دفاع مقدس
#کلیپ | شهید مرتضی خانجانی فرمانده دلیر گردان کمیل
وصیتنامه شهید مرتضی خانجانی فرمانده گردان کمیل _ لشگر ۲۷
هم اکنون که این قلم سیاه را به دست گرفته و روی برگه سفید و بیآب و رنگ مینویسم شب چهارشنبه ۶۷/۴/۲۸ میباشد... غم و اندوه، هجر یاران، مظلومیت حزبالله و امام، سقوط افکار چندین و چند ساله بسیجیان، نشسته بر بال ملائک، آن عارفان الهی و سالکان طریقت و عشق، همه و همه درودهای بیدرمان ساعتها و لحظههای روزهای تلخ ترک جبهه است که در واقع باید گفت روزهای سخت بدرود گفتن ارزشهای نهفته در جبهه و جنگ... احساس میکنم که هنوز هم وصل به توفیق شهادت ممکن است. در این لحظات با تمام وجود از خداوند طلب شهادت مینمایم؛ چراکه به خداوندی خدا اگر تاب و تحمل فراق را ندارم... محبوبا اگر مرا از این فیض عظیم محروم گردانی چگونه به عدالت شک نکنم. خدایا گفتههایم نزدیک به کفر گشته اما تو میدانی و خود میدانم که جز تو را طلب نمیکنم. دوستان و رفقای عزیزان همسنگر که این وصیتنامه را قرائت مینمایید شما را توصیه مینمایم به حمایت و پیروی از پیر جماران، او را دریابید نگذارید تاریخ تکرار شود. . . اما شما ای عزیزان هوشیار باشید و صحنههای سوختن به دور شمع ولایت را تکرار کنید و بدانید اگر برای خدا جنگیدهاید هم اکنون نیز باید برای خدا تحمل کنید و پیرو پیر جماران شوید و بدانید که اگر به آن نتیجه مطلوب در جنگ نرسیم نباید از حفظ انقلاب غافل باشیم. . . پدر و مادر عزیزم، همسرم، خواهر و برادرانم و فرزندم هوشیار باشید شیطان وسوسهها دارد. دشمنان و منافقان و راحتطلبان زخم زبانها میزنند. تحمل کنید همچون زینب(س) علی(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و زینالعابدین(ع) و سالار شهیدان کربلا(ع). در آخر از تمام کسانی که از بنده رنجشی داشتهاند طلب عفو مینمایم و از کلیه کسانی که ادعای دوستی با من را دارند تقاضامندم خانواده شهدا را فراموش نکنید.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
مرتضی خانجانی
پادگان دو کوهه
اندیمشک ساعت ۹/۳۰ شب ۶۷/۴/۲۸
دفاع مقدس
شهید مرتضی خانجانی
دوران #دفاع_مقدس
📷 از چپ:
شهید مرتضی خانجانی
فرمانده گردان کمیل
حاج رضا کریمی
معاون گردان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 کلیپ | اعلام مراسم هیات رزمندگان گردان کمیل (مرداد ۹۸)
دفاع مقدس
📷 از چپ: شهید مرتضی خانجانی سمت راست: حاج احمد بویانی در کنار سردار حاج محمد کوثری ، فرمانده لش
📷 از چپ:
۱.شهید محسن حاج قربان
۲.شهید حمید سربی
۳.جانباز سرفراز حاج احمد بویانی
۴.حاج محمد رضا طاهری
گردان حمزه
۱۳۶۴ قبل از عملیات والفجر ۸
لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
دفاع مقدس
📷 از چپ: ۱.شهید محسن حاج قربان ۲.شهید حمید سربی ۳.جانباز سرفراز حاج احمد بویانی ۴.حاج محمد رضا طاهر
حاج احمد بویانی
از فرماندهان گردان کمیل
وقتی خائنانه و به عمد، بی سرو صدا این فرمایش مهم حضرت امام خمینی (ره) را از سربرگهای بنیاد شهید حذف کردند و کسی صدایش درنیامد، هر چه خواستند و توانستند، بر خانواده شهدا و ایثارگران ظلم کردند! رئیس جدید بنیاد شهید، اگر واقعا غیرت دارد، این فرمایش امام را مجددا بر سربرگهای بنیاد قرار دهد و به آن عمل کند!
دفاع مقدس
شهید بزرگوار محمد بروجردی
"من شاگرد بروجردی هستم"
بخشی از سخنان حاج همت
درباره شهید محمد بروجردی :
(تعبیرات عجیب و مهم حاج همت
درباره شهید بروجردی را با دقت مطالعه کنید
تا حداقل کمی ارزش و مقام این اسطوره گمنام را درک کنید)
« حقیقتش را بخواهید به اعتقاد بنده
منجی کردستان از چنگال مزدوران رژیم بعث
اعم از کومله، دمکرات و رزگاری
شهید محمد بروجردی است
او نقش عظیمی در ایجاد
و حفظ امنیت کل این منطقه داشت
و به واقع، حق بزرگی به گردن
مردم منطقه کردستان دارد
اوایل سال ۱۳۵۹ بود
که من با این شهید بزرگوار در پاوه آشنا شدم
جریان آشنایی ما از این قرار بود
که در ۲۸ اردیبهشت سال ۵۹
طی عملیاتی به فرماندهی
سردار شهیدمان ناصر کاظمی
فرمانده وقت سپاه پاوه
باینگان فتح شد
حدود یک هفته بعد از این ماجرا بود
که شهید بروجردی به باینگان آمد
دست بر قضا ورود ایشان به مقر باینگان
مصادف شد با حمله عناصر مسلح ضد انقلاب به این مقر
پس از چند ساعت درگیری سنگین
بالاخره موفق شدیم حلقه محاصره را
که دشمن اطراف بروجردی و بچه هایشان بسته بود
بشکنیم و ضد انقلاب را عقب برانیم
متعاقب فرار ذلت بار دشمن
بلافاصله وارد مقر شدیم
جو داخل آنجا
علی الخصوص از لحاظ روحیه نیروها
فوق العاده آشفته و عصبی به نظر می رسید
رفتیم به سمت اتاقی که شهید بروجردی
در آن مشغول توجیه تعدادی از بر و بچه های سپاه بود
هیچ وقت این اولین دیدارمان را فراموش نمی کنم
وقتی در اتاق باز شد و به او سلام کردیم
با وجود اینکه بیش از هشت ساعت محاصره
و درگیری سنگین را از سر گذارنده بود
به رویمان می خندید
آن روز در چهره این مرد روحانی
و این مرد بزرگ کردستان
چنان تبسم عجیبی دیدم
که برای اولین بار در زندگی ام
احساس کردم با مردی آشنا می شوم
که در همه زمینه های روحی و اخلاقی با دیگران تفاوت دارد
اصلا همین سر زندگی و لبخند با طراوت
یکی از ویژگی های خاص این مرد بزرگ بود
از آن به بعد
یعنی تا آغاز عملیات فتح المبین (بهار ۶۱)
در کنار این شهید بزرگوار بودم
و افتخار شاگردی این آقا، این میرزا
و این معلم کبیر را داشتم »
به روایت همت
ص ۵۵ ، ۵۴
سلام و صلوات هدیه به معجزه نهضت روح اللّه
شهید محمد بروجردی و شهید حاج همت
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین
"دیده بان عشق"
"✍️اگر گلوله هایمان تمام شد و شمشیرهایمان شکست، مشت هایمام که سالم است، سینه هامان که ستبر است، قلب هایمان که پر خون است، آنقدر خون می دهیم تا خصم کافر در خون ما غرق شود"
سالروز شهادت فرمانده دلاور
واحد دیده بانی توپخانه لشکر ۲۷
مبتکر و خلاق و مصمّم
از شهدای اهل قلم
شهید جعفر نجفی آشتیانی
شهادت: ۲۹ آبان ۱۳۶۲
ارتفاعات کانی مانگا، عملیات والفجر۴
دفاع مقدس
"دیده بان عشق" "✍️اگر گلوله هایمان تمام شد و شمشیرهایمان شکست، مشت هایمام که سالم است، سینه هامان
✍️ای برادران سفارش من در فراگیری و درک علم و حکمت و اعجاز قرآن است و سخن علی (ع) و امامان (ع) و اکنون که هر لحظه مرگ را احساس میکنم، فقط و فقط درد و رنجم از عدم عبودیت خالص است، از نیاموختنهاست، از عبرت نگرفتنهاست، از تنبلی و سستی کردنها و وقت گذرانی کردنهای خودم است که شما را نسبت به آن هشدار میدهم.
هرچه بتوانی خود را از این دنیا بالا بکشی و اوج بگیری و راه رشد و کمال پیشه کنی، زندگی و زیستی زیباتر، بزرگتر و شیرینتر خواهی داشت و هم مردنی عظیمتر و شیرینتر.
توصیه و سفارش من سخن خداوند سبحان است که در اسلام، انسان موجودی امانتدار خدا و برگیرنده امانتی است که خدا بر زمین و کوهها عرضه کرد و نپذیرفتند، امانت را انسان قبول کرد، یعنی مسئولیت را پذیرفت، که امانت همان مسئولیت است و انسان به خاطر انسان نیست.."
برشی از وصیت نامه
سردار شهید جعفر نجفی آشتیانی
شهادت: آبان ۱۳۶۲ عملیات والفجر ۴
دفاع مقدس
"دیده بان عشق" "✍️اگر گلوله هایمان تمام شد و شمشیرهایمان شکست، مشت هایمام که سالم است، سینه هامان
🌷 شهادت:
۱۳۶۲/۸/۲۸ روزهای آخر عملیات والفجر ۴ دشمن مایوس از پس گرفتن مناطق وسیعی که از دست داده بود خط پدافندیش را تشکیل می داد. جعفر به اتفاق حاج عباس ورامینی رئیس ستاد لشکر ۲۷ به ارتفاعات کانی مانگا رفتند تا وضعیت تردد و حرکات دشمن را از دیدگاه بررسی و کنترل کنند. ساعت یازده شب یک گلوله خمپاره به دیدگاه اصابت نمود، حاج عباس را شهید کرد و جعفر را مجروح و بی هوش.
او را بردند بیمارستان صحرایی. سحرگاه روز بعد همان ساعات راز و نیاز هر شب او با پرودگارش،
به سوی جایگاه ابدی شتافت و روح پر جوش و خروشش آرامش ابدی یافت
🔰 امام خامنه ای؛
افتخار خودِ من این است که یک بسیجی باشم...
سعی کردهام اینجوری عمل کنم.
سال آخر ریاست جمهوری -دو، سه ماه مانده بود به آخر ریاست جمهوری من- در یکی از دانشگاهها برای یک جمع دانشجو صحبت می کردم و به سؤالات پاسخ می دادم.
یکی از سؤالات این بود که شما بعد از ریاست جمهوری قصد دارید چه کار کنید و شغلتان چه باشد؟
گفتم: اگر امام به من بگوید برو بشو رئیس عقیدتی سیاسی فلان پاسگاهِ مرزىِ منتهاالیه جنوب شرقی کشور، من با افتخار می روم آنجا و مشغول خدمت می شوم!
اگر این کار از من برمیآید و این کار را از من می خواهند، من حاضرم و به آنجا می روم...
این را از باب اینکه شما فرزندان من هستید، به شما دارم می گویم.
صحبت پدرفرزندی است...
نمی خواهم راجع به خودم صحبت بکنم. هر جا و در هر زمانی به شما نیاز هست، آنجا حاضر باشید.
این می شود بسیجی، بسیج یعنی این. ۸۶/۲/۳۱
🔴 به بهانه اکران فیلم منصور؛ ابهاماتی که باید رفع شود...
🔹سال ٩٣ تا ٩۶ درگیر تولید مستند معمایc130 بودم و حرف های زیادی از سقوط مشکوک هواپیماهای نظامی بعد از انقلاب شنیدم؛ سال ٩۶ که مستند تمام شد و منتشر شد چند نفر به من پیشنهاد ساخت مستند شهید ستاری و شهید کاظمی را هم دادند و گفتند سقوط آن دو هواپیما را هم پیگیری کن. قبول نکردم..
🔸دلایل خاصی هم برایش داشتم اما اصل ماجرای سقوط این دو هواپیما چه بود؟ دی ماه ۱۳۷۳، هواپیمای حامل فرماندهان نیرو هوایی ارتش در نزدیکی فرودگاه اصفهان ناگهان سقوط میکند؛ در این پرواز تیمسار ستاری فرمانده نیرو هوایی، سرتیپ اردستانی معاون عملیات نیروی هوایی خلبان یاسینی معاون هماهنگکننده و رئیس ستاد نیروی هوایی ارتش و چندین نفر دیگر از اعضای نیرو هوایی شهید میشوند...
🔹هواپیمای آنها بالافاصله پس از بلند شدن از فرودگاه اصفهان با بروز مشکل نامشخص مواجه میشود و در آخرین تماس با برج مراقبت اعلام میکنند که در حال بازگشت به سمت فرودگاهاند؛ ناگهان تماس آنها قطع می شود و در فاصله ۶۴ کیلومتری فرودگاه در جاده نایین-یزد سقوط میکنند و تمام سرنشینان آن شهید میشوند....
➕برخی منابع و شایعات خبر از لغو شدن ماموریت پروازی آنها در آخرین لحظات قبل از پرواز به تهران میدهند که هرگز این خبر به آنها نمیرسد!!
🔸اتفاقات روز سقوط هواپیما با ابهامات بسیاری همراه میشود که هیچگاه هم ابهام زدایی نمی شود؛ بعد از سقوط هواپیمای فرماندهان ارتش و سپاه در مهر ۶٠ قرار بود هیچ پروازی با حضور پر تعداد فرماندهان انجام نشود اما باز نقض شد و دلیل آن هم مشخص نشد...
🔹بعدها شنیدم به دلیل اینکه فرزند شهید ستاری به برخی از مسئولین کشور در این سقوط مشکوک بوده است از رهبری میخواهد تا ماجرا درست بازخوانی شود و رهبری هم اجازه میدهند آقای ستاری در جریان رمزگشایی از جعبه سیاه هواپیما قرار بگیرد و حتی به همراه تیم بررسی سانحه، سفری به روسیه داشته باشد..
🔸صحت و سقم این ماجرا با ایشان و من نظری ندارم؛ اما یازده سال بعد در سال ٨۴ باز همین ماجرا تکرار می شود و این بار شهید کاظمی فرمانده نیروی زمینی سپاه و جمعی دیگر از فرماندهان سپاه در سفر به شمالغرب کشور دچار سانحه می شوند و بدون دلیل مشخص هواپیمای آن ها هم سقوط می کند...
🔹از همان زمان شایعاتی مبنی بر نقش داشتن گروه های ضد انقلاب کرد در این سقوط مطرح می شود اما هیچ وقت تایید نمی شود؛ دلیل سقوط هم هیچگاه اعلام نشد. مثل سقوط ٧ مهر ۶٠ يا دی ٧٣!
➕این ها ابهاماتی است که یک روز ارتش و سپاه باید در باره آن ها صحبت کنند و ابهامات رفع شود..
🔸من در مستند معمای c130 سعی کردم به یکی از این پرونده ها مربوط به مهر سال ۶٠ ورود کنم اما به نتیجه نهایی نرسیدم به دلیل عدم همکاری و ندادن اسناد و مدارک توسط ارتش. اما امیدوارم بالاخره یک روز به جای ساختن فیلم و مستندهای عادی و تعریف از فرماندهان شناخته شده که البته مهم هم هست، به این ابهامات و سوالات کلیدی هم پرداخته شود....
🔹اهمیت این پرونده ها در تکرار آنها و ضربه زدن به توان نظامی کشور هست و نباید ساده از کنار آنها گذشت؛ به خصوص که تکرار آنها هم زیاد است و غیر قابل چشم پوشی...
✍️سید مهدی دزفولی
دفاع مقدس
یاد و خاطره تیربارچی شجاع گردان میثم لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) بسیجی عاشق و گمنام مهربان و مومن
عاشقان را شعله در جان افکنم ...
۱۳۶۲ قلاجه
قبل از عملیات والفجر چهار
یاد و خاطره
از سمت راست:
شهید محمد رضایی
آزاده سرفراز حسین رجبی
شهید حسن جعفر آبادی
جانباز سرفراز دکتر حسن یکتا
جانباز سرفراز مهدی اقدام
شهید احمد رضایی
گردان میثم
لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
❇️جانباز سرفراز
برادر حسن یکتا:
محل دقیق عکس اردوگاه گردان میثم در قلاجه می باشد و زمان آن هم فکر می کنم در تاریخ مرداد ماه ۱۳۶۲ باشه.
در قلاجه چون هوا خنک بود معمولا بچه ها غروب هیزم جمع میکردند (عمدتا این کار توسط شهردار صورت می گرفت) و آتش روشن می کردند و روی آن چای درست می کردیم که در آن هوا خیلی می چسبید.
البته در قلاجه تعداد زیادی درخت زالزالک وجود داشت که در آن فاصله زمانی که ما آنجا بودیم بچه ها بعد از ظهر ها دلی از عزا در می آوردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ بسیج قهرمان
این تصویر نادر یکی از اسناد دفاع مقدس است
شاید تا حالا از این تصویرها ندیده باشید
اما رزمنده های دفاع مقدس بارها این رو تجربه کرده اند...
🔻وقتی به ایستگاه راه آهن میرسیدی،با برگه مرخصی میتونستی بلیط بگیری..دو نوع بلیط داشتیم.
🔻اونایی که جلوتر بودند و زودتر میرسیدند ایستگاه راه آهن و مسافر کم بود توی کوپه های۶نفره با صندلی های کشویی جا میگرفتند و اون های دیگه بلیط ایستاده بهشون میرسید..بله بلیط ایستاده؟؟!*
🔻قبل از خواب اون هایی که توی کوپه ها بودند به بیرونی ها تذکر میدادند که یه جوری بخوابید که شب اگر خواستیم برای قضای حاجت بریم لگدتون نکنیم.
🔻موقع خوابیدن وسط راهروهای قطار همه درازکش میشدند.
🔻حالا سختی های زمستون و تابستون رو هم بهش اضافه کنید.
🔻بچه ها با خنده به هم میگفتند:جای مادرامون خالیه...ببیند دردونه هاشون به چه روزی افتاده اند.
🔻زمستون ها تا میرسیدیم تهرون با اون سیستم گرمایش قطارهای زمان جنگ اکثر بچه ها که عمده شون نوجوان و جوان بودند سرما میخوردند و اون چند روزه مرخصی میبایستی اهل خونه بهشون آش و شلغم میدادند.