eitaa logo
| دو خط شهدا |
892 دنبال‌کننده
179 عکس
35 ویدیو
31 فایل
تاملى كوتاه بر سخنان شهدا دیگر کانال های ما @Photo_Mazhabi @Do_khatRoze @Dokhat_Agha @Dokhat_Emam ارتباط با ادمین : ؟ کپی به شرط صلواتی هدیه به شهدا تبادل نداریم!🚫 تأسیس 14 شهریور 1399
مشاهده در ایتا
دانلود
. فاطمه اصلا به مال دنیا وابستگے نداشت. با تأسے از حضرت زهرا انگشترولباس عروسے خودش رو به فقرا هدیه ڪرد. توے وصیت نامه اش هم نوشته بود:تمام وسائلم روبه مردم محتاج بدهید... فاطمه نگران وضعیت مردم بود و برا اونا از هیچ تلاشے فروگذار نبود... ▪️ @Dokhat_shohada
. خونه ما ڪوچیک بود و دو تا اتاق داشت. محمدرضا وسط یڪے از اتاقها پرده ڪشیده بود و شبها پشت پرده نماز شب مے خواند. توے محله مون هم به فقیر بود ڪه ڪسے رونداشت تا بهش رسیدگے ڪنه محمـدرضا یک شب در هفته میاوردش خونه، ناخن هاش رومے گرفت، لباسهایش رومے شست و بنده خدا رو مے برد حمام. از من هم مے خواست ڪه بهترین غذا رو براے او بپزم... ▪️ @Dokhat_shohada
. هادے توے یڪے از روستاهاے ڪاشمر معلم شده بود براش مقدارے وسایل زندگے خریدیم و فرستادیم اما تعطیلات تابستون ڪه شد، خبرے از وسایلش نبود... بهش گفتم:مادر!وسایلت ڪو؟ خندیدوگفت: اونا رو دادم به یک تازه عروس و داماد ... سال بعد دوباره براش وسایل خریدیم. اما تابستان اونا رو هم هدیه ڪرد به خدمتڪار مدرسه .... ▪️ @Dokhat_shohada
اگه تو هر ڪارے حڪمت خدا رو در نظر بگیریم دیگه ناراحت نمیشیم... #شهید_محمد_حسین_محمد_خانے ▪️ @Dokhat_shohada
. آخر میوه فروش هاے بازار یه پیرمرد نحیف میوه میفروخت. بساط ڪوچک و میودهاے لک دارش معلوم بود ڪه خریدارے نداره اما پیرمرد به مشترے | ثابت داشت، و او شهید رجایے بود. آقاے رجایے مے گفت:میوههایش برڪت خداهستند، خوردنش لطفے داره ڪه نگو و نپرس... به دوستاشون هم مے گفتند: این پیرمرد چند سر عائله داره ، از او خریدڪنید... ▪️ @Dokhat_shohada
. هر ڪارے بهش مے گفتند انجام مے داد و گلایه نمے ڪرد. به من هم مے گفت: اگه به روز بهت گفتن فلان جا رو جـارو ڪن ، باید خوشحـال باشے ڪه لیاقت نصیبت شده تا براے نیروهای امام حسین وبسیجے ها ڪار ڪنی... توے وسایل جواد یه سرے قبض آب و برق ڪه متعلق به خونه هاے خرمشهروآبادان بود،دیدم بعدها فهمیدم اون قبض ها مربوط به خونه خانواده هاے محرومه،ڪه جواد پرداخت مے ڪرده... ▪️ @Dokhat_shohada
. خیلے به فڪر مستضعفین بود؛ وقتے حقوق مے گرفت، به اندازه امرار معاش خـانواده برمے داشت و بقیه را صرف ڪمک به نیازمندان مے ڪرد. بعد از اینڪه نماینده ے مجلس شد دوستش با دیدن زندگے ما گفت: آقاے طیبے! اصلا زندگیت فرقے نڪرده است، نه خـانه ات ، نه لبـاست ، نه وضع فرزندانت... حاج آقا پاسخ داد: مگرمن آمـده ام به خودم برسم؛ من آمده ام براے مردم ڪار ڪنم... ▪️ @Dokhat_shohada
. بهش گفتم بیا توے شهرضا برات یه خونه بخرم گفت: نه! نه! حرف این چیزها رو نزنین، دنیا هیچ ارزشے نداره، شما غصه من رو نخور، خونه من عقب ماشینمه، باور نمے ڪنے بیا ببین. وقتے رفتم صندوق عقب ماشین رو باز ڪرد: سه تا ڪاسه بود با سه تا بشقاب، یک سفره پلاستیڪے ، دوتا قوطے شیر خشک بچه و یه سرے خورد و ریز دیگه... ابراهیم گفت: اینم خونه ، دنیا رو گذاشتم براے دنیادارها، خانه هم باشه براے خانه دارها... ▪️ @Dokhat_shohada
. ساده زیست بود و با اشرافے گرے مبـارزه میڪرد. رفته بود در خونه یڪے از مسئولین سرشناس و بهش گفته بود: ببخشید من یه سؤل دارم! شما پول خرید خـونه توے این محله اشرافے و گران قیمت رو از ڪجا آوردید؟ مگه من وشمـانقلاب نـڪـردیم؟ من وشما ڪجا ، این محله ڪجا؟ ▪️ @Dokhat_shohada
. مدرسه اے ڪه تدریس مے ڪردم نزدیک حرم حضرت عبدالعظیم بود.فشار زیادے رو تحمل مے ڪردم.باید اول صبح بچه ها رو آماده مے ڪردم. حسین و محمدرو مے داشتم مهد ڪودک و سلمان رو با خودم مے بردم مدرسه از خونه تا محل ڪار هم 20 ڪیلومتر مے رفتم و 20 ڪیلومتر مے یومدم.گفتم:عباس!توروخداحداقل ڪارے ڪن تا مسیرم یه ڪم ڪمتر بشه. عباس با اینڪه مے تونست، اینڪار رو نڪرد و گفت: اونایے ڪه پارتے ندارن پس چیڪار ڪنن؟ ما هم مثل بقیه... ما هم باید مثل مردم این سختے ها رو تحمل ڪنیم... ▪️ @Dokhat_shohada
. سیدحسن شاهچراغے نماینده مجلس شده بودو از طرف یڪے از نهادها ماشین بنزے رو در اختیارش گذاشتند. یه روز سید من رو صدا ڪرد و گفت: این ماشین بنز رو ببروبهشون پس بده، من خجالت مے ڪشم سوار این ماشین بشم ، پیڪان ماشین مردمے ترے هستش...ماشین بنز روبردم تحویل دادم و رسیدش رو براے سیدحسن آوردم.ایشون با دیدن رسید تحویل، نفس راحتے ڪشید و گفت: به خدا راحت شدم... ▪️ @Dokhat_shohada
. یه مدت بود ڪه ظرف تفلون خریده بودیم. از اون موقع چند بار بهم گفته بود: یادت نره!فقط قاشق چوبے بهش بزنیا! لایه تفلونش خراب نشه ها؟!! دیگه داشت بهم بر مے خورد. با دلخورے گفتم: ابراهیم! توڪه اینقدر خسیس نبودی؟! براے اینڪه سوءتفاهم نشه، سریع گفت:نه!خسیس نیستم، آدم تا جایے ڪه مے تونه باید همه چیز رو حفظ ڪنه، باید از اسراف جلوگیرے ڪرد؛باید طورے زندگے - ڪنیم ڪه ڪوچڪترین گناه هم نڪنیم... ▪️ @Dokhat_shohada
. آب باران رفته بود زیر گونے هاے برنج انبار. وقتے به آقا مهدے باڪرے خبر دادیم ، نشست و شروع به گریه ڪرد.ازش پرسیدیم: اتفاقے افتاده؟ ایشون هم جواب داد: اگه من نیروے خوبے برانگهبانے از | انبار انتخاب ڪرده بودم، این اتفاق برا بیت المال نمے افتاد، الان من مسئول این خسارت هستم و . احساس گناه مے ڪنم... ▪️ @Dokhat_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وداع فرزندان شهید مرتضی کریمی با پیکر مطهر پدرشان ▪️ @Dokhat_shohada
. حاج حسین مجروح شیمیایے بود. ڪمیسیون پزشڪے تصویب ڪرد ڪه برا درمان بره خارج از ڪشور، حاجے مخفیانه با پزشک معالج خود تماس گرفت. ازش خواست صادقانه با او در مورد بیماریش صحبت ڪنه. دڪتر گفت: هیچ درمانے برا بیماریش وجود نداره و اعزامش بے فایده است. حاج حسین هم بلافاصله با مسئولین تماس گرفت و گفت: حاضرنیستم بیت المال رو صرف ڪارے ڪنین ڪه نتیجه نداره ... ▪️ @Dokhat_shohada
. از تمامی دوستان و آشنایان و خانواده خودم تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش فرا دهند تا گمراه نشوند زیرا ایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است. ▪️ @Dokhat_shohada
