فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍎
🔆عَلقَ قَلبِك بِاللهِ فَالله لا يؤذي احَد..
+قلبت را به خداوند گره بزن
که او هیچکس را نمیآزارد.🌱
❥❥❥ @delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨
🌱 أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی
▫️دلبستهام ز سر خویش وا مکن
▫️از من مرا جدا کن و از خود جدا مکن
▫️هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر
▫️گویم گرفتهای ز عنایت رها مکن
#امام_رضا
❥❥❥ @delbarkade
15.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧕
📹 بیان دیدگاه و نظرات | حفظ هویت فرهنگی و دینی در جامعه دغدغه ما است
🔹سخنان خانم مریم سهرابی، برگزیده جشنواره کشوری قصهگویی در ابتدای دیدار امروز اقشار مختلف بانوان با رهبر انقلاب. ۱۴۰۳/۹/۲۷
#روز_زن
#روز_مادر
#ولادت_حضرت_فاطمه_زهرا(س)
❥❥❥ @delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍
🎁هدیه غافلگیرکننده رهبر انقلاب به مجری تلویزیون
#روز_زن
#روز_مادر
#ولادت_حضرت_فاطمه_زهرا(س)
❥❥❥ @delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺
🌱 جان میدهد به تن خستهی من😍 ...
#روز_زن
#روز_مادر
#ولادت_حضرت_فاطمه_زهرا(س)
❥❥❥ @delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕
❣رهبر انقلاب: از پیغمبر سؤال میشود «مَن اَبَرّ»؛ یک نفری آمده سؤال میکند: به چه کسی خوبی کنم، نیکی کنم، ترجیح دارد؟ فرمود «اُمَّک»؛ به مادرت. گفت «ثُمَّ»؛ بعدش به چه کسی؟ باز فرمود به مادرت. دفعهی سوّم پرسید بعد به چه کسی؟ حضرت فرمود به مادرت. سه بار گفت به مادرت! گفت بعد به چه کسی؟ گفت بعد به پدرت؛ یعنی پدر مرتبهی چهارم است. ۱۴۰۳/۹/۲۷
#روز_زن
#روز_مادر
#ولادت_حضرت_فاطمه_زهرا(س)
❥❥❥ @delbarkade
18.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛈
نون لبویی خوراک زمستونه❤❄
• آرد فانتزی ۲۵۰ گ
• آب لبو ۱۰۰ گ
• آب ۵۰ گ
• یه ذره تفاله لبو
• وانیل و نمک
• مخمر فوری ۴ گ
• شکر ۲۰ گ
• روغن سه قاشق
#کدبانوی_هنرمند
#یلدا
❥❥❥ @delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبو پلو
مواد لازم :🍱
۲ لیوان برنج 🍚
۱ لبو بزرگ
۲ پیاز🧅 و نمک🧂 و فلفل به مقدار لازم
آب نصف لیمو ترش و زرشک
خلال پسته و بادام (دلخواه)
گوشت چرخ کرده ۲۵۰ گرم🥓
پاپریکا و سماق و زردچوبه
دارچین و زنجبیل و پودر سیر
گلپر و آویشن
طبع
#معتدل
#یلدا
به کانال طبع و مزاج غذاها بپیوندید👇👩🍳
@Taghzieh_tabaie_amzaj
🛠
این جمله رو به خاطر داشته باشین: 👇
مردی كه در طول روز درگير شغلش است؛ ارتباطش را با #احساسات_عاشقانه از دست میدهد.
💬 تصور کنید
از صبح تا شب مشغول کلی کار جدی، گاهی تکراری و خیلی اوقات سخت و خشن باشید... 😵💫
دیگه حالی برای آدم میمونه؟! 🧐
آیا احوالی برای آدم میمونه؟! 🥴
بعد تازه میرسه خونه، خانمی شروع میکنه:
🗣نمیدونی از صبح این بچههات چی کار کردن با من... خسته شدم از صبح انقده جمع کردم و رفتم و شستم اونوقت بعضیا یه دستت درد نکنه هم نمیگن به آدم... کجایی مرد که ببینی امروز مادر و خواهرت چه داستانی سرم درآوردن...
هووو... چه خبره یکم امون بده خواهر من... 😕
بذار بهت یه چیزی رو بگم
امیدوارم هیچوقت فراموشش نکنی🧑🏫
بعد از یک روز سخت یا حتی کسل کننده کاری،
هیچ چیز
بهتر از
یک خانم دلبر پر از عشوه و ناز و مهر و محبت نمیچسبه😍
حتی یه چای یا قوه داغ😉
گفته باشم🤷♀
حالا
اینو گوش کن: 👇
#رابطه_جنسی به احساسات مرد كمك می کند که قدرت پذيرش قلبــــ♡ش برای اهدا و دريافت عشـــ♡ق بيشتر شود.
از ما گفتن بود... 😑
@delbarkade
دلبرکده
#داستان #زادهی_مهر18 #رجز بعد از نیم ساعت پیادهروی متوجه شدم که عضله بین ابروهایم منقبض است. نگ
#داستان
#زادهی_مهر19
#دوئل
وسط سالن پر از جعبه پسته نشستم. به آسمان نگاه کردم:
_دوئل راه انداختی؟ آره من برات رجز خوندم. بچرخ تا بچرخیم...
با صورت اخم کرده انگشت اشارهام را تکان دادم:
_ میخوام ببینم منو به کجا میخوای ببری؟ کدوم گوشه رینگ دوباره میخوای گیرم بیاری و تا میخورم بزنی؟ آره تو قدرتمندی و من ضعیف...
داد زدم:
_آره من ضعیفم...
سرم را پایین آوردم:
_تکیه گاهم رو ازم گرفتی؛ همه گفتن تو هستی. با فلاکت بزرگ شدم، اما گفتم تو هستی. دختری که میخواستم رو ازم گرفتن، گفتم غمی نیست تو هستی...
صدایم خشدار شد:
_چه گناهی کردم که تاوانش رو با اون دختره بهم دادی؟! چشم چرونی کرده بودم یا با احساسات دخترای مردم بازی کرده بودم؟! پول مردم رو خورده بودم یا...
زانوهایم را بغل کردم:
_من که بنده شاکری بودم... مگه ازت چی خواستم؟! چرا هر دفعه دلم رو شکستی؟! چرا؟!... چرا... چرا...
سرم را روی موکت کف سالن گذاشتم. در خودم جمع شدم. نفهمیدم چطور خوابم برد. با صدای بلندِ بلندگو پریدم:
«ﷲاکبر، ﷲاکبر»
کمی فکر کردم تا یادم آمد کجام. به ساعت روی مچم نگاه کردم. عقربهها روی عدد دو و پنج بود. نتوانستم کوچک و بزرگش را تشخیص دهم. خیلی وقت بود صدای اذان به گوشم نخورده بود. آن هم اینطور زنده و نزدیک. گوشم به زمین چسبیده بود. هر عبارتش در جانم نفوذ کرد. منتظر شنیدن «أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيًّا وَلِيُّ ٱللَّٰهِ» بودم که مؤذن گفت:
«حَیَّ عَلَی الصَّلاةٍ...»
تا پایان اذان تکان نخوردم. حسی در درونم جوشید که یادآور خاطراتی کهنه در کودکیام بود. چشمانم را بستم. عطری دوست داشتنی در سلولهای مغزم یادآوری شد. سفیدی چادری گلدار و بوی نم تسبیحی گِلی. یک آن در ماشین زمان سفر کردم. خودم را کنار سجاده مادربزرگ دیدم. صدای «سُبـ... سُبـ... سُبـ» ذکرش در گوشم پیچید. تنم یخ کرد. چشم باز کردم. مردمک چشمانم اطراف را پایید. سرم را بلند کردم. چشم از پاییدن برنداشتم. صدای تیک تاک ساعتم بلندتر از حد بود. آب دهانم را پایین دادم. صدای آن را هم بلند شنیدم. فکر کردم:
«اگر مُرده باشم... شاید هم خواب میبینم.»
همه چیز شبیه خوابهای آشفته بود. مخصوصاً صداها. به دستشویی رفتم. ذهنم درگیر حس و حالی بود که گذشت. به خودم آمدم و دیدم در حال کشیدن مسح پاهایم هستم. لب پایینم را گاز گرفتم. به آستینهای بالای آرنجم یواشکی نگاه کردم. در رودربایستی با خودم ماندم. کلید روی در ورودی را چرخاندم. به یکی از اتاقها رفتم. لبه موکت را کنار زدم. با حدس زدن جهت قبله، دستانم را کنار گوشم بردم. فکر کردم:
«چی میخوای بخونی؟! نماز شرم؟!»
پلکم را بستم:
_دو رکعت نماز به نیت ننه صدری.
بعد از سلام، سرم بالا نیامد. با خودم گفتم:
_تو با این همه بار گناه، نماز هدیه برا ننه میخونی؟!
صورتم را با کف دستهایم پوشاندم. شانههایم لرزید و اشکم درآمد. ذهنم خالی از هر عبارتی بود. دلم پر بود از اشکهای نریخته.
بعد از چند دقیقه، فکر آمدن اجلال یا هر کس دیگری از جا بلندم کرد. بدون سر و صدا به طبقه سوم رفتم. چراغ را روشن کردم. ساعت بزرگ روبرویم پنج دقیقه از سه گذشته بود. به ساعت روی مچم نگاه کردم. مثل هم بودند. یک لحظه فکر کردم تمام اذانی که شنیدهام، توهم بوده. در دلم گفتم:
«خدایا چی کار داری میکنی با من؟!»
برای اولین بار از تنهایی ترس برم داشت. به اتاقم رفتم. با نور نیمه روشن خوابیدم.
