eitaa logo
کانال 📚داستان یا پند📚
983 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
34.1هزار ویدیو
118 فایل
کارکانال:رمان و داستانک،سلام و صبح بخیر،پیامهای امام زمانی عج، کلیپ طنز،سخنان پندی،سیاسی، هنری و مداحی پیامها به مناسبتها بستگی دارد. مطالبی که با لینک کانال دیگران است با همان لینک آزاده بقیه مطالب آزاده @Dastanyapand
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال 📚داستان یا پند📚
꧁❤️‍🔥بیراه عشق❤️‍🔥꧂ بـنـــ﷽ـــام خــ💖ــدا #بیراه_عشق #پارت_سیصد_و_بیست_و_سه وقت آن بود که یاد بگیرد
꧁❤️‍🔥بیراه عشق❤️‍🔥꧂ بـنـــ﷽ـــام خــ💖ــدا دوازده سال پیش اگر کسی بهزاد و سها را کنار هم می دید از این که بهزاد حاضر شده بود در کنار دختری مثل سها قدم بردارد، متعجب می شد و حالا اگر کسی این دو را با هم می دید تعجب می کرد دختری مثل سها چطور حاضر شده در کنار مردی مثل بهزاد بنشیند. زندگی بالا و پایین های زیادی داشت. معلوم نبود ده سال یا بیست سال دیگر هر کدام از آنها در کجا و با چه شرایطی باشند. دیگر از بهزاد کینه نداشت. بهزا به او بد کرده بود. عمدی یا سهوی ضربه بدی به سها زده بود. ولی قرار نبود تا ابد هم خودش و هم این مرد بدبخت را برای یک اشتباه تنبیه کند. خودش هم می دانست، نمی تواند همه ی تقصیر ها را به گردن بهزاد بیندازد. خیلی ها در آن اتفاق مقصر بودند. حتی خودش. از طرف دیگر، آن اتفاق مسیر زندگیش را عوض کرده بود. پس می توانست به میمنت راه جدیدی که پیش رویش باز شده بود، بهزاد را ببخشد. همیشه بهانه ای برای بخشیدن یا کینه کردن وجود داشت این بستگی به خودش داشت که به کدام بهانه چنگ بزند. می توانست نبخشد و همچنان با کینه زندگی کند و یا ببخشد و برای ابد از بار این مصیبت رهایی پیدا کند. صدایش را صاف کرد و رو به بهزاد که سرش را پایین انداخته بود و با لیوان چایش بازی می کرد، گفت: - می توانم ازتون یه درخواستی بکنم؟ بهزاد با چشم های گشاد شده به سها نگاه کرد و با هیجان گفت: - بله، بله، حتماً. خواهش می کنم. هر چی باشه من در خدمتم. لبخند سها عمیق تر شد. - اگه اجازه بدید، می خوام از خورشید خانم به عنوان مدل برای بروشورهای تبلیغاتی جدیدمون عکس بگیرم. البته حق الزحمه اش هم پابرجاس. بهزاد با دهانی باز از تعجب به سها که حالا با تمام صورتش می خندید، نگاه کرد. دستپاچه گفت: - از نازنین؟ می خواین از نازنین عکس بگرید؟ سها با همان لبخند سر تکان داد. اشک دوباره چشم های بهزاد را پر کرد. دستی توی صورتش کشید و گفت: - نمی دونم چی بگم. واقعاً ازتون ممنونم. نازنین خوشحال می شه. بفهمه می خواین ازش عکس بندازید. - پس تو چند روز آینده بیاریدش آتلیه. بهزاد سرش را پایین انداخت و آرام گفت: - به مادرش می گم بیارش. سها لبخندی زد و یکی از کارتهای آتلیه رو از کیفش در آورد و گفت: - به همسرتون بگید با من تماس بگیره ... @Dastanyapand ༺~🍃🌺🍃~༻ نازلی با سستی خودش را روی تخت بالا کشید و به دیوار تکیه زد. دستهایش را به دور پاهای جمع شده توی شکمش حلقه کرد و به فضای نیمه تاریک اتاقش زل زد. چیزی به غروب خورشید نمانده بود. حوصله بلند شدن از جایش و روشن کردن چراغ را نداشت. دلش می خواست تا ابد همانجا بنشیند و به تاریکی خیره شود. صدای نوتیفیکیشن موبایلش او را از عالم خلسه ای که در آن فرو رفته بود، بیرون آورد. دست انداخت و بی حوصله تر از قبل موبایل را برداشت و پیام را باز کرد. پیامی از شیدا بود با چند عکس. لبخند تلخی روی لبهایش نشست. عکس ها را باز کرد. عکسی از نیما که داشت با گیتارش ور می رفت. عکس بعدی از پشت صحنه کنسرت نیما بود. صحنه درهم برهمی از عوامل اجرا که هر کدام کاری می کردند. عکس سوم از شیدا و پرهام در کنار نیما و بقیه اعضای گروه و آخرین عکس، عکسی از شیدا که به تنهای کنار نیما ایستاده بود و لبخند بزرگی بر لب داشت. نگاهش روی صورت شیدا خیره ماند. شیدا به آن کنسرت رفته بود، با این که همه چیز را می دانست، رفته بود. بدون این که هیچ اهمیتی به او و احساساتش بدهد رفته بود و حالا با وقاحت برایش عکس می فرستاد. پیام شیدا را خواند. فقط یک جمله "دو ساعت مانده به کنسرت." موبایل را کنار گذاشت و چشم هایش را بست. چیزی درون قلبش سنگینی می کرد. حس همان دختر بی پناه سیزده سال پیش را داشت. حس می کرد به همان اندازه بدبخت، فریب خورده و تنهاست. دوست نداشت به چیزی فکر کند ولی خاطرات مثل بختک روی ذهنش سایه انداخته بودند و دست از سرش بر نمی داشت. دوباره فریب خورده بود. دوباره خیانت دیده بود و دوباره تنها و بی کس رها شده بود. نفس صدا دارش را بیرون فرستاد و باز به سراغ موبایلش رفت، ولی این دفعه برای دیدن عکس های درون گالری. عکسی را که دو سال پیش با ساسان انداخته بود باز کرد. تابستان بود و به اصرار ساسان به کنار سد جاجرود رفته بودند. عکس مال قبل از آن بودکه توی آب بیفتد و ساسان نجاتش بدهد. چقدر به ساسان غر زده بود و چقدر ساسان صبوری کرده بود. عکس دیگری را باز کرد یک سلفی توی یک رستوران سنتی آن روز ساسان چقدر برایش شعر خوانده بود و چقدر خندانده بودش. ساسان تنها کسی بود که او را می خنداند. فقط کنار ساسان بود که توانسته بود یک خنده واقعی و از ته دل را تجربه کند ... ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃 @Dastanyapand
کانال 📚داستان یا پند📚
꧁❤️‍🔥بیراه عشق❤️‍🔥꧂ بـنـــ﷽ـــام خــ💖ــدا #بیراه_عشق #پارت_سیصد_و_بیست_و_پنج دوازده سال پیش اگر کس
꧁❤️‍🔥بیراه عشق❤️‍🔥꧂ بـنـــ﷽ـــام خــ💖ــدا عکس بعدی مال روزی بود که ساسان به او پیشنهاد ازدواج داده بود. گفته بود چقدر دلش یک خانواده می خواهد، یک خانواده بزرگ و پرجمعیت. گفته بود چقدر دلش دختر می خواهد. نه یکی و دوتا پنج تا دختر که همه شبیه او باشند. و او چه بیرحمانه جواب ساسان را داده بود و او را از خودش رانده بود ولی ساسان باز هم به پایش مانده بود. اشک در چشمانش جمع شد. تمام این اتفاقات تاوان دل شکسته ساسان بود. هر بلای سرش می آمد حقش بود. چطور نفهمیده بود. چطور این همه سال نفهمیده بود که عاشق ساسان است، نه نیما. چطور این همه مدت به پای یک عشق دروغین نشسته بود. یاد دختر ریز نقش و سفید روی افتاد که رو به روی ساسان نشسته بود و دستهای ظریفش را جلوی دهانش گرفته بود و ریز، ریز می خندید. با فکر این که ساسان الان برای کس دیگری شعر می خواند و کس دیگری را می خنداند به گریه افتاد. حتماً باید دوباره از نیما ضربه می خورد تا می فهمید، علاقه اش به نیما فقط یک توهوم بوده و بس. موقعیت نیما کورش کرده بود یا عقده ای که سیزده سال بیخ گلویش گیر کرده بود؟ کدام یک باعث شده بود نفهمد، نیما آن کسی نیست که دوستش دارد؟ شاید هم فهمیده بود و خودش را به نفهمی زده بود. در این هفت، هشت ماهی که از پیدا کردن دوباره نیما می گذشت، هیچ وقت قلبش با دیدن نیما تندتر نزده بود. هیچ وقت به دخترهای رنگ و وارنگی که دور نیما حلقه می زدند حسادت نکرده بود. هیچ وقت از هم صحبتی با نیما واقعاً لذت نبرده بود. فقط و فقط مثل یک احمق با این عقیده که نیما مال اوست و او هم مال نیما خودش را گول زده بود. قبول کردن این که نیما هیچ وقت عاشق او نبود و فقط می خواسته از او سوء استفاده کند، برایش سخت بود. نیما دوباره از او استفاده کرده بود و دورش انداخته بود، درست مثل سیزده سال پیش. او مثل احمق ها از یک سوراخ دوبار گزیده شده بود. باید همان وقتی که نیما دیگر به میهمانی ها دعوتش نمی کرد و تماسهایش را نصفه و نیمه جواب می داد، می فهمید اتفاقی افتاده ولی نفهمیده بود، یعنی نمی خواست که بفهمد وگرنه نشانه ها آنقدر بارز و آشکار بود که هر احمقی می توانست بفهمد چیزی درست نیست، چه برسد به نازلی که ذاتاً آدم باهوشی بود ... @Dastanyapand ༺~🍃🌺🍃~༻ وقتی بعد از چند هفته دوری بلاخره نیما زنگ زده بود و از نازلی خواسته بود تا همدیگر را ببینند، خوشحال بود. فکر می کرد دیگر وقتش رسیده. فکر می کرد قرار است نیما به او ابراز عشق کند و از او بخواهد تا تمام عمر با هم زندگی کنند. بلاخره قرار بود پاداش این همه سال انتظارش را بگیرد. قرار بود به آنچه حقش بود برسد. آنقدر از این مسئله