📷 👆حضور آیتالله #میرزا_جواد_آقا_تهرانی ؛ شاگرد راستین امام صادق (ع) ، مجاهد نستوه و عالِم ربانی در جمع رزمندگان اسلام
میرزا جواد آقا از پیشگامان نهضت امام خمینی بود . او در دوران جنگ تحمیلی نیز حامی رزمندگان بود.. ایشان علیرغم کهولت سن، عشق وافری برای حضور در جبهه داشت و موفق شد چهار بار به جبهه اعزام شده و لباس بسیجی به تن کند.
ا🌿🌴🌿🌿🌴🌿🌴
➖ خاطرهای از آیتالله #میرزا_جواد_آقا_تهرانی
🌸 ایشان اعتقاد و احترام عجیبی به رزمندهها داشت. یک شب به تیپ امام جواد(ع) آمد. در جمع نیروها سخنرانی کرد. پس از اتمام سخنرانی، وقت نماز بود. صفوف رزمندهها تشکیل شد، اما آیتالله آقا تهرانی قبول نمیکرد امام جماعت شود. شهید برونسی، فرمانده تیپ به ایشان عرض کرد: آقا! جلو بایستد تا به شما اقتدا کنند.
🍀 میرزا جواد آقا هم در پاسخ فرمود: شما دستور میدهی؟ شهید برونسی گفت: من کوچکتر از آنم که دستور بدهم، ولی خواهش میکنم.
🌼 علامه گفت: نه خواهش را نمیپذیرم. بچهها گفتند: آقای برونسی! مصلحتاً بگویید دستور میدهم تا بپذیرند. ما آرزو داریم پشت این عارف بزرگ نماز بخوانیم. شهید برونسی هم همین کار را کرد و علامه در جواب فرمود: چشم فرمانده عزیز!
🌴 بعد از نماز، آقا حال عجیبی داشت. شهید برونسی را کنار کشید و در حالی که اشک میریخت گفت: دوست عزیزم! جواد را فراموش نکن و حتماً ما را شفاعت کن.
▫️ (نقل از: یکی از رزمندگان تیپ جوادالائمه-ع)
-------------------------------------------
┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈
☝️☝️☝️
✅مرجعنشرآثارشـهدا و دفاعمقدس
🔵 نقش روحانیت در هشت سال دفاع مقدس
🔹 روحانیت در میدان های جنگ به اشکال مختلف حضور داشت.
عمده فعالیت آنان تبلیغی بود ولی در عرصه های دیگر چه در پشت جبهه و چه در میادین رزم.
برخی از آنان که از فرماندهان اصلی بشمار می رفتند، نظیر شهید مصطفی ردانی پور(شاگرد آیتالله بهاءالدینی و بهجت، جانشین شهید خرازی، فرمانده قرارگاه عملیاتی فتح ..) ... یا مثلا حاج آقا بشردوست که در عملیات کربلای ۴ و ۵ فرماندهی قرارگاه کربلا را بر عهده داشت و چندین لشکر زیر امر او می می کرد.
برخی دیگر نیز همپای رزمند ها و گاه بصورت گمنام در یگان های رزم همپای رزمنده ها می جنگیدند.
تبلیغ و بیان مسایل شرعی نیز بر عهده آنان بود تا جایی که روحانی، سنگر به سنگر در خطوط مقدم میرفت سراغ رزمنده و او مسائل شرعیش را میپرسید.
علاوه بر آن، امامان جمعه و جماعت و برخی مراجع و آیات عظام نیز به جبهه ها می آمدند که حضور آنها برای رزمندگان روحیه بخش بود. آیتاللهالعظمی بهاءالدینی، آیتاللهالعظمی میرزاجواد آقاتهرانی، آیت الله شهید مدنی، آقای بهلول و ... که در این میان حتی برخی بشهادت رسیدند، مانند حجت الاسلام شهید شاه آبادی— (در طول جنگ حدود ۳۶ امام جمعه و امام جمعه موقت جنگ شهید شدند.)
