4_5908995299799468224.mp3
578.1K
📢 #صوت | سرود انقلابی: "مرگ بر آمریکا"
ا🇺🇸🔥 🇺🇸🔥 🇺🇸🔥
🎤 اجرا توسط: زنده یاد اسفندیار قرهباغی
شاعر: حمید سبزواری
آهنگساز: احمد علی راغب
⏳ دهه شصت
💠 هدیه امام خمینی 🌿
▫️ یکی از رزمندگان لشکر ۸ نجف اشرف نقل میکند که در بعد از عملیات کربلای پنج با حاج احمد کاظمی(فرمانده لشگر) به پشت خط بر میگشتیم. حاج احمد پشت فرمان نشسته بود و با هم صحبت میکردیم.
در بین صحبتها گفت:
🔹 این شعار "مرگ بر آمریکا" که امام به ما هدیه داد، ما را حیات داد و ما را سربلند کرد.
⚪️ سپس حاج احمد سه بار دست خود را به فرمان ماشین زد و گفت: فلانی به هفتاد پشتت (نسل بعد از خودت) بسپار که با پوتین بخوابند چرا که حفظ کردن این سربلندی بسیار سخت است.
🌷 دوران دفاع مقدس
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
14.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 توجیه نقشه عملیات کربلای۴ توسط شهید #احمد_کاظمی
🎞 در این فیلم که اوایل دیماه ۶۵ در گمرک خرمشهر، مقر لشکر۸ نجفاشرف ضبط شده، فرمانده ل به تشریح بخشی از نقشه عملیات در آستانه شروع این نبرد آبی میپردازد.
در این جمع، مسئولان واحدهای مختلف لشکر و کادر فرماندهی گردانهای عملکننده حضور دارند.
دوران جنگ تحمیلی
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
23.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم // غواصان لشکر۸ نجف در عملیات کربلای۴
🎞 در این فیلم که دیماه ۶۵ در آستانه عملیات کربلای۴ در حوالی خرمشهر ضبط شده، در بخش آغازین یکی از آخرین جلسات توجیهی نیروهای غواص خطشکن لشکر۸ ، نشان داده میشود.
▫️ ابتدا مرحوم قاسم شفیعی چند کلمهای صحبت کرده و در ادامه از قاری قرآن دعوت میکند تا آیاتی را تلاوت کند.
در این صحنه، کسی که بلندگو را به سوی جمعیت نگه داشته، حبیبالله ذوالفقاری، مسئول وقت واحد تبلیغات لشکر است.
همزمان با این صحبتها و در خلال قرائت قرآن، دوربین گاهی روی چهره تعدادی از نیروهای غواص حاضر در این جلسه متمرکز میشود.
بعد از بخش قرائت قرآن، شفیعی پیام مکتوب شهید احمد کاظمی فرمانده لشکر را برای نیروها قرائت میکند که در آن، ابتدا چند مطلب اعتقادی و انگیزشی بیان شده و بعد از آن، چند تذکر نظامی و عملیاتی تشریح شده است.
از جمع فرماندهان این نیروها هم تاکنون چهرههایی مانند #عباس _نیلفروشان ، مصطفی نصر و شهیدان محمدعلی خرمیان و شکرالله ابراهیمی شناسایی کردهایم که پشت به دیوار و در یک ردیف نشستهاند.
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
50.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنرانی شهید احمد کاظمی، فرمانده لشگر ۸ نجف، بعد از سقوط فاو
🌿 نصیحت و توصیه به رزمندهها
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
🎥 سخنرانی شهید احمد کاظمی، فرمانده لشگر ۸ نجف، بعد از سقوط فاو 🌿 نصیحت و توصیه به رزمندهها ┄┅☫🇮🇷
👆🎥 سخنرانی شهید احمد کاظمی بعد از سقوط فاو
🎞 در این فیلم که اردیبهشت ۶۷ در مقر لشکر۸ نجف در خرمشهر ضبط شده، شهید کاظمی فرماندۀ لشکر۸ نجفاشرف در جمع رزمندگان این یگان سخنرانی میکند.
فیلم، با شعارهای «فرماندۀ آزاده، آمادهایم آماده» و «جنگ جنگ تا پیروزی» رزمندگان شروع میشود و پس از آن احمد کاظمی به جایگاه آمده و پس از چند لحظه انتظار برای رفع مشکل صوت، صحبتهایش را با چهرهای به نسبت ناراحت و خسته شروع میکند.
در این سخنرانی که در حاشیه مراسمی ویژه گرامیداشت شهدا و با فاصلۀ کوتاهی از بازپسگیری شبهجزیره فاو توسط عراق انجام شده، احمد کاظمی با این مضمون شروع میکند که اصل، جلب رضایت خداوند و انجام وظیفه است و پیروزی و شکست، بخش فرعی تلاشها محسوب میشود.
فرماندۀ لشکر۸ نجف، در قسمتی از سخنانش میگوید: «دنیا برای این شعارها ما و عملهایی که از ما دیده، برنامهریزی و سرمایهگذاری کرده. روی مسائل ما برنامهریزی کرده دنیا. هیچ وقت برای ما یه همچنین تکلیفی را مشخص نکردند! مگه ما چگونه میتوانیم قبول کنیم (که) ما یه عملیات بکنیم، بعدش بیاییم بگوییم خب خداحافظ! همه رفتیم خونه!»
این فرماندۀ دوران دفاعمقدس که تلاش دارد به شکلی از حضور غیر مستمر رزمندگان در جبهه طی این مقطع زمان و بسته شدن دست فرماندهان برای برنامهریزی و اجرای عملیاتهای مختلف انتقاد کند، ادامه میدهد: «ما باید از این وحشت داشته باشیم که فردا، نظامی را نداشته باشیم که ما در جنگمان پیروز بشویم. همهمان که برویم، اون وقت موقعِ حضورِ دشمنان میشه! مگه (شکست دادن) عراق کافیه؟ مگه آمریکا فقط در عراق هست؟! ما باید فکر بکنیم که ما دفاع داریم. ما باید به صورت جدی، دفاع خودمان در مقابل این تشکیلاتی که ما در دنیا راه انداختیم و تضادی که در دنیا به وجود آمده و عدم سازشی که دنیای استکبار در برابر انقلاب ما داره، بایست دفاع قوی داشته باشیم.»
شهید کاظمی، ادامه میدهد: «جمعیتمون باید قوی بشه. حضورمون در جبهه باید مستمر باشه. ما باید نسبت به تقویت همیشگی جبههمون و ادامۀ مبارزاتمون، برنامهریزی بکنیم و این برنامهریزی در (حد و اندازۀ) یکطرف و یکنفر، اصلاً امکانپذیر نیست. ما اگه اسلام را قبول کردهایم، راه خدا را قبول کردهایم، باید سختیها را دَرَش غرق بشویم.»
فرماندۀ لشکر۸ به پایین بودن مجموع آمار رزمندگان نسبت به جمعیت کشور اشاره کرده و اظهار میکند: «الآن به این نتیجه رسیدهایم، با این جمعیتی که پشتِ سرِ جنگه، باید بگذرند یک عده از زندگی. ما باید بدون محدودیت برنامهریزی بکنیم. همه باید بیاند پشتِ سرِ جنگ.»
کاظمی با تشریح برخی دستاوردهای ایران و این یگان در عملیات والفجر۱۰ که اسفند ۶۶ در حوالی شهر حلبچه عراق صورت گرفت، به آسیبشناسی یکی از دلایل ضعف خطوط دفاعی ایران در این مقطع زمانی و از دست رفتن نقاطی مانند شبهجزیره فاو میپردازد.
این فرمانده نزدیک به این مضمون میگوید که یکی از ضعفهای فعلی ما، عدم امکان استفادۀ موثر از سلاحهای مختلف به دلیل کمبود نیروی تخصصی آموزشدیده است به طوریکه اگر به عنوان مثال در خط پدافندی لشکر در فاو، نیروی تخصصی زرهی کافی وجود داشت و از تانکهای موجود، بهترین استفاده میشد، این شبهجزیره به این راحتی سقوط نمیکرد و تلفات قابل توجهی به دشمن وارد میشد.
شهید کاظمی در قسمت پایانی صحبتهایش، از نیروها درخواست میکند رویۀ خود را تغییر داده و در دورههای آموزشی سلاحهای تخصصی مانند توپخانه و تانک، بیشتر و جدیتر شرکت کنند.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
عراق، در اواخر فروردین ۶۷ طی حملهای سنگین، شبهجزیره فاو را پس گرفت و در خرداد همان سال، محدودۀ شلمچه که ایران در کربلای۵ تصرف کرده بود را اشغال کرد و در اوایل تیر، جزایر مجنون را که اسفند ۱۳۶۲ در جریان عملیات خیبر از دست داده بود، از تصرف ایران خارج کرد.