ظهر فردا از فروشگاه نزدیک خانه برمیگشتم که دوباره صدای همان اذان را شنیدم. خوب گوش دادم. دنبال صدا رفتم. قبل از اینکه مسجدی ببینم اذان تمام شد. به شرکت رفتم. عَبِد یک لیست شماره تلفن جلویش بود و گوشی زیر گوشش. با دیدن من بلند شد و سلام کرد. اولین باری بود که بدون دشداشه و با پیراهن و شلوار او را دیدم. لاغری بیش از حدش، قد بلند او را بیشتر نشان میداد. قبل از اینکه شماره بگیرد، گفتم:
_عبد صدای...
اجلال از اتاق بیرون آمد. حرفم را خوردم. خشک و خالی سلام کرد. به جای جواب، سرم را تکان دادم. عبد هنوز منتظر ادامه حرفم بود:
_جانم آقا؟
_هیچی. به کارت برس.
برگشتم و به طبقه سوم رفتم.
کار هر روزم این بود که سر ظهر یک توک پا شرکت بروم و بقیه روز خودم را سرگرم کنم. اجلال مثل همیشه سر ساعت هفت صبح دفتر را باز میکرد. تا چهار بعد از ظهر مشغول بود. پیگیر کارهایش نبودم. هیچ تلاشی برای نجات شرکت نکردم. از دور منتظر شکست اجلال نشستم. دوست داشتم او هم مثل من از کمک خدا ناامید شود.
دو هفته مانده به تهیه محموله سوم، اجلال یک کیسه دلار جلویم گذاشت:
_فقط چهار هزارتاش کمه. ببین میتونی وقت بگیری؛ وقتی پول گرفتیم بقیهاش رو بدیم؟
با اخم نگاهش کردم:
_از کجا آوردی؟
لبخند کجی روی لبش آمد:
_خدا انداخت تو سجادهام.
رفت.
ترجیح دادم جوابی ندهم. تمام صحبتهای من و او تبدیل به جدل میشد. نفهمیدم از موفقیت او خوشحالم یا دلگیر...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣
بطلب این همه سرمست به ایوان نجف 🍇
هـمـه دنـبـال انـارِ شــب یـلــدا و دلــم
مستِ انگور ضریحت شده ای شاه نجف
❥❥❥ @delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞
🍃... دل به عشق جوان میماند ...
❥❥❥ @delbarkade
🤱🏻
🔸مادری یک افتخار است...
#روز_زن
#روز_مادر
#ولادت_حضرت_فاطمه_زهرا(س)
❥❥❥ @delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💓
🌱«بهشت زیر پای مادر است» یعنی...
#روز_زن
#روز_مادر
#ولادت_حضرت_فاطمه_زهرا(س)
❥❥❥ @delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خونه ما یک روز قبل از شب یلدا😄
😍😍😍
#شب_یلدا
#انار
❥❥❥ @delbarkade
❌ فردی که عزتنفسش پایینه تو هر جمع و تو هر مهمونی شروع میکنه به مقایسه کردن خودش با دیگران:
🤦♀ لباس خودش با دیگری رو مقایسه میکنه
🤦♀ ماشین خودش با دیگری رو مقایسه میکنه
🤦♀ خانوادهی خودش با دیگری رو مقایسه میکنه
🤦♀ وضعیت مالی خودش با دیگری رو مقایسه میکنه
🤦♀ موقعیت شغلی خودش با دیگری رو مقایسه میکنه
😕 و اغلب اوقات تو این مقایسه، شکست میخوره و به این نتیجه میرسه که از دیگران پایینتره
❌ این یعنی عزتنفسِ پایین
❥❥❥ @delbarkade
⚠️وقتی جایی میری مهمونی،
موقع خداحافظی به میزبان:
❌نگیم: ببخشید بچههامون سرتونو بدرد آوردن، اذیت کردن
✅بگیم: ممنونم برای صبوری و مهربونیتون
❌نگو: ببخشید مزاحم شدم
✅بگو: ممنونم برای مهموننوازی و پذیرایی عالیتون
#مهارت_های_کلامی
#شب_یلدا
❥❥❥ @delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍎
❣برای مردم بخواه
همان چیزی را که
برای خانوادهات میخواهی...
#یلدا
❥❥❥ @delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️
💢صبح برفی...
#یلدا
❥❥❥ @delbarkade
27.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤱🏻
❤ مادری افتخار است
👈 رهبر انقلاب: اینکه شما یک موجودِ انسانی را با زحمت زیاد، چه در درون خودتان، چه در بیرون، در اوایل زندگیاش پرورش بدهید، زحماتش را تحمّل کنید، او را به عنوان یک انسان پرورش بدهید، افتخار کوچکی است؟ این خیلی بااهمّیّت است، خیلی باارزش است. برای همین هم هست که در اسلام، روی «مادر» تکیه شده.
#روز_زن
#روز_مادر
#ولادت_حضرت_فاطمه_زهرا(س)
❥❥❥ @delbarkade