فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم قدیمی از حضور زن ها در پشت جبهه برای کمک به جبهه ها
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡گروه واتساپ دفاع مقدس 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅مصاحبه با یکی از بانوان (پشتیبانی جنگ)
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡گروه واتساپ دفاع مقدس 🕊🕊
18.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #فیلم |رزمندگان گردان حضرت ابوالفضل (ع) - لشگر ۱۴ امام حسین (ع) اصفهان
🌿 سفره وحدت - سال ۱۳۶۴
🌱 چند روز قبل از عملیات والفجر ۸ - ساحل رودخانه کارون - شهرک دارخوین (نزدیک انرژی اتمی) - محل استقرار نیروها و عقبه لشگر ۱۴
🌴 در عملیات والفجر هشت، رزمنده های اصفهانی با گارد ریاست جمهوری صدام به نبردی جانانه پرداختند که به یک پیروزی بزرگ انجامید (فتح # فاو )
🌷حدود چهل تن از رزمندگان (که در فیلم دیده می شوند) در این عملیات ظفرمند به فیض شهادت رسیدند، از جمله: شهید قوچانی، شهید حسن قربانی، شهید مهدی طاهری، شهید بهرامی، شهید محمد قاسمی و . . . .
ا▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️
✍️ پ.ن : البته سفره های اینچنینی (چلوکباب با نوشابه ...) در جبهه، از صحنه های نادری بود که در جنگ شاهد آن بودیم‼️
⚪️ پشتیبانی جبهه و جنگِ اصفهانی ها، قبل از عملیات، برای تقویت جسمی نیروها، دست به چنین بریز و بپاش های زده اند!!!.... و چه بسا خودِ بچه ها هم تعجب کرده اند ...🤔🤔
دوران #جنگ_تحمیلی
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 به کانال دفاع مقدس بپیوندید 🕊🕊
💚 اینجا بیت الشهداست👆👆
🌱نشر مطالب، صدقه جاریه است
هدایت شده از دفاع مقدس
اوضاع غذا که بهم می ریخت، دعاها سوزناک تر می شد. کم کم یادمان می رفت که چلومرغ چه شکلی است، ران مرغ کدام است، سینه ی آن کدام. یا چلوکباب چه جزییاتی دارد.
در چنین شرایطی اگر نان خشک می خوردیم، سعی می کردیم با تداعی خاطرات روزهایی که غذایی مطبوع داشتیم، طعم نان و پنیر را عوض کنیم و با انواع راز و نیاز و دعاهای مخصوص سفره نشاط خودمان را حفظ کنیم و نگذاریم روحیه مان ضعیف بشود. از جمله دعاها یکی این بود: «اللهم ارزقنا پلو تحتهم کره، فوقهم کباب، یمینی دوغ، یساری شربت، مع خربزه.» آن وقت همه آمین می گفتند. آمینی که گوش فلک را کر می کرد.😂😂😂
⏳دوران جنگ تحمیلی
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
هدایت شده از دفاع مقدس
😊 #شوخ_طبعی 😊 | ⏳#زمان_جنگ
💠 کسی آبرو ریزی نکنه!!
🔺 روزهای آخر آموزش بود. همه دورتادور سفره نشسته بودیم. از گرسنگی نمیدانستیم قاشق را بکنیم توی دهنمون یا توی چشامون.
🔹 فرمانده مقر هم حضور داشت و چند نفر آدم مهم با لباسای اتوکرده هم دور و برش نشسته بودند. فرمانده قبلاً گفته بود از بالا میآیند برای بازرسی. یه وقت ضایعبازی در نیارید!! - این آخریه، آبروی منو حفظ کنید!
🔸 غذایمان برنج بود و کباب! آشپز برای اولین بار خوشاخلاق شده بود. معاون مقر هم در حال که مراقب اوضاع بود، گاهی لبخند ملیحی بر لبانش می نشست.
▪️ خلاصه با آن غذای شاهانه، دلی از عزا در آوردیم! تا اون موقع رنگ کباب را ندیده بودیم!!
🌸 اکبر کاراته گفت: کاشکی بازم بیان! حاج بابایی میگفت: آره؛ بلکه یه کم جون بگیریم؛ مُردیم از بس نون و پنیر و خربزه و آش خوردیم!
☘️ داشتیم حرف میزدیم که آشپز با یه فیس و افادهای گفت: برادران عزیز، کسی هست که غذا بخواد؟ فرمانده دوست داشت همه با هم بگیم: نهخیر، سیر شدیم. دستتون درد نکنه!
