1_7292627.mp3
4.99M
غفلت از مرگ
حجت الاسلام و المسلمین دارستانی📢📢📢
#پیشنهاد_دانلود👌👌👌
🌹کانال شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری🌹
@Dehghan_amiri20
چند سال که گذشت، برحسب اتفاق، مادری که دنبال فرزند مفقودش می گشت، عکس او را دید و پسرش را شناسایی کرد.
از آن روز به بعد #روی_سنگ_مزار، بجای «شهید گمنام» نوشتند:
#شهید_سید_جلال_حسینی
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🕊💦ظرافتهای اخلاقی شهدا
شهناز تاکید زیادی روی نماز اول وقت داشت. برای نماز هم لباس جدا گانه ای می پوشید هروقت هم ازش می پرسیدم:
چرا وقت نمازلباست رو عوض می کنی؟
میگفت چطور وقتی میخوای بری مهمونی،لباس آراسته می پوشی؟چه مهمونی ودعوتی بالاتراز گفتگو با خدا؟نماز مهمونی بزرگیه که خدا،بندگانش رودراون می پذیره،پس بهترین وقته برامرتب وپاکیزه ومنظم بودن...
#شهیده_شهنازحاجی_شاه
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🌸🍃نیازی که دوست نداریم برطرف کنیم
ما آدمها معمولا دوست داریم نیازهایمان را برطرف بکنیم ولی اگر نیاز به خدارا در وجودمان احساس کنیم، دوست خواهیم داشت این نیاز را بیشتر کنیم.نیاز به خدا هر چقدربرآورده شود بیشتر می شود.
#استادپناهیان
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🌸🍃حق الناس زیر آتش
شهیداصغروصالی هر چند یک فرمانده مقتدر بود، اما در تصمیمگیریهای مهم به رأیگیری اعتقاد داشت. مثلاً در موقع اعزام به جبهههای غرب یا سایر موارد نظرات بچهها را میپرسید و بهترین تصمیم را اتخاذ میکرد. همچنین یک رزمنده چریکی فوقالعاده بود و در نبردهای چریکی با مهارت بسیار بالایی وارد عمل میشد و گروه را فرماندهی میکرد. شهید وصالی تنها از نظر رزمی الگوی ما نبود، بلکه به لحاظ اعتقادی هم یک نماد و الگوی تمامعیار به شمار میرفت. در شرایط سخت جبههها حواسش به حرام و حلال و حتی صحت و سلامت لقمههایی که میخوردیم بود. در واقع او حقالناس را زیر آتش گلولههای دشمن حفظ میکرد.
#سالروزشهادت
#شهیداصغروصالی
#پاوه
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🌸شــهــیــد #مـحـمـدرضـا_دهـقـان_امـیـری🌸
💙شــهــیــدانــه...💌
🍃📝حسین وصـــــ🌸ــــــْالی
به شهدا خیلی علاقه داشت. از دوران دبیرستان این علاقهمندی شدیدتر شد.شهید #اصغروصالی، فرمانده شهر پاوه، مورد توجه خاص او بود و برای همین هم، در سوریه اسم مستعار خودش را "حسین وصالی" گذاشت. حتی این اسم را روی اسلحهاش حک کرده بود و از دوران آموزشیاش در ایران تا عملیاتهایش در سوریه تفنگش با این اسم مشخص بود.
#نقل_شده_از_مادر_شهید
🌸خــاطــرات ابــووصــال
❣🍂 @dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🌟پسرک فلافل فروش 🌟
🌟پسرک فلافل فروش 🌟
« زندگینامه و خاطرات شهید هادی ذولفقاری »
#قسمت_سوم
🌸 روزگار جوانی 🌸
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🍃🌸🍂وظایف شیعیان برای ظهور 💦شناخت وظایف وعمل به آن ۳ صدقه دادن در حد توان برای حفظ وجود مبارک ولی ع
🍃🌸🍂وظایف شیعیان برای ظهور
💦شناخت وظایف وعمل به آن
۶ تضرع و درخواست از خداوند برای حفظ دین و ایمان از دستبرد شیاطین و رهایی از شبهات.
۷ استمداد و استعانت و استغاثه به آن جناب در هنگام سختی ها و گرفتاری ها و بیماری ها و شبهات و فتنه ها
#بیاییدبرای_امام_زمانمان_کاری_کنیم
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🌺🍂🍃🌸
🍂
🍃
🌸
کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود
گر همه عمر ندادست کسی دل به خیال
چون بیاید به سر راه تو بیدل برود
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🌸🍃السلام وعلیک یا مولانا یا صاحب العصر والزمان #امام_مهربانم
سه شنبه ای که تو را بی قرار می گرید
سکوت کرده و چشم انتظار می گرید
صدای آتیه جمعه نیامده ایست
که وقت آمدنش زار زار می گرید
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🍃🍃🍂
🍃🍂
🍂
معرفی مختصر شهید #محمدرضادهقان_امیری
-تاریخ تولد:۱۳۷۴/۰۱/۲۶
-محل تولد:تهران
-وضعیت تاهل:مجرد
-فرزند دوم خانواده ی آقای علی دهقان امیری
-دانش آموخته ی دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام صادق علیه السلام
-دانشجوی سال سوم فقه و حقوق اسلامی در مدرسه عالی شهید مطهری
...
-اعزام به سوریه در تاریخ:۱۵مهرماه سال ۱۳۹۴ به عنوان بسیجی تکاور
...
-شهادت درتاریخ:۲۱آبان ماه سال ۱۳۹۴
-محل شهادت:سوریه
-محل دفن:امامزاده علی اکبر چیذر
🌹 @Dehghan_amiri20 🌹
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🍃🍃🍂 🍃🍂 🍂 معرفی مختصر شهید #محمدرضادهقان_امیری -تاریخ تولد:۱۳۷۴/۰۱/۲۶ -محل تولد:تهران -وضعیت تاهل:م
با سلام ووقت بخیر خدمت همه همراهان همیشگی وعرض خیر مقدم به بزرگوارانی که تازه به جمع ما پیوستند
امیدوارم در کنار همراهی همه شما بزرگواران بتوانیم قدمی هرچند کوچک در راه نشر سیره و اندیشه های شهید برداریم
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🕊💦ظرافتهای اخلاقی شهدا
یکی از بچههای مخابرات پادگان وارد نمازخانه شد و گفت: برادر هادی، آقای وصالی پیغام دادند که حتما امشب سرپل ذهاب برگردید. ابراهیم داشت فکر میکرد که گفتم: آقا ابرام ول کن. الان هوا تاریکه و داره به شدت بارون میاد بذار صبح میریم. ابراهیم بلند شد و گفت: «پاشو بریم. اصغر وصالی بر ما ولایت داره. او فرمانده است و امرش واجبه.»
از کسی مثل ابراهیم که بارها با اصغر شوخی میکرد و میخندید، توقع این حرف را نداشتم! او به من که شش سال از او کوچکتر بودم درس داد. این حرف را سالها آویزه گوش کردم که امر فرمانده، دستور ولایت و واجب است.
آماده رفتن شد. گفتم: آقا ابرام، بارون به این شدت تا حالا من ندیدم. تو این بارون نمیتونیم چراغ خاموش بریم.
ابراهیم گفت من پیراهنم رو درمیارم جلوی ماشین می دوم زیر پیراهنی سفیدم باعث میشه بتونیم راه را پیدا کنیم
من نگذاشتم چون رانندگی بلد نبودم خودم با زیر پیراهنی جلوی ماشین دویدم وآقا ابراهیم ماشین رو پشت سر من آورد
به پادگان رسیدیم
اصغر وصالی نگاهی به سر و وضع ما کرد و گفت: آقا ابراهیم، خب صبح برمیگشتید. ابراهیم گفت: «امر فرمانده بود، اگر سنگ هم از آسمون میآمد ما برمیگشتیم.» اصغر سرش را از شرمندگی پایین انداخت و چیزی نگفت.
#شهیدابراهیم_هادی
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