علاوه بر این نقش روحانیت در پشتیبانی از جنگ نیز برجسته بود.
تریبونهای مساجد، حسینیهها، تکایا و هیئات در اختیار آنان بود و تشویق و ترغیب آنها در اعزام و گسیل نیرو به جبهه ها موثر بود.
در مراسم شهدا و هر مناسبتی، پشتیبانی جنگ را گرم نگه میداشتند. مردم هم به حرف آنها اعتماد داشتند و وارد صحنه میشدند؛ چه عرصه پشتیبانی جنگ و کمک های نقدی و جنسی، و چه حضور میدانی در جبهه.
⏳ #زمان_جنگ
💠 نماز جماعت در جبهه، به امامت عالم ربّانی،
🔺 آیتالله #میرزا_جواد_آقا_تهرانی
دفاع مقدس
⏳ #زمان_جنگ 💠 نماز جماعت در جبهه، به امامت عالم ربّانی، 🔺 آیتالله #میرزا_جواد_آقا_تهرانی
💠 نکاتی پندآموز از حضور آیتالله #میرزا_جواد_آقا_تهرانی در جبهه
🔺 در صف نخست حامیان انقلاب در مشهد به شمار میرفت. نماینده مردم در مجلس خبرگان قانون اساسی بود. در دوران دفاع مقدس نیز، با وجود کهولت سن، بارها در جبهههای جنگ حضور یافت و گرمابخش محافل رزمندگان اسلام بود.
💢 یک بار شهید صیاد شیرازی نزد ایشان رفته و از او دعوت میکند به جبهه بیاید. آن مرحوم میگوید: چون موجب اذیت و آزار دیگران میشوم کمتر به جبهه میآیم.
▫️بسیار ساده و بیآلایش بود. بین رزمندهها که بود، نمیشد او را شناخت. هرگز در طلب نام و شهرت نبود.
🔸در عملیات والفجر مقدماتی با این که 78 سال داشت، به جبهه آمده بود. در آنجا با کمال فروتنی و تواضع نمیپذیرفت به عنوان امام جماعت، پیشاپیش رزمندگان بایستد. میگفت: شماها از من جلوتر هستید!
❇️ روزي به جوانى بسيجى كه اصرار داشت همراه ميرزا عكس بگيرد، فرمود: مشروط به اينكه در قيامت از جواد شفاعت كنی!
▪️به عنوان یک بسیجی، لباس رزم پوشیده و در سنگر میجنگید. یک روز در واحد ادوات، با خمپاره120، 14 گلوله خمپاره به نام 14 معصوم(ع) شلیک کرد. دیدهبان که نمیدانست شلیک کننده چه کسی است، با هیجان از پشت بیسیم گفت: الآن تعدادی خمپاره آمد و درست خورد به هدف! این تا به حال سابقه نداشته!
⭕️ ایشان در جایی نقل میکند: روزی قرار شد خمپاره بزنم. مجبور شدند به علت خمیدگی پشتم، چهارپایه بیاورند و من روی آن قرار گرفتم. یک نفر هم دست روی گوشهایم گذاشت و من گلولهها را توی لوله خمپاره انداختم!
⚪️ بقچهای در کنارش بود. از او سؤال شد :این چیست؟ - پاسخ داد: "در این بسته، کفن من است. هر وقت به جبهه میآیم، آن را با خود میآورم. بارها به دوستان گفتهام در جبهه هرکجا شهید شوم یا بمیرم، همانجا با همین کفن مرا دفن کنید و حق ندارید جنازه مرا به مشهد یا جایی دیگر انتقال دهید.
-------------------------------------------
┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈
شیخالائمه(ع) فرمود::
"نوحوا علی الحسین"🚩🚩
شاگرد مکتب او
گریه کُنِ حسین است....💦💦
#عزاداری
#دفاع_مقدس
#شهادت_امامصادقعلیهالسلام_تسلیت
اگر ما العماره و بصره را هم آزاد کنیم
ولی اسیر هوای نفس خود باشیم
ما پیروز نشده ایم . . . .
