دفاع مقدس
🌷 ۲۷ بهمن ۱۳۶۱ - سالروز شهادت علیرضا ناهیدی 🔹 مسئول ادوات و #توپخانه سپاه مریوان (در زمان فرماندهی
🌷سالروز #شهادت سردار دلاور و بی ادعای #شهید_علیرضا_ناهیدی
🔹ولادت اسفند ۱۳۳۹ ، شرق #تهران ، #تهرانپارس
تحصیلات ابتدایی در دبستان «دانش پرور» و «سعدی»
دوران راهنمایی در #مدرسه_داریوش
مقطع دبیرستان در #مدرسه_ارشاد_خوارزمی در سال ۱۳۵۹
نقش مؤثر در تظاهرات دانش آموزی علیه رژیم طاغوت
راه اندازی #پایگاه_بسیج در مسجد محل
عضویت در #سپاه و عزیمت به #کردستان
دارای هوش فوق العاده و مغزی متفکر
مسئولیت ادوات و #توپخانه به دستور #حاج_احمد_متوسلیان
عزیمت به همراه #احمد_متوسلیان و همراهانش از #مریوان به #جنوب و راه اندازی واحد ادوات و توپخانه #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)
عزیمت به لبنان به همراه قوای «محمدرسول الله» در خرداد ۱۳۶۱
شرکت در عملیات بزرگ و ایفای نقش مؤثر همچون #محمد_رسول_الله #فتح_المبین ، #بیت_المقدس ، #رمضان ، #محرم ، #زین_العابدین ، #والفجر_مقدماتی
▫️ آخرین سمت او فرماندهی #تیپ_ذوالفقار بود که از بهمن ۱۳۶۰ به آن منصوب شده بود. در عملیات #وگگالفجر_مقدماتی #فکه روز ۲۷ بهمن ۱۳۶۱ ، هدف اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و به #شهادت رسید.
📚 منبع: کتاب #همپای_صاعقه 📨
هدایت شده از دفاع مقدس
⏳ ۱۱ فروردین ۱۳۶۱
🎤 #مصاحبه با #حاج_احمد_متوسليان
📌 احمد متوسلیان، در فرجام مرحله چهارم عملیات #فتح_المبین ، طی مصاحبه به عمل آمده با وی از سوی امیر رزاقزاده راوی اعزامی دفتر سیاسی وقت #سپاه به #تیپ_۲۷ محمد رسول الله ص در آغاز این گونه خود را معرفی کرده است:
بسماللهالرحمنالرحیم، من احمد هستم، #احمد_متوسلیان فرزند غلامحسین متولد 1332 تهران، از نظر وضعیت (تحصیلی) خودم، دروس ابتدایی را در مدرسه اسلامی مصطفوی گذراندم و دبیرستان را در مدرسه اخباریون گذراندم و بعد از آن هم خدمت سربازی را رفتم و انجام دادم که درجهدار وظیفه بودم و بعد از سربازی هم عرض کنم که وارد دانشگاه شدم و دانشجوی سال دوم بودم که در زمان شاه دستگیر شدم و . . .
مکان: قرارگاه شاوریه، سنگر فرماندهیِ تیپ۲۷ در عملیات فتحالمبین
زمان: ۱۱ فروردین ۱۳۶۱
راوی: رزاقزاده
#دفاع_مقدس
#متوسلیان
#مصاحبه
#فتح_المبین
#فرمانده
#تیپ_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)
#سنگر_فرماندهی
#شاوریه
#جبهه #شوش
#یازدهم_فروردین_۱۳۶۱
🌷 شهید #غلامرضا_قربانی_مطلق ، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پاوه
🔹 در سال 1332 در محله «امير اتابك» تهران ديده به جهان گشود و سر نوشت چنين رقم خورد كه تنها فرزند خانواده باشد. از او پسري به نام حسن به يادگار مانده به اضافه چند قطعه عكس.
شهيد «مطلق» از آن رو مورد توجه و در ياد ماندني است كه #حاج_احمد_متوسلیان در مقابل جسم در خون طپيده او زانوي ادب بر زمين نهاد و چون ابر بهاري ،زاز زار گريست «حيدر» رزمندگان ،تعلق خاطر عجيبي به دو تن از رزمندگان داشت ،يكي همين غلامرضا مطلق و ديگري محمد توسلي. زاري و ناله حاج احمد را تنها در كنار پيكر اين دو تن ديده اند و بس .يك نكته قابل توجه ديگر نيز وجود دارد.
▫️«احمدمتوسليان» و «غلامرضا» از بدو آشنايي ،دوشادوش يكديگر در تمامي صحنه هاي مقابله با ضد انقلاب حضور داشتند در پي آزاد سازي شهرستان« پاوه» در دي ماه 1358 #حاج_احمد كه سرپرستي فاتحان شهر را بر عهده داشت به جاي اينكه خود فرماندهي سپاه شهر را به دست گيرد اين مسئوليت را بر دوش «غلامرضا قرباني مطلق» نهاد و حكم فرماندهي سپاه #پاوه به نام اين جوان قد بلند و خوش مشرب ،كه ريش انبوه و سياه و موهاي مجعدش جذابيت خاصي به او مي بخشيد ،صادر شد و #حاج_احمد فرماندهي عمليات سپاه «پاوه» را پذيرفت. اين عمل متوسلیان نشان دهنده اعتقاد و اطمينان وافر آن عزيز به توانايي و مديريت شهيد «مطلق» است .
🔸عروج زود هنگام «غلامرضا» اين فرصت را به #حاج_احمد نداد تا نتيجه نهايي سرمايه گذاري خود را ببيند. به يقين می توان گفت كه اگر شهادت زود هنگام در تقدير اين فرمانده هميشه خندان رقم نمي خورد ،او يكي از فرماندهان كليدي دفاع مقدس مي توانست باشد. پرچمداري كه چه بسا نامش همرديف «همت» و «موحد دانش» و «زين الدين» و ... برده مي شد . زماني كه او فرماندهي سپاه يك شهر مهم را بر عهده داشت ،قالب عزيزاني كه بعدا پرچمداران نام آور سپاه اسلام شدند نيروهاي ساده و گمنام بودند.
📝 در فروردين 1358 ،پس از يك دوره فشرده آموزشي در محل كاخ سعد آباد ؛ «غلامرضا» به سپاه تهران واقع در خيابان خردمند اعزام شد .در همان جا بود كه با هر دو همرزم جداناشدني خود آشنا شد؛ #احمد_متوسليان و #محمد_توسلی، و از آن پس تا اعزام به #كردستان ،در« #بانه» ،« #بوكان» و « #سنندج» و سر انجام در #پاوه دوشادوش يكديگر ،به ستيز با #ضدانقلاب پرداختند .
🌾 صبح روز چهارم ارديبهشت ماه سال 1359 كه «غلامرضا» و #علی_شهبازی جلوي مقر سپاه مشغول صحبت بودند، سفير مرگبار خمپاره 120 و پس از آن صداي مهيب چند انفجار شهر را به لرزه در آورد. «غلامرضا» و « علي» هر دو ميان غبار و دود ناشي از انفجار گم شدند و زماني كه نیروها خودشان را بالاي سر آنها رساندند ،تنها «علي» بود كه ناله مي كرد .
🌟 «غلامرضا» خاموش و غرق در خون افتاده بر پشت ، روي خاك دراز كشيده بود . يكي از پاهايش به طور كامل از زير كمر قطع شده و سينه و پهلويش ،مشبك شده يود .فرياد يا حسين فضاي پادگان را پر كرد، هر كس سر در گريبان خود گرفته بود و شیون و ناله مي كرد.
🔸زماني #حاج_احمد از ماجرا باخبر شد به زحمت خودش را كنترل كرد. سرانجام با رسيدن به بالاي سر جنازه ،بغضش تركيد. نشست و آرام و بي صدا ،اشك ريخت.
✳️ پيكر در هم كوفته «غلامرضا» را در #پاوه غسل دادند و #حاج_احمد شب، همه شب را تا خروسخوان صبح در كنارش ماند و در خلوت خود تلخ گريست. «غلامرضا » اكنون در بهشت زهرا آرام گرفته و نظاره گر رفتار ماست.
"خيلي غريبانه و گمنام"
🌷بهشت زهرا (سلام الله عليها) تهران – قطعه 24 ،رديف31-شماره31
📸 تصاویری از حضور #احمد_متوسلیان در تشییع جنازه دوست و یار باوفایش #شهید_محمد_توسلی ، مهرماه ۱۳۵۹
دفاع مقدس
دل از من برد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد ۱۴ اردیبهشت ۱۳۵۹-- سالروز شهادت سر
🕊🕊 #سالروز_شهادت
🌷 شهید #غلامرضا_قربانی_مطلق ، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پاوه
🔹 در سال 1332 در محله «امير اتابك» تهران ديده به جهان گشود و سر نوشت چنين رقم خورد كه تنها فرزند خانواده باشد. از او پسري به نام حسن به يادگار مانده به اضافه چند قطعه عكس.
شهيد «مطلق» از آن رو مورد توجه و در ياد ماندني است كه #حاج_احمد_متوسلیان در مقابل جسم در خون طپيده او زانوي ادب بر زمين نهاد و چون ابر بهاري ،زاز زار گريست «حيدر» رزمندگان ،تعلق خاطر عجيبي به دو تن از رزمندگان داشت ،يكي همين غلامرضا مطلق و ديگري محمد توسلي. زاري و ناله حاج احمد را تنها در كنار پيكر اين دو تن ديده اند و بس .يك نكته قابل توجه ديگر نيز وجود دارد.
▫️«احمدمتوسليان» و «غلامرضا» از بدو آشنايي ،دوشادوش يكديگر در تمامي صحنه هاي مقابله با ضد انقلاب حضور داشتند در پي آزاد سازي شهرستان« پاوه» در دي ماه 1358 #حاج_احمد كه سرپرستي فاتحان شهر را بر عهده داشت به جاي اينكه خود فرماندهي سپاه شهر را به دست گيرد اين مسئوليت را بر دوش «غلامرضا قرباني مطلق» نهاد و حكم فرماندهي سپاه #پاوه به نام اين جوان قد بلند و خوش مشرب ،كه ريش انبوه و سياه و موهاي مجعدش جذابيت خاصي به او مي بخشيد ،صادر شد و #حاج_احمد فرماندهي عمليات سپاه «پاوه» را پذيرفت. اين عمل متوسلیان نشان دهنده اعتقاد و اطمينان وافر آن عزيز به توانايي و مديريت شهيد «مطلق» است .
🔸عروج زود هنگام «غلامرضا» اين فرصت را به #حاج_احمد نداد تا نتيجه نهايي سرمايه گذاري خود را ببيند. به يقين می توان گفت كه اگر شهادت زود هنگام در تقدير اين فرمانده هميشه خندان رقم نمي خورد ،او يكي از فرماندهان كليدي دفاع مقدس مي توانست باشد. پرچمداري كه چه بسا نامش همرديف «همت» و «موحد دانش» و «زين الدين» و ... برده مي شد . زماني كه او فرماندهي سپاه يك شهر مهم را بر عهده داشت ،قالب عزيزاني كه بعدا پرچمداران نام آور سپاه اسلام شدند نيروهاي ساده و گمنام بودند.
📝 در فروردين 1358 ،پس از يك دوره فشرده آموزشي در محل كاخ سعد آباد ؛ «غلامرضا» به سپاه تهران واقع در خيابان خردمند اعزام شد .در همان جا بود كه با هر دو همرزم جداناشدني خود آشنا شد؛ #احمد_متوسليان و #محمد_توسلی، و از آن پس تا اعزام به #كردستان ،در« #بانه» ،« #بوكان» و « #سنندج» و سر انجام در #پاوه دوشادوش يكديگر ،به ستيز با #ضدانقلاب پرداختند .
🌾 صبح روز چهارم ارديبهشت ماه سال 1359 كه «غلامرضا» و #علی_شهبازی جلوي مقر سپاه مشغول صحبت بودند، سفير مرگبار خمپاره 120 و پس از آن صداي مهيب چند انفجار شهر را به لرزه در آورد. «غلامرضا» و « علي» هر دو ميان غبار و دود ناشي از انفجار گم شدند و زماني كه نیروها خودشان را بالاي سر آنها رساندند ،تنها «علي» بود كه ناله مي كرد .
🌟 «غلامرضا» خاموش و غرق در خون افتاده بر پشت ، روي خاك دراز كشيده بود . يكي از پاهايش به طور كامل از زير كمر قطع شده و سينه و پهلويش ،مشبك شده يود .فرياد يا حسين فضاي پادگان را پر كرد، هر كس سر در گريبان خود گرفته بود و شیون و ناله مي كرد.
🔸زماني #حاج_احمد از ماجرا باخبر شد به زحمت خودش را كنترل كرد. سرانجام با رسيدن به بالاي سر جنازه ،بغضش تركيد. نشست و آرام و بي صدا ،اشك ريخت.
✳️ پيكر در هم كوفته «غلامرضا» را در #پاوه غسل دادند و #حاج_احمد شب، همه شب را تا خروسخوان صبح در كنارش ماند و در خلوت خود به تلخی میگريست💦😭 «غلامرضا » اكنون در بهشت زهرا آرام گرفته ...
"خيلی غريبانه و گمنام"
💠 مزار شهید: بهشت زهرا (سلام الله عليها) تهران – قطعه 24 ،رديف31-شماره31
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
⭕️سخنرانی فاتح خرمشهر سردار شهید حسین قجه ای در نماز زرین شهر اصفهان(زادگاه او) - اوایل دهه شصت #س
🌹 #زیارت_خانواده_های_شهدا 🙂
💠 [ بعد از پایان عملیات #فتح_المبین ] ، شب آخری که در #دوکوهه بودیم، #حاج_احمد_متوسلیان با تاکید به همه ما گفته بود شما موظفید در بازگشت به شهر و دیارتان، پیش از هر کار دیگری، اوّل به زیارت خانواده های معظّم #شهدا بروید. آقای سماوات یک لبخند قشنگی زد و پرسید: "این تعبیرِ #زیارت را #حاج_احمد به کار برد؟" گفتم: "بله، عادت ندارد بگویند ملاقات با #خانواده_های_شهدا ."
آقای سماوات گفت: "احسنت به این همه معرفت! همین است که این مرد را " #حاج_احمد " کرده. بسیار خوب، پس ما الآن تلفنی به منازل #شهدا اطلاع می دهیم که قرار است شما به قول #حاج_احمد ؛ به زیارتشان بروید.
📘 برگرفته از کتاب جذاب و دوست داشتنی #پیغام_ماهی_ها، سرگذشت نامه #حبیب_سپاه سردار #شهید_حاج_حسین_همدانی، صفحه ۲۳۱ ✔️
📸 اطلاعات عکس: خرداد ۱۳۶۱ ، پس از فتح خرمشهر، #زرین_شهر_اصفهان، منزل سردار #شهید_حسین_قجه_ای
از راست: نفر دوم، سردار #شهید_محسن_نورانی - نفر سوم، سردار #حاج_احمد_متوسلیان
نفر دوم از چپ: پدرِ #شهید_قجه_ای
#زیارت_خانواده_شهدا
#احمد_متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
💠 #خاطرات_ماندگار
°○☆🍃 وقتی کار در مرحله سوم عملیات بیت المقدس گره میخورد...
🔖 به دلیل ضرباتی که در مرحلهی اوّل عملیات، بر پیکرهی نیروی انسانی، به خصوص کادرهای فرماندهی گردان تیپ ۲۷ وارد شد، #احمد_متوسلیان برای بازسازی مجدّد گردانها با مشکلات عدیدهای مواجه بود که مهمترین آنها، شهادت #محسن_وزوایی؛ فرمانده و #حسین_تقویمنش؛ جانشین محور محرّم بود. به همین منظور، این بار متوسّلیان گردانهای عملیاتی تیپ را فقط در قالب یک محور عملیاتی، سازماندهی نمود و مسؤولیت فرماندهی آن را هم، به یار دیرینهاش #محمود_شهبازی واگذار کرد. این گردانها، مأموریت داشتند تا از ایستگاه #گرمدشت با گرای ۲۶۰ درجه رو به سمت غرب پیشروی نموده، و پس از طی سیزده کیلومتر، خودشان را به دژ مرزی #کوتسواری برسانند.
🔰با اتمام مرحلهی دوّم و متعاقب آن انجام ناموفق مرحلهی سوّم عملیات الی بیت المقدس – در بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱ – دیگر همه چیز به نبرد پایانی موکول میشود. این در حالی است که دیگر نه توانی برای ادامهی عملیات باقی مانده و نه نیروی کارآمدی برای بازسازی گردانها، به گونهای که فرماندهان در تصمیمگیری نهایی با مشکل و تردید مواجه میشوند.
