eitaa logo
داستان آموزنده 📝
16.4هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
11 فایل
تبلیغات و ارتباط👇👇 @ad_noor1 داستانهای مذهبی و اخلاقی درسی برای زندگی روزمره را اینجا بخوانید👆👆 ☆مشاوره اخلاقی=> @Alnafs_almotmaenah . .
مشاهده در ایتا
دانلود
💞 ☀️السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ... 🌸سلام بر تو ای نور خداوند که هدایت یافتگان به مدد آن ، راه را از بیراهه می شناسند و مومنان به یمن آن نجات می‌یابند... 📔زیارت امام زمان (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چشم برزخی آیت الله گلپایگانی🌹😨 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈ . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
📘 💠ثواب نه هزار سال عبادت 🔹 بن مهران می گوید: با امام مجتبی علیه السلام در مسجدالحرام بودم. حضرت در آن جا معتکف و مشغول طواف بودند. نیازمندی نزد ایشان آمد و عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا، به فلان شخص مقداری بدهکارم و از عهده قرض او برنمی آیم. اگر ممکن است مرا کمک کنید». 🔹امام فرمودند: «به صاحب این خانه! [و اشاره به کعبه کردند] متأسفانه در حال حاضر، پولی در اختیار ندارم». شخص نیازمند گفت: «ای فرزند رسول خدا! پس از او بخواهید که به من مهلت بدهد؛ چون مرا تهدید کرده است که اگر بدهی خود را نپردازم، مرا به زندان بیندازد». حضرت طواف خود را قطع کردند و همراه آن مرد به راه افتادند تا نزد طلب کارش بروند و از او مهلت بگیرند. 🔹عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! گویا فراموش کرده اید که در مسجد قصد اعتکاف کرده اید». حضرت فرمودند: «نه فراموش نکرده ام؛ ولی از پدرم شنیدم که پیامبر اکرم فرمود: هر کس حاجت برادر مؤمن خود را برآورد، نزد خدا مانند کسی است که نُه هزار سال روزها روزه گرفته و شب ها را به عبادت گذرانیده است» 📚 بحارالانوار، ج، ۷۴ ص ۳۱۵. 🌻أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج🌻 🔖 امام‌زمانےام³¹³⇩⇩ 🔖 @Emamezamani
✨﷽✨ 🔴مگر می شود این عالم خدایی نداشته باشد ✍پادشاهی بود دهری مذهب. وزیری بسیار عاقل و زیرک داشت.هرچه ادله و براهین برای شاه بر اثبات وجود صانع اقامه می کردند که این آسمان ها و زمین را خدا خلق کرده و ممکن نیست این بناهای به این عظمت بدون صانع و خالق موجود شود و ممکن نیست یک بنایی بدون بنا و استاد و معمار ساخته شود، پادشاه قبول نمی کرد. بنابراین وزیر، بنای یک باغ و درخت ها و عمارتی در بیرون شهر گذارد.بعد از اینکه تمام شد، یک روز پادشاه را به بهانه شکار از آن راه برد.چون چشم پادشاه بر آن عمارت عالی افتاد متعجب شد. از وزیر پرسید این عمارت را که بنا کرده و چه وقت بنا شده است؟ وزیر گفت کسی نساخته، خودش موجود شده است. پادشاه اعتراض شدیدی کرد. گفت این چه حرفی است که می زنی، چگونه می شود بنایی بدون معمار ساخته شود؟ وزیر جواب داد چگونه یک بنایی کوچک بدون معمار غیر معقول است؟ چگونه می شود بنای این آسمان ها و زمین ها و گردش ماه و خورشید و ستاره ها بدون صانع و خالق موجود شده باشد؟ آن وقت پادشاه تصدیق نمود و مسلمان و موحد شد. 📚منبع:داستان هایی از خدا، نوشته احمد میر خلف زاده و قاسم میرخلف زاده، جلد ۱ ↶. 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔆باغى از باغهاى بهشت حضرت رضا عليه السلام مى فرمايد: در خراسان مكانى است بسيار ارزشمند، زمانى فرا مى رسد كه آنجا تا هنگام دميده شدن ((صور)) و بر پاى قيامت ، محل رفت و آمد فرشتگان خواهد شد. پيوسته دسته اى از فرشتگان در آنجا فرود مى آيند و دسته اى به سوى آسمانها پر مى كشند. از حضرت سؤ ال شد: اين مكان در كجا واقع است ؟ فرمود: در سرزمين طوس (مشهد) است ، به خدا قسم ! آنجا باغى از باغهاى بهشت است . هر كس در آن مكان مرا خالصانه زيارت كند، همانند كسى است كه رسول خدا را زيارت نموده . خداوند به خاطر اين زيارت او، ثواب هزار حج ، و هزار عمره پذيرفته شده به او عطا مى كند. من و پدرانم در قيامت از او شفاعت خواهيم كرد. 📚بحار: ج 102، ص 31. . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔆مراسم نامگذارى و بيمه ساختن نوزاد   امام سجّاد زين العابدين عليه السلام مى فرمايد: چون حضرت فاطمه زهراء عليها السلام اوّلين نوزاد خود را به دنيا آورد، از همسرش امام علىّ عليه السلام درخواست نمود تا نامى مناسب براى نوزادشان انتخاب نمايد. امام علىّ عليه السلام فرمود: من در اين امر هرگز بر رسول خدا صلى الله عليه و آله سبقت نخواهم گرفت . هنگامى كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله وارد منزل شد، قنداقه نوزاد را كه در پارچه اى زردرنگ پيچيده شده بود، تحويل حضرتش دادند. همين كه چشم رسول خدا صلى الله عليه و آله به قنداقه نوزاد افتاد، فرمود: مگر نگفته ام نوزاد را در پارچه زرد نپيچيد؛ و سپس پارچه زرد را باز نمود و نوزاد را در پارچه اى سفيد قرار داد. بعد از آن خطاب به پدر نوزاد - امام علىّ عليه السلام - كرد، و فرمود: آيا اسمى برايش تعيين كرده ايد؟ حضرت علىّ عليه السلام اظهار داشت : يا رسول اللّه ! ما بر شما سبقت نخواهيم گرفت ، و حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: و من نيز بر پروردگارم سبقت نمى گيرم . در همين بين خداوند متعال توسّط جبرئيل عليه السلام وحى فرستاد: اى محمّد! چون علىّ بن ابى طالب براى تو همانند هارون براى موسى است ؛ پس اسم اين نوزاد را همنام فرزند هارون قرار ده . حضرت رسول صلى الله عليه و آله پرسيد: فرزند هارون چه نام داشته است ؟ جبرئيل عليه السلام پاسخ داد : شُبَّر. حضرت رسول اظهار داشت : زبان من عربى است و زبان هارون عِبْرى بوده است ، جبرئيل پاسخ داد، نام او را حسن بگذاريد. و آن گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله در گوش راست نوزاد اذان ؛ و در گوش چپ اقامه گفت و سپس فرمود: خداوندا! اين نوزاد را از تمام آفات و شرور شيطان رجيم در پناه تو قرار مى دهم (1) . و بعداز آن دستور داد: تا براى سلامتى و بيمه شدن نوزاد از بلاها و حوادث ، گوسفندى برايش عقيقه كنند؛ و در بين بيچارگان و فقراء تقسيم نمايند. و همچنين امر فرمود تا موهاى سر نوزاد را تراشيده و هم وزن آن نقره تهيّه كنند و به عنوان صدقه به تهى دستان دهند(2) . 1-بحارالا نوار: ج 43، ص 238، ح 3، به نقل از أ مالى صدوق و علل الشرايع . احقاق الحق : ج 11، ص 4 - 9. 2- بحارالا نوار: ج 43، ص 257، ح 29، به نقل از اصول كافى . 📚منبع: چهل داستان وچهل حدیث از امام حسن مجتبی علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔴 وسوسه های شیاطین هنگام صدقه! ✍سيد نعمت الله جزايري در كتابش نقل مي كند كه:در يك سال قحطي شد ، در همان وقت واعظي در مسجد بالاي منبر مي گفت : كسي كه بخواهد صدقه بدهد ، هفتاد شيطان ، به دستش مي چسبند و نمي گذارند كه صدقه بدهد. مو مني اين سخن را شنيد و با تعجب به دوستانش گفت : صدقه دادن كه اين حرفها را ندارد ، من اكنون مقداري گندم در خانه دارم ، مي روم آنرا به مسجد آورده و بين فقراء تقسيم مي كنم . با اين نيت از جا حركت كرد و به منزل خود رفت. وقتي همسرش از قصد او آگاه شد شروع كرد به سرزنش او که در اين سال قحطي رعايت زن و بچه خود را نمي كني؟ شايد قحطي طولاني شد ، آن وقت ما از گرسنگي بميريم و . . . خلاصه بقدري او را ملامت و وسوسه كرد تا سرانجام مرد مومن دست خالي به مسجد برگشت . از او پرسيدند چه شد ؟ ديدي هفتاد شيطان به دستت چسبيدند و نگذاشتند . مرد مومن گفت: من شيطانها را نديدم ولي مادرشان را ديدم كه نگذاشت اين عمل خير را انجام بدهم پيامبر فرمود: يا علي آيا مي داني كه صدقه از ميان دستهاي مومن خارج نمي شود مگر اينكه هفتاد شيطان به طريق مختلف او را وسوسه مي كنند، تا صدقه ندهد. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔴 ارواح مؤمنان به صورت انسان مؤمنانى كه از دنيا رحلت مى كنند، در عالم برزخ به صورت هاى برزخى كه شبيه صورت انسان است مثل و مصور مى شوند نه به صورت هاى ديگر. ابن ظبيان مى گويد: من در خدمت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام بودم كه فرمود: مردم درباره ارواح مؤمنان پس از مرگ چه مى گويند؟ عرض كردم: مى گويند: آنها پس از مرگ در حواصل (سنگدان و چينه دان) مرغان سبز رنگ قرار مى گيرند. فرمود: ( (سبحان الله) )! مؤمن در نزد خدا گرامى تر از آن است كه روح او را در ( (سنگدان) ) مرغى قرار دهد، لكن چون وقت ارتحال مؤمن مى رسد، رسول خدا صلى الله عليه و آله و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام به نزد او مى آيند، در حالى كه با آنها ملائكه مقرب پروردگار هم هستند. اگر خداوند زبان مؤمن را با شهادت به توحيد پروردگار و به نبوت پيامبر صلى الله عليه و آله و ولايت اهل بيت عليه السلام گويا كند، آنها به نفع او شهادت مى دهند و فرشتگان مقرب هم با شهادت آنها شهادت خواهند يافت. و اگر زبان مؤمن در آن حال بسته باشد! خداوند پيامبر خود را از ضمير و قلب او آگاه مى كند، پس رسول خدا بر ايمانش گواهى مى دهد، بر اساس شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام و فرشتگانى هم كه حضور دارند نيز گواهى خواهند داد. پروردگار چون روح مؤمنان را به سوى خود قبض مى كند، آنها را در بهشت مى برد. و در صورتى مانند صورت آنها قرار مى دهد، به طورى كه در بهشت مى خورند و مى آشامند، چون روح شخصى كه تازه از اين دنيا رفته بر آنها وارد مى شود، ايشان را به همان صورت هايى كه در دنيا داشتند مى شناسند. 📗بحار، ج ۶، ص ۲۲۶. . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨ «قلاب ماهیگیری» ✨مردی گرسنه و فقیر از راهی عبور می كرد و با خود می گفت: «خدای من چرا من باید اینگونه گرسنه باشم. من بنده تو هستم و امروز از تو غذایی می خواهم. تو به من دندان داده ای، نان هم باید بدهی.» همانطور كه با خود در فكر بود به رودخانه ای رسید. او به امواج رودخانه نگاه می كرد و در افكار پر از درد خود غرق بود. ناگهان از دور برقی به چشمانش زد. خیلی خوشحال شد. فكر كرد كه حتما سكه طلایی است كه خدا برای او فرستاده تا او سیر شود. به سمت نور دوید تا زودتر سكه را بردارد و با آن غذایی بخرد. اما هر چه قدر نزدیك تر می شد ناامیدتر می شد. وقتی به آن شی فلزی رسید دید كه یك قلاب ماهیگیری است. مرد آن را برداشت. نگاهی به آن كرد ولی نفهمید كه آن شی چیست. او قلاب را به گوشه ای انداخت و رفت و در افكار پر از یاس و ناكامی خود غوطه ور شد. نمی دانست آن قلاب برای او آنجا گذاشته شده بود تا ماهی بگیرد و خود را سیر كند. خدا به او پاسخ داده بود ولی او آنقدر هوش و ظرفیت نداشت كه آن پاسخ را بشنوید . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🙏🤍 ✍️ بهترین رابطه چیست؟ 🔹در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند. 🔸خارپشت‌ها وخامت اوضاع را دریافتند و تصمیم گرفتند دور هم جمع شوند و بدین‌ترتیب همدیگر را حفظ کنند. 🔹وقتی نزدیک‌تر به‌هم بودند گرم‌تر می‌شدند، ولی خارهایشان یکدیگر را زخمی می‌کرد. به‌ همین خاطر تصمیم گرفتند از هم دور شوند ولی از سرما یخ زده و می‌مردند. 🔸از این رو مجبور بودند یا خارهای دوستان را تحمل کنند، یا نسلشان منقرض شود. 🔹پس دریافتند که بهتر است بازگردند و گرد هم آیند و آموختند که با زخم کوچکی که هم‌زیستی با نزدیکان به وجود می‌آورد زندگی کنند، چون گرمای وجود دیگری مهم‌تر است. 🔸و اینچنین توانستند زنده بمانند. 🔹بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی‌عیب‌ونقص را گرد هم می‌آورد بلکه آن است که هرکسی با دیگری ارتباط قلبی عمیق داشته باشد و بیاموزد با معایب دیگران کنار آید و خوبی‌های آنان را تحسین کند. . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🌷 🌷 .... 🌷در بیمارستان رزمنده‌هایی بودند که با کارها و صحبت‌هایشان دل پرسنل را قرص می‌کردند. یک روز جوان بسیار رشید و برومندی آوردند که خضوع زائدالوصفی داشت. بلافاصله بعد از ورود به بخش از من مفاتیح خواست. با دیدن حال و روزش گفتم: شرایط شما طوری نیست که بخواهی دعا بخوانی. باید تا می‌توانی استراحت کنی. ولی گردن نگرفت و با اطمینان جواب داد: نه! باید الان بخوانم. به صرافت افتادم کاری کنم که دعا خواندن از سرش بیفتد و کمی به خوراک و خوابش برسد؛ بنابراین آرام به او گفتم: شما برو اتاق عمل و برگرد، من به شما کتاب دعا می‌دهم. 🌷بالاخره بعد از جراحی به بخش منتقل شد و مرا صدا زد و گفت: الوعده وفا! خواهر به قولت عمل کن! کتاب دعا می‌خواهم. حیرت زده پرسیدم: این چه دعایی است که تا این حد مُصری بخوانی؟ با شرمساری گفت: من ۳۷ روز دعای عهد خوانده‌ام ولی چهله دارم. در ابتدا سعی کردم با طرح موضوعات متفرقه توجه او را به سمت دیگری ببرم و او را به کمی استراحت وادار کنم ولی تدبیرم کارساز نشد. به ناچار رفتم و مفاتیح خودم را آوردم. می‌دانستم نای در دست گرفتن کتاب را ندارد. روی صندلی کنار تخت نشستم و شروع به قرائت نمودم. بلافاصله به دنبال هر کلمه‌ای که می‌خواندم شروع کرد به تکرار. 🌷دلم می‌خواست بدانم پشت این نذر چه خواسته‌ای خوابیده که این جوان در حالت اغماء نیز دست از آن برنمی‌دارد. فردای آن روز همکاران زحمت خواندن دعا را برایش کشیدند. روز سوم که چهله دعای عهد تمام شد، شنیدم که بعد از اتمام دعا دو چشمش را بسته و با لبخندی به یک خواب آرام فرو رفته است. تازه آن موقع دریافتم این چهله برای شهادت و لقاء‌الله بوده است. بعد از آن اتفاق شب‌ها که در خوابگاه پلک‌هایم را می‌بستم چهره آن جوان در ذهنم جان می‌گرفت. با این‌که می‌دانستم طبق احادیث نخستین کسی که داخل بهشت می‌شود شهید است ولی مرتب با وجدانی ناآرام خودم را سرزنش می‌کردم و می‌گفتم: شهربانو کاش دعا را پسو پیش و درهم می‌خواندی تا نذرش ادا نمی‌شد! : خانم شهربانو چگینی امدادگر جبهه منبع: سایت نوید شاهد . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande