eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
10.5هزار ویدیو
854 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
❤️انتشار بمناسبت سالگرد شهادت شهید دوران ‌‌🌹شهید دوران، حقیقتی شبیه افسانه‌ها ‌ ♦️رهبر انقلاب اسلا
روز ۳۰ تیر سالروز حماسه سازی شهید عباس دوران در بغداد است، روزی که او به همراه دیگر شیرمرد جاودانه آسمان ایران، والا مقام محمود اسکندری به قلب بغداد زده و با عبور از سد پدافند سنگین پایتخت عراق این شهر را بمباران کردند تا صدام معدوم نتواند میزبان نشست سران کشورهای غیر متعهد باشد. نام و یاد این بزرگمرد ایران، اسطوره جاوید وطن تا همیشه برقرار باد و دوران‌ها در دوران ما از خاک گلگون وطن شکوفه دهند و پا جای پای این بزرگان تاریخ ساز بگذارند.
روی این تخت رنگ و رو رفته پدرم بردباری بود پدرِ مـَردِ من به تنهایی ادبیات پایداری بود ....
۱۳۶۷ حاج سعید تراب فرمانده گردان امام حسن(ع)
دفاع مقدس
#یکم_مرداد_۱۳۶۷ #شهادت حاج سعید تراب فرمانده گردان امام حسن(ع) #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
به یاد علمدار یک دست گردان امام‌حسن (ع) سهمیه‌ی حاج سعید از عملیات الی بیت المقدس ،دست راستی بود که از پیکر افتاد.. در جبهه شاخص شناسایی حاج سعید آستین خالیش بود و در عملیات‌هـا همه حیران بودند که این رزمنده تک‌دست چگونه با تیربار و آرپی‌ جی به دشمن حمله می‌کند!! مگر با یک دست و آن هم دست چپ می‌توان قلب دشمن را نشانه رفت .... 🌷شهید حاج سعید تراب🌷 فرمانده گردان امام‌حسن(ع) لشکر۱۰ سیدالشهداء شهادت: ۱۳۶۷/۵/۱ ،جاده اهواز_خرمشهر
جنازه بی سرشو پیدا کردن ‏تو جیبش یه کاغذ پیدا کردن که نوشته بود، بـی سـر و سـامان تـوام یاحسیـن… پ ن: شهید عزیز ❤️میفرمود، ما روزی به دست می‌آییم که ⁧ ⁩ بشیم…
🌼شهردار ارومیه ✍️اوایل انقلاب بود، گرگ و میش سحر برای خرید از خانه خود بیرون آمدم. چشمم به رفتگـر محله افتاد که مثـل همیشه در حال کار بود ، دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده. نزدیک تر رفتم ، او همیشگی محله ی ما نبود کنجکاو شـدم ، سلام کـردم و متوجه شدم رفتگر امروز ما آقا مهدی باکری است! آقا مهـدی ، شمـا اینجا چه کار می کنید؟ اما آقا مهـدی علاقه‌ ای به جواب دادن نداشت. ادامـه دادم ، آقا مهدی شما شهرداری، رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شمـا رو چه بـه این کار؟ جارو رو بدین به مـن ، شما آخه چرا! خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیرزبون آقا مهدی رو کشیدم. گفت زن رفتگر، مریض شده بود ؛ بهش مرخصی نمی دادن مـی‌ گفتند اگـه شمـا بـروی ، نفر جایگزین نداریم ؛ رفتـه بود پیش آقا مهـدی ، بـهش مرخصی داده بـود و خودش اومده بود جاش اشک تو چشام حلقه زد هرچی اصرار کردم آقا مهدی جارو رو بهم نداد ؛ از مـن خواهش کرد کـه سریع تر از آنجا بروم تا دیگران متوجه نشوند، رفتگر آن روز محله ما ، شهردار ارومیه بود!
رتبه‌اول‌کنکور‌سال۶۴بود و دانشجــوی پـــزشڪی دانــشگاه شهـیدبهشــتــی آخریـن‌دسـت‌نوشته‌اش‌این‌بود: صفایی‌ندارد‌ارسطوشدن‌خوشا پــرڪشیدن پــرســتـو شــدن...
دفاع مقدس
روز ۳۰ تیر سالروز حماسه سازی شهید عباس دوران در بغداد است، روزی که او به همراه دیگر شیرمرد جاودانه آ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️تنها فیلم موجود از قهرمان وطن شهید عباس دوران،قهرمان وطن شهید بزرگوار عباس دوران به همراه دیگر قهرمان وطن شهید علیرضا یاسینی و دیگر بزرگان در اتاق برییفینگ قبل انجام عملیات درون عمق خاک عراق این عقابهای ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو می‌روی و باز سفر می‌کنی از مُلک دو چشمم من تا به قیامت نگران غم چشمان تو هستم....
🌼 ما هم سربازیم! ✍️ در عملیات مسلم بن عقیل دچار خونریزی معده شد و مدام خون بالا می‌آورد. به‌ناچار منطقه‌ی نظامی را ترک کرد و چند نفر همراه با او به بیمارستان اسلام‌آباد غرب رفتیم. جلوی در بیمارستان به‌دلیل ازدیاد بیماران و مراجعان ما را راه نمی‌دادند. یکی از همراهان به دهانش آمد که سردار را معرفی کند و با تشر به مسؤولی که راه‌مان نمی‌داد بگوید می‌دانید چه کسی را در این بحبوحه جنگ جلوی در بیمارستان معطل کرده‌اید... که همت جلوی او را گرفت و به آن مسؤولی که جلوی ما را گرفته بود، گفت: ما هم سربازیم برادر. از منطقه آمدیم. مثل همه‌ی بیمارها. ببین جایی برایمان پیدا می‌شود؟ بعد از چند ساعت معطلی، بالاخره تختی در بخش عمومی اورژانس بیمارستان به همت دادند. وضعیت از نظر اصول نظامی اصلا مساعد نبود. بیم ترور شدن حاج همت را داشتیم. ایشان از ما می‌خواست او را روی تخت بیمارستان در اورژانس عمومی کنار ده‌ها بیمار دیگر رها کنیم و برویم. هر چه کردیم نتوانستیم ایشان را قانع کنیم که خود را به مسؤولان بیمارستان معرفی کند و از آن‌ها بخواهد یک اتاق خصوصی در اختیارش بگذارند. هر بار که این درخواست را تکرار می‌کردیم شهید همت می‌گفت: ما هم سربازیم. 👤 راوی: امیر رزاق‌زاده؛ از همراهان و هم‌رزمان شهید همت @DefaeMoqaddas ✅ کانال: دفاع مقدس
🔰حاج قاسم سلیمانی: جمعی که در آن احمد بود، یک صفای دیگری داشت، مجلسی که در آن احمد بود، یک رونق دیگری داشت. وقتی جلسه ای برای ما بچه های جنگ می گرفت، اولین موضوعی که به همه تذکر می داد، این جلسه برای خداست و بعد پیرامون آن حرف می‌زد. لذا نقش احمد در ما، خیلی نقش مهم و برجسته ای بود. 📎 به مناسبت سالروز تولد سردار شهید حاج احمد کاظمی🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔔 سخنرانی شهید حسن باقری برای اولین بار منتشر شد 🚨 تاریخ سند صوتی : عملیات رمضان ۱۳۶۱/۴/۲۸ . 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
📊 🗓 ۱ مرداد ۱۳۶۷ عملیات لبیک یا خمینی (ره)
دوست امام زمان عج 🌿ابراهیم را دیدم ؛ خیلی ناراحت بود ؛ پرسیدم چیزی شده ؟ گفت: دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسایی؛ هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن ماشا الله عزیزی رفت روی مین و شهید شد. عراقی ها تیر اندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم. 🌹تازه فهمیدم ابراهیم نگران بازگرداندن همرزمش بوده... هوا که تاریک شد و ابراهیم حرکت کرد ... و نیمه های شب برگشت ؛ آنهم خوشحال و سرحال ...! مرتب داد میزد امدادگر ؛ امدادگر ... سریع بیا، ماشاالله زنده است! 🌿بچه ها خوشحال شدند ... مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب... ولی ابراهیم گوشه ای نشست و رفت توی فکر ... رفتم پیش ابراهیم گفتم چرا توی فکری؟ با مکث گفت ماشالله وسط میدان مین افتاد؛ آنهم نزدیک سنگر عراقی ها. اما وقتی رفتم انجا نبود، کمی عقب تر پیدایش کردم و در مکانی امن!! 🌹بعد ها ماشاالله ماجرا را اینگونه توضیح داد: خون زیادی از من رفته بود و بی حس بودم. عراقی ها هم مطمئن بودند زنده نیستم. حال عجیبی داشتم، زیر لب فقط می گفتم: یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی 🌿هوا تاریک شده بود؛ جوانی خوش سیماو نورانی بالای سرم آمد. چشمانم را به سختی باز کردم. مرا به آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد ... و مرا به نقطه ای امن رساند. من دردی احساس نمیکردم. 🌹آن آقا کلی با من صحبت کرد؛بعد فرمودند کسی میآید و شما را نجات می دهد. او دوست ماست! 🌿لحظاتی بعد ابراهیم آمد. با همان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم. آن جمال نورانی ابراهیم را دوست خودش معرفت کرد ؛خوشابه حالش. ✅کتاب سلام بر ابراهیم۱
🌷بنده در ۱۵ سالگی درحالی‌که می‌توانستم در کنار پدر و مادرم باشم، عازم جبهه شدم؛ رزمنده بسیجی بودم؛ اول فروردین ۶۷ یعنی یک ساعت و نیم از تحویل سال نو گذشته بود؛ در منطقه مریوان سه شبانه روز جنگیدم؛ سپس از شدت خستگی به پایگاه عراقی‌ها رفتم و خوابیدم؛ در مدتی که من خواب بودم، پایگاه عراقی‌ها از دست ما رفت؛ یک موقع از خواب بیدار شدم و دیدم یکی از پشت، گردنم گرفته و بلندم کرده است؛ او را که نگاه کردم خیلی ترسیدم؛ از نیروهای گارد ریاست‌ جمهوری صدام بود و مانند هیولا؛ یک لگد به کمرم زد و هنوزم جای آن محل ضربه درد می‌کند. 🌷صدامی‌ها مرا تا گردن زیر خاک کردند؛ آن روز باران هم می‌بارید و ۴ ساعت اسیر گِل بودم؛ صدامی‌ها مشروب می‌خوردند و سر مرا نشانه می‌گرفتند و می‌خندید؛ خدا خواست بچه‌های ما که از آن طرف شکست خورده بودند، صحنه را دیدند و صدامی‌ها را زدند؛ بچه‌ها مرا از زیر گِل بیرون کشیدند؛ رزمنده‌ای آذری‌زبان مرا روی دوشش گرفته بود تا از منطقه خارج کند؛ آن موقع در پایگاه عراقی‌ها درگیری شد و او در همان‌جا به شهادت رسید. بعد از درگیری، من هم داخل دره‌ای عمیق افتادم و بعد از مدتی مرا از آن‌جا بیرون آورده بودند که در ابتدا مانند جنازه بودم که بعد از مدتی درمان، توانستیم روی پا بایستم. راوی: جانباز اعصاب و روان رضا اکبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 استوری | حاج قاسم سلیمانی: امروز اگر میخواهیم جامعه توجه کند به حقیقت وضع خودش، باید در آن جامعه یاد شهید زنده بماند...
💠 تبادل 👇👇👇
هدایت شده از پایداری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جمال جعفر ابراهیمی مشهور به ابومهدی المهندس رهبر شبه‌نظامیان کتائب حزب‌الله و از فرماندهان میدانی حشد شعبی بود که در حمله ۲۰۲۰ در فرودگاه بین‌المللی بغداد به همراه حاج قاسم سلیمانی شهید شد. 🆔 @shahid_qasem_soleimani ✅ کانال "شهید حاج قاسم سلیمانی"
❌❌ دیدن عکس فوق برای تمامی مسئولین واجب است! 🌷تازه رسیده بودم به قرارگاه. همانطور که داشتم می‌رفتم صحنه ای عجیب دیدم. در آن هوای گرم و در آن موقع از ظهر که تمامی نیروها از شدت گرما داخل سنگر بودند، حاج احمد کنار تانکر آب نشسته بود و با عشق، ظرف های نهار بچه های قرارگاه را می‌شست. گفتم شاید حاج احمد نباشد؛ اما وقتی جلوتر رفتم دیدم خود اوست. 🌷آدمی مثل حاج احمد با آن همه برو بیا، فرمانده تیپ ۲۷ محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و مسئول قرارگاه تاکتیکی، بیاید و کنار تانکر آب، بشقاب های نیروهایش را بشوید!؟ فوری دوربینم را آماده کردم و خیلی سریع، قبل از اینکه متوجه شود، از او در آن حالت عکس گرفتم. 🌹خاطره ای به یاد سردار جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان
معشوقه ما یکسره مشغول نمـاز است عشـق است خدایی که خدا داشته باشد 🌷شهید محمود کاوه🌷
همزمان باپیروزی نهضت اسلامی،ده‌ها گروه سیاسی یک شبه و با هدف سهم‌خواهی از انقلاب،اعلام موجودیت کرده وآزادانه به‌تبلیغ‌افکارو آراء خودمی‌پرداختند.آنها ازتوده مردم جدا بوده ونقشی درپیروزی انقلاب‌نداشتند