روزگاری تنها یک لبخند و نور فانوس محفلشان را گرم میکرد؛ حالا، تنها یاد آن روزگار است که محفل اهل دنیا را گرم کرده...
▪️ @Dokhat_shohada
.
در فاصله چند متری با عراقی ها درگیر شدیم کاظم روی تپه بود که زخمی شد. رفتم کنارش و دیدم خون زیادی ازش رفته. خواستم بلندش کنم که گفت: من رو اینجا بذار و برو بهش گفتم: تو رو می رسونم بیمارستان. اما کاظم گفت: آقا امام زمان رو به رویم نشسته بعد آرام گفت: السلام علیک یا امام زمان و پر کشید...
#شهیدکاظم_خائف
▪️ @Dokhat_shohada
.
وقتی روضه حضرت زهرا س خونده میشد، شیخ رحمت الله از حال میرفت و جلسه بهم می خورد. بهش گفتیم: چرا اینطور میشین؟ مراقب باشید کار به اینجانرسه... یک بار هم که بهش اعتراض کردیم، ایشون گفت: چه کنم؟ دست خودم نیست وقتی می بینم توی جلسه عزاداری حضرت زهرا تشریف آورده اند، از خودم بیخود میشم...
#شهیدرحمتاللهمیثمی
▪️ @Dokhat_shohada
| دو خط شهدا |
#نعم_الرفیق #پس_زمینه #استوری ▪️ @Dokhat_shohada
.
اوج گرمای اهواز بود.
بلند شد، دریچه کولر اتاقش رابست.
گفت:
به یاد بسیجی هایی که زیر آفتاب گرم می جنگند.
#شهید_حسن_باقری
▪️ @Dokhat_shohada
.
بخاطر مساله ای یه نامه تند به سید نوشتم که یعنی من از گروه رفتم. حالم خیلی بد و حسابی شاکی بودم. وقتی اومدم خونه و چشم روی هم که گذاشتم، حضرت زهرارو به خواب دیدم و شروع کردم گلایه بی بی فرمود: با بچه من چکار داری؟ من دوباره از حوزه و سید نالیدم، اما باز بی بی فرمودند: با بچه من چکار داری سومین بار که حضرت زهرا این جمله رو فرمودند، از خواب پریدم به نامه از سید به دستم رسید که نوشته بود یوسف جان دوستت دارم. هرجا میخوای بری، بروا ولی بدان برا من پارتی بازی شده و اجدادم هوام رو دارن
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
▪️ @Dokhat_shohada
سالروز ورود امام خمینی به ایران عزیز گرامی باد
#دهه_فجر
▪️ @Dokhat_shohada
| دو خط شهدا |
#نعم_الرفیق #پس_زمینه #استوری ▪️ @Dokhat_shohada
.
دستش رو محڪم گرفتم
گفتم: بحثو عوض نڪن
این سوختگے دستت چیہ هادی؟!
خنــدید
سرشو پایین انداخت و گفت:
یہ شب شیطون اومد سراغم
منم اینجورے ازش پذیرایے کردم!
#شهید_هادی_ذوالفقاری
▪️ @Dokhat_shohada
.
در آخریـن لحظات زندگی
وقتی که در محاصرہی نیروهای
تکفیری هست با بی سیم وصیت
میکنه:
چادر مادرمون حضرت زهـرا(س)
رو همیشه رو سـرتـون نگه دارید..
#شهید_عباسعلی_علیزاده
▪️ @Dokhat_shohada
فاطمه (س)
گمنام
میخرد...
#میلاد_حضرت_زهرا س
بهترین مادر دنیا
مبارک باد🍃🌷
▪️ @dokhat_shohada
.
ترکش توپ خورده بود به گلوی حاج
حسین و راننده اش. خونریزی حاجی
شدید شده بود، اما نمیکشت زخمش
روببندم. می گفت: اول راننده ام...
بعد با خودش حرف میزد ومی گفت:
اون زن و بچه داره، امانته دست من...
اینارو گفت وبیهوش شد...
#شهید_حسین_خرازی
▪️@Dokhat_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلِ شکسته عاشق
برای پرواز
نیازی به بال ندارد...
▪️ @Dokhat_shohada
.
خودش می گفت: دو شب هست که خواب می بینم تکفیری ها روی سینه ام نشستند تا سر رو جدا کنند. منم فریاد زدم و امام حسین اومد و فرمود نترس درد نداره عزیز من سر تو رو جدا می کنند اما دردی حس نخواهی کرد، چون فرشتگان از هر طرف تورو در بر خواهند گرفت. چند روز بعد توی عملیات زخمی شد و داعشی ها اسیرش کردند همونطور که توی خواب دیده بود سر از تنش جدا کردند. عزالدین بی سر فقط هفده سالش بود
#شهید_حسن_عزالدين
▪️ @Dokhat_shohada
.
وقتی تو ڪار بهـمون فشار میاومد
یا خســـــته میشدیم بهمون میگفت:)
ثــــواب ڪار رو هــدیه ڪنید به
یڪی از اهـــل بیت (ع)خستگـــی
بهـتون غلبه نمیڪنه و شــما بهـش
غلبه میڪنید.
#شهید_مهدی_حسین_پور
▪️ @Dokhat_shohada