. گونے هاے نان خشک روچیده بودیم ڪنار انبار حاجے وقتے فهمید خیلے عصبانے شدوهمون موقع دستور داد تا وقتے ڪه این گونے هاخالے نشده ، ڪسے حق نداره نون بپزه و بده به بچهها...تا مدتها موقع ناهار وشام ، گونیها رو خالے مے ڪردیم وسط سفره ونانهاے سالم ترروجدامے ڪردیم و مے خوردیم.... ▪️ @Dokhat_shohada
. باباجون، من ناراحت نیستم ڪه رفتے, تو رفتے براے دفاع از حرم عمه‌جانمان زینب(س)، ولے باباجان، به گنجشڪ‌هاے خانه هم سر بزن, دلمان برات تنگ شده است. دلنوشته دختر شهید ڪریمی ▪️ @Dokhat_shohada
سلام‌علیکم✨ میشه‌یه‌کانال‌روضه‌معرفی‌کنین؟ ---------------------------------------- بچه‌ها‌معدن‌روضه‌های‌دوخطی رو‌براتون‌پیدا‌کردم🥺 @Do_KhatRoze
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوختن، آب شدن، بی ڪس و بی یار شدن سختیِ عشق همینست رَهَش سربالاست #سید_پوریا_هاشمی ▪️ @Dokhat_shohada
. با محسن بحثم شد... گفتم: هے نگو شهید بشم، شهید بشم. باید مؤثر باشے. آدم باید تو زندگیش تاثیر داشته باشه. یه سرباز مُرده به چه درد مے خوره؟!» خندید و گفت: شهید بشم انشاءالله مؤثر هم میشم! ▪️ @Dokhat_shohada
#رفیق_شهیدم #پس_زمینه #استوری ▪️ @Dokhat_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لباسِ تک سایزِ شهادت! #نشر_دهید ▪️ @Dokhat_shohada
#رفیق_شهیدم #پس_زمینه #استوری ▪️ @Dokhat_shohada
در تابوت را باز ڪردند این آخرین فرصت بود ... بدن را برداشتند تا بگذارند داخـل قبـر؛ بدنم بے حس شده بود ، زانو زدم كنار قبر دو سه تا ڪار دیگر مانده بود . باید وصیتهاے محمدحسین را مو به مو انجام مے دادم. من پیراهن مشڪے اش را از تـوى كيـف درآوردم. همان ڪه محرم ها مے پوشید، يك چفیه مشڪے هم بود ، صدایم مے لرزید . به آن آقا گفتم ڪه این لباس و ایـن چـفيـه را قشنگ بڪشد روے بدنش ، خـدا خیرش بدهد توے آن قیامت ؛ پیراهن را با وسواس كشید روے تنش و چفیه را انداخت دور گردنش . جز زیبایے چیزے نبود براے دیدن و خواستن ! به آن آقا گفتم:« مے خواست براش سینه بزنم ؛ شما میتونید؟ یا بیاید بالا ، خـودم بـرم براش سینه بزنم » بغضش تركيد. دست و پایش را گم ڪرد . نمے توانست حرف بزند چند دفعه زد رو سینه محمدحسین. بهش گفتم:« نوحه هم بخونید.» برگشت نگاهم ڪرد. صورتش خیس خیس بود. نمے دانم اشک بود یا آب باران. پرسید:« چے بخونم؟» گفتم :« هرچے به زبونتون اومد. » گفت:«خودت بگو » نفسم بالا نمے آمد . انگار یڪے چنگ انداخته بود و گلویم را فشار میداد ، خیلے زور زدم تا نفس عمیق بڪشم گفتم : از حرم تا قتلگاه زينب صدا مے زد حسین دست و پا مے زد حسین ؛ زينب صدا مے زد حسین ... ▪️ @Dokhat_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم متعلق است به فردای شهادت شهیدان روح الله قربانی و قدیرسرلک که حاج عمار به حالت سجده به پتویی که رفقایش را درون آن گذاشته بود می نشیند وآن را میبوید و میبوسد. عجیب آن صحنه ای است که وقتی بلند میشود نمیتواند قامت راست کند... ▪️ @Dokhat_shohada