#المپیاد_کتاب در مدرسه ما
چند سالی هست که خداراشکر
بهصورت ماهانه و برنامهریزیشده
برگزار میشود و توانسته در میان
نوجوانهای دوستداشتنی ما
جا باز کند و آنها را درگیر
مطالعه کتب جذاب و
البته لازم کند...
تصویر، مربوط به خرید کتاب المپیاد،
توسط تعدادی از دانشآموزان است
که صبح امروز بهاتفاق صورت گرفت
و حسابی هم خوش گذشت...
جای شما خالی ☺️
#معلمی و #مدرسه
@ehsanSaadi
✍ #جز_زیبایی_ندیدم | بهوقت فلسطین!
این منحصر به مدرسه ما نیست،
اما شاید منحصر به نوجوانها باشد.
حالا نه اینکه مطلقا میان دیگران نباشد، اما عمده ، خالصش را در میان نوجوانانِ باصفا میبینی:
چند روز پیش، خبر آسیب دیدن پای یکی از دانشآموزان کلاس هشتم، هم بنده هم دوستانش را متاثّر کرد و قرار گذاشته بودیم بعد از گچ گرفتن پایش، به ملاقاتش برویم....
امروز قرار بود در مدرسه، ساعت ۹ به وقت فلسطین، از نماهنگی با همین موضوع، رونمایی کنیم. مشغول توضیح دادن مطالبِ مقدمه نمایش نماهنگ بودم که -از پنجرهی روبرو، که پشت سر بچهها قرار داشت- متوجه آمدن دانشآموز مصدوممان شدم که همراه مادرش، لبخند به لب وارد مدرسه شد...
ظاهرا بعد از استراحت یک هفتهای که دکتر برای خوابیدن ورم پایش تجویز کرده بود، خوب شده و دیگر نیازی به گچ گرفتن پایش نشده بود... مادرش هم یکجا از مطب دکتر، آورده بودش مدرسه که از خوبی قسمت هم، راس ساعت ۹ بهوقت #فلسطین، رسیده بودند اینجا!!!
گذاشتم بی اجازه، با همان شوقی که داشت وارد کلاس شود...
این ورود همانا و انفجار کلاس و همکلاسیها و استقبال و خندههای بلندشان همانا...
همکلاسیها، آنقدر باصفا او را بغل کردند و میخندیدند که حتی فراموش کرد عصایش را بردارد...
جز صفا و صداقت، جز راستی و جز زیبایی ندیدم!
چه خوب بود به دنیای صاف و ساده نوجوانیهامان برگردیم. به همان روحیات پاکِ بیبرنامهریزی قبلی!
کار با نوجوانها را برای همین دوست دارم! برای صافی و پاکیشان.
آخر، هوای مملکتشان سیاسی نیست.
#معلمی
#باغبانی_فرهنگ
@ehsanSaadi
توی هزارتا کانال عضوه،
هزارتا طرح از اینور و اونور
برداشته که فکر متربّیهاش رو راه
بندازه، غافل ازینکه با این مصرفگرایی
و روحیه تقلید محضی که پیدا کرده
دربِ تنور فکر خودش رو بسته
و پلمب کرده! عزیزم #مولد
باش. رونویسی، ذهنت
رو تعطیل میکنه.
خودت باش!
یک کار کن اما
تولید ملی خودت...
وابسته شدی خبر نداری!!!!
تولیدِ مشترکِ این و آن بودن،
چه لذتی دارد که رهایش نمیکنی؟
خودت کوووو؟
#باغبانی_فرهنگ
#معلمی
@ehsanSaadi
✍ جز زیبایی ندیدم | استقبال!
شب اعلام کرده بودیم مشق خادمی مادر. صبحش تا رسیدم مدرسه، اول رفتم سر کلاسها و گفتم کاملا اختیاری کسانی که دوست دارن بیان نوکری کنن برای مادر سادات، زنگ خورد بیایند دفترم!
هنوز زنگنخورده، سر و کلّهی چندتا از دانشآموزای کلاس هشتمی سبز شد و گفتن: آقا اجازه؟ بیاییم داخل برای موکب؟
گفتمشون: نه! صبر کنید. زنگ نخورده هنوز.
دو سه دقیقه بعد که زنگ خورد، شبیه باز کردن سد، موج بچههای مدرسه سرازیر شد توی دفتر! خوشحالیم رو از این محبت و حلالزادگیشون پوشوندم...
جز زیبایی ندیدم اونجایی که مثلا از دو تا از کلاسها، فقط دو سهتاشون نیومده بودن و باقی به انتخاب خودشون اومده بودن به مادر خدمت کنن!
با خنده گفتمشون شما اگر بخواهید موکب بزنید، پس کی پذیرایی بشه؟
یکی گفت: آقا خب انتخاب کنید و بقیه رو حذف کنین و بفرستین بِرَن.
گفتم: نه! بنده حق ندارم از درِ این خونه کسی رو حذف کنم و بفرستم بره!
همه باشید و بمانید.
دلم سوخت...
که این جمع شدن درب خانه کجا و
اون جمع شدن درب خانهی فاطمه!
جاتون خالی بود شیر پاکخوردهها.
پوستر بالای متن رو ببین.
نوشته بودیم: این خدمت
#به_ظاهر_اختیاری است
حال آنکه باطناً اختیاری نیست...
#معلمی و #مدرسه
@ehsanSaadi
اگر تابلوی مدرسهای رو بردارن،
جاش تابلوی دیگهای بزنن که :
⚠️ احتیاط!
نسلی در حال ساخته شدن است.
معلمها مشغول کارند...
چقدر قابل باوره؟
#خطخطی #معلمی #باغبانی_فرهنگ
@ehsanSaadi
این نگاه چقدر در #تربیت مهم است:
نظارت لازم، اما دخالت ممنوع!
✓ بقیهاش رو از مرحوم
آیتالله حائری بخونید:
«مثلا یک معلم کارش این است که شبهههایی را که شاگردان میشنوند و مطرح میکنند جواب میدهد. [دخالت]
یک معلم دیگر هم هیچ شبههای را مستقیم مطرح نمیکند؛ بلکه با بچهها صحبت [معاشرت] میکند تا قوت [ایمان] پیدا کنند و هرکس شبههای مطرح کرد، خود بچهها بتوانند جواب آنرا بدهند. [نظارت]
این تربیت دومی شبیه تربیت انبیا است. انبیا ، انسانهای رافعِ شبهه تربیت میکنند. آنها دوست دارند که خود شخص بتواند شبهات را جواب بدهد.»
#باغبانی_فرهنگ
#معلمی و #مدرسه
@ehsanSaadi
از قشنگیای #معلمی اینه که وسط
یه اجرای مفصل ، یهو میبینی
شاگردات جلوت سبز میشن
و حسابی انرژی میگیری!
✓ در حاشیه اجرای
یادواره شهدای امشب
کنار چندتا از شاگردها...
باقیشون توی عکس نیستن
@ehsanSaadi
✍ #جز_زیبایی_ندیدم | کمِ بسیار!
توی حیاط مدرسه بودم که با لباس ورزشیش دوید و اومد پیشم. ابتدای زنگ ورزششون بود... خودش هم حسابی پر جنب و جوش!
از باقی بچهها جُدام کرد و آروم با یه خواهشی گفت: آقا میشه بریم با هم بیرون مدرسه؟
گفتم چطور؟
گفت: #نذر کردم کیک و آبمیوهام رو بدم به یه تهیدستی!
بهش گفتم: بله بریم.
نفهمیدم چطور رفت توی کلاسشون و سر کیفش، که تا برگشتم سمت درب مدرسه، کیک و آبمیوهای که فکر کنم تغذیهاش بود رو آورده بود و ایستاده بود کنارم. فوری و بیمعطلی!
رفتیم. اخلاصش حس میشد!
پیرزن تهیدستی که یک کوچه
پایینتر از مدرسه نشسته بود
رو دیدیم...
سعی کردم بقیهاش رو نبینم
و یواشکی فاصله گرفتم...
بیتشکر یا تشویقی!
#معلمی
#باغبانی_فرهنگ
@ehsanSaadi
وسط میدان، معلّم است!
این ارزش افزوده معلّم [ یعنی تربیت نوجوان ] ، قابل مقایسه با ارزش افزوده تولید هیچ مصنوع و هیچ شیء دیگری نیست! حتی اگر ما از خاک طلا بسازیم. ارزش کار معلّم از آن بالاتر است. اگر انرژی هستهای بهوجود بیاوریم، ارزش کار معلّم از آن بالاتر است. شما انسان تربیت میکنید!
مقام معظم رهبری ، ۸۶/۲/۱۲
#معلمی و #مدرسه
@ehsanSaadi