👆 کلام حکیمانه سردار حاج محمد طاهری،🌷شهید شاخص کاشمر
🌿 جانشین فرماندهی #تیپ_امام_صادق (ع) - لشکر نصر خراسان
💕 همرزم و دوست صمیمی #شهید_عبدالحسین_برونسی
🌱 متولد: ۱۳۳۴/۰۳/۱۱ - روستای مهدی آباد از توابع کاشمر
🕊شهادت: جزیره محنون - ۱۳۶۳/۱۲/۲۲
▫️نحوه شهادت: اصابت گلوله به سر در #عملیات_بدر
💠 مزار شهید: گلزار شهدای کاشمر
دفاع مقدس
اگر ما العماره و بصره را هم آزاد کنیم ولی اسیر هوای نفس خود باشیم ما پیروز نشده ایم . . . . 👆 کلا
🌷سردار شهید محمد طاهری
▫️ جانشین فرماندهی تیپ امام صادق (ع)-همرزم شهید #برونسی
دوران #دفاع_مقدس
🌱 او در روستای مهدی آباد از توابع خلیل آباد کاشمر در خراسان رضوی به دنیا آمد . در روزگاری که هر نوجوان را به صفتی صدا می کردند که با او تناسب داشته باشد ، محمد ما را « شيخ محمد » صدا می کردند . او تحت تأثیر خانواده ساده و روستایی خودش و علمای آن دیار بود . محمد از چهار سالگی در مکتب خانه ابوتراب در روستا قرآن آموخت و سپس به دبستان رفت و تا ششم ابتدایی درس خواند . بعد از آن مشغول دامداری و کشاورزی شد ، چرا که در روستا امکان ادامه تحصیل نبود .
ذهن خلاق و استعداد عجیبی داشت . عاشق نقاشی بود و در مدت کوتاهی توانست فنون نقشه کشی و طرح قالی را یاد بگیرد . طراحی قالی کار هر کسی نبود . یک هوش سرشار و توانایی خاصی احتیاج داشت . او از دامداری و طراحی ، در آمد خوبی کسب می کرد . به طوری که برخی ، حسرت شرایط مالی محمد را می خوردند . شیخ محمد در اوایل دهه پنجاه راهی سربازی شد و در سال ۱۳۵۵ با دختر دایی اش ازدواج کرد . ازدواج آنها بسیار ساده و شاد ، اما بدون گناه بود . او برای مراسم خودش شعری سرود و مجلس را با شادی و بدون گناه برگزار کرد.
ملاغلامرضا ( دایی محمد ) از قاریان و ملاهای باسواد آن منطقه ، بود . خداوند به شیخ محمد صدای خوبی عنایت کرد ، او هم مداح و قاری مسلط قرآن شد . مدتی بعد زمزمه های انقلاب را شنید . او به جمع انقلابیون پیوست و با خان و خان بازی در منطقه خود مخالفت کرد . انقلاب پیروز شد. راهی کاشمر شد تا بتواند بهتر به خط امام و انقلاب کمک کند . او در سپاه کاشمر عضو شد که آن هم حکایت جالبی دارد . با شروع جنگ راهی جبهه شد . مسئول دسته ، مسئول گروهان جانشین گردان ، فرمانده گردان و سپس جانشین فرماندهی تیپ امام صادق (ع) را بر عهده داشت . از او دعوت شد تا در رسته های مدیریتی کلان ، در سپاه تهران مشغول شود اما قبول نکرد. او در بیست و دوم اسفند سال ۱۳۶۳ و در ۲۹ سالگی مهمان پروردگار شد و با دوست صمیمی اش ، حاج عبدالحسین برونسی به بهشت پروردگار رفتند.
