👨🦳 کاش اینگونه پیر شویم...
➖ رَأَى أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ رَجُلاً مِنْ شِيعَتِهِ بَعْدَ عَهْدٍ طَوِيلٍ وَ قَدْ أَثَّرَ اَلسِّنُّ فِيهِ وَ كَانَ يَتَجَلَّدُ فِي مِشْيَتِهِ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَبِرَ سِنُّكَ يَا رَجُلُ قَالَ فِي طَاعَتِكَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّكَ لَتَتَجَلَّدُ قَالَ عَلَى أَعْدَائِكَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَجِدُ فِيكَ بَقِيَّةً قَالَ هِيَ لَكَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ.
🍂 اميرالمومنين عليهالسّلام یکی از شیعیان خود را پس از مدتها ملاقات نمود، در حالى كه سن و سالى سپرى كرده بود ولى چابک راه مىرفت. امام (ع) به او فرمود: پیر شدی، ای مرد! گفت: در فرمانبرى از تو پير شدم. على عليهالسّلام فرمود: اما چابک راه مىروى! گفت: قصد جهاد با دشمنان تو را دارم، اى امير مؤمنان. آنگاه حضرت (ع) فرمود: هنوز در تو نيرويى مانده است! پیرمرد گفت: آن هم پيشكش درگاه شماست اى امير مؤمنان.
📙 الأمالی (للصدوق)، ج ۱، ص ۱۷۷
@Ebar_ir | عِبَر
📬 این نامهای است برای من و تو..!
🛡 سالها پیش فرماندهای در بلاد مسلمانان، جریدهای سرگشاده به یکی از سربازانش در پهنهای از قلمرو حکومت مینویسد و بهصورت مستقیم او را مورد خطاب قرار داده و جملات مهمی را منتقل میکند. اهمیت این عریضه آنچنان بود که سرباز، مشحون از شوق و محبت حاکم شده و در پاسخ او مینویسد: این دومین باری است که سخنی چنین سودمند مییابم. - و مقصود او از مرتبه اول، سخنان پیامبر (ص) بود. - مضمون نامه را که میخوانی احساسی از درون ندا میدهد که انگار نگارنده همین امروز و حالا برای من و تو آن را نوشته است:
📜 به: عبدالله فرزند عباس
(و البته آیندگانی از نسل بشر)
🍃 ... همانا انسان گاه خوشحال مىشود به سبب رسيدن به چيزى که هرگز از دستش نمىرفت! و ناراحت مىشود به سبب از دست دادن چيزى که هرگز به او نمىرسيد. ابن عباس! خوشحالى تو از چيزى باشد كه در آخرت براى تو مفيد است، و اندوه تو براى از دست دادن چيزى از آخرت باشد. آنچه از دنيا به دست مىآورى تو را خوشنود نسازد، و آنچه در دنيا از دست مىدهى نیز زارىكنان تأسّف مخور، و همّت خويش را به دنيای پس از مرگ واگذار.
امضاء
علیبنابیطالب (ع)
@Ebar_ir | عِبَر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛 هشدار! | کار را به هنگام باید انجام داد...
توابین برای انتقام خون مطهّر امام حسین آمدند جنگیدند، کشته شدند، همهشان کشته شدند، اما در تاریخ اینها را مدح نمیکنند. چرا؟ چون دیرجنبیدند. شما که میخواستید خونتان را در راه امام حسین بدهید، چرا در اول محرّم، دوم محرّم نیامدید، یک کاری اقلاً صورت بدهید؟ آنجا میایستید تماشا میکنید، امام حسین به شهادت میرسد، بعد دلتان میسوزد، آن وقت میآیید در میدان. این کار را به هنگام انجام ندادن این جور است. کار را به هنگام باید انجام داد. نباید غفلت کنیم از وظیفهای که عقل و شرع به عهدهی ما گذاشته. باید بدون تأخیر وارد میدان بشویم. نباید تأخیر داشته باشیم. آن وقت به تناسب اهمیتی که آن کار دارد، خطرات را به جان بخریم.
🎙 رهبر انقلاب، دیدار مردم قم، ۱۴۰۱/۱۰/۱۹
@Ebar_ir | عِبَر
عِبَر
📛 هشدار! | کار را به هنگام باید انجام داد... توابین برای انتقام خون مطهّر امام حسین آمدند جنگیدند،
📚 یکی از مهمترین نقاط قوت روایتگری تاریخ در اندیشه مقام معظم رهبری، تطبیق مبناهای ارزشمند بر گزارشهای تاریخی مختلف است. نگرش فوقالعاده ایشان به حوزه تاریخ اسلام و اهلبیت (ع) در برخی مؤلفهها با دیگر مورخان، اندیشمندان و پژوهشگران این حوزه تمایزها و تفاوتهای چشمگیری دارد.
📝 آقای مهدی رحمانی، گوشهای از این تفاوتها را مختصرا بیان کرده که خوانش آن خالی از لطف نیست:
https://eitaa.com/mahdi_rahmani110/104
@Ebar_ir | عِبَر
❤️ آیا امام زمان (عج) از دیدن ما خوشحال میشود!؟
🔸عبدالعظيم بن عبدالله حسنى میگويد: «خدمت سيّد و آقاى خودم امام هادی علیهالسلام شرفياب شدم؛ وقتى ایشان نگاهش به من افتاد، فرمود: مَرْحَباً بِكَ يَا أَبَا اَلْقَاسِمِ أَنْتَ وَلِيُّنَا حَقّاً؛ مرحبا به تو! خوش آمدى اى ابوالقاسم! تو از دوستان و شیعیان حقیقی ما هستی.»
📗 التوحيد، ج ۱، ص ۸۱
🌻 پ.ن: چهارم ربیعالثانی مشهور به ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) است. تاریخ ولادت و وفات ایشان به طور دقیق در منابع متقدم ذکر نشده، ليكن در كتاب شريف الكافى از عبدالعظیم از هشام بن حكم از امام صادق (ع) روايت نقل شده است. برخی چنین استنباط نمودهاند که چون تاريخ وفات هشام بن حكم، سال ۱۹۹ ق، يا پيش از آن است و مظنون اين است كه جناب عبدالعظيم (ع) نیز هنگام نقل روايت، كمتر از بيست سال نداشته، بنابراين، تولّد ايشان اجمالا میتواند در برهه سال ۱۸۰ ق، يا پيش از آن باشد. (ر.ک: مقاله «آشنايى با حضرت عبدالعظيم عليهالسلام و مصادر شرح حال او»، رضا استادى) به هر روی، قرائن یادشده نیازمند منبع معتبر است اما بزرگداشت ياد آن حضرت و تجليل از مقام معنوى ایشان در روزهاى ياد شده، نيكوست.
@Ebar_ir | عِبَر
عِبَر
❤️ آیا امام زمان (عج) از دیدن ما خوشحال میشود!؟ 🔸عبدالعظيم بن عبدالله حسنى میگويد: «خدمت سيّد و آ
"ای عبدالعظیم..."
«انگار میبینم سرگردانی شیعیانم را؛
در جستجوی قائم ما به این سو و آن سو میروند،
همچون گوسفندانی در جستجوی چراگاه!
به هر سمت و سویی رو میکنند،
اما او را نمییابند.
بدان!
در قیامت، در کنار خودم جایش میدهم،
هر شیعهای را که استوار بماند بر عقیدهاش،
و دلش قساوت نگیرد،
از طولانی شدن غیبت صاحبش.»
چنین روایت کرده،
سیدالکریم حضرت عبدالعظیم حسنی،
از مولایش امام جواد علیهالسلام،
او از پدران پاکش،
و آنها از امیر اهل ایمان!
📗 کمال الدين و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۰۳
@Ebar_ir | عِبَر
🥀 حزن شدید و گریه پیامبر (ص)!
▪️سید بن طاووس در کتاب طرف من الأنباء و المناقب نقل میکند: اهلبیت پیامبر (ص)، در شب شهادت ایشان، بر گرد بستر او جمع بودند، رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نگاهی به آنان انداخت و با حزنی فراوان شروع به گریستن کرد. هنگامی که از علت آن جویا شدند، آن حضرت رو به امیرالمومنین صلواتاللهعلیه کرد و چنین فرمود:
➕ «وَ إِنَّما بُكائي وَغَمّي وَحُزني عَلَيكَ وَعَلىٰ هٰذِهِ أَن تُضَيَّعَ بَعدي، فَقَد أَجمَعَ القَومُ عَلىٰ ظُلمِكُم» گریه و اندوه من تنها برای بیتوجهی به #تو و #فاطمه سلاماللهعلیها پس از من است؛ چون به راستی اینان، برای ظلم و ستم کردن به شما همدست شدهاند!
📕 طرف من الأنباء و المناقب، ص ۱۹۰
@Ebar_ir | عِبَر
📍آیا امام حسن عسکری (ع) به گرگان سفر کرده بودند؟
▫️امروزه در شهر گرگان مسجد و قدمگاهی منسوب به امام حسن عسکری(ع) وجود دارد. مبنای این باور، خبری است که برخی علمای شیعه در سده ششم، از جمله ابن حمزه طوسی در الثاقب فی المناقب (ص ۲۱۴ - ۲۱۶) و قطبالدین راوندی در الخرائج والجرائح (ج ۱، ص ۴۲۴ - ۴۲۶) نقل کردهاند.
➖ مفاد این خبر به طور خلاصه آن است که شخصی به نام «جعفر بن شریف جرجانی» ـ از شیعیان جرجان ـ در سفر حج خود به سامرا نزد امام عسکری (ع) رفت و مبلغی را که شیعیان این شهر به امانت به وی سپرده بودند، به دست امام رسانید. امام نیز تاریخ بازگشت وی به جرجان را سوم ربیعالثانی همان سال پیشگویی کرد و به او وعده داد که خود ایشان نیز در همان روز به جرجان وارد خواهد شد. در تاریخ تعیین شده، امام به طیّالارض به جرجان رفت و نزد شیعیان خود حضور یافت.
🟤 پاسخ: صرف نظر از ضعیف و بیاعتبار بودن این خبر از منظر رجالی به علت مجهول و ناشناخته بودن راوی و عدم نقل آن در منابع کهن و دست اول شیعه، که اصل خبر را محل شک و تردید قرار میدهد، اما نکته دیگری که حضور امام را در گرگان با تردید جدّی موجه میسازد آن است که بر اساس خبر فوق، امام عسکری(ع) به شهر «جُرجان» وارد شد که منطبق بر شهر گنبدکاووس کنونی است؛ نه شهر گرگان امروزی که در گذشته به «استرآباد» شهرت داشته است.
➖ از اینرو به نظر میرسد مسجد و قدمگاه امام حسن عسکری(ع) صرفاً یادمانی است که در دورههای متأخر، پس از ویرانه و متروکه شدن جُرجان تاریخی(گنبد گاووس کنونی)، و با توّهم انطباق گرگان کنونی بر جرجان کهن به وجود آمده است، لذا نمیتوان برای آن اعتبار تاریخی قائل شد.
🏷 منبع: کانال تاریخ و سیره اهلبیت (ع)
@Ebar_ir | عِبَر
🔰 شرورترین زندانبانها، با نگاه امام حسن عسکری علیهالسلام، بدنشان به لرزه میافتاد...
📝 به نقل شیخ «کلینی» و شیخ «مفید»: عدهای از بنی عباس با گروهی از منحرفین و مخالفین امام حسن عسکری علیهالسلام، بر «صالح بن وصیف» زندانبان آن حضرت (زمانی که امام علیهالسلام در زندان او به سر میبرد) وارد شدند، و به او گفتند: بر حسن بن علی علیهماالسّلام سخت بگیر. مبادا او را راحت بگذاری! صالح بن وصیف گفت: از دست من چه کار بر میآید؟ دو نفر از شرورترین اشخاص را برای او تعیین کردهام، اما هر دو نفر چنان روی به عبادت و نماز آوردهاند که جای تعجب است!
➕ در این موقع دستور داد، نگهبانان بیایند. به آن دو گفت: چرا به این شخص سخت نمیگیرید؟ آن دو گفتند: چه میتوانیم بگوییم درباره شخصی که روزها روزه است و تمام شب را به عبادت میگذراند؟ حرف نمیزند و جز عبادت به کار دیگری مشغول نیست.
👈 فَإِذَا نَظَرَ إِلَیْنَا ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُنَا وَ دَاخَلَنَا مَا لَا نَمْلِکُهُ مِنْ أَنْفُسِنَا؛ هر وقت به ما نگاه میکند، بدنمان به لرزه میافتد و حالتی به ما دست میدهد که دیگر نمیتوانیم خودمان را نگه داریم. بنی عباس این حرف را که شنیدند، مأیوس و خجالت زده خارج شدند.
📚 الکافی، ج ۱، ص ۵۱۲.
📚 الإرشاد، ج ۲، ص ۳۳۴.
@Ebar_ir | عِبَر
🔰 هر چه میخواهی، از ما بخواه!
▫️اباهاشم جعفری گوید: شَکَوْتُ إِلَی أَبِی مُحَمَّدٍ علیهالسلام ضِیقَ الْحَبْسِ وَ کَتَلَ الْقَیْدِ؛ به امام حسن #عسکری علیهالسّلام از سختی زندان و ناراحتی غل و زنجیر شکایت کردم!
📜 آن حضرت در جواب من نوشت: أَنْتَ تُصَلِّی الْیَوْمَ الظُّهْرَ فِی مَنْزِلِکَ؛ تو نماز ظهر را امروز در منزل خود خواهی خواند! موقع ظهر مرا از زندان خارج نمودند و نماز ظهر را در منزل خود خواندم. وضع مالی من خوب نبود و تصمیم داشتم در نامه ای که نوشته بودم تقاضای کمکی بکنم ولی خجالت کشیدم.
➖ وقتی به منزل رسیدم، امام علیه السّلام برایم صد دینار فرستاد و نوشته است: إِذَا کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَلَا تَسْتَحْیِ وَ لَا تَحْتَشِمْ وَ اطْلُبْهَا فَإِنَّکَ تَرَی مَا تُحِبُّ إِنْ شَاءَ اللَّهُ؛ هر گاه احتیاجی داشتی خجالت نکش و درخواست خود را از ما طلب کن! آنچه مایلی به تو داده خواهد شد انشاءالله.
📚 الکافی، ج ۱، ص ۵۰۸
📚 المناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۴۳۲
@Ebar_ir | عِبَر