این مجموعه اقدامات، در کنار برخی عوامل دیگر در نهایت منجر به پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران و پایان جنگ در تیرماه ۶۷ شد.
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🌿۱۱دی ماه ۱۳۴۵ - سالروز ولادت شهید سیدمجتبی علمدار
🌼۱۱دی ماه ۱۳۶۴ سالروز مجروحیت و جانبازی شهید سیدمجتبی علمدار
🌷۱۱دی ماه ۱۳۷۵ سالروز شهادت سیدمجتبی علمدار
ا▫️▪️▫️▪️▫️
🍀🌺 شهيد #سید_مجتبی_علمدار
🔺 بسیجی هفده سالهای که در سال۶۲ به کردستان رفت. سپس در عملیات کربلای۱ شرکت کرد و بعد از آن به گردان خطشکنِ مُسلمبنعقیل (لشکر۲۵ کربلا) رفت و تا پایان جنگ در آنجا ماند.
🔹 در سال ۶۶ ، فرمانده گروهان سلمان شد و در عملیات والفجر۱۰، در سهراهی خُرمال،سید صادق، دوجیله در منطقه کردستان عراق رشادتهای فراوانی را از خود نشان داد و در رویارویی با دشمن، به شدت از ناحیه پَهلو مجروح شد، درست مثل مادرش، حضرت زهرا(س)،
🔸 این سید بزرگوار، مدّاحِ اهل بیت بود و بعد از جنگ، با نفس گرم خود، همواره نام شهدا را زمزمه میکرد. دوری آنها، سخت آزردهاش میساخت و در آرزوی وصال آن راهیافتگان به سر میبرد.
🌸🌼🌿 ... تا اینکه در سال ۷۵ به علّت عوارض ناشی از مجروحیت شیمیایی، به همرزمان شهیدش پیوست.
دفاع مقدس
🌿 زندگی نامه شهید سیدمجتبی علمدار
🌷در سحرگاه 11 دی 1345، درست در لحظاتی که مؤذن، آوای دلنشین اذان صبح را سر داده بود، کودکی چشم به جهان گشود که نامش را «مجتبی» نهادند. نورسیدهای از تبار سادات که تولدش، بارقهای از امید را در دل «سیدرمضان و نوذر» به وجود آورده بود. پدر و مادری که در سیمای دلبندشان، آیندهای درخشان را میدیدند
🔹سیدرمضان با درآمدی متوسط، همواره دغدغه آن را داشت که فرزندانش تعالیم اسلامی را به درستی بیاموزند و بدان عمل کنند.
سیدمجتبی، تحصیلات ابتدائی را در دبستان «شهید عبدالحکیم قرهجه»، دوران راهنمائی را در مدرسه «شهید دانش» و مقطع #متوسطه را در هنرستان «شهید خیریمقدم» فعلی ساری سپری کرد. اگرچه تحصیلاتش به دلیل پیروی از فرمان پیر #جماران و انجام تکالیف الهی ناتمام ماند، امّا بعد از سالهای جنگ، ادامه تحصیل داد.
🔹او در سال 1362 همراه چند تن از دوستانش، دوران آموزش نظامی را در پادگان منجیل پشت سر گذاشت و بعد از آن به منطقه کردستان اعزام شد. حضور او در کردستان با اتمام عملیات والفجر 4 مصادف بود؛ اما بعد از عملیات، به همراه دیگر رزمندگان، در پایگاه «ساوجی» منطقه پنجوین عراق مستقر شد.
🔹او در سال 1363، به منطقه #علمیاتی جنوب عزیمت کرد و در گردان امام حسین(ع) لشکر 25 کربلا، بهعنوان تیربارچی استقرار پیدا کرد.
این رزمنده سرافراز، از نقشآفرینان عملیات پیروزمندانه کربلای 1 نیز بود. او بعد از این عملیات، وارد گردان مسلمبن عقیل شد و تا پایان جنگ نیز، در آن باقی ماند.
نخستین عملیاتی که سید همراه این گردان انجام داد، عملیات کربلای 5 بود. گردان مسلم پیش از این عملیات، در منطقه صیداویه در آبادان مستقر شد. اینجا بود که مجتبی، همراه سایر رزمندگان، در کنار نخلهای استوار جنوب، نجواهای عاشقانه خود را در سوگ اهل بیت(ع) سر داد.