🌼 هنوز حرف آشپز تمام نشده بود که همه با هم - هرسیصد نفر- بشقابامونو بردیم توی هوا و گفتیم: مَن مَن! به من بده! من بازم میخوام!
🌸 خلاصه با اون جیغ و دادی که راه انداختیم آبرویی برای فرمانده نذاشتیم!
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
👇👇👇
هدایت شده از دفاع مقدس
‼️کبابی که برای اولین بار به لب و دهان بچهها میرسید !!
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
هدایت شده از دفاع مقدس
🌷شهید حسین علم الهدی، مبارز انقلابی، دانشجوی پیرو خط امام و فرمانده گروه رزمندگان در نبرد با دشمن بعثی در #هویزه
🔹۱۵ دی ۱۳۵۹ – سالروز شهادت مظلومانه علم الهدی و یارانش
ا▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️
✍️💕 دلنوشته ای در رثای شهیدان هویزه
🌴تماشای برق شهادت از چشمان تو، محمود، محمدعلی، غفار، قدیر، جمال، محسن، محمد و بقیه دیدنی بود
🔹یاد بیبی زینب(س) قلبت را لبریز عشق و انتظار کرده بود.مرحله دوم عملیات بود و پیشروی تو و یارانت در دشت هویزه، آسمان و زمین و مرز نداشت. فرشتگان در لباس سپاه به زمین آمده بودند. اسماعیل شهید شده بود، خوشنویسان هم. ارتباط شما که با عقب قطع شد، تو مانده بودی و افق ناپیدای دشت و تعدادی آرپیچی و چند گلوله
هرسمت که میچرخیدی فقط تانک بود و تانک...نمیدانم ازکجا خبر داشتی که باید با تانکها بجنگی، آخر از زمانی که کلاشت را به حسن بوعذار هدیه دادی سلاحت شد آرپیچی!
▪️زمزمة آیات قرآن دلت را آرام میکرد...یارانت یکی یکی شهیدشده بودند...به بقیه هم دستور عقب نشینی داده بودی
🚩حالا تو مانده بودی و2گلوله آرپیچی و یک دشت پر از تانک
🔹آخرین گلوله را هم که شلیک کردی،نوید بهشت به سمتت آمد و با اصابت گلوله تانک به خاکریزت بزمین افتادی و چفیهات صورتت را پوشاند...گوشهایت صدای خردشدن استخوان بچهها زیر چرخهای تانک میشنید و این نوا تو را برد به عصرعاشورا...همان عصری که به اسبها نعل تازه زدند و بر بدن حسین فاطمه(س)تاختند
▫️فقط نور بود و نور، و عطری خوشی که به مشامت میرسید
اصغر و منصور و رضا با لبخندی شیرین از اعماق نور بسمت تو میآمدند تا در آغوشت بگیرند
@DefaeMoqaddas
کانال دفاع مقدس
هدایت شده از دفاع مقدس
خاطرات_رهبر_انقلاب_از_شهید_حسین.mp3
758.9K
📢 خاطره رهبر انقلاب شهید حسین علم الهدی
🔹 ۱۵ دی ۱۳۵۹ – سالگرد شهادت مظلومانه حسین #علم_الهدی و یارانش
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
💠 خاطره رهبر انقلاب از شهید علمالهدی و شهید محمدحسن قدوسی
─ برادرعزیز ما #حسین_علم_الهدی در مشهد در جلسات و کلاسهای ما شرکت فعال میکرد، اما هنوز من ایشان را دقیقاً نشناخته بودم که چه نابغه مسلمانی است تا اینکه به اهواز رفتم و از نزدیک چندین برنامه و خاطره با شهید داشتم؛ از جمله آخرین روز شهادت حسین؛ یعنی روز ۲۸ صفر من کنار کرخه نور ایستاده بودم که نماز بخوانم و یکباره مشاهده کردم که حسین #علم_الهدی و عده ای دیگر از برادران از جمله محمدحسن قدوسی (فرزند آیت الله قدوسی) خیلی گرم و صمیمی و خیلی پرشور با من برخورد کردند و من هم از دیدارشان بسیار خوشحال شدم و پس از مقداری صحبت گفتم؛ ارتش ما رسیده است به اینجا؛ شما میتوانید برگردید؛ اما حسین گفت:
▫️نه آقای خامنهای؛ ما میخواهیم به پیش برویم.
