کانال 📚داستان یا پند📚
꧁❤️🔥بیراه عشق❤️🔥꧂ بـنـــ﷽ـــام خــ💖ــدا #بیراه_عشق #پارت_چهارصد_و_نود_و_هشت سها نفسی گرفت تا عصبا
꧁❤️🔥بیراه عشق❤️🔥꧂
بـنـــ﷽ـــام خــ💖ــدا
#بیراه_عشق
#پارت_چهارصد_و_نود_و_نه
(95)
با صدای زنگ در آرمیتا به سمت در دوید و فریاد زد بابا آومد، بابا آومد. ولی وقتی در را باز کرد، پشت در فقط سها ایستاده بود. سها با دیدن آرمیتا لبخندی زد و گفت:
- سلام گلی خانم.
آرمیتا ناراحت به پشت سر سها نگاه کرد و پرسید:
- بابا کو؟
آناهیتا که پشت سر آرمیتا منتظر و نگران ایستاده بود. با تردید پرسید:
- بابا رو پیدا کردی؟
سها سرش را تکان داد و گفت:
- آره.
- نیومد.
- میاد، رفت یه جعبه شیرینی بخره
لبهای آرمیتا و آناهیتا به خنده باز شد. آرمیتا سرش را کج کرد و گفت:
- می خواد با مامان شیرین آشتی کنه.
سها لپ آرمیتا را کشید و با خنده گفت:
- آره.
آزیتا که به چهار چوب در اتاقش تکیه زده بود، گفت:
- بابا مصطفی این دو شب کجا بوده؟
سها اخمی به آزیتا کرد و گفت:
- شما خودت کجا تشریف داشتی؟
آزیتا پشت چشمی برای سها نازک کرد و زیر لب گفت:
- گیر نده. گفتم بهت دیگه.
آناهیتا پی سوال آزیتا را گرفت و پرسید:
- حالا، بابا کجا بود؟
- تو بنگاه
- من دیروز رفتم بنگاه. هیچ کسی اونجا نبود. درش بسته بود.
- اینا رو ول کن. مامان شیرین کجاست؟
آناهیتا به سمت اتاق خواب پدر و مادرش چرخید و همانطور که به در بسته اتاق نگاه می کرد، گفت:
- تو اتاقشه.
- حالش چطوره؟
- نمی دونم از دیروز که رفته تو اتاق بیرون نیومده. همین جوری رو تخت دراز کشیده.
سها به سمت اتاق مامان شیرین رفت. آزیتا ترسیده گفت:
- می خوای بری پیش مامان شیرین.
سها سری تکان داد و بی توجه به نگاه متعجب و کمی هراسان بقیه در اتاق را باز کرد و وارد اتاق شد. مامان شیرین پشت به در روی تخت دراز کشیده بود و پتو را تا روی شانه هایش بالا آورده بود. با شنیدن صدای در بدون این که برگردد. با صدای گرفته ای گفت:
- آناهیتا گفتم چیزی نمی خورم برو بیرون.
- آناهیتا نیستم. سهام.
مامان شیرین به ضرب برگشت و با اخم به سها نگاه کرد. سها روی صندلی کنار میز آرایش نشست و گفت:
- می خوام قبل از اومدن بابا، باهاتون حرف بزنم.
مامان شیرین خودش را بالا کشید و روی تخت نشست و با چشم های ریز شده به سها نگاه کرد. موهای سرش ژولیده بود و چشمهای سرخ و پف کرده اش نشان از بی خوابی و گریه داشت و لبهای باریکش سفید تر از همیشه به نظر می رسید.
#ادامه_دارد...
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