🔹او در عملیات کربلای 8، از ناحیه کتف راست مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و با همان وضعیت، تا پایان عملیات حضور داشت. اگرچه این ترکش، هرگز از بدن سیدمجتبی خارج نشد و او آن را بهعنوان درّی در صدف وجود خویش نگهداری میکرد.
این بسیجی خستگیناپذیر که در آغاز سال 1366 جامه پاسداری را به تن کرده بود، اواخر فروردین همینسال(1366)، همراه #گردان مسلم، در عملیات کربلای 10 شرکت کرد. ارتفاعات ماووت، هنوز خاطره پایداریها و جوانمردیهای او را به خاطر دارد.
🔹او در مرداد 1366، به #فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلم منصوب شد و در اسفند همین سال(1366)، به همراه سایر نیروهای این #گردان، جهت شرکت در عملیاتی عازم غرب کشور شد. مأموریت گروهان سلمان، آزادسازی سهراهی خُرمال، سیّدصادق و دوجیله و پاسگاه مستقر در آن بود که با موفقیت کامل انجام شد.
🔹روح عاشق سیدمجتبی و اشتیاق زایدالوصفش به کربلای ایران، بار دیگر او را به جبهههای نبرد کشانید. بهگونهای که تا مدتی پس از پذیرش قطعنامه 598 نیز، سراغ او را میبایست از نخلستانهای آبادان میگرفتند.
او در زمستان سال 1369 مأموریت خود را در جنوب پایان داد و سپس فعالیت کاریاش را در واحد عملیات، و در ادامه، در واحد تربیت بدنی لشکر 25 کربلا از سر گرفت.
مجتبی در همین سال(1369)، با بانویی از سُلاله رسول اکرم، به نام «سیده فاطمه موسوی» ازدواج کرد که ثمره آنها «سیده زهرا» است.
سیدمجتبی که ترکش و تاولهای شیمیایی را از سالهای خون و آتش، در جسمش به یادگار داشت، سرانجام در شامگاه 11 دی 1375 به دعوت حق لبیک گفت و به خیل یاران شهیدش پیوست. پیکر مطهر این شهید بزرگوار، بعد از وداع و تشییع در ساری، در گلزار شهدای «مُلامجدالدین» این شهر تا همیشه آرام گرفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | مولودی خوانی شهید "سید مجتبی علمدار" در سالروز میلاد مسعود امیرالمؤمنین حضرت امام علی (علیهالسلام)
🌿 اخلاص سید بود که جواب داد....
🌷رفتم هیئت رهروان امام (ره) تا بلکه.... مجلس خیلی با حال و با صفایی بود. اما آنچه میخواستم نشد! بعد از مراسم رفتم جلو و مداح هیئت را پیدا کردم. میگفتند نامش سید مجتبی علمدار است. گفتم: «آقا سید من یه سئوال دارم.» جلوتر آمد. گفتم: «من هر هیئتی که میروم، وقتی روضه میخوانند و مداحی میکنند، اصلاً گریه ام نمیگیرد. چه کار کنم؟!»
🌷سید نگاهی به من کرد و گفت: «در این مراسم هم که من خواندم باز گریه ات نگرفت؟» گفتم: « نه! اصلاً گریه ام نگرفت.» رفت توی فکر. بعد با لحن خاصی گفت: «میدونی چیه!؟ من گناهانم زیاده. من آلودهام. برای همین وقتی میخوانم اشک شما جاری نمیشود. سید این حرف را خیلی جدی گفت و رفت.»
🌷من تعجب کردم. تا آن لحظه با هر یک از بزرگان که صحبت کرده بودم و همین سئوال را از آنها پرسیدم، به من میگفتند: «شما گناهانت زیاد است. شما آلودهای برو از گناهان توبه کن. آن وقت گریه ات میگیرد!.» البته من میدانستم مشکل از خودم است، اما شک نداشتم که این کلام آقا سید، اخلاص و درون پاک او را میرساند. از آن وقت مرتب به هیئت رهروان میرفتم، خداوند نیز به من لطف کرد و موقع مداحی سید اشک من جاری بود....
🌹خاطره ای به یاد فرمانده، جانباز شهید سیدمجتبی علمدار