با دیگران باز نداری، تو را به نابودی میکشد.
💢 در زندگی همیشه مواظب اسب سرکشی بهنام هوای نفس باشیم.
↶.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
.
✅ دیده گر بینا بود هر روز روز محشر است
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره):
مال تاجری در تیمچه 🏦
آتش گرفت و همه اش سوخت.
شخصی به من گفت: روز قبل از آتش سوزی من آنجا بودم، سیدی از اولاد پیغمبر حاجتی داشت.
پول می خواست و آنها این سید را مسخره کردند ، پول که او را ندادند، هیچ، مسخره اش هم کردند.
فردا دکان همان مغازه آتش گرفت.⚠️
💚 آنقدر گرم است بازار مکافات عمل
💚 دیده گر بینا بود هر روز روز محشر است
آیت الله #مجتهدی_تهرانی (ره)
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔴 برای انجام کارهایت «ان شاءالله» بگو
🔹روزی زنی از همسرش پرسيد:
فردا چه میكنی؟
🔸مرد گفت:
اگر هوا آفتابی باشد به مزرعه میروم و اگر بارانی باشد به کوهستان میروم و علوفه میچينم.
🔹همسرش گفت:
بگو ان شاءالله.
🔸مرد گفت:
ان شاءالله ندارد. فردا يا هوا آفتابیست يا بارانی!
🔹از قضا فردا در ميان راه به راهزنان رسيد. مرد را گرفتند و كتک زدند و هرچه داشت با خود بردند.
🔸مرد نه به مزرعه رسيد و نه به كوهستان رفت. به خانه برگشت و در زد.
🔹همسرش گفت:
كيست؟
🔸مرد گفت:
ان شاءالله كه منم!
💢 همیشه ان شاءالله بگویید، حتی درمورد قطعیترین کارها.
🔰خداوند در قران میفرماید:
💠وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّه؛ و هرگز درباره چیزی مگو که من فردا آن را انجام میدهم، مگر اینکه [بگویی: اگر] خدا بخواهد. (کهف: ۲۳ و ۲۴)
↶.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
#متن_خاطره
🌷 گفت: آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟ سئوال عجیب و غریبی بود! ولی میدانستم بدون حکمت نیست. گفتم: شما فرمانده نیروی هوایی سپاه هستین سردار. به صندلی اش اشاره کرد. گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما میگم که این جا خبری نیست! آن وقت ها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود. با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم. سردار گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی، این برات میمونه؛ از این پست ها و درجه ها چیزی در نمیآد ...!
📚 شهید حاج احمد کاظمی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
✍شخصی از امام سجاد (ع) پرسید:
مرگ چیست؟ حضرت فرمودند:
مرگ برای مومن
برای مومن، کندن لباس چرکین و پر حشرات است و گشودن بندها و زنجیرهای سنگین و تبدیل آن به فاخرترین لباسها و خوشبوترین عطرها و راهوارترین مرکب ها و مناسب ترین منزلها است.
💥مرگ برای کافر
و برای کافر مانند کندن لباسی است فاخر و انتقال از منزلهای مورد علاقه و تبدیل آن به چرک ترین و خشنترین لباسها وحشتناکترین منزلها و بزرگترین عذاب.
📚 بحارالانوار، ج6، ص 155
↶【.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔅#پندانه
✍️ مشکلات و ناملایمات زندگی چیزی از ارزش شما کم نمیکند
🔹یک سخنران معروف در مجلسی که ۲۰۰ نفر در آن حضور داشتند، یک ۱۰۰دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید:
چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟
🔸دست همه حاضرین بالا رفت.
🔹سخنران گفت:
بسیارخب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن میخواهم کاری بکنم.
🔸سپس در برابر نگاههای متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید:
چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟
🔹باز هم دستهای حاضرین بالا رفت.
🔸این بار مرد، اسکناس مچالهشده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگدمال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید.
🔹بعد اسکناس را برداشت و پرسید:
خب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟
🔸و باز دست همه بالا رفت.
🔹سخنران گفت:
دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس درآوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما همچنان خواهان آن هستید.
🔸در زندگی واقعی هم همین طور است. ما در بسیاری موارد با تصمیماتی که میگیریم یا با مشکلاتی که روبهرو میشویم، خم میشویم، مچاله میشویم، خاکآلود میشویم و احساس میکنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی اینگونه نیست و صرفنظر از اینکه چه بلایی سرمان آمده، هرگز ارزش خود را از دست نمیدهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم باارزشی هستیم.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🤲 #دست_توسل
💠 نماز بسیار مجرب روزهای پنجشنبه برای حاجت روایی
🔹 آقا سید محمد رضی رضوی رحمة الله علیه نوه مرحوم سید مرتضی کشمیری رحمة الله علیه از قول پدرش سید محمد رحمة الله علیه نقل می کند:
🔺 این نماز برای قضای حوایج و ادای دیون و سایر امور مجرّب است و پدرم (سید مرتضی رحمة الله علیه) به آن بسیار سفارش می کرد.
ایشان صبح هر پنجشنبه، دخترانش را صدا می زد و آن ها را به خواندن این نماز امر می کرد. همسر آیت الله کشمیری رحمة الله علیه نقل کرده است:
هر گاه رزق جدیدی به ما می رسید، سید می فرمود: این از برکات نماز پنجشنبه است.(۱)
کیفیت آن، بنابر نقل سید بن طاووس رحمة الله علیه در جمال الأسبوع این گونه است:
⬅️ این نماز چهار رکعت است [دو نماز دو رکعتی] در رکعت اول، حمد و یازده بار سوره اخلاص، در رکعت دوم، حمد و بیست و یک بار سوره اخلاص، در رکعت سوم، حمد و سی و یک بار سوره اخلاص و در رکعت چهارم، حمد و چهل و یک بار سوره اخلاص. پس از سلامِ رکعت چهارم، پنجاه و یک بار سوره اخلاص خوانده می شود و نیز پنجاه و یک بار «اللّهُمَّ صلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»؛ سپس به سجده می رود و در این حال، صد بار می گوید: «یا الله» و هر چه می خواهد از خدا درخواست می کند.(۲)
🔷 مرحوم سید بن طاووس رحمة الله علیه در ادامه از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند که هر کس این دعا و نماز را بخواند، چنانچه جابجایی کوه ها را از خدا بخواهد، محقق خواهد شد و اگر بارش باران را درخواست کند، خواهد بارید.و خدا برکسی که این نماز را بخواند ولی حاجتی از خدا نخواهد غضب می کند!
📚 منابع
(۱) ر.ک: آیات نور، زندگینامه آیت الله سید مرتضی کشمیری، مؤسسه فرهنگی دارالهدی، ص ۷۷
(۲) جمال الاسبوع، ص ۵۹
🔸 آیتالله بهجت (ره) اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه میکردند
✅💐خوشا به حال افرادی که این نماز را با حاجت تعجیل در امر فرج امام عصر علیه السلام می خوانند.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
در زمان حضرت موسی(ع) دو نفر به زندان افتادند. پس از مدتی آنها را رها ساختند، یکی چاق و سرحال بود و دیگری لاغر و ضعیف گشته بود.
🌷حضرت موسی از آن مرد چاق پرسید: چه سبب شد که تو را فربه ساخت؟
گفت: گمانم به خدا نیک بود و حسن ظن به خدا داشتم.
از دیگری پرسید: چه چیز سبب شد که تو را بدحال و لاغر ساخت؟ گفت: ترس از خدا، مرا به این حالت افکنده است.
حضرت موسی(ع) دست به سوی خدا برداشت و عرض کرد: بارالها! گفتار این دو نفر شنیدم، مرا آگاه ساز که کدام یک برترند؟ و خداوند فرمود:
آن که گمان نیک و حسن ظن به من دارد، برتر
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🍀از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که : آدم به درگاه خدا شکایت کرد و گفت : پروردگارا! شیطان را بر من مسلط کردی چون خونی که در بدنم جریان دارد! خداوند فرمود: ای آدم! در عوض آن مقرر می دارم که هر یک از فرزندانت که قصد گناه کند (تا آن را انجام نداده) بر او نوشته نشود و چون انجام داد آن را بنویسند و اگر کسی قصد کار نیکی کرد، اگر انجام نداد یک حسنه و اگر انجام داد ده حسنه برای او ثبت کنند.
حضرت آدم عرض کرد: «پروردگارا! بیفزا».
خطاب شد: هر یک از آنان که گناهی انجام داد و استغفار کرد او را می آمرزم.
حضرت آدم عرض کرد: پروردگارا! باز هم بیفزا.
خطاب شد: توبه را برایشان مقرر داشتم تا وقتی که نفس به گلویشان برسد. یعنی تا آن وقت توبه شان را می پذیرم، آدم خشنود شد و گفت: مرا بس است
📚مجلسی. بحارالانوار، ج13: 365.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔴 داستانهایبحارالانوار
فریاد رس مظلومان
🔹روزی امیرمؤمنان علی علیه السلام از بازار خرما فروشان میگذشت، دید کنیزی گریه میکند. فرمود: چرا گریه میکنی؟
گفت: صاحب من یک درهم به من داد، خرما خریدم.
هنگامی که آن را پیش او بردم نپذیرفت و گفت: خرمای خوبی نیست و اکنون آوردهام پس بدهم ولی خرما فروش قبول نمی کند.
🔹حضرت به خرما فروش فرمود:
«ای بنده خدا! این یک کنیز است از خود اختیاری ندارد، تو خرما را بگیر و پولش را بده.»
خرما فروش با ناراحتی از جا برخاست و بر سینه امیرالمومنین (علیه السلام) کوبید و او را عقب زد.
حاضران گفتند: ای مرد! این امیر مؤمنان است. خرما فروش از شنیدن آن، نفسش بند آمد و رنگ رخسارش پرید و فورا پول را پس داد و خرما را گرفت و گفت:
یا امیر مؤمنان! از من راضی باش، اشتباه کردم.
حضرت فرمود: «اگر کارت را اصلاح کنی و حق مردم را ادا کنی از تو راضی خواهم شد.
📚بحارالانوار ج ۴۱
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
داستان کوتاه
آموزنده
💌در دبیرستان که بودم یک همکلاسی داشتم که
خیلی منفی بود.
هر وقت از او میپرسیدم اوضاع و احوالت
چطور است؟
میدانستم الان چه جوابی به من میدهد.
جواب میداد: خیلی خوب نیست، سنم دارد بالا میرود، هر روز چاق تر و کچل تر میشوم. شاید هزاران بار این جواب را از او شنیده باشم، میدانم که او داشت به نوعی شوخی می کرد اما من شوخی نمیکنم.
او یکی از ستارگان تیم فوتبال بود که دارای
اندام ورزشی مناسب و موهای فرفری بود.
حدود ۱۵ سال بعد، او را به صورت اتفاقی در
بازار دیدم وقتی او را دیدم او را نشناختم،
تقریبا از کنارش رد شده بودم...!
او آینده اش را پیش بینی کرده بود.
همانطور که قبلا گفته بود پیر و چاق و کچل
شده بود.
" هرگز در مورد شکست های زندگیتان
صحبت نکنید"
نگرش شما باید اینگونه باشد:
من دارم پیشرفت میکنم و خداوند فرشتههایش را روی شانههای من قرار داده ، من هر روز قویتر و سالمتر و زیباتر میشوم
ذهنم درست کار میکند و ایمان قوی و درستی در زندگی دارم.
"با کلام خود آیندهتان را نفرین نکنید، بلکه با
کلام خود آرامش را به زندگی تان دعوت کنید و اتفاقات خوب را پیشبینی کنید"
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔅#پندانه
✍️ نیازی نیست همه جا خودت را اثبات کنی
🔹فردی که کارش برگزاری مسابقات سرعت سگها بود، برای تنوع یک یوزپلنگ را به مسابقه آورد.
🔸در کمال تعجب هنگام مسابقه یوزپلنگ از جایش تکان نخورد و سگها با تمام توان میدویدند و یوزپلنگ فقط نگاه میکرد.
🔹از این فرد پرسیدند:
پس چرا یوزپلنگ در مسابقه شرکت نکرد؟
🔸پاسخ داد:
گاهی تلاش برای اینکه ثابت کنی تو بهترین هستی توهین به خودت است.
🔹همیشه و همهجا لازم نیست خودت را به همه ثابت کنی. گاهی سکوت در برابر برخی آدمها، بهترین پاسخ است.
💢 اگر اطمینان داری که راه درست را انتخاب کردی، به راهت ادامه بده؛ مهم نیست دیگران دربارهات چه فکری میکنند، لازم نیست مرتب خودت را اثبات کنی.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔴 چگونه صبح كردى؟
رسول خدا (ص) نماز بامداد را با مردم گزارد و به جوانى در مسجد نگاه كرد كه چرت مى زد و سر به زير داشت، رنگش زرد شده بود و تنش لاغر و ديده هايش به گودى نشسته بود. به او فرمود: چگونه صبح كردى؟ گفت: يا رسول اللّه در حال يقين.
