eitaa logo
احسان سعدی | بساط فقیر
1.8هزار دنبال‌کننده
846 عکس
376 ویدیو
72 فایل
بگذار هرکه خواست فقیر کسی شود مارا چه کار با دگران؟ ما فقط حسیـن!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 قال مولانا الحسین: مَن جادَ سادَ ؛ هرکه بخشنده شد، آقاشد! • پخش از شبکه سه آنونس‌ @LahzeTv3 | کانال لحظه‌ها @ehsanSaadi | بساط فقیر
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 این هم از استوری شاد و زیبای ویژه قال الحسین: [ مَن جـادَ سادَ ] @LahzeTv3 | کانال لحظه‌ها @ehsanSaadi | بساط فقیر
📖 جای خالی عباس ✏️ سیدعلی‌اصغر علوی ✅ مناسب هرکس که سودای سربازی امام در سر دارد! ■ شرح : متفاوت نگاه کن، اما کامل‌تر و درست‌تر به فضایلش؛ و این کتاب ، تورا کمک خواهد کرد تا بهتر نگاهش کنی. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: به علامه قاضی نشان داده بودند که همه عالم بر سر سفره امام حسین هستند و همه فیوضات عالم از ایشان می‌رسد و در این میان، واسطه فیض حضرت عباس هستند. آن‌سوتر، در ملکوت هم اباالفضل همه‌کاره‌است. بخشی از متن کتاب: لعنت بر هرکه تورا نشناخت! عباس، معرفتش واجب‌است. همه باید اورا بشناسند، لعنت به هرکس که عباس‌شناس نیست! و این سخن امام صادق‌است در زیارت عمویش: « لَعَنَ‌اللهُ مَن جَهِلَ حَقَّکَ » عباس را باید شناخت. بی‌شناخت نمی‌توان به فلاح رسید. این جهل، لعنت‌شده‌ی امام صادق است، باید عباس‌شناس شد، بایــد. | توقف برای حرکت @ehsanSaadi | بساط فقیر
شیرین‌ترین عبادت ما هم شروع شد... @ehsanSaadi | بساط فقیر
☫ فَاسعَوا اِلیٖ ذِکرِالله ☫ ✓ توفیق اجرای برنامه در اهواز 📆 جمعـه ، ۵ اسفند روز @ehsanSaadi | بساط فقیر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🎧 | معشوق بی‌پایان 🏷 شب 🔸 اجرا در مسجد حضرت مهدی 📆 پنجشنبه ، ۴ اسفند ۱۴۰۱ ✓ رسیده حضرتِ معشوقِ بی‌پایانِ دوران‌ها (ع) @ehsanSaadi | بساط فقیر
× هیئتها و مساجدی که امشب و دیشب، مراسم جشن نداشته‌اند، اسمشون رو چی باید گذاشت؟؟؟ مدت‌هاست کوچه‌ها و خیابان‌ها و بازار این شهر، شبهای جشن و عزا، سوت و کور است و بی‌خبر! روی صحبت با متولیان فرهنگ این شهر است. همانها که تجربه ثابت کرده مانعند بیشتر تا مروج دین! !!!!! @ehsanSaadi
| نان خامه‌ای! بلند صدایم کردند..‌. به طرف صدا رفتم و وارد کلاس شدم. به معلم ریاضی گفتم: صدایم کرده‌اید. کارم داشتید؟ لبخندش را که دیدم، ناخودآگاه سرم چرخید‌. حسین را شیرینی به‌دست دیدم و یک جعبه پر از نان خامه‌ای در دست. تعارف کرد. عجیب بود... آخر تولد این آقاحسینِ همیشه‌ خندان ما که امروز نیست!!! این همه نان خامه‌ای؟ معلم ریاضی گفت: آقای سعدی این شیرینی‌ها زیادتر از تعداد بچه‌هاست... حسین و جعبه‌اش را با خودم بردم تا شیرینی‌ها را جای دیگری قسمت کنیم. تنها که شدیم -با همان لبخند همیشگی‌ و چشمانش که از شادی برق می‌زد- گفت: آقا تولدم، در روز بوده؛ اصلا برای همین هم اسمم را حسین گذاشته‌اند. هر سال جشن تولدم را ، قمری و‌ در روز می‌گیریم. کیف کردم! جز زیبایی ندیدم... @ehsanSaadi