eitaa logo
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
1.2هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
2.8هزار ویدیو
96 فایل
🕊بنام‌اللہ🕊 🌸شہید محمدرضا دهقان امیرے🌸 🌤طلوع:1374/1/26 🕊شہادت:1394/8/21 💌پیامے‌ازجانب🌼 #نعم_الرفیق 🌼: ✾اگردلتان‌گرفت‌یادعاشوراڪنید ✾ومطمئن‌باشیدڪہ‌تنہابایادخداست‌ڪہ‌دلہاآرام‌مے‌گیرد. خادم ڪانال: @shahid_dehghan_amiri ادمین تبادل: @ashegh_1377
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
... 📝🍃 🌹✨ما تو اردوگاه سربازی داشتیم که هیچی رو قبول نداشت، نماز نمی خوند، راهیان نور رو حرکتی بی مورد می دونست، اصلا اعتقاد به ولایت فقیه نداشت، از خادم ها هم دوری می کرد!هیچ کدوم از بچه ها دوست نداشتن حرفهای این سرباز رو بشنوند. دائم نق می زد و طعنه، حتی خود من چند بار خواستم نصیحتش کنم؛ بی فایده بود! 🔸با سید موضوع رو مطرح کردم؛ میلاد گفت: حواسم هست. اون رو بسپر به شهدا، ان شاالله که تحولی پیش بیاد. با روش خاص خودش، با اون لبخند قشنگش، با اون سرباز رفیق شد. چند روزی رو حسابی با هم عیاق شده بودند؛ سید رو می دیدم که دائم با اون سرباز صحبت می کرد؛ 🔹با هم دیگه می رفتند روستاهای اطراف اردوگاه می گشتند و حسابی رفیق شده بودند!  حتی موقع غذا کشیدن هم می رفت کنار اون سرباز، کمکش می کرد با هم غذا می کشیدند. گذشت! 🔸یه شب تو اردوگاه بی خوابی زده بود به سرم؛ رفتم داخل چادر تنها باشم، در کمال ناباوری صحنه عجیبی رو دیدم: اون سرباز داشت نماز می خوند!!! تعجب کردم؛ 🔹اصلا باورم نمی شد... خدایا چی شده این داره نصفه شبی نماز می خونه؟! وایسادم، تا نمازش تموم شد رفتم سراغش، گفتم: دیوونه شدی تو که نماز واجبم نمی خوندی، به ولایت هم توهین می کردی، حالا چت شده؟! 🔸گفت: احسان جان خواهش می کنم هیچی نپرس! دیدم تنها باشه بهتره؛ اومدم بیرون. فردا صبح به سید گفتم.  چشمهای سید برق قشنگی زد، گفت: 🔸احسان قارداش (داداش) الحمدالله شهدا بهش نظر کردند و یه نفر رو به تعداد رفقاشون اضافه کردند من کوچیک همه شهدا هستم. سالروزولادت🌙 🕊🌷 شادی روحش صلوات📿🌱 🍁🎋|• @Dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
🌹🍃 🍃🌹 🍃🌸 از روی هیئت نمی‌رفت. به قول یکی از شهدا که در خواب به سردار شهید علی چیت‌سازیان گفته بود: راهکار رسیدن به خدا و شهادت می‌باشد، 🍃🌸 سید هم از این می‌خواست به شهدا برسد. 🌸 @Dehghan_amiri20🌸
🌺سیره شهید.... 🍃نمازاول وقت یه روز ساعت ده بودمیلاد زنگ زد گفت بیا بریم همدان چون قراربود دوروز دیگه آ قا سید عباس (پدربزرگوارشهید)وعموش اینا از سفرمکه بیان گفت بابام از مشهدبرای یه نفر تو همدان نوشابه میاره حالا اون آ قا گفته بیایین برای مراسم نوشابه رو از خودم ببرید تا بار زدیم وخواستیم حرکت کنیم اذان ظهر رو دادن سید میلاد گفت بریم نماز گفتم: پشت ماشین پرنوشابه است گفت:بابام برا نماز رفته مکه من برای نوشابه نماز اول وقت روترک کنم!! نماز ظهر رو خوندیم راه افتادیم 🌸 @Dehghan_amiri20🌸
🌸🍃برای نوشابه نمازاول وقت رو.... یه روز ساعت ده بودسیدمیلاد زنگ زد گفت بیا بریم همدان چون قراربود دوروز دیگه آ قا سید عباس (پدربزرگوارشهید)وعموش اینا از سفرمکه بیان گفت بابام از مشهدبرای یه نفر تو همدان نوشابه میاره حالا اون آ قا گفته بیایین برای مراسمتون نوشابه رو از خودم ببرید تا نوشابه هاروبار زدیم وخواستیم حرکت کنیم اذان ظهر رو دادن سید میلاد گفت بریم نماز گفتم: پشت ماشین پرنوشابه است گفت:بابام برا نماز رفته مکه !! نماز ظهر رو خوندیم راه افتادیم ⚫️ @Dehghan_amiri20 ⚫️