┄ البته آنها در حقیقت به پیش رفتند و به لقاءالله پیوستند.
🌴 اوایل #دفاع_مقدس
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
هدایت شده از دفاع مقدس
🔹15 دی 1359 – سالگرد شهادت مظلومانه حسین #علم_الهدی و یارانش
🔺#عملیات_نصر در هویزه
این عملیات با شرکت تعدادی از نیروهای شهید چمران، عشایر عربزبان منطقهی، بچههای مساجد اهواز و دانشجویان پیرو خط امام به فرماندهی شهید علمالهدی انجام شد. ابتدا نیروها پیشروی خوبی داشته و توانستند تعدادی از تانک ونفربر دشمن را منهدم ساخته و تلفاتی از آنها بگیرند. اما در ادامه قرار شد نیروی کمکی به آنها برسد که این کار عملی نشد و جناح راست آنان خالی ماند. از طرفی، دشمن نیروی تازهنفس وارد میدان نمود. دستور عقبنشینی صادر شد ولی به علت عدم برقراری تماس بیسیم، نیروها مطلع نشدند. دشمن نیز از افراد باقیمانده را منطقه را محاصره نمود که اغلب آنها به شهادت رسیدند، از جمله شهید علمالهدی و تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام که همراه او بودند. در این قتل عام، ابدان شهدا در زیر چرخ تانکهای دشمن سفاک پارهپاره شد تا این که 2سال بعد بقایای پیکرهای مطهر کشف شد و در همان جا دفن گردید.
ا▫️▪️▫️▪️▫️
⚪️ روایت شاهد عینی از آخرین لحظات عمر شهید حسین علمالهدی:
صدای تانکهای دشمن آن طرف جاده به گوش میرسید. تیراندازی لحظهای قطع نمیشد. راه افتادیم، با اینکه میدانستیم امید برگشت نیست، ولی رساندن آرپیجی به علمالهدی ما را مصمم به این کار کرد. به جاده که رسیدیم، توانستیم تانکهایی را ببینیم. به جز چند تایی که در حال سوختن بودند، بقیه غرشکنان به پیش میتاختند. چشمم به حسین که افتاد، خستگی از تنم درآمد. آرپیجی دوشش بود و پشت خاکریز دراز کشیده بود. در امتداد خاکریز غیر از او حدود 10نفر دیگر هنوز زنده بودند. حتی یک جسد از شهدا بر زمین نمانده بود. پیدا بود که بچهها با گلوله مستقیم تانک از پا در آمده و پودر شده بودند!
تانکهای سالم از کنار تانکهای سوخته عبور میکردند و به طرف خاکریز علمالهدی پیش میآمدند. او و افرادش هیچ عکسالعملی نشان نمیدادند. «روزعلی» که حسابی نگران شده بود، آرپیجی را از من گرفت و به تانکها نشانه رفت. دست او را گرفته و گفتم: کمی صبر کن، شاید بچهها برنامهای داشته باشند. تانکها به حدود 50متری خاکریز رسیده بودند که یکباره حسین از جا بلند شد و نزدیکترین تانک را نشانه گرفت. گلوله درست به وسط تانک خورد و آن را به آتش کشید. غیر از حسین، 2نفر دیگر که آرپیجی داشتند، به طرف تانکها شلیک کرده و2تای آنها را از کار انداختند. بقیه تانکها سر جایشان ایستادند و ناگهان خاکریز را به گلوله بستند. «روزعلی» دوباره بلند شد و یکی دیگر را نشانه رفت و آن را به آتش کشید. علمالهدی نیز از میان دود و گرد وغبار پشت خاکریز پیدا شد و او هم یک تانک دشمن را از کار انداخت.
پیدا بود که از همه افراد گروه، فقط «روزعلی» و حسین زنده ماندهاند. آنها به پشت چسبیده بودند و تانکها نیز به طرفشان در حرکت بود. در فاصلهی چند متری به خاکریز، حسین بار دیگر قامت کشید و آنها را هدف گرفت که در نتیجه یک تانک دیگر به آتش کشیده شد. این بار 4تانک دشمن به سمت او آمدند و حسین نیز آخرین گلوله را رها کرد. یکی از آنها منهدم شد و 3تای دیگر همزمان به سمت خاکریز شلیک کرده به طوری که دیگری چیزی از آن باقی نماند. پس از اندکی که گرد و غبار فرو نشست، توانستم پیکر مطهر و پارهپارهی حسین و چفیهی خونآلود او را بر روی زمین ببینم!
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