📝 خواهر شهید ابراهیم هادی:
🔹 یک روز موتور شوهر خواهرم را از جلوی منزلمان دزدیدند. عدهای دنبال دزد دویدند و دزد موتور را زمین زدند.
🔹 مردم دورهاش کردند او را بزنند که ابراهیم رسید و دزد زخمی شده را بلند کرد، نگاهی به چهره وحشت زدهاش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید ...
👌 ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد. آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد. ابراهیم از زندگیاش سوال کرد، کمکش کرد و برایش کار درست کرد.
🤲 طرف نماز خوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه به شهادت رسید.
📚 کتاب سلام بر ابراهیم صفحه ۷۷.
🌷 اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خراسان رضوی / دانشنامه و مرکز اسناد:
📱 @Doc_d_moghadas
#شهدا #سبک_زندگی #خاطرات
••••✾• 🇮🇷🌷🇮🇷 •✾••••
.
.
📌 خاطرهای از شهید مهدی قُرصزر؛
● سال ۶۰ با شهید مهدی قرصزر در واحد بسیج منطقه ۴ خراسان در خیابان شهید بهشتی همکار بودیم. آن وقتها ساعت کار سپاه تا ۴ بعد از ظهر بود و ناهار رو داخل محل کار میخوردیم.
● اکثر روزها آقا مهدی روزه میگرفت، اما موقع ناهار میومد سر سفره مینشست! در حالی که چیزی نمیتونست بخوره. میگفتیم: آقای قرصزر پاشو از سر سفره تو روزهای اذیت میشی! میگفت نه! عمدا میشینم؛ میخوام با نفسم مبارزه کنم ...
● واقعا شهدا قبل از شهادت هم؛ شهید بودند. یادش بخیر؛ چقدر خوش برخورد و متین بود.
👤 راوی: آقای عباس گل محمدی، مدیر گروه فرهنگی هنری دانشنامه.
➖➖➖➖➖
📝 مطالب مرتبط؛
1⃣ زندگینامه و معرفی شهید:
https://eitaa.com/Doc_d_moghadas/159
2⃣ وصیتنامه همراه با دستخط شهید:
https://eitaa.com/Doc_d_moghadas/164
https://eitaa.com/Doc_d_moghadas/171
🌷 اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خراسان رضوی / دانشنامه و مرکز اسناد:
📱 @Doc_d_moghadas
#لشکر_۵نصر #خاطرات #اسناد
.
.
📌 قبل اصلاح! ، بعد اصلاح!
🔹 مهدی خیلی وجیه المنظر و زیبا بود. یک روز که آمد محل کار دیدیم موهایش را کوتاه کرده. پرسیدیم چرا این کار را کردی؟ گفت: ترسیدم کسی به چهرهام غبطه بخورد. تا وقتی رفت جبهه همیشه موهایش را کوتاه میکرد. یادش گرامی باد. ( لطفا تصویر باز شود! )
👤 راوی: آقای عباس گل محمدی، مدیر گروه فرهنگی هنری دانشنامه.
🇮🇷 یکم فروردین سالروز ولادت شهید مهدی قُرصزر گرامی باد.
➖➖➖➖➖
📝 مطالب مرتبط با شهید:
https://eitaa.com/Doc_d_moghadas/159
https://eitaa.com/Doc_d_moghadas/164
https://eitaa.com/Doc_d_moghadas/171
https://eitaa.com/Doc_d_moghadas/309
🌷 اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خراسان رضوی / دانشنامه و مرکز اسناد:
📱 @Doc_d_moghadas
#لشکر_۵نصر #خاطرات #اسناد
.
.
📚 کتاب دسته یک
👤 پدید آور:
🔹 اصغر کاظمی
📝 معرفی:
❁ این کتاب که بنابر گفته نویسندهاش؛ تحقیق، پژوهش و نگارش آن سه سال به طول انجامیده، سه بخش دارد و در شانزده فصل تدوین شده است. در هر یک از فصلها خاطرهای خواندنی و داستانی از زبان رزمندگان روایت میشود. در یگانهای پیاده، کوچکترین واحد نظامی و رزمی، دسته است. دسته یک، یکی از دستههای گروهان یکم از گردان حمزه لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) بود که در عملیات والفجر هشت در جاده امالقصر در عمق ۱۷ کیلومتری جبهه دشمن و در نزدیکی مرز عراق با کویت در شب ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ با بخشی از ارتش متجاوز عراق درگیر شد ...
📡 اطلاعات:
🔹 انتشارات سوره مهر | صفحه شمار: ۸۸۲ صفحه.
🌷 اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خراسان رضوی / دانشنامه و مرکز اسناد:
📱 http://eitaa.com/Doc_d_moghadas
#معرفی_کتاب #خاطرات #اسناد
.
.
📚 کتاب «ما افسانه نبودیم»
👤 پدید آور:
🔹 رویا حسینی
📝 معرفی:
❁ این کتاب خاطرات رزمندهای است که در سطر سطر خاطرههایش، روزهای دفاع مقدس را به تصویر میکشد.
❁ سید رضا رسولزاده طباطبایی، یکی از سربازان جوانی است که به قول خودش، نه برای دفاع از آرمانهای ملّی، بلکه برای اعتقاداتی فراتر از مرزهای زمان و مکان ایستادهاست و لحظههای سخت، تلخ و شیرین جنگ را در آغوش بیانتها و توانمند خدا تجربه کرده است. نویسنده با پیادهسازی و نگارش متن ۴۰ ساعت مصاحبه با ایشان، کتاب را پدید آورده است.
📡 اطلاعات:
🔹 نشر ستارهها | چاپ سوم | صفحه شمار: ۳۰۳ صفحه.
📱 @Doc_d_moghadas
#معرفی_کتاب #خاطرات #اسناد
.
.
📚 کتاب «رفاقت به سبک تانک»
👤 پدید آور:
🔹 داوود امیریان
📝 معرفی:
❁ کتاب دربر دارنده حکایات کوتاه از وقایع جنگ ایران و عراق است که با محتوای شوخی و طنز و با نثری شیرین و روان برای گروه سنی نوجوانان فراهم آمده است.
❁ نویسنده این حکایات را با استفاده از دیدهها و تجربیات خود در جبهه، به تحریر درآورده و در آن؛ فضای جبهه، وقایع جنگ، ارتباط رزمندگان با یکدیگر و ... را به گونهای خاص به تصویر کشیده است.
- قصه پسرکی که به بهانه خریدن حلیم از خانه خارج شده و به جبهه میرود و ۳ ماه بعد باز میگردد.
- داستان پسرکی که برای رفتن به جبهه با دادن مقداری پول به یک پیرمرد او را راضی میکند تا به جای پدر وی برای امضاء کردن برگه رضایتنامه اعزام به جبهه، به پایگاه بسیج برود.
- ماجرای رزمندهای که یک سرباز موجی را به خاطر پوست سیاهش با عراقیها اشتباه میگیرد و کتک مفصلی به او میزند.
📡 اطلاعات:
🔹 نشر سوره مهر | صفحه شمار: ۱۱۲ صفحه.
📱 @Doc_d_moghadas
#معرفی_کتاب #خاطرات #اسناد
.
.
📚 کتاب «جنگ پُر ملات»
(روایتی طنز از زندگی حسین پاینده)
👤 پدید آور:
🔹 فاطمه تقیزاده
📝 معرفی:
❁ دنیای حسین پاینده با دنیای دیگر رزمندگان تفاوت دارد و در این کتاب مخاطب با روایتی متفاوت از آنچه تا به امروز از جنگ شنیده آشنا میشود. پاینده که متولد ۱۳۳۴ بوده و نوجوانی و شروع جوانی خود را در دوران پیش از انقلاب سپری کرده است با شروع جنگ تحمیلی به عضویت بسیج در میآید. مدتی در بسیج فعالیت داشته اما به ماندن در شهر راضی نمیشود و درخواست اعزام به جبهه را میدهد. در مدت کوتاه حضورش در جبهه همانند پشت جبهه دست به کارهایی میزند که نشان از روحیه طنز و سادهدلی او دارد.
📡 اطلاعات:
🔹 نشر کتاب جمکران | مُصور | صفحه شمار: ۱۰۴ صفحه.
📱 @Doc_d_moghadas
#معرفی_کتاب #خاطرات #اسناد
.