eitaa logo
داستانهای آموزنده
15.3هزار دنبال‌کننده
429 عکس
138 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 :کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی ته کلاس ما مینشست، که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود، آن هم به ۳ دلیل : ❶اول اینکه کچل بود! ❷دوم اینکه سیگار میکشید ❸سوم اینکه در آن سن و سال زن داشت! که برای من از همه تهوع آور تر بود. 🔸سالها گذشت، یک روز با همسرم از خیابان میگذشتیم، به طور اتفاقی آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم... در حالی که من زن داشتم! سیگار میکشیدم! و کچل شده بودم! 👤 به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande