eitaa logo
⚫️◾️دُوخَط رُوضِه◾️⚫️
2.9هزار دنبال‌کننده
583 عکس
339 ویدیو
280 فایل
هر شب براے زخم لبت گریه میڪنم غم هاے روضه‌ے تو مرا گوشه گیر ڪرد دیگر کانال های ما @Photo_Mazhabi @Dokhat_Agha @DoKhat_Shohada ارتباط با ادمین : @Admin492 کپی به شرط محبت به پدر و مادر🌹 پاک کردن ایدی از طرح ها 🚫 این کانال تبلیغات و تبادل ندارد
مشاهده در ایتا
دانلود
. راز تو چیست؟گنج گرامی، که سالهاست تنها کلید زنده دلان ذکر یاعلی ست 👉 @Do_KhatRoze 📜
. بهشت مائدہ اے از ولاے عظمایش شفیع هرچہ ولایتمدار با تقواست 👉 @Do_KhatRoze 📜
. با غیر بگو : ثواب در دست علیست دنیاست سراب و آب در دست علیست چرخاندن ذوالفقار در جای خودش چرخاندن آفتاب در دست علیست 👉 @Do_KhatRoze 📜
. اگر چه نام علی روح بر تنم داده ست "فَمن یَمُت یَرَنی"شوق رفتنم داده ست 👉 @Do_KhatRoze 📜
اینجا گرفته‌ست مردے بر روے دست آسمان را مردے ڪہ در قبضۀ خود دارد تمام جهان را آوردہ با ذوق سرشار در پیش چشمان مردم تصویر زیبایے از این منظومۀ بی‌ڪران را در هالۀ روشن وحے با قلبے آڪندہ از مهر آیینہ بر دوش دارد این‌بار بارے گران را در جشن «من ڪنت مولاه...» آیینۀ نور ڪرده‌ست لبریز از روشنی‌ها چشمان پیر و جوان را با شور و حالے فراگیر در امتداد رسالت جبریل در حلّہ نور آوردہ این ارمغان را باید علے بود و فهمید باید علے بود و حس ڪرد در آسمان حقیقت تڪبیر افلاڪیان را همراہ بارانے از گل اے دشت شور و بشارت در برڪہ جارے ڪن امروز تصویر رنگین‌ڪمان را گویا نواے بلال است... آرے! ڪہ با عطر مولا بر آسمان می‌فشاند گل‌نغمه‌هاے اذان را 👉 @Do_KhatRoze 📜
. دارند گوشه کنار شهر تکیه می زنند من در غم بی تکیه گاهی زینب (س) ام ... 👉 @Do_KhatRoze 📜
. آن روزهای خوب کنار حبیب بود این روزهای آخر عمرش غریب بود از آن جماعتی که به پابوسش آمدند یک تن نمانده بود خدایا عجیب بود در روضه‌اش برای علی گریه می‌کنم در مرکز خلافت مولا غریب بود مضطر شد آنقدر که به دیوار سر گذاشت “آقا میا”ی او دم اَمَّن یُجیب بود گاهی زنان غیورتر از مرد می‌شوند چون طوعه‌ای که بین لئيمان نجیب بود سر روی بام و تن پی مرکب به کوچه‌ها این هم حکایتی ز فراز و نشیب بود دیدند روی خاک، سری غلط می‌خورد این اولین سر است که خَدُّالتَّريب بود آویزه‌ی قناره‌ی قصاب‌ها تنش عیسای کوفه آخر کارش صلیب بود 👉 @Do_KhatRoze 📜
. چون از ازل شده ام سخت مبتلای حسین من آن خدای پرستم ، که شد خدای حسین . علی الصباح قیامت نمیکنم قد راست اگر که سر بگذرام به خاک پای حسین . قسم به جان امامم نمی روم هرگز بهشت زینت اگر نیست با لوای حسین . پیمبران به ضیافت روند بی تردید اگر که پهن کند سفره ای گدای حسین . تمام هستی و دارایی ام جز اینها نیست خودم ، زنم ، پدرم ، مادرم فدای حسین . به گوش می رسد آهنگ زنگ قافله اش به گوش می رسد آوای آشنای حسین . سیاه بر تن شهرم چقدر می آید دوباره شهر قیامت شده برای حسین . هوای هر چه به جز اوست از سرم رفته هوا ، هوای محرم ، هوا ، هوای حسین . نوشته اند به روی کتیبه ی هیئت سلام ما به حسین و به کربلای حسین . سلام تشنه ی عریان! سلام کشته ی اشک! چگونه جان ندهم پای روضه های حسین؟ . قسم به ناحیه هر روز ، روز عاشوراست اگر که یاد کنند از سر جدای حسین . بدون غسل و کفن مانده است در صحرا رواست گریه کنم خون به بوریای حسین . مرا دمشق شهیدم کنند بی تردید اگر که شامل حالم شود دعای حسین . 👉 @Do_KhatRoze 📜
. عمه زینب تعارف ڪرد سمتم تڪه نانے آهسته گفتم عمه جان دندان ندارم | 👉 @Do_KhatRoze 📜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️به احترام ذڪر مصائب ذوات مقدسه با حضور قلب و درشرایط معنوے مشاهده ڪنید. 👉 @Do_KhatRoze 📜
65.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نیمی به شعله سوخت و نیمی به باد رفت مویم كه بـود دستِ اباالفضل شانه‌اش ... 👉 @Do_KhatRoze 📜
. من کشته ی آن قافله سالار که هر شب انداخته سجاده روی خار مغیلان 👉 @Do_KhatRoze 📜
. به خیمه رفت و نیامد پس از شهادتشان نخواست تا که ببیند شکسته شاهش را دو ماه پاره به دست حسین بود و شنید بگو به خواهر من تن کند سیاهش را 👉 @Do_KhatRoze 📜
. نوه‌ی فاطـمه را از سـر کینه کشتنـــد به همان شیوه‌ی مرسوم مدینه کشتند 👉 @Do_KhatRoze 📜
دست و پا می‌زنی و من جگرم می‌سوزد خیلی امروز شبیه علی اکبر شده‌ای... 👉 @Do_KhatRoze 📜
. با سر انگشت دو تا دست بیا حلقه بساز، تازه این مے شود اندازه ے دور ڪمرش تنگ ڪن حلقه ے دستان خودت را حالا، این شود گردن او،آخ چه آمد به سرش | 👉 @Do_KhatRoze 📜
رد پايي كه چنين دور خودش چرخيده حال روز پدرے هست كه حيران شده است #محرم | #شب_هفتم_محرم #حضرت_علی_اصغر 👉 @Do_KhatRoze 📜
. ای گل چه زود دست خزان کرد پرپرت رفتی و رفت خنده ز لب‌های خواهرت هر کس که دید رأس تو بر روی نیزه‌هاست آهی کشید و گفت که بیچاره مادرت تا بیش‌تر به گریه‌ی من خنده سر دهند آورده‌اند محمل من را برابرت از دوش نیزه‌دار تو فهمید کاروان خون می‌چکد هنوز ز رگ‌های حنجرت یک تیر بوسه‌ات زد و شد روز من سیاه حالا چه کرد بین سفر نیزه با سرت هرگز نمی‌رود ز خیال من این سه داغ رنگ پدر، گلوی تو، لبخند آخرت... حسن لطفی | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. پیکرش درگیر شد با عقده هایِ آتشین شد علي اکبر(ع) اسیرِ کینه هایِ غاصبین بر تنش میخورْد هر سرنیزه با ذکرِ علی(ع) بلکه با ذکرِ اذان، بی شک و شبهه، با یقین بر زمین افتاد لب-تشنه! به قران هیچکس غرقِ خون شهزاده ای هرگز ندیده اینچنین بوسه میزد پشتِ هم بر صورتش گرد و غبار رفت و آمد بود و شد با خاک، موهایش عجین رو به شمرِ پست(لع)شاید گفته باشد حرمله(لع) تا صدایش دَرنیاید تیرِ بهتر برگزین شد گلویش تیرباران! سینه اش را خون گرفت کار دستش داد آخر آن صدایِ خوش طنین شد عمیق و باز شد در ازدحام ِ دور و بر زخم ِ شمشیری که افتاده ست بر رویِ جبین از گلویش لحظه لحظه آه می آمد به گوش در نفس هایِ سراسر خون و سختِ آخرین منتظر شد گرمی ِ آغوش بابا را فقط آمد اما قد خمیده حضرتِ حصنِ حصین زار میزد در کنارِ پیکرش هر آن؛ حسين(ع) بی رمق شد پایش و بد خورد با زانو زمین وای از آن ساعت که با گریه عبا را پهن کرد تکه تکه جمع کرد از خاک؛ جانش را حزین! 👉 @Do_KhatRoze 📜
◼️ خیز از جا، آبرویم را بخر... عمّه را از بین نامحرم ببر... حمید بن مسلم گوید: فَكَأَنِّي أنظُرُ إلىٰ امْرَأَةٍ خَرَجَتْ مُسرِعَةً تُنادِي بِالْوَيلِ و الثَّبورِ، و تَقولُ: ▪️ وقتی‌که علی اکبر علیه‌السلام به خاک افتاد، گویا یک زنی را می‌دیدم که با سرعت از خیمه‌ها به سمت معرکه می‌آمد و ناله و فریاد سر میداد که: يا حَبيباهُ! يا ثَمَرَةَ فُؤاداهُ! يا نُورَ عَيْناهُ! يا أخياهُ! و ابنِ أخياهُ لَيتَنِي كُنتُ قَبلَ هٰذا الْيَومِ عُمْيا، لَيتَنِي وَسَّدَتِ الثَّرَىٰ.لَیتَ الْمَوتُ اَعدَمَنی الْحَیاةُ و لَا اَراکَ قَتیلاً ▪️ای کاش قبل از امروز، کور بودم... ای کاش که خاک را، بالشت سرم میکردم... ای کاش مرگ، زندگی‌ام را می‌گرفت و تو را اینجور کشته نمی‌دیدم... جَاءَتْ و انْكَبَّتْ عَلَيهِ، فَجَاءَ الْحسينُ عليه‌السَّلامُ، فَأَخَذَ بِيَدِها و سَتَرَ وَجْهَهَا بِعَبائِهِ، و ألْقَىٰ عَباءَتَهُ عَلَيها، فَرَدَّها إلىٰ الْفُسطاطِ، ▪️آن زن جلو آمد و خود را به روی نعش علی اکبر علیه السلام انداخت. سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام، دست زینب کبری را گرفت و عبایش را به روی او انداخت و صورتش را پوشاند و او را به خیمه‌ها بازگرداند. و أَقْبَلَ عليه السّلامُ بِفِتْيانِهِ، و قالَ: اِحْمِلوا أخاكُم ▪️ و رو جوانان بنی هاشم کرد و فریاد برآورد: بیایید برادرتان را به خیمه ها ببرید... 📚معالی السبطین ج١ص۴٠٩ 📚طوفان البکاء(خطی) ص۵١٠ 📚اعیان الشیعه ج١ص۶٠٧ 📚مقتل الحسين، بحرالعلوم ص٣٣٧ 📚مقتل ابومخنف ص٨٣ 👉 @Do_KhatRoze 📜
. این شکافی که زده نیزه به پهلوت علی صحنه‌ی مـادر و مسمار مجسم کـرده... قاسم نعمتی | 👉 @Do_KhatRoze 📜
ڪانال دُوخَط رُوضِہ | زمینہ - @Do_KhatRoze .mp3
3.5M
بہ ڪنار بدنش خشڪ شدہ این بدنم از علے اڪبر من یڪ علے اصغر مانده... 👉 @Do_KhatRoze 📜
. تمام عرش با هفت آسمان افتاده بر پایش شبانه روز می چرخد زمین دورِ قدمهایش نگاهش نافذ و گیراست مخصوصا دم ِ پیکار صلابت پرور است و مردِ میدان! مثلِ بابایش أباالفضل(ع) است و زانو میزند پیشَش فضیلت ها به میدانِ جوانمردی و غیرت نیست همتایش همینکه راه می آید فراری میشود دشمن أشِدٌاءُ علَیَ الکفّار یعنی قدّ و بالایش مبادا لحظه ای وقتِ غضب شمشیر بردارد که عزرائیل می آید به همراهِ بلایایش دخیلِ دستهایش بود اهل عالمی اما علمدارِ همه عالم؛ رقیه(س) بود دنیایش برای دردمندان یک نخی از چادر زینب(س) به دورِ نسخه می پیچد؛ فدایِ این مداوایش شنیدم از حسین بن علی(ع) دل برده هر لحظه تبرّی و توَلّایش ، تولّی و تبرّایش بنا شد در مصافِ کربلا؛ باشد فقط سقّا به رویِ هر دو چشمش بود دستوراتِ آقایش همین شد که نخورد آب و به جایش تیرِ بی وجدان اصابت کرد بر آن چشم ِ از عصیان مُبرّایش برایش نیزه ها را کاملا با زهر آغشتند زدند و کِل کشیدند و مهیّا شد تماشایش دو دستش شد قلم در علقمه باب الحوائج شد به دستِ حضرتِ زهرا(س) محوّل شد تسلّایش! | 👉 @Do_KhatRoze 📜