-------------------------------------------
┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈
دفاع مقدس
اگر ما العماره و بصره را هم آزاد کنیم ولی اسیر هوای نفس خود باشیم ما پیروز نشده ایم . . . . 👆 کلا
فرازی از سخنرانی شهید طاهری.mp3
984K
شهید محمد طاهری در جبههها نیز علاوه بر بحث فرماندهی و حضور نظامی، به فعالیت دینی و قرآنی ادامه میداد و سخنرانیها و مناجاتخوانیهایی با درونمایه معارف قرآن و عترت برای رزمندگان ارائه میکرد.
همیشه بر قدرت سلاح اخلاص و عرفان تأکید داشت.
بخشی👆 از سخنرانیهای شهید طاهری در جمع رزمندگان جهت معرفتافزایی و روحیه به جهادگران جبهههای نبرد را بشنوید.
روزها اول صبح
به سلامی دل خود گرم کنیم
و چه زیباست کنارِ یاران
خنده بر صبح زدن ...
#صبح_بخیر
#مردان_بی_ادعا
┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈
ایتــــا https://b2n.ir/x23438
روبیکا https://b2n.ir/n78716
تلگـــرام https://b2n.ir/z13564
واتـسآپ https://b2n.ir/h44131
✅مرجعنشرآثارشـهدا و دفاعمقدس
😊 خاطره ای شنیدنی از عملیات بیت المقدس
اواخر اردیبهشت ۱۳۶۱
🔹در آخرین روزهای عملیات آزادسازی خرمشهر، طبق طرح مانور، تصمصم گرفته شد نیروهای تیپ ۲۷ بجای جنگ در دروازه های خرمشهر،بسمت شلمچه رفته تا گلوگاه خروجی بطرف بصره را ببندند که در نتیجه نیروهای دشمن محاصره شده در شهر که قصد فرار را داشتند،به تله افتاده و به اسارت درآیند. لذا در تاریکی شب بسمت غرب خرمشهر رفتیم.حرکت بطرف شلمچه تا دمدمای صبح ادامه داشت. هوا داشت روشن میشد که تیمم کرده و نماز صبح را نشسته خواندیم.در این حین،تیربار عراقیها، بچهها را زیر آتش گرفت و عدهای بر زمین افتادند.بحالت درازکش رو بزمین چسبیدیم و گلولهها، وزوزکنان از بالای سرمان میگذشت.هیچ عارضه و جان پناهی وجود نداشت، جز چاله و پستی بلندیهای سی سانتی.کار بسیار سخت شده بود و کسی نمیتوانست در زیر دید و تیر دشمن به سمت زخمیها برود.من هم درحالت خوابیده، احساس کردم تیری بطرفم آمد. وقتی دقت کردم، با کمال تعجب دیدم،شلوارم سوراخ شده بدون آنکه تیر به پایم اصابت کند‼️مرمی فشنگ پاچه شلوار را شکافته و از سوی دیگر خارج شده بود!. . . و تا پایان جنگ، این تنها تیری بود که بمن خورد!
➖راوی: ادمین کانال
📚برگرفته از کتاب: #خاطرات_و_مخاطرات
⚪️ نوشته: مدیر کانال #دفاع_مقدس
دفاع مقدس
😊 خاطره ای شنیدنی از عملیات بیت المقدس اواخر اردیبهشت ۱۳۶۱ 🔹در آخرین روزهای عملیات آزادسازی خرمشهر،
خاطره از عملیات بیت المقدس.pdf
3.36M
📄 نسخه PDF | خاطره #ادمین کانال از عملیات بیتالمقدس (آزادسازی خرمشهر) - اردیبهشت و خرداد ۶۱
📚برگرفته از کتاب: #خاطرات_و_مخاطرات
⚪️ نوشته: مدیر کانال #دفاع_مقدس
┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈
ایتــــا https://b2n.ir/x23438
روبیکا https://b2n.ir/n78716
تلگـــرام https://b2n.ir/z13564
واتـسآپ https://b2n.ir/h44131
✅مرجعنشرآثارشـهدا و دفاعمقدس