هدایت شده از شعر شیعه
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#غزل
خاتم پر بها دهد از کرمش گدای را
فقط برای او بخوان آیه ی انّمای را
طناب بسته ای اگر به دست های باز او
به روی خلق بسته ای دریچه ی سخای را
صوت سلونی اش چنان شوق سوال می دهد
«جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را»
عرش به لرزه می دهد هیبت حیدری او
در آن زمان که شانه اش لمس کند عبای را
مسیحِ دست های او زنده کند« مسیح» را
کلیم اژدها کند با مددش عصای را
روح الامین مقابلش سجده ی شکر می کند
دیده یقین درون او قبله ی حق نمای را
خدا نخواندمش ولی دیده جنون عاشقان
در نجف علی فقط تجلی خدای را
شنیده ام که در نجف کفاف مستی ست چای
بریز ای ابوعلی بر این خمار چای را
#علی_اصغر_یزدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
هدایت شده از شعر شیعه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#مثنوی
مثل هرشب که باده میخواهیم
آمدیم و زیاده میخواهیم
جام خالی و دست خالی تر
گرچه از ما نمی ستاند زر
می دهم جان برای باده ی او
سجده آرم به پای باده ی او
درِ میخانه حاجتی داریم
ساقی با کرامتی داریم
أن قریب است مستمان بکنند
مست جام الستمان بکنند
ساقی ما ز بس جوانمرد است
بین این بزم کاتبم کرده است
روح تازه به هست من دادند
قلم عشق دست من دادند
تا دم مرگ میزنم فریاد
هر که ساقیست خانه اش آباد
مینویسم چقدر با عشق است
ساقی نازدانه را عشق است
بس که مِی خورده این قلم با من
دفترم گشته است تَردامن
با قلم خوش به حالمان باشد
رقص مستی حلالمان باشد
مست مستیم عالمی داریم
عهد و پیمان محکمی داریم
عهد بستیم تا که جانی هست
جوهری هست و زندگانی هست
از خُم هیچ کس سبو نزنیم
جز سه ساله به غیر رو نزنیم
مدد از آن سه ساله می جویم
بسم ربِّ الرّقیه میگویم
آتش عشق را به پا کردم
به خداوند اقتدا کردم
اول کار یا علی مددی
یل کرار یا علی مددی
پا نهادم به راه بسم الله
با توسل به شاه بسم الله
عشق جانانه میکنم امشب
مدح دردانه میکنم امشب
تا ابد هم از او دمادم خواند
مدح او ناتمام خواهد ماند
دل پاکش شدید بابایست
خنده هایش عجیب زهرایست
می برد او دل ملائکه را
تکیه داده به تاج و تخت خدا
بخدا که تمام ایمان است
عاشق او فقط مسلمان است
معنی واژه ی مسلمانیست
غیر از این هر که گفته نادانیست
یک تنه کرده کار صدها مرد
با همان سن کم بزرگی کرد
زنده اسلام از قیامش شد
سند ملک دین به نامش شد
خود امام و امامه اش زینب
مهر و امضای نامه اش زینب
دارد او سلطه بر قلمروء عشق
کعبه در سجده است رو به دمشق️
در کمالات و رتبه بی همتا
مستمند نگاه او موسی
معنیِ کاملی ز اعجاز است
دم عیسایی اش نبی ساز است
موج عشق است در دل دریاش
میچکد عصمت از قد و بالاش
روزیِ انبیا ز کیسهء اوست
هرچه از دوست میرسد نیکوست
ز عنایات ذات رحمانی
هرکه را داده است عنوانی
به یکی ربنای عرفانی
به یکی خاتم سلیمانی
به یکی داده چشم بارانی
به یکی سجده های طولانی
به یکی باده های روحانی
به یکی مستی دعا خوانی
به یکی شور و شوق ربانی
به یکی آنچه را نمیدانی
چشم یعقوب هم چراغانی
زانکه یوسف شدست کنعانی
به یکی داده ملک و انگشتر
به خلیل خدا سپرده تبر
داده ایوب را صبوری تا
بشناسد جناب زینب را
نوح اگر شد ز خشم طوفان رد
از عنایات این سه ساله بود
با توسل به دامنش عیسی
دیدهء کور را کند بینا
صالح از لطف لیلیِ افسون
شتر از کوه میکشد بیرون
بهر اینان کمک ز غیب رسد
گر که گویند یا رقیه مدد
تا که گویند یا رقیه مدد
تازه اعجازشان عیان گردد
میشود اژدها عصای کلیم
میشود نور نار ابراهیم
میشود چاک سینهء صد نیل
میشود حفظ خون اسماعیل
میشود سوی منزلش راهی
حضرت یونس از دل ماهی
میشود شاه آن فتادهء چاه
گر که گیرد مدد ز دختر شاه
شهر کنعان مریض او گردد
صد زلیخا کنیز او گردد️
#عماد_بهرامی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
هدایت شده از شعر شیعه
#امام_زمان_عج
#غزل
دوباره فاصله افتاد بین ما آقا
دوباره لطف تو و خواهش گدا آقا
ببین که از نفس افتاده ام ز بار گناه
بگیر دست گدای همیشه را آقا
حلال کن که بجز دردسر نبودم من
عطا نمودی و دیدی ز من خطا آقا
سلام من به قنوت نماز نیمه شبت
مرا میان قنوتت دعا نما آقا
بگو شبی تو میان قنوت نافله ات
به جای ما نفسی ذکر ربنا آقا
خودت برای ظهورت بیا دعایی کن
اثر نداشت ز ما ناله ی بیا آقا
رسید سال نو و چشم ما نشد روشن
بر آن جمال پر از جلوه ی خدا آقا
ببین دو چشم مرا یا مقلب الابصار
که تا ببینمت ای یار آشنا آقا
بهار کن دل ما را محول الاحوال
که بی تو رنگ خزان است سینه ها آقا
بیا و درد دل بیقرار و شیدا را
دوباره کن به نگاه خودت دوا آقا
دلم دوباره برای نجف پریشان است
برای هرم گنه سوز مرتضا آقا
"دلم برای مدینه بهانه می گیرد"
برای لطف خدایی مجتبا (ع) آقا
خدا کند که به اذن علی (ع) و مادرتان
روم دوباره شب جمعه کربلا آقا
طواف قبر حسین آن شهید بی لشگر
طواف قبر علمدار باوفا آقا
گمان کنم ز خراسان به دل نسیمی زد
نشسته بر لب من یا رضا رضا آقا
تو ای بهانه ی هر نو شدن بیا نو کن
تو با لباس شهادت لباس ما آقا
#ناصر_شهریاری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
هدایت شده از شعر شیعه
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#غزل
از کران تا بی کران مولا امیرالمومنین
هر مکان تا هر زمان مولا امیرالمومنین
در روایت سی هزار عالم خدا آورده است
در روایت شد بر آن مولا امیرالمومنین
چون خدای کعبه را جز کعبه بر او شان نیست
شد امیر مومنان مولا امیرالمومنین
درب علم است او و گشته در ورودیِ درش
معتکف خرد و کلان مولا امیرالمومنین
شد نماز ما قبول از برکت نام علی
خورده مُهرش بر اذان مولا امیرالمومنین
سجده بر صحن علی پای خدا بنوشته شد
نور حق را شد عیان مولا امیرالمومنین
صحبت ایوان اگر هر جا به هر مجلس شود
گشته محور بر بیان مولا امیرالمومنین
من گدایی را به عشق روی او بگزیده ام
شد بهانه آب و نان مولا امیرالمومنین
چون رود خاکسترم بر بادمی گوید به او
تار و پودم با زبان مولا امیرالمومنین
مهر او هم میکُشد هم زنده میگرداندم
مهر او اکسیرِ جان مولا امیرالمومنین
خوش به حال نسل من گر گوشه چشمی کند
خط او خط امان مولا امیرالمومنین
داده زاهد وعدهٔ حورُ و پری اندر بهشت
وعدهٔ ما در جنان مولا امیرالمومنین
#حامد_آقایی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
هدایت شده از شعر شیعه
#امام_زمان_عج
#غزل
به کام خلق نشاطی که میدهد رطبش
هزار سال دگر هم نمی رود طربش
طبابتی ست برای طبیب ما که هنوز
نرفته هیچ مریضی به جانب مطبش
ز فیض ریخته دستش چو عمر،کوتاه است
کسی که نیست بلند آه آه نیمه شبش
من انتقام دلم را ز هجر میگیرم
شبی که لب بگذارم برآستان لبش
اگر نسوخت دلم پا به پای او هر شب
خودم به دست خودم صبح میکنم ادبش
برای من سحر وصل عید قربان است
شب وصال نمردم اگر یکی طلبش
به خیل گوشه نشینان فراق را دادند
همیشه خیر ببیند مسببش ، سببش
به وقت بردن نامش به سجده می افتم
نگار ما به خداوند میرسد نسبش
دلش به ما عجمی زادگان بود مایل
اگرچه دلبر ما را نوشته اند عربش
خدا کند که تقرب از آنطرف باشد
به جای صد قدمم راضی ام به یک وجبش
" ز بخت خفته ملولم ، بود که بیداری ... "
دعا کند همه را باز در نماز شبش
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
هدایت شده از شعر شیعه
#شب_هفدهم_ماه_مبارک_رمضان
#مثنوی
امشب شب سقایی یعسوب دین است
پیمانه ها دست امیرالمؤمنین است
بر تشنه کامان حرم سقاست حیدر
بر حضرت زهرا قسم آقاست حیدر
او صورت انسانی الله باشد
او کاشف الکرب رسول الله باشد
او جلوه ربانی شب های قدر است
او مشک بر دوش آمده، سقای بدر است
او را تمام عرشیان تکریم کردند
خیل ملائک بر علی تعظیم کردند
امشب جنون آبها هم بی مثال است
می نوشی از دست علی تنها حلال است
پیداست قد و قامتش در دشت، صد شکر
سقای حق با دست پُر برگشت، صد شکر
روی سخن با آن امیر عالمین است
تنها خجالت بهر سقای حسین است
در علقمه عباس عمود آهنین خورد
در خیمه زینب ناله کرد و بر زمین خورد
#قاسم_نعمتی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem