.
📝 بخشی از نمایشنامه تحول:
● مهدی: سلام عليكم عمو جان
○ مش عبداله: سلام مهدی جان، خوش آمدی /بلند میشود/ بیا تا صورتتو ببوسم /مهدی جلو میرود/ صورت همدیگر را میبوسند، مهدی خم میشود تا دست عمویش را ببوسد ولی او بلندش نموده و پیشانیش را میبوسد
● مهدی: /مینشیند/ حالتون چطوره عموجان
○ مش عبداله: خدا را شکر میگذرد.
● مهدی: هنوز که شما اینجا هستید عموجان من تاکی باید به شما بگم که کار کردن برای اینطور افراد درست نیست.
○ مش عبداله: باز که شروع کردی مهدی جان /چشمش به ساک میافتد/ این ساک چیه؟
● مهدی: میخوام برم جبهه عموجان تا یک ساعت دیگه ماشین حرکت میکنه، اومدم برای خداحافظی
○ مش عبداله: جبهه میخوای بری چکار؟ تو که همینجا تو بسیج، کار زیاد داری.
● مهدی: باشه عموجان ولی یک دفعه را که باید رفت. میترسم ...
○ مش عبداله: مهدی میدونی که تو این دنیا فقط تو را دارم و ...
● مهدی: نه عموجان شما خدا را دارید، من میترسم جنگ تموم بشه و رو سیاهیش به ما بمونه.
○ مش عبداله: نه، تو نباید بری من اینجا احتیاج به تو دارم، فقط دلخوشیم به تویِ
● مهدی: این راهیه که من انتخاب کردم و باید ادامهاش بدم با همه اینها که شما را خیلی دوست دارم. ولی این باعث نمیشه که به جبهه نرم
○ مش عبداله: هر طور که دوست داری. ولی من امیدم به تویه
● مهدی: امید همه ما به خداست ولی عموجان قبل از رفتنم باید در مورد کار شما صحبت کنم
○ مش عبداله: مهدی جان نمیخوام در این مورد حرفی بشنوم
● مهدی: من بنابر وظیفهام که امر به معروف و نهی از منکره و با اینکه بارها گفتم باز هم دوباره میگم شما خواستید گوش کنین و عمل وگرنه هر طور که دلتان میخواد
○ مش عبداله: باشه عموجان هر چی میخوای بگو ولی جواب من همونیه که تا بحال بوده
● مهدی: البته اینم برات بگم که این صحبتا، وصیت من نیز هست
○ مش عبداله: وصيت؟!
● مهدی: شما میدونید برای چه آدم از خدا بیخبری کار میکنید؟! این کسی است که در این موقعیت جنگ خون مردم را مثل زالو میمکه با احتکار اجناس مورد نیاز مردم. این کسی که اسم خودشو حاجی و زاهد و عابد گذاشته کسیه که ...
○ مش عبداله: بسه دیگه یه وقت دیدی مرتیکه پیداش شد
● مهدی: عموجان شما برای چنین آدم جنایتکاری کار میکنید و با اینکه میدونی انبارهایی که در اون اجناس را احتکار کرده کجاس ولی اقدامی نمیکنید شما از خدا نمیترسید اونوقت از این آدم از خدا بیخبر ظاهر ساز میترسید؟
○ مش عبداله: من خودم اونو توی نماز جماعت دیدم و همیشه هم صف اوله
● مهدی: عموجان چهار هزار نفر از همین آدمها در جنگ نهروان بدست توانای مولای متقیان امیر مومنان بدرک واصل شدند
○ مش عبداله: حالا یواشتر صحبت کن مغازههای اطراف صداتو میشنفن
● مهدی: بزار تمام مردم بفهمن این مردک چه آدم پستیست
○ مش عبداله: بسه دیگه، بسه
● مهدی: عموجان اینرا هم شما بدانید با کار کردنتان برای این مرد در جنایات او شريک هستید
○ مش عبداله: گفتم بسه دیگه
● مهدی: شما باید در روز قیامت، جواب کار کردنتان برای این مردک را بدهید
○ مش عبداله: /آرام/ مهدی جان من قصد کردم که برای این مرد کار نکنم ولی نمیتونم من از اینا میترسم
● مهدی: شما از خدا و آتش جهنم نمیترسی از اینا میترسی؟ اگر رزمندگان میترسیدند الان رژیم بعثی کافر کجا بود
○ مش عبداله: من رزمنده نیستم من یک پیرمرد هستم و معلوم نیست که چند روز دیگه زنده هستم من نمیتونم
● مهدی: بفرموده مولایمان و سرورمان سالار شهیدان حسین بن علی (ع) مرگ با افتخار بهتر از زندگی ننگین است. و شما که در گفتارتان بایشان عشق میورزید عمل هم داشته باشید.
○ مش عبداله: سرو جانم فدای امام حسین (ع) باشه مهدی جان من تصمیمو میگیرم، بزار یک کمی هم فکر کنم
● مهدی: بودن با آدمی مثل این فرد ظاهر ساز حتى يک لحظه هم اشکال دارد
○ مش عبداله: باشه من در این مورد فکر میکنم
● مهدی: خوب عمو جان بقول شاعر من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم تو خواه پند گیر خواه ملال. میبخشید از اینکه سرتونو درد آوردم باید زودتر برم که ماشین حرکت میکنه
○ مش عبداله: خدا به همراهت مهدی جان مواظب خودت باش /بلند شده او را میبوسد، مهدی نیز/
● مهدی: آخرین حرفم اینه که تا موقعی که شما دربند این هوای نفس باشید، نمیتونید بخدا برسید، خداحافظ.
📷 تصاویر صفحه ۱ تا ۸ نمایشنامه تحول: ⬇️
https://eitaa.com/Doc_d_moghadas/211
🌷 اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خراسان رضوی / دانشنامه و مرکز اسناد:
📱 @Doc_d_moghadas
#نمایش_نامه #اختصاصی #اسناد
.
.
📝 بخشی از نمایشنامه تحول:
✉️ وصیتنامه شهید در نمایشنامه:
🔹 بنام او، بنام خدا که از اوئیم، برای اوئیم، هستیمان برای اوست و رفتنمان نیز برای اوست و بازگشتمان نیز بسوی اوست.
🔹 يا ايها اللذين آمنوا لا تلهكم اموالكم ولا اولادكم عن ذكر الله و من يفعل ذالك فاولائك هم الخاسرون (سوره منافقون - ۹) ● الا ای اهل ایمان، مبادا هرگز مال و فرزندان شما را از یاد خدا غافل سازد و کسانیکه به امور دنیا از یاد خدا غافل شوند، آنها بحقیقت زیانکاران عالمند.
🔹 با درود و سلام به پیشگاه با سعادت منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) و نائب برحقش حضرت امام خمینی و با درود و سلام به شهدای اسلام و جنگ تحمیلی و با آرزوی پیروزی نهایی برای رزمندگان اسلام.
🔹 باید بگویم که: در انفجار جهل جاهلیت عصر اتم، عصر طلایی تزویر عصری که کباده کشان صلح و پیشکسوتان آزادی (سیا، موساد، کگب) بار دیگر طاق نصرت حقوق بشر را با استخوانهای شکسته و اندام قطعه قطعه شدهی انسانهای آزاده و بیآزار آزین بستند، در اینجا بود که خون شهدای ما شهاب وار بر دامنهای پوشالی آنها زده و به آتششان کشید. و این آتش فشانی است که میرود دنیا را فرا گیرد و ریشه پوسیده غارتگران را در نوردد و شب تاريک مستضعفان را روشن گرداند و همین آتش است که این عروسک خیمه شب بازی که هر روز بدست کسی و آلت دست کسیست، این صدام بعثی افلقی تکریتی را نیز سوزانیده و خاکستر گردانید.
🔹 همچنانکه با منافقان سیه روی و خفاشان شب پرست شبانگاه کرد. و بر امت حزب الله است که در پشت جبهه با این سیه رویان نابکار، بمبارزه برخیزند و بر شما است عموی عزیز، چنانکه بارها گفتهام بر این مردک پلید شکم فراخ و گلو گشاد و این محتکر زیبا روی زشت صیرت قیام نموده و دست ابر جنایتکاران را که حال از آستین امثال این خبیث بیرون آمده است، قطع نمائید.
🔹 در پایان دستهای پینه بستهات را میبوسم و از خداوند سبحان میخواهم که شما را در این امر خطیر موفق بدارد.
🤲 خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینی را نگهدار.
● والسلام عليكم و رحمه اله و بركاته. / مهدی.
📷 تصاویر صفحه ۹ تا آخر نمایشنامه تحول: ⬇️
https://eitaa.com/Doc_d_moghadas/226
🌷 اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خراسان رضوی / دانشنامه و مرکز اسناد:
📱 @Doc_d_moghadas
#نمایش_نامه #اختصاصی #اسناد
.