🌟 #محمدابراهیم_همت؛ جانشین فرماندهی تیپ ۲۷ محمّد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) در این خصوص میگوید:
«… برادران عزیز، بسیجیان با ایمان!
📑 به خدمت شما عرض کنم که در آن وضعیت بحرانی، بعد از آن همه درگیری، دیگر مغزها خسته شده بود! یعنی برای مرحلهی نهایی عملیات الی بیت المقدس هیچ کدام از فرماندهان نمیدانستند چه تصمیمی بگیرند. با آن شرایطی که پیش آمده بود، تردید داشتند که آیا داخل خونین شهر بشوند یا نشوند؟ از طرف دیگر؛ چون تلفات داده بودیم، کیفیت نیروهایمان به شدّت افت کرده و همین امر باعث شده بود که همهی ما دودل شویم که آیا به داخل خونین شهر برویم یا نرویم؟ اگر برویم، آیا ضربه نخواهیم خورد دیگر هیچ کس قدرت تصمیمگیری نداشت. تا این که قرار شد برادران عزیزمان محسن رضایی و صیّاد شیرازی به محضر حضرت امام شرفیاب بشوند. این دو برادر خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند که ورود به خرّمشهر داری چنین سختیهاست. ما هرچه پیشبینی میکنیم، میبینیم نیروی ما برای اجرای مرحلهی نهایی عملیات کافی نیست. استحکامات دشمن فوقالعاده زیاد است و ما نمیتوانیم به او حمله کنیم؛ ولی باز در عین حال قادر به تصمیمگیری نهایی هم نیستیم. شما نظر بدهید که ما چه باید بکنیم؟ حمله بکنیم یا نکنیم؟
🔺تمام این صحبتها را که مطرح کردند، #امام در جواب آنها فرمودند: تا توکّلتان چقدر باشد❗️
⇦
💠 در این لحظه برادران ما – #رضایی و #صیاد_شیرازی – دیگر ننشستند و سریع حرکت کردند به سمت جنوب؛ کلّ فرماندهان لشکرها و تیپها را احضار کردند و به آنها گفتند ما مسایل و مشکلاتمان را با امام مطرح کردیم و ایشان در جواب ما فرمودند: تا توکّلتان چقدر باشد!
🍃 این موضوع در روحیهی برادرها خیلی تأثیر گذاشت، طوری که آنجا برادرها همه به گریه افتادند و میگفتند: لابد توکّلمان ضعیف است دیگر، لابد توکّل نداریم که امام چنین صحبتی فرموده! این شد که همه عزمشان را جزم کردند تا با توکّل به خدا، خودشان را برای اجرای مرحلهی پایانی عملیات آماده کنند.»
📄 بعد از ابلاغ پیام امام، #احمدمتوسلیان نیز با پای گچ گرفته و عصا به دست، وارد منطقه میشود و به کمک #همت و #شهبازی، با سرعت هر چه تمامتر سازمان رزم تیپ ۲۷ را تمام میکنند و متوسلیان در جلسه توجیهی قبل عملیات، در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۱، در شامگاه جمعه فرماندهان گردانهای تیپ ۲۷ را چنین مورد خطاب قرار میدهد:
🔸… برادرها، باید به خدمت شما عرض کنم که لازم است سریعاً کارها را شروع کنیم؛ و آمادهی عملیات بشویم؛ عملیات برای آزادسازی #خرمشهر.
💢 باید بدانید که عملیات به هیچ وجه لغو شدنی نیست. ولو این که حتّی یک نفر هم زنده نماند، لغو عملیات نخواهیم داشت؛ مرگ یا آزادی خرّمشهر.
▫️▫️▫️▫️🚩🚩🚩
ادامه👇👇👇
دفاع مقدس
💠 #خاطرات_ماندگار روایت شهید صیاد شیرازی، فرمانده نیروی زمینی ارتش:👇 🔖 علی صیّاد شیرازی، در خصوص
💠 #خاطرات_ماندگار
°○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○°
🔖 خداوند متعال میفرماید: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» (سورهی انشراح – آیهی ۴). او ما را کشاند تا نقطهی اوج سختی و یک دفعه آسانی را نازل کرد؛ بدون اینکه خودمان نقش زیادی داشته باشیم، جریان جلسه یک دفعه برگشت. برادر #احمد_متوسلیان گفت: من خیلی عذر میخواهم که این مطلب را بیان کردم؛ ما تابع دستور هستیم و الآن میرویم به دنبال اجرا. هیچ نگران نباشید. برادر #خرازی هم همینطور. همهشان با هم هماهنگ کردند و شروع کردند به تقویت فرماندهی برای اجرای دستور. اینطوری که شد، گفتم: بسیار خوب. اینقدر هم وقت دارید. سریع بروید برای عملیات آماده شوید و اعلام آمادگی کنید.»
دفاع مقدس
اااا ✅ بلافاصله پس از پایان این جلسه، احمد متوسّلیان به رغم وضعیت نامساعد جسمانی، اقدام به تشکیل جل
💠 #خاطرات_ماندگار
🔖 مرحله سوم عملیات «الی بیت المقدس» باید آغاز میشد. اصلاً مرحله اول و دوم برای این بود که در مرحله سوم نیروها به سمت خرمشهر بروند و این شهر را آزاد کنند اما قریب بیست روز عملیات و جنگیدن نیروها را خسته کرده بود. در این شرایط به سخنان کسی نیاز بود که بتواند معنویت و حماسه را به دلهای رزمندگان تزریق کند.
💠 بنابراین #حاج_احمد_متوسلیان علی رغم وضعیت بد جسمانی خودش را به جمع رزمندهها رساند و در 31 اردیبهشت 61 سخنانی اینچنین را بر زبان راند:
✳️ «…برادران! تا به حال چندین بار از قرارگاه به تیپ ما دستور داده اند که بکشید عقب، ولی ما این کار را نکردیم. چون می دیدیم که روحیه شما خیلی بالا است و با آنکه هر لحظه امکان دارد ارتش عراق شما را مورد #حمله_گازانبری قرار بدهد، با این حال شما خوب مقاومت می کنید. دشمن با این همه پاتکی که کرده، حتی نتوانسته یک قدم جلو بیاید.
⚡️ درشرایطی که ما قصد داریم تا چند روز دیگر خرمشهر را آزاد کنیم، شنیده ام بعضی ها حرف از مرخصی و تسویه زده اند! بابا! #ناموس شما را برده اند!(منظور #خرمشهر بود) همه چیز شما را برده اند! شما می خواهید بروید تهران چه کار کنید؟ همه حیثیت ما اینجا در خطر است. شما بگذارید ما برویم با آب شط العرب وضو بگیریم و نماز فتح را در خرمشهر بخوانیم، بعد که برگشتیم، خودم به همه تسویه می دهم.👉🏻
🔶 الان وضع ما عین زمان #امام_حسین(علیه السلام) در روز #عاشورا است. بگذارید حقیقت ماجرا را به شما بگویم. ما الان دیگر نیروی تازه نفس نداریم. کل قوای ما در این زمان، فقط همین شماها هستید و دشمن هم اطلاع ندارد.
🌷 #بسیجی ها! شما که می گویید اگر ما در روز عاشورا بودیم به امام حسین(علیه السلام) و سپاه او کمک می کردیم بدانید امروز روز عاشورا است… می دانم بیش از بیست روز است دارید یکنفس و بیامان در منطقه می جنگید و و خستهاید و شاید در خودتان توان لازم برای ادامه رزم را سراغ ندارید، ولی از شما خواهش می کنم تا جان در بدن دارید، بمانید تا شاید به لطف خدا در این مرحله بتوانیم خرمشهر را آزاد کنیم…»
🌟 در این هنگام، #حاج_احمد در حالی که اشک از چشمهاش جاری شده بود، دستهایش را رو به آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا❗️راضی نشو که احمد متوسلیان زنده باشد و ببیند ناموس ما، خرمشهر ما، در دست دشمن باقی مانده. خدایا! اگر بنا بر این است که خرمشهر در دست دشمن باشد، مرگ احمد متوسلیان را برسان…»
⚪️⚪️⚪️⚪️⚪️⚪️⚪️⚪️
⇦
🔖 مرحلهی پایانی عملیات الی بیت المقدس در شامگاه شنبه اوّل خرداد ۱۳۶۱ آغاز شد. در فاز نخست درگیری، رزمندگان گردانهای خط شکن تیپ ۲۷ با هدایت میدانی #محمود_شهبازی و #محمد_ابراهیم_همت، ضمن عبور از میدان مین و رخنهی موفق به خاکریز روی #سیلبند_عرایض، به سرعت با تیپ ۲۲ زرهی دشمن در پشت سیلبند درگیر جنگی شدید شدند. در ساعات آغازین همین مرحله از عملیات بود که محمود شهبازی در خط به #شهادت رسید و احمد متوسّلیان برای هدایت گردانها، شخصاً به خط مقدّم آمد. او و همّت از این لحظه به بعد، فرماندهی گردانهای سازمان یافته در دو محور عملیاتی #سلمان و #محرم تیپ ۲۷ را، عهدهدار شدند. و پس از رخنه در خطوط پدافندی دشمن در منطقهی شلمچه و بستن راه فرار نیروهای محاصره شدهی ارتش عراق درخرّمشهر، مقدمات آزادسازی این شهر را فراهم کردند.
🍃 #احمد_متوسلیان پس از آخرین توصیهها به فرماندهان گردانهای انصار، میثم، حمزه، مقداد و ابوذر، فرمان شروع حمله را صادر کرد و بدین سان، یورش نابرابر و بازدارندهی پنج گردان پیادهی تیپ ۲۷ به صفوف پولادین دویست و هشتاد دستگاه تانک مدرن تیپ مستقل ۱۰ زرهی #ارتش_عراق در جبههی #شلمچه آغازشد.
ادامه👇👇👇👇
💠 #خاطرات_ماندگار
3️⃣1️⃣ #قسمت_سیزدهم
°○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○°
🔖 مرحلهی پایانی عملیات الی بیت المقدس در شامگاه شنبه اوّل خرداد ۱۳۶۱ آغاز شد. در فاز نخست درگیری، رزمندگان گردانهای خط شکن تیپ ۲۷ با هدایت میدانی #محمود_شهبازی و #محمد_ابراهیم_همت، ضمن عبور از میدان مین و رخنهی موفق به خاکریز روی #سیلبند_عرایض، به سرعت با تیپ ۲۲ زرهی دشمن در پشت سیلبند درگیر جنگی شدید شدند. در ساعات آغازین همین مرحله از عملیات بود که محمود شهبازی در خط به #شهادت رسید و احمد متوسّلیان برای هدایت گردانها، شخصاً به خط مقدّم آمد. او و همّت از این لحظه به بعد، فرماندهی گردانهای سازمان یافته در دو محور عملیاتی #سلمان و #محرم تیپ ۲۷ را، عهدهدار شدند. و پس از رخنه در خطوط پدافندی دشمن در منطقهی شلمچه و بستن راه فرار نیروهای محاصره شدهی ارتش عراق درخرّمشهر، مقدمات آزادسازی این شهر را فراهم کردند.
🍃 #احمد_متوسلیان پس از آخرین توصیهها به فرماندهان گردانهای انصار، میثم، حمزه، مقداد و ابوذر، فرمان شروع حمله را صادر کرد و بدین سان، یورش نابرابر و بازدارندهی پنج گردان پیادهی تیپ ۲۷ به صفوف پولادین دویست و هشتاد دستگاه تانک مدرن تیپ مستقل ۱۰ زرهی #ارتش_عراق در جبههی #شلمچه آغازشد.
⇦
دفاع مقدس
🗓 ۲۱ خرداد ۱۳۶۱ 💠 اعزام نیروهای سپاه محمد رسولالله (ص) به فرماندهی #حاج_احمد_متوسلیان به لبنان ا
📸 شامگاه ۲۱ خرداد ۱۳۶۱، ورود رزمندگان قوای محمد رسول الله(ص) به فرودگاه بین المللی دمشق و استقبال مقامات لشکری و کشوری و نیروهای ارتش جمهوری عربی سوریه از ایشان
ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ اولین گروه از قوای محمّد رسول الله ص در غروب روز شنبه ٢١ خرداد ١٣۶١، با یک فروند جمبوجت ٧۴٧ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی، وارد فرودگاه #دمشق شد و مورد استقبال مقامات سوری و مسئولین سفارت #ایران در سوریه قرار گرفت.
✔️ بخشی از صحبتهای #احمد_متوسلیان در فرودگاه دمشق :
📣 برادران! قبل از رسیدن به اینجا، در ایران ما آنچه گفتنى بود با شما گفتیم. خیلى كوتاه عرض می كنم.
#امام ما فرمودهاند باید كه #اسرائیل از جهان زدوده شود [فریاد یكصداى رزمندگان: انشاءاللّه] و شما مردان بزرگ، باید که حرف اماممان را جامه عمل بپوشانید [فریاد رزمندگان: انشاءاللّه]...
دفاع مقدس
شامگاه ۲۱ خرداد ۶۱، جمهوری عربی سوریه قوای محمد رسول الله ص در حال عزیمت از فرودگاه بین المللی دمشق
🗓 ۲۱ خرداد ۱۳۶۱
💠 اعزام نیروهای سپاه محمد رسولالله (ص) به فرماندهی #حاج_احمد_متوسلیان به لبنان
⭕️ قسمت اول
🔸 در گذر يك ماه از تهاجم ارتش رژيم صيهونيستي به لبنان، بيروت جنگزده بر گرداگرد خود حلقهاي پولادين از لشكرهاي تانك و زرهپوش و مكانيزه اشغالگران را تجربه ميكرد.
🔹"الياس سركيس" رئيس جمهور لبنان در پيامي به همه دولتها و مجامع جهاني درخواست امداد نظامي، غذايي، دارويي و ساير اقلام حياتي نمود و هيچكس جز ايران خميني به اين فرياد امدادخواهي لبيك نگفت.
🔺جمعي از بلندپايه پايهترين مسئولين سياسي- نظامي جمهوري اسلامي ايران براي بررسي اوضاع و شرايط مظلومين منطقه در حالي وارد كشور سوريه شدند كه پايتخت آن بطور مستقيم زير بارش گلولههاي توپخانه صهيونيستها قرار داشت و وضعيت فوقالعاده، تمام شهر را دربرگرفته بود.
🔸اعضاي اين هيأت عبارت بودند از: دكتر"علي اكبر ولايتي" وزير خارجه، سرهنگ "سليمي" وزير دفاع، "محسن رضائي" فرمانده سپاه پاسداران، "محسن رفيق دوست" مسئول تداركات سپاه پاسداران، سرهنگ "علي صيادشيرازي" فرمانده نيروي زميني ارتش و #احمد_متوسليان فرمانده تيپ 27 حضرت رسول (ص) در معيت حجت الاسلام "علي اكبر محتشمي پور" سفير ايران در سوريه قرار داشتند.
🔸هيأتي كه بر حسب دستور امام(ره) و ابلاغيه "شوراي عالي دفاع" جمهوري اسلامي ايران به رياست رئيس جمهور وقت آيتا... خامنه اي به سوريه اعزام شده بود. (منبع ا، ص 8-757 و منبع ش 2 ص 276)
🔹سوريه در ابتدا به متحد سنتي خود، روسيه شوروي متوسل شد تا از سوريه حمايت كن، اما با پاسخ سرد و امتناعآميز قطب كمونيسم جهاني مواجه شد پس به ناگزير دولت سوريه با استيصال از تمام كشورهاي عربي و اسلامي درخواست كمك فوري براي دفع تجاوزارت اسرائيل به عمل آورد، اما تنها كشوري كه به اين مددخواهي پاسخ داد جمهوري اسلامي بود. (منبع ش 2 ص 276)
🔺آيت الله خامنه اي رئيس جمهور وقت و رئيس شوراي عالي دفاع، طي پيامي به حافظ اسد رئيس جمهور سوريه، ضمن اظهارتأسف از اين تهاجم نوشت: "امروز وقت آن است كه امكانات انساني، تسليحاتي، تبليغاتي، سياسي و اقتصادي جهان اسلام عليه تجاوزات مكرري كه نسبت به حريم مستضعفان صورت مي گيرد، بسيج شود.
🔹جمهوري اسلامي ايران با وجود اينكه در جنگ است اعلام مي كند كه در حد توان، قواي خويش را وقف دفع حملات رژيم اشغالگر قدس به جنوب لبنان خواهد كرد".(كيهان،17/3/61)
ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