رسول خدا (ص) از گفته او در شگفت شد و فرمود: براى هر يقينى حقيقت و علامتى است، حقيقت يقين تو چيست؟
جواب داد: يقين من آن است كه مرا در غم فرو برده و شبم را به بى خوابى كشيده و روز گرمم را به تحمّل تشنگى واداشته، جانم از دنيا و آنچه در اوست به تنگ آمده و روى گردان شده تا جايى كه مى بينم عرش خداوندم براى حساب برپاست و همه مردم بر آن محشورند و من در ميان آنانم، گويا مى نگرم به اهل بهشت كه در نعمت اند و با يكديگر در تعارف و به پشتى ها تكيه زده اند و گويا مى نگرم دوزخيان را كه زير شكنجهايند و فرياد مى كنند! خيال مى كنى من الآن لغزه آتش دوزخ را مى شنوم كه در گوشم مى گردد و مى چرخد.
رسول خدا (ص) به اصحابش فرمود: اين بنده اى است كه خدا دلش را به نور ايمان روشن كرده. سپس فرمود: اى جوان! آنچه دارى از آن با شدت نگهدارى كن.
دسپس جوان گفت: يا رسول اللّه! دعا كن كه به همراه تو شربت شهادت بنوشم، پيامبر صلى الله عليه و آله برايش دعا كرد، چيزى نگذشت كه در يكى از جنگ ها پس از نه تن شهيد شد و او نفر دهم بود
📚 برگرفته از کتاب عرفان اسلامی
جلد 13 اثر استاد حسین انصاریان
➥.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🌹داستان آموزنده🌹.
در زمان امام صادق علیهالسلام مرد عابدی بود که به تقوا و دیانت شهرت داشت و مکرر در محضر امام صادق علیهالسلام سخن از ارادت و اخلاص عوام الناس نسبت به او به میان میآمد، یک روز حضرت امام صادق(ع) او را در بازار دیدند و آهسته به دنبال او راه افتادند، حضرت دید آن مرد جلوی دکان نانوایی ایستاد و همین که چشم صاحب دکان را غافل دید، آهسته دو عدد نان برداشت و در زیر جامه خویش مخفی کرد و راه افتاد و در مقابل مغازه میوهفروشی ایستاد و تا چشم میوهفروش را غافل دید و دو عدد نار برداشت و زیر جامه خود پنهان کرد و راه افتاد و به سراغ مرد مریضی رفت و نانها و انارها را به او داد.
امام(ع) خود را به او رسانید و فرمود: من امروز کار عجیبی از تو دیدم و جریان را بازگو کرد، آن مرد نگاهی به قیافه امام(ع) کرد و گفت: البته تو فرزند رسول خدا(ص) هستی و دارای شرافت هستی، اما افسوس که تا این اندازه جاهل و نادانی! حضرت(ع) فرمود: چه جهالتی از من دیدهای؟ گفت: همین پرسشی که میکنی. مگر نمیدانی که خداوند در قرآن فرموده است هر کار نیکی ده برابر پاداش دارد، و باز فرمودند هر کار بد فقط یک برابر کیفر دارد، روی این حساب من دو نان و دو انار دزدیدم، مجموعاً چهار خطا شد، اما از آن طرف آن دو نان و دو انار را در راه خدا صدقه دادم، مجموعاً چهل حسنه میشود و چهار را از چهل کم میکنیم میشود سی و شش، بنابراین سی و شش حسنه خالص دارم. حضرت(ع) فرمودند: جاهل تو هستی، مگر آیه قرآن را نشنیدهای که میفرماید: «همانا خداوند (اعمال را) از پرهیزکاران میپذیرد»(مائده۲۷)، خدا صدقهای را میپذیرد که از مال طیب و پاک باشد، انفاقی را میپذیرد که از کسب حلال باشد.
🌹
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
#سلام_امام_زمانم_
سلام مهدی جان💚
🌸چه خوش است اگر بمیــرم
به رهِ ولای #مهــــدی
✨سـَـر و جــان بَهــا نَــدارد
که کنم فَدای #مهــــدی
🌸همـہ نَقــدِ، هستـی خـود
بِدهَـم بہ #صــاحب_جـــان
✨که یکی دَقیـقہ بینَــم
رُخِ دلگشـــای #مهــــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــــالْفَــرَج