eitaa logo
موسسه بیان « دُوره »
988 دنبال‌کننده
643 عکس
209 ویدیو
5 فایل
اینجاصداها صحبت میکنند نکات کلیدی در ارتباط‌ کلامی اینجاست برگزارکنندهٔ‌ دوره های مختلف صداپیشگی سیمین خیری @Admin_dowreh :ادمین📡 📼بانک صدا @banke_seda 🚨تبلیغات @tgh_dowreh 📻رادیو دُوره @Radio_dowreh 🎙️باشگاه گویندگان دُوره @Announcer_dowreh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶🔷 🔶 ‍ مردی از خانه اش راضی نبود، ازدوستش که بنگاه املاک داشت خواست تا خانه اش را بفروشد. دوستش یک آگهی نوشت و آنرا برایش خواند: خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع. صاحبخانه تا متن آگهی را شنید، گفت: این خانه فروشی نیست، در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانه ای که تو تعریفش را کردی. خیلی وقت ها نعمت هایی که در اختیار داریم را نمی بینیم چون به بودنشان عادت کرده ایم، مثل سلامتی، پدر ، مادر، دوستان خوب و خیلی چیزهای دیگه که بهشون عادت کردیم. قدر داشته هامونو بدونیم.. خدایا شکرت🤲 @dowreh
📎 بانوان شهیده 📖 این قسمت: جهیزیه قالی می بافت به چه قشنگی.. 🚩 @dowreh
📎 بانوان شهیده 📖 این قسمت: دوستان دو جورند.. 🚩 @dowreh
📎 بانوان شهیده 📖 این قسمت: گران تر از طلا.. ┄┅══❁❀❁🚩❁❀❁══┅┄ @dowreh
📎 بانوان شهیده 📖 این قسمت: میخواهید چه کاره شوید؟؟ 🚩 @dowreh
📎 بانوان شهیده 📖 این قسمت: اول خودمون 🚩 @dowreh
📎 بانوان شهیده 📖 این قسمت: حتی یک بار 🚩 @dowreh
📎 بانوان شهیده 📖 این قسمت: چادر گل قرمزی.. 🚩 @dowreh
📎 بانوان شهیده 📖 این قسمت: اُمّ الشهداء 🚩 @dowreh
📎 بانوان شهیده 📖 این قسمت: مقدمه ای از کتاب « دا » 🚩 @dowreh
بعضی از موثقین اهل علم در نجف اشرف، از مرحوم عالم زاهد شیخ حسین بن شیخ مشکور نقل کردند که فرمود: « در عالم رؤیا دیدم در حرم مطهر حضرت سیدالشهدا (ع) مشرف هستم و یک نفر جوان عرب معیدی وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت سلام کرد و حضرت هم با لبخند جوابش دادند.. فردا شب که شب جمعه بود به حرم مطهر مشرف شدم و در گوشه ای از حرم توقف کردم که ناگاه همان عرب معیدی را که در خواب دیده بودم وارد حرم شد و چون مقابل ضریح مقدس رسید با لبخند به آن حضرت سلام کرد ولی حضرت سیدالشهدا (ع) را ندیدم و مراقب آن عرب بودم تا از حرم خارج شد. به دنبالش رفتم و دلیل لبخندش را با امام پرسیدم و خواب خود را برایش بازگو کردم و گفتم چه کرده ای که امام (ع) با لبخند به تو جواب می دهد؟ گفت مرا پدر و مادر پیری است و در چند فرسخی کربلا ساکنیم و شب های جمعه که برای زیارت می آیم یک هفته پدرم را سوار بر الاغ کرده و می آوردم و هفته دیگر مادرم را می آوردم تا این که شب جمعه ای که نوبت پدرم بود چون او را سوار کردم مادرم گریه کرد و گفت مرا هم باید ببری شاید هفته ی دیگر زنده نباشم. گفتم باران می بارد هوا سرد است مشکل است؛ نپذیرفت. ناچار پدر را سوار کردم و مادرم را به دوش کشیدم و با زحمت بسیار آن ها را به حرم رسانیدم و چون در آن حالت با پدر و مادر وارد حرم شدم حضرت سیدالشهدا (ع) را دیدم و سلام کردم. آن بزرگوار به رویم لبخند زد و جوابم را داد و از آن وقت تا به حال هر شب جمعه که مشرف می شوم حضرت را می بینم و با تبسم جوابم می دهد.. » اللهم ارزقنا.. ┄┅══❁❀❁🎙🎧🎤❁❀❁══┅┄ « دُوره »، برگزارکننده ی دوره های فن بیان، گویندگی، اجرا، سخنوری، قصه گویی و.. .