مطمئن بود که حتی تصمیم داشت قضیه مجید را به نیما بگوید. هر چند می دانست نیما به خاطر موقعیتش نقش پدری برای مجید بازی نخواهد کرد ولی همین که قبول می کرد از مجید حمایت کند، برای او کافی بود. وقتی نیما با آن ماشین سفید مدل بالایش جلوی پایش توقف کرد، دیگر مطمئن بود که به ته آرزوهایش رسیده. نیما او را به یک کافی شاپ برد. یک کافی شاپ دنج و خلوت. یکی از آنهایی که فقط آدمهایی مثل نیما از وجودشان اطلاع دارند. نازلی آهی کشید و چشم بست. چقدر احمق بود. چطور متوجه نشده بود. باید از کم حرفی نیما توی ماشین می فهمید، خبری است. ولی باز هم نفهمیده بود. حتی به لبخندهای بی معنی و نگاه یخ زده نیما هم شک نکرده بود. آدم چقدر راحت می تواند خودش را گول بزند و واقعیت ها را انکار کند وگرنه از همان روزی که نیما او را در آن کنسرت مسخره به همه معرفی کرد معلوم بود یک جای کار می لنگد. خر نبود، از همان روز اول همه چیز معلوم بود. فقط به خواست خودش، همه نشان ها را در زیر خروارها امید و آرزو پنهان کرده بود تا به گوش عقلش نرسد. نیما تا وقتی گارسون سفارشات را روی میز گذاشت و رفت هیچ حرفی نزد. بعد از رفتن گارسون به چشم های منتظر و امیدوارم نازلی نگاه کرد و گفت: - نازلی جان یه خبر بد برات دارم. چشمهای خندان نازلی نگران شد. - چی شده؟ - چیز خاصی که نشده. فقط ارشاد یه ذره بهمون گیر داده. خیال نازلی راحت شد. - چرا؟ چی می گن؟ - نمی دونم کدوم از خدا بی خبری در مورد تو بهشون گزارش داده. ما خیلی حواسمون جمع کرده بود که اسم تو توی فضای مجازی پخش نشه می دونستیم ممکنه بهمون گیر بدن و برامون دردسر درست کنن، ولی خوب نشد، الانم بد جور گیر دادن. - به چی گیر دادن؟ - به شایعه های که پشتت بود؟ نازلی اخمی کرد و پرسید: - شایعه؟ چه شایعه ای؟ - همون که ما با هم رابطه داشتیم و الانم یه خبرای بینمون هست و از این چرت و پرتها. - خب، تو چی گفتی؟ ... ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃 @Dastanyapand
کانال 📚داستان یا پند📚
꧁❤️‍🔥بیراه عشق❤️‍🔥꧂ بـنـــ﷽ـــام خــ💖ــدا #بیراه_عشق #پارت_سیصد_و_بیست_و_هفت عکس بعدی مال روزی بود ک
꧁❤️‍🔥بیراه عشق❤️‍🔥꧂ بـنـــ﷽ـــام خــ💖ــدا - به توصیه مدیر برنامه هام همه چیز و انکار کردم. نازلی وا رفته به نیما نگاه کرد و زیر لب زمزمه کرد: - انکار کردی؟ - ببین نازلی جان دیگه به صلاح نیست ما رو با هم ببینن. یه عالم خرج کردم تا سر و صدای این قضیه بخوابه. من داستان دختر کویر رو راه انداختم تا گند اسم آلبوم اولم و بپوشونه نمی خوام خود این مسئله باعث یه گند دیگه بشه. اگه حواسم و جمع نکنم ممکن پخش آلبوم دومم رو متوقف کنن. من کلی قرار داد بستم اگر ارشاد بیاد جلوی کنسرتام بگیره بیچاره می شم. نازلی لبهایش را به هم فشار داد. هنوز آنقدر بدبخت نشده بود که به پای کسی بیفتد و عشق گدایی کند. خودش را عقب کشید و سرش را بالا گرفت و گفت: - بر ای این من و تا اینجا کشوندی. خب، پشت تلفن بهم می گفتی نمی خوای من همراهت بیام مسافرت. - نه، من از خدامه تو باهام باشی. ولی واقعاً.... - می دونم، موقعیتش و نداری. منم حرفی نزدم. گفتم بهتر بود با این همه کار و گرفتاری، خودت و تو زحمت نمی نداختی. نیما نفسش را بیرون فرستاد و سرش را پایین انداخت، نازلی با این که تا ته قلبش سوخته بود ولی سعی کرد خودش را آرام نشان دهد. لبخندی زد و گفت: - اگر موضوع دیگه ای نیست بهتر من برم. قراره جای یکی از بچه ها شیفت وایسم. ممکنه دیر بشه. - یه چیز دیگه هم هست. نازلی در دلش پوزخند زد. دیگر چه چیزی مانده بود. نیما دست داخل جیبش کرد و چکی را در آورد، روی میز گذاشت و به سمت نازلی هل داد و گفت: - این چک بابت عکست که روی جلد آلبوم زده شده بود. مجبور شدیم عکس روی آلبوم رو هم تغییر بدیم. این ...... نازلی دست روی چک گذاشت، آن را به سمت خودش کشید و بدون آن که به مبلغش نگاه کند داخل کیفش گذاشت و همانطور که از جای خودش بلند می شد، گفت: - ممنون. باید به نیما نشان می داد که به هیچ عنوان ناراحت نشده. نمی خواست مثل یک دختر عقب مانده بدبخت رفتار کند. چه بهتر که همان بازی که نیما راه انداخته بود را در پیش بگیرد. اگر نیما می خواست نشان دهد رابطه شان یک رابطه کاری بوده، خب او هم همین نقش را بازی می کرد. گرفتن پول از نیما یعنی من هیچ احساسی به تو ندارم. نیما هم بلند شد و آرام گفت ... @Dastanyapand ༺~🍃🌺🍃~༻ نیما شتابزده گفت: - برگردم، یه قراری با هم می ذاریم.... نازلی برای لحظه ای توی چشم های نیما خیره شد. نیما شرمنده آب دهانش را قورت داد ولی چشم از نازلی نگرفت. هر دو می دانستند دیدار دیگری وجود ندارد. کار نیما با نازلی تمام شده بود. نازلی باشه ای گفت و پشت به نیما از کافه بیرون زد. بلاخره همه چیز تمام شده بود و به پایان سراب رسیده بود. هوا کاملاً تاریک شده بود ولی نازلی همچنان روی تخت نشسته بود و به سیاهی پیش رویش زل زده بود. چهار روز از آن روزی که نیما او را به کافه برده بود می گذشت و امروز اولین روز از پانزده روز مرخصی بود که نازلی با هزار بدبختی برای آن مسافرت کذایی جور کرده بود. حالا قرار بود با این همه مرخصی چه کار کند؟ چطور پانزده روز توی خانه بنشیند و به دیوار زل بزند. دوباره صدای نوتیفیکشن موبایلش بلند شد. باز هم شیدا بود. یک پیام دیگر و تعدادی عکس. این دفعه عکس ها از نیما در حال اجرای کنسرت گرفته شده بود. شیدا نوشته بود. - کنسرت شروع شد، برات فیلم می فرستم. و پشت آن چند استیکر قلب و بوس فرستاده بود. نازلی مات شده به عکس ها خیره شد. چرا شیدا برایش عکس می فرستاد؟ چرا می خواست بودن خودش را به رخ نازلی بکشد؟ مگر چه دشمنی با او داشت که این طور اذیتش می کرد؟ یک سال بود که مثل یک خواهر بزرگتر پشت شیدا در آمده بود آن موقع که به خاطر نامزدی پرهام ناراحت بود و با ترانه دعوایش شده بود او بود که حمایتش کرده بود در خانه ی خودش به او جا داده بود. کمکش کرده بود تا خانه بگیرد و مستقل شود. وقتی به خاطر رفتارهای بد پرهام ناراحت بود او بود که دلداریش داده بود. او بود که شاهد عقدش بود او بود که وقتی مریض شده بود تا صبح بالای سرش نشسته بود. او بود که همه جا همراهش رفته بود و سعی کرده بود تنهایش نگذارد. او بود که نگذاشته بود توی مهمانی ها گند بزند به خودش و زندگیشدرست بود که گاهی شیدا چیزی برایش می خرید یا خرجی برایش می کرد. نازلی هیچ وقت از شیدا چیزی نخواسته بود این خواست خود شیدا بود که بعضی وقتها برایش هدیه بخرد یا بعضی از هزینه ها را پرداخت کند. تازه آن هم پول پرهام بود نه شیدا و اگر نازلی آن را قبول می کرد چون اعتقاد داشت آدمهایی مثل پرهام و پدرش حق آدمهای مثل او را خورده اند و اگر کمی از حق خودش را بگیرد، به هیچ جای دنیا بر نمی خورد. ... ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃 @Dastanyapand
سلام دوستان براتون👇🏻 ســ🧶ــوپرایززز 🪡 ســـ🧶ــوپرایزززز اوردم نمونه کارهای زیباش رو ببینید و در کانالش عضو بشید هنر نزد ایرانی است و بس 🕒 برو اینجااا کسب درآمد کن 🕒 زهرا جون اومده برای تویی که نیاز به درآمد داری 😍 استاد هنر اینجا بهت هنر تریکو بافی رو یاد میده ☺️ هنری که باهاش میتونی مجازی یادش بگیری و به درآمد برسی👌 فقط کافیه توی دوره ثبت نام کنی تو این دوره صفر تا صد تریکو بافی رو یاد میگیری. فقط با ۱۵۰تومان🫠 تا ظرفیت پرنشده بزن رو لینک🫣🫶 https://eitaa.com/Zahra_teriko1 https://eitaa.com/Dastanyapand/38061 ارتباط با ادمین @Zahra_teriko11
هدایت شده از کو بافی
20.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حلقه جادویی . . ارتباط با ما👇 @Zahra_teriko11
هدایت شده از کو بافی
28.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش بافت کفی مربع . ارتباط با ما @Zahra_teriko11
هدایت شده از کو بافی
26.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بافت کش مو . ارتباط با ادمین @Zahra_teriko11
هدایت شده از کو بافی
آموزش صفر تا صد تریکو بافی اطلاعات بیشتر👇 @Zahra_teriko11
با تلاوت یک صفحه قران روزمان را آغاز و برای سلامتی امام زمان عج هدیه میکنیم.
13.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 تلاوت صفحه ۲۱۲ قرآن کریم ، با قلم قرآنی هُدی (👈 برای خوبان ارسال کنید) 💐 هدیه به امام زمان علیه السلام ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ ⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘ 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e 🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃 https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
خدا می داند قلب نازنین ولیّ عصر چقدر از تاریکی و ظلمت جهل و بی ایمانی مردم جهان ، در تنگنا و رنج است. ای امام زمان یا مهدی بیا و جهان را از جهل و گمراهی نجات بخش ای ذخیره ی الهی و‌ ای حجت نازنین خدا…
🔹❀‏ حدیث روز 🔹❀‏ 🕋 پيامبر صلي الله عليه و آله: 🔺اَنْفِقوا وَ ارْضَخُوا وَ لاتُحْصُوا فيُحْصى عَلَيْكُمْ وَ لاتُوعُوا فَيوعى عَلَيْكُمْ؛ 🔻انفاق كنيد و هديه بدهيد و شمارش نكنيد كه درباره شما شمارش مى شود و [انفاق شده را] به خاطر مسپاريد كه بر ضدّ شما به خاطر سپرده خواهد شد. 📚✍🏻كنز العمّال، ح 16138 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃 ༅࿐✾🌸 🗓️ امروز:سہ شنبہ     ☀️۱۵/اسفند/١٤٠٢/۱۲           🌙۲٤/‌شعبان/١٤٤۵/۰۸           2024/03/Marc/05🌲 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌ 💠 ذڪـرِ روز 🕋 یا ارحم الراحمین(۱۰۰مرتبہ) *اے مهربان‌ترین مهربانان 💠ذکرخاص روزسه شنبه. یا. الله یا رحمن(۱۰۰۰ مرتبه) 🔷🔸ذڪر روز سه شنبه موجب روا شدن حاجات مے شود. ذڪر روز سه‌شنبه به اسم 🌹علی‌ بن‌ الحسین(عليه‌السلام) و 🌹 محمد بن علی(عليه‌السلام) و 🌹جعفر بن محمد(عليه‌السلام) است. روایت شده در این روز زیارت سه امام خوانده شود 💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨ 🤲اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ  💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨ ✋🏻 سـلام میدهیم به ارباب بی کفن:🚩 🚩اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائڪَ عَلَیْڪَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِڪُمْ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلے اولاد الحسين وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ           ‎‌
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮 🔮🔭 🔭             💎 تقویم نجومی 💎 ✴️ سه شنبه 👈15 اسفند/ حوت 1402👈24 شعبان 1445👈 5 مارس 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 📛پرداخت صدقه اول صبح اثر نحوست را از بین می برد. 🚖سفر : مسافرت همراه صدقه انجام شود. 👶 زایمان خوب نیست. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🔭  احکام نجوم. 🌓 امروز قمر در برج جدی است و برای امور زیر خوب نیست: 📛از امور ازدواجی و عقد. 📛و دیدارهای سیاسی حتی الامکان پرهیز گردد. 🔵نوشتن حرز و سایر ادعیه و نماز و بستن آن برای اولین بار مناسب نیست.    👨‍👩‍👧‍👦مباشرت امشب :مباشرت و زفاف کراهت دارد 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سروصورت) در این روز از ماه قمری ، باعث اصلاح امور می شود. 💉💉حجامت خون دادن فصد. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، باعث دفع صفرا است. ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن  روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر ان را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که امشب شبِ چهار شنبه دیده شود طبق ایه ی 25 سوره مبارکه "فرقان"  است. یوم تشقق السماء بالغمام ونزل الملائکه... و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده را خصومتی یا گفتگویی ناشایست پیش آید صدقه بدهد تا رفع گردد. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌸زندگیتون مهدوی 🌸                 🌿🌺🌿🌺🌿🌺                                                                                                             📚 منابع مطالب کتاب تقویم همسران نوشته ی حبیب الله تقیان @taghvimehamsaran با این دعا روز خود را شروع کنید 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 ✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ✨  🔭 🔮🔭 🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
💫🌺🍃 🌺 ❇️ تعویذ روز سه شنبهچون کسی خواهد در روز سه شنبه، امورات بر وفق مراد او باشد و گره‌ها و گرفتاری‌ها از او رفع گردد، تعویذ امروز را بخواند. ان شاءالله امور بر او آسان و گشایش در کار او پدید آید ﷽ أُعِیذُ نَفْسِی بِاللَّهِ الْأَکْبَرِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ الْقَائِمَاتِ بِلَا عَمَدٍ وَ بِالَّذِی خَلَقَهَا فِی یَوْمَیْنِ وَ قَضَی فِی کُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَ خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَ قَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا وَ جَعَلَ فِیهَا جِبِالًا أَوْتَاداً وَ جَعَلَهَا فِجَاجاً سُبُلًا وَ أَنْشَأَ السَّحَابَ الثِّقَالَ وَ سَخَّرَهُ وَ أَجْرَی الْفُلْکَ وَ سَخَّرَ الْبَحْرَ وَ جَعَلَ فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ وَ أَنْهاراً مِنْ شَرِّ مَا یَکُونُ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ تَعْقِدُ عَلَیْهِ الْقُلُوبُ وَ تَرَاهُ الْعُیُونُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ کَفَانَا اللَّهُ، کَفَانَا اللَّهُ، کَفَانَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً به نام خداوند بخشندۀ مهربان، جانم را پناه می‏دهم به خدای بزرگ، پروردگار آسمان‌های بدون ستون برافراشته شده، و به آنکه آنها را در دو روز آفرید، و در هر آسمان، امرش را جاری ساخت، و زمین را در دو روز آفرید و در آن روزی‌ها را مقدر کرده، و در آن کوه‏های محکم بنیان نهاد، و در آنها شکافها و راه‏هایی مقرر کرد، و ابر را آفریده و مسخّر خود نمود، و کشتی‌ها را به حرکت درآورد، و دریا را مسخّر خود کرد، و در زمین کوه‏های استوار و نهرها جاری ساخت، خود را پناه می‏دهم از شر آنچه در شب و روز می‏باشد و قلبها بر آن گره خورده و چشم‌های جن و انس آن را می‏بیند. خدا ما را کافی است، خدا ما را کافی است، خدا ما را کافی است، معبودی جز او نیست، محمد پیامبر خداست، و درود و سلام خدا بر او و بر خاندان پاکش باد. 📚 صحیفه امام جواد علیه‌السلام 🌺 💫🌺🍃
💫🌺🍃 🌺 ❇️ دعای روز سه شنبه ﷽ الْحَمْدُ لِلّٰهِ وَ الْحَمْدُ حَقُّهُ كَمَا يَسْتَحِقُّهُ حَمْداً كَثِيراً وَ أَعُوذُ بِهِ مِنْ شَرِّ نَفْسِى إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلّا مَا رَحِمَ رَبِّى وَ أَعُوذُ بِهِ مِنْ شَرِّ الشَّيْطَانِ الَّذِى يَزِيدُنِى ذَنْباً إِلَىٰ ذَنْبِى، وَ أَحْتَرِزُ بِهِ مِنْ كُلِّ جَبَّارٍ فَاجِرٍ، وَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ، وَ عَدُوٍّ قَاهِرٍ اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِى مِنْ جُنْدِكَ فَإِنَّ جُنْدَكَ هُمُ الْغَالِبُونَ، وَ اجْعَلْنِى مِنْ حِزْبِكَ فَإِنَّ حِزْبَكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ وَ اجْعَلْنِى مِنْ أَوْلِيَائِكَ فَإِنَّ أَوْلِياءَكَ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ، اللّٰهُمَّ أَصْلِحْ لِى دِينِى فَإِنَّهُ عِصْمَةُ أَمْرِى، وَ أَصْلِحْ لِى آخِرَتِى فَإِنَّها دَارُ مَقَرِّى، وَ إِلَيْهَا مِنْ مُجاوَرَةِ اللِّئَامِ مَفَرِّى، وَ اجْعَلِ الْحَيَاةَ زِيادَةً لِى فِى كُلِّ خَيْرٍ، وَ الْوَفَاةَ رَاحَةً لِى مِنْ كُلِّ شَرٍّ؛ اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَ تَمَامِ عِدَّةِ الْمُرْسَلِينَ، وَ عَلَىٰ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، وَ أَصْحَابِهِ الْمُنْتَجَبِينَ، وَ هَبْ لِى فِى الثُّلَثَاءِ ثَلَاثاً: لَاتَدَعْ لِى ذنْباً إِلّا غَفَرْتَهُ، وَ لَا غَمّاً إِلّا أَذْهَبْتَهُ، وَ لَا عَدُوّاً إِلّا دَفَعْتَهُ، بِبِسْمِ اللّٰهِ خَيْرِ الأَسْمَاءِ، بِسْمِ اللّٰهِ رَبِّ الْأَرْضِ وَالسَّماءِ، أَسْتَدْفِعُ كُلَّ مَكْرُوهٍ أَوَّلُهُ سَخَطُهُ، وَ أَسْتَجْلِبُ كُلَّ مَحْبُوبٍ أَوَّلُهُ رِضَاهُ، فَاخْتِمْ لِى مِنْكَ بِالْغُفْرانِ يَا وَلِىَّ الْإِحْسَانِ. ✍ به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی‌اش همیشگی است، ستایش خدا را و ستایش برازنده او، آن‌چنان‌که شایسته حضرت اوست، ستایشی بسیار و به او پناه می‌برم از شر نفسم، این‌که نفس مسلماً به زشتی بسیار فرمان می‌دهد جز آنکه پروردگارم رحم کند و به خدا پناه می‌برم از گزند شیطانی که گناه بر گناهم می‌افزاید و به قدرت او از هر گردنکش نابکار و پادشاه ستمکار و دشمن قهّار، پرهیز می‌کنیم؛ خدایا مرا از سپاهیانت قرار ده، چراکه همانا فقط سپاه تو پیروز است و مرا از حزب خود قرار ده که تنها حزب تو رستگار است؛ و هم از دوستانت قرارم ده که بر دوستانت ترسی نیست و اندوهگین نمی‌شوند، خدایا دینم را برایم سامان ده که آن وسیلهٔ در امان‌بودن و دوری من از گناه است و آخرتم را آباد ساز که آنجا خانه پایدار من و گریزگاهم از همسایگی دون‌صفتان است و «زندگی» را برایم زمینه افزونی در هر خیر و «مرگم» را برایم آرامش از هر گزندی قرار ده؛ خدایا بر محمّد خاتم پیامبران و کامل‌کننده شمار رسولان و بر خاندان پاک و پاکیزه او و بر یاران برگزیده‌اش درود فرست و در روز سه‌شنبه سه حاجتم را روا کن: گناهی برایم مگذار، جز آنکه بیامرزی و نه اندوهی، جز آنکه آن را برطرف سازی و نه دشمنی، جز آنکه دور گردانی، به نام خدا که بهترین نام‌هاست، به نام خدا پروردگار زمین و آسمان، دوری هر ناخوشایندی را که ابتدایش خشم خداست و نیل به هر محبوبی را که آغازش خوشنودی اوست، خواستارم پس از سوی خود سرانجامم را به آمرزش پایان ده، ای صاحب نیکی. 🌺 💫🌺🍃
💫🌺🍃 🌺 ❇️ زیارت روز سه شنبه از ❣امام سجاد علیه‌السلام ❣امام باقر علیه‌السلام ❣امام صادق عليه‌السّلام ﷽ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا خُزَّانَ عِلْمِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا تَرَاجِمَةَ وَحْيِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَئِمَّةَ الْهُدَى السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَعْلامَ التُّقَى السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلادَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا عَارِفٌ بِحَقِّكُمْ مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ مُعَادٍ لِأَعْدَائِكُمْ مُوَالٍ لِأَوْلِيَائِكُمْ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَالَى آخِرَهُمْ كَمَا تَوَالَيْتُ أَوَّلَهُمْ وَ أَبْرَأُ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَهُمْ وَ أَكْفُرُ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ اللاتِ وَ الْعُزَّى صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ يَا مَوَالِيَّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْعَابِدِينَ وَ سُلالَةَ الْوَصِيِّينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَادِقا مُصَدَّقا فِي الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ يَا مَوَالِيَّ هَذَا يَوْمُكُمْ وَ هُوَ يَوْمُ الثُّلاثَاءِ وَ أَنَا فِيهِ ضَيْفٌ لَكُمْ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ فَأَضِيفُونِي وَ أَجِيرُونِي بِمَنْزِلَةِ اللَّهِ عِنْدَكُمْ وَ آلِ بَيْتِكُمْ الطَّيِّبِينَ الطاهریَن 🌹 سلام بر شما اى خزانه ‏داران علم خدا، سلام بر شما اى مفسرّان وحى خدا، سلام برشما اى‏ پيشوايان هدايت، سلام بر شما اى نشانه‏ هاى پارسايى، سلام بر شما اى فرزندان رسول خدا 🌹 من به حق شما دانا، و به مقام شما بينايم و با دشمنانتان دشمن و با دوستانتان دوستم، پدر و مادرم‏ فدايتان، درودهاى خدا بر شما باد. 🌹 خدايا! من دوست دارم آخرين اينان را چنان‏كه دوست داشتم اولينشان را و از هر صف‌بندى در برابر ايشان بيزارى مى‏جويم و به جبت و طاغوت و لات و عزى [بتان روزگار جاهليت] كفر می ‌ورزم. 🌹 اى سروران من، درودهاى خدا و رحمت و بركاتش بر شما باد، سلام بر تو اى سرور عابدان و زبده‏ جانشينان، سلام بر تو اى شكافنده دانش پيامبران سلام بر تو اى راستگوى پذيرفته‏ در گفتار و كردار، 🌹 اى سروران من، امروز روز سه‏‌شنبه روز شماست و من در اين روز ميهمان شما و پناهنده به شمايم، پذيراى من باشيد و پناهم دهيد، به حق مقام خدا نزد شما و اهل بيت پاكيزه و پاكتان
💫🌺🍃 🌺 ❇️ در بعضی از کتب معتبر روایت شده هر کس در بامداد «سه مرتبه» و در پایان روز «سه مرتبه» این صلوات را بخواند: 🔹 گناهانش آمرزیده می‌شود 🔸 شادی او دوام می‌یابد 🔹 دعایش به اجابت می‌رسد 🔸 روزی‌اش گسترده می‌شود 🔹 بر دشمنش یاری می‌گردد 🔸 در بهشت از هم‌نشینان حضرت محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) باشد. اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِي الْأَوَّلِينَ وَ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِي الْآخِرِينَ وَ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِي الْمَلاَ الْأَعْلَىٰ وَ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِي الْمُرْسَلِينَ اللّٰهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسِيلَةَ وَ الشَّرَفَ وَ الْفَضِيلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الْكَبِيرَةَ اللّٰهُمَّ إِنِّي آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَ لَمْ أَرَهُ فَلا تَحْرِمْنِي يَوْمَ الْقِيامَةِ رُؤْيَتَهُ وَ ارْزُقْنِي صُحْبَتَهُ، وَ تَوَفَّنِي عَلَىٰ مِلَّتِهِ، وَ اسْقِنِي مِنْ حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِيّاً سَائِغاً هَنِيئاً لَاأَظْمَأُ بَعْدَهُ أَبَداً إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ اللّٰهُمَّ كَمَا آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى‌اللّٰهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ وَ لَمْ أَرَهُ فَأَرِنِي فِي الْجِنانِ وَجْهَهُ اللّٰهُمَّ بَلِّغْ رُوحَ مُحَمَّدٍ عَنِّي تَحِيَّةً كَثِيرَةً وَسَلاماً. خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست در پیشینیان و بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست در آیندگان و بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست در انجمن برتر و بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست در فرستادگان. خدایا وسیله و شرف و فضیلت و درجه بزرگ را به محمّد عطا کن. خدایا به محمّد و خاندانش ایمان آوردم درحالی‌که او را ندیدم، پس مرا در قیامت از دیدارش محروم مکن و هم‌نشینی با او را نصیبم فرما و مرا بر آیینش بمیران و مرا از حوضش بنوشان، نوشیدنی کامل، سیراب کننده، روان، گوارا که پس از آن هرگز تشنه نشوم، تو بر هر کاری توانایی خدایا چنان‌که به محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) ایمان آوردم درحالی که او را ندیدم، پس به من بنمایان در بهشت چهره‌اش را، خدایا روح محمّد را از جانب من تحیت بسیار و سلام فراوان برسان 🌺 💫🌺🍃
💫🌺🍃 🌺 ❇️ نماز روز سه شنبه 💠 هر کس نمــاز روز سه‌ شنبه را بخواند برایش هزاران شهر از طلا در بهشت بسازند: 🔹 دو رکعت ✍ در هر رکعت بعد از حمد 👈 یک بار سوره تین، توحید، فلق و ناس بخواند. 📚 جمال الاسبوع بکمال العمل المشروع، ص۷۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🌺🍃 🌺 ❇️ سلام_امام_زمانم 🌤 دیـدن روی تـو بـر دیـده جــلا می‌بخـشـد قـدم یـار بـه هـر خـانـه صـفــا می‌بخـشـد بدتر از درد جدایی به خدا دردی نیست خـاک پـاهـای تـو گـفـتـنـد دوا می‌بخـشـد 🤲 اللّهُمَّ‌ عَجِّلْ‌ لِوَلِیِّکَ‌ الْفَرَج 🤲 🤲اللَّهُمَّ اجْعَلْنٰا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ🤲 امام زمان علیه‌السلام 🌺 💚🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚🌺🍃 🌺 ❇️ سلام نائب امام زمانم ❣ 💠 در معرفی این رهبر کوتاهی کردیم ✍ رهبری که ایران را از ۷ جنگ قطعی نجات داد... 🤲اللّهُمَّ‌احْفِظْ‌قٰائِدَنَا الْاِمٰامَ‌آلْخٰامنه‌ای🤲 🌺 💚🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای «اللهم ارزقنا توفیق .....mp3
823.1K
🌸🌹دعای «اللهم ارزقنا توفیق الطاعه و بعد المعصیه» از امام زمان (ع) 🔶اللّٰهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِيقَ الطّاعَةِ، وَبُعْدَ الْمَعْصِيَةِ، وَصِدْقَ النِّيَّةِ، وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ، وَأَكْرِمْنا بِالْهُدىٰ وَالاسْتِقامَةِ، وَسَدِّدْ أَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِكْمَةِ، وَامْلَأْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ، وَطَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ، وَاكْفُفْ أَيْدِيَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ، وَاغْضُضْ أَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِيانَةِ، وَاسْدُدْ أَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ وَالْغِيبَةِ 🔶وَتَفَضَّلْ عَلىٰ عُلَمائِنا بِالزُّهْدِ وَالنَّصِيحَةِ، وَعَلَى الْمُتَعَلِّمِينَ بِالْجُهْدِ وَالرَّغْبَةِ، وَعَلَى الْمُسْتَمِعِينَ بِالاتِّباعِ وَالْمَوْعِظَةِ، وَعَلىٰ مَرْضَى الْمُسْلِمِينَ بِالشِّفاءِ وَالرَّاحَةِ، وَعَلىٰ مَوْتاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَالرَّحْمَةِ؛ وَعَلىٰ مَشايِخِنا بِالْوَقارِ وَالسَّكِينَةِ، وَعَلَى الشَّبابِ بِالْإِنابَةِ وَالتَّوْبَةِ، وَعَلَى النِّساءِ بِالْحَياءِ وَالْعِفَّةِ، وَعَلَى الْأَغْنِياءِ بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَةِ، وَعَلَى الْفُقَراءِ بِالصَّبْرِ وَالْقَناعَةِ، وَعَلَى الْغُزاةِ بِالنَّصْرِ وَالْغَلَبَةِ، وَعَلَى الْأُسَرَاءِ بِالْخَلاصِ وَالرَّاحَةِ، وَعَلَى الْأُمَراءِ بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ، وَعَلَى الرَّعِيَّةِ بِالْإِنْصافِ وَحُسْنِ السِّيرَةِ، 🔶وَبارِكْ لِلْحُجَّاجِ وَالزُّوَّارِ فِى الزَّادِ وَالنَّفَقَةِ، وَاقْضِ ما أَوْجَبْتَ عَلَيْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ، بِفَضْلِكَ وَرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
🌸زیارت جامعه ائمه علیهم السلام از راه دور : 🌷السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ وَ أَمِينَهُ عَلَى وَحْيِهِ، 🌷السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ، أَنْتَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ بَابُ عِلْمِهِ وَ وَصِيُّ نَبِيِّهِ، وَ الْخَلِيفَةُ مِنْ بَعْدِهِ فِي أُمَّتِهِ، لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً غَصَبَتْكَ حَقَّكَ، وَ قَعَدَتْ مَقْعَدَكَ، أَنَا بَرِي‏ءٌ مِنْهُمْ وَ مِنْ شِيعَتِهِمْ إِلَيْكَ، 🌷السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الْبَتُولُ، السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا زَيْنَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ، السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ [اللَّهِ رَبِّ‏] الْعَالَمِينَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكِ وَ عَلَيْهِ، السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ‏،لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً غَصَبَتْكِ حَقَّكِ وَ مَنَعَتْكِ مَا جَعَلَ اللَّهُ لَكِ، أَنَا بَرِي‏ءٌ إِلَيْكِ مِنْهُمْ وَ مِنْ شِيعَتِهِمْ، 🌷السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ الزَّكِيَّ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَ بَايَعَتْ فِي أَمْرِكَ وَ شَايَعَتْ، أَنَا بَرِي‏ءٌ إِلَيْكَ مِنْهُمْ وَ مِنْ شِيعَتِهِمْ، 🌷السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَبِيكَ وَ جَدِّكَ مُحَمَّدٍ صلّی الله علیه و آله , لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً اسْتَحَلَّتْ دَمَكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ وَ اسْتَبَاحَتْ حَرِيمَكَ، وَ لَعَنَ أَشْيَاعَهُمْ، وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِينَ بِالتَّمْكِينِ مِنْ قِتَالِكُمْ، أَنَا بَرِي‏ءٌ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكَ مِنْهُمْ، 🌷السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ،السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ،السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَا أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، 🌷السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى،السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ،السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ،السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، 🌷السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَاحُجَّةَ بْنَ الْحَسَنِ صَاحِبَ الزَّمَانِ،صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى عِتْرَتِكَ الطَّاهِرَةِ الطَّيِّبَةِ، 🌷يَا مَوَالِيَّ، كُونُوا شُفَعَائِي فِي حَطِّ وِزْرِي وَ خَطَايَايَ، آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ بِمَا أَنْزَلَ إِلَيْكُمْ، وَ أَتَوَالَى آخِرَكُمْ بِمَا أَتَوَالَى أَوَّلَكُمْ، وَ بَرِئْتُ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ اللَّاتِ وَ الْعُزَّى، 🌷يَا مَوَالِيَّ، أَنَا سِلْمٌ لِمَنْ سَأَلَكُمْ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ، وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاكُمْ، وَ وَلِيٌّ لِمَنْ وَالَاكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، وَ لَعَنَ اللَّهُ ظَالِمِيكُمْ وَ غَاصِبِيكُمْ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أَشْيَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ وَ أَهْلَ مَذْهَبِهِمْ، وَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ.» زیارت قبول 📚بحارالأنوار، ج101،ص374-