eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.4هزار عکس
17.6هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیه 153 سوره آل عمران 🌸 إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِى أُخْراكُمْ فَأَثاَبَكُمْ غَمّاً بِغَمٍّ لِّكَيْلَا تَحْزَنُواْ عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَآ أَصاَبَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ 🍀 ترجمه: (به یاد آورید) وقتی كه (از کوه) بالا مى رفتید و به هیچ كسی توجّه نمى كردید، در حالى که پیامبر از پشت سر شما را صدا می زد. پس خداوند به سزاى آن، غمى در مقابل غم به شما داد تا دیگر بر آنچه از دستتان رفته و به خاطر مصیبت هایی که به شما رسیده غمگین نشوید و خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است. 🌸 غم ها دو دسته هستند: غم های شیرین و غم های تلخ 🌺 غم_شیرین: آن غمی است که آدمی را به حرکت وا می دارد یعنی یک شوری در آدمی ایجاد می کند و سبب تلاش او می شود. آدمی از اینکه گناهانش زیاد هست، از اینکه نمازهایشان قضا شده از اینکه اهل مناجات و عبادت و دعا نبوده و لذت عبادت را نچشیده غصه می خورد این گونه غم ها شیرین است زیرا سبب می شود انسان دست به کار شود و گذشته خود را جبران کند. 🌺 غم_تلخ: آن غمی است که آدمی را بی تحرک می کند افسرده می کند و دچار اندوه می کند. مانند اینکه آدمی بخواهد همیشه زندگی خودش را با دیگران مقایسه کند می گوید: فلانی پول زیادی داره من کم ندارم ، فلانی وضعش خوبه وضع من خوب نیست اینگونه غم ها سبب اندوه می شود حتی اگر به موفقیت رسید باز احساس می کنه پایین هست و غم و غصه می خورد به این گونه غم ها، غم های تلخ گفته می شود. 🔴 شأن_نزول_آيه: اين آیه بعد از جنگ احد و بعد از شکست مسلمانان نازل شد. 🌸 إذ تصعدون: به ياد آورید وقتی که از کوه بالا می رفتید. وقتی إذ در ابتدای آیه می آید قرآن می خواهد ماجرایی را یاد آوری کند و در این آیه به مسلمانان یاد آوری می کند وقتی که داشتید فرار می کردید و لا تلوون علی أحد و الرسول یدعوکم فی أخراكم: و به هیچ کسی توجه نمی کردید، در حالی که پیامبر از پشت سر شما را صدا می زد. یعنی به اینکه برادران شما در میدان جنگ در چه حالی هستند اعتنا و توجه نکردید و به سخنان پیامبر هم توجه نمی کردید. 🌸 بعد از آن ماجرا دچار غم و اندوه شدید غم و اندوه شما به خاطر از دست رفتن غنایم جنگی و به خاطر زخم ها و صدماتی بود که دیديد. بعد از این ماجرا پشیمان شديد و توبه کرديد که خداوند شما را بخشید خداوند این غم های تلخ را از شما گرفت و غم های شیرین به شما داد این غم های شیرین این بود که چرا پیامبر را تنها گذاشتیم چرا بر سر غنایم جنگی نزاع کردیم چرا به وظیفه خود عمل نکردیم. که قرآن می فرماید: فأثابكم غما بغم لکیلا تحزنوا علی ما فاتکم و لا مآ أصابكم: پس خداوند به سزای آن غمی در مقابل غم به شما داد تا دیگر بر آنچه از دستتان رفته و به خاطر مصیبت هایی که به شما رسیده غمگین نشوید. و در پایان آیه می فرماید: و الله خبیر بما تعملون: و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است. 🔹 پیام های آیه153سوره آل عمران 🔹 ✅ نتیجه ى سستى: اختلاف و سرپیچی از فرماندهى و فرار از جبهه ى نبرد است. ✅ یاد نقاط ضعف، مایه ى بهره گیرى از تجربه هاست. ✅ هنگام خطر، انسان عادّى جز خودش به فكر دیگرى نیست. ✅ فریاد_رهبر، در افراد ترسو وسست ایمان تأثیرگذار نیست. ✅ اظهار علاقه، در روز آسایش مهم نیست؛ همدلى و همراهى در روزهاى سختى نشانه ى دوستى واقعى است. ✅ آنجا كه همه فرار مى كنند، رهبر باید در صحنه بماند و فراریان را فرابخواند. ✅ یک لحظه غفلت و كوتاهى در انجام وظیفه، موجب هجوم ناگوارى هاى پى درپى مى شود. ✅ از ناگوارى هاى گذشته درس بگیرید و دیگر بر از دست دادن اموال دنیا و یا چشیدن مصیبت ها، اندوه نخورید. آیه ۱۵۳🌹از سوره آل عمران🌹 إِذْ= آنگاه که تُصْعِدُونَ=هرسو می گریختید وَلا تَلْوُونَ= و روی نمی چرخاندید ، توجه نمی کردید عَلى‌= بر أَحَدٍ= کسی وَ الرَّسُولُ= حال آنکه پیامبر يَدْعُوكُمْ=فرا می خواند شما را فِي= در أُخْراكُمْ= پشت سرتان فَأَثابَكُمْ= پس خداجزا داد شما را غَمًّا= اندوهی بِغَمٍّ= بر اندوهی لِكَيْلا تَحْزَنُوا= تا غمگین نشوید عَلى‌= بر ما = آنچه فاتَكُمْ= برفت از دستتان وَ لا= ونه ما= بر آنچه أَصابَكُمْ= رسید به شما وَ اللَّهُ= و الله خَبِيرٌ=آگاه است بِما =به آنچه تَعْمَلُونَ‌= می کنید 🌹🍃🌹🍃🌹
153.mp3
5.54M
آیه ۱۵۳از سوره آل عمران 🌹استاد قرائتی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙حجت الاسلام مؤمنی 🔸حداقل کاری که باید برای عجل الله تعالی فرجه الشریف انجام داد؟! 👌بسیار شنیدنی و تأثیرگذار 👈حتما ببینید . @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 ازدواج سفید ⁉️ ازدواج سفید ـ زندگی مشترک زن و مرد همچون زن و شوهر، بدون اجرای صیغۀ عقد ازدواج ـ چه حکمی دارد؟ ✅ ازدواج بدون اجرای صیغه شرعی عقد ازدواج، باطل و روابط زن و مرد در آن حرام است. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان واقعی«تجسم شیطان» قسمت_سی_ششم روح الله بر سرعت قدم هایش افزود و خود را به در نیمه باز خانه رساند با خوشحالی خودش را داخل خانه انداخت. ردیف اتاق های پیش رو را نگاه کرد و از کفش های جلوی در اتاق مهمانخانه فهمید که هر خبری هست آنجاست. با دو خودش را به اتاق رساند و در حالیکه نفس نفس میزد در اتاق را باز کرد و سرش را از پشت پرده داخل داد. خدای من باورش نمیشد، مامان همراه دایی محمد اومده بود، وارد اتاق شد، از خجالت سرخ شده بود، کنار در اتاق وایستاد و گونی کتاباش را با دوتا دست چسپیده بود و خیره به گلیم کف اتاق آهسته گفت: س..سلام عاطفه از جا بلند شد و با خوشحالی به طرف روح الله امد و عروسک دستش را نشان روح الله داد و گفت: سلام داداشی، ببین چه عروسک قشنگی!! ناگهان گرمای دستهایی که سالها در انتظار آن بود او را در بر گرفت، روح الله ناخواسته اشک هایش جاری شد و همانطور که بینی اش را بالا میکشید، می خواست عطر تن مادری را که سالها می خواستش اما نداشتش به تن بکشد. مامان مطهره، روح الله کوچک را در آغوش گرفت و بعد از لحظاتی خم شد و جلوی پای او زانو زد تا قدش به قد پسرکش برسد و بعد دستی به گونهٔ روح الله کشید و بوسه ای از روی او گرفت و گفت: سلام عزیزم! چرا گریه می کنی پسر گلم؟! روح الله ناخواسته خود را در آغوش مادر افکند و هق هقش کل اتاق را گرفت، از گریه روح الله ، مادر، عاطفه ،مادربزرگ و حتی دایی محمد به گریه افتاد. مادرش همانطور که پشت روح الله را نوازش می کرد گفت، گریه نکن عزیزم، منو ببخش پسرم، منو ببخش که این چند سال نیومدم دیدنتان، یه غرور بی جا و یه کم ترس از اون زن بدهن داشتم، اما قول میدم که از این به بعد هر ماه بیام دیدنتون... روح الله خودش را از آغوش مادر جدا کرد و همانطور که با آستین لباسش، اشک چشمهاش را پاک می کرد گفت: قول میدی مامان؟! مادر همانطور که باران اشک هایش سرازیر شده بود گفت: قول قول..‌و بعد دست روح الله را در دست گرفت به سمت بالای اتاق کنار پشتی برد و گفت: حالا بیا ببین چه چیزهای قشنگی برات آوردم روح الله کنار مادر نشست و مادر از داخل پلاستیک بزرگی که کنار پشتی گذاشته بود اول دوتا دفتر درآورد، برقی توی چشمهای روح الله درخشید و با خوشحالی گفت: آااخ جون دفتر مشق، از کجا میدونستی که من دفتر می خوام؟! مادر لبخندی زد و همانطور که موهای روح الله را نوازش میکرد گفت: تازه از این دفتر جدیداست ، خط کشی شده و یه جا هم بالای صفحه کادر داره و میتوتی اسمت یا اسم درسی که داری را بنویسی..تازه جلدش هم از این رنگ رنگی هاست.. روح الله به زرق و برق دفتر نگاه نمی کرد، فقط خوشحال بود که از فردا میتونه تکالیفش را داخل دفتر بنویسه و از آقا معلم کتک نخوره... مادر دست برد و یه جعبه دیگه بیرون آورد، وای خدای من! باورش نمی شد، یه کفش قشنگ بندی، از همین نیم بوت ها که همیشه دوست داشت داشته باشه..یه کفش قهوه ای و خوشگل.. مادر کفش را از داخل جعبه دراورد و جلو پای روح الله گذاشت و گفت امیدوارم اندازه پات باشه ، بپوش ببینم.. روح الله باذوق مشغول پوشیدن کفش شد و اصلا متوجه نبود که پاچه شلوارش بالا رفته و مادرش خیره به کبودی های ساق پای پسرک زجر کشیده اش هست.. روح الله کفش ها را پوشید و ایستاد، چند قدم راه رفت و گفت: قشنگه ،یه شماره بلنده فکر کنم اما خیلی راحته از کفش های ته میخی خیلی خیلی بهتر و راحت تره... مادر خودش را جلو کشید،سر کفش را فشار داد و گفت آره یه ذره گشاده و بعد پاچه شلوار روح الله را بالا داد و گفت: پاهات چرا سیاه شده؟! روح الله که دوست نداشت با گفتن حقیقت مادرش را ناراحت کنه گفت: ه..هیچی تو راه خوردم زمین.. مادر آهی کشید و بعد نگاهی به گونی کنار در کرد و گفت: مگه کیف نداری؟! یعنی بابات اینقدر دستش تنگه که کیف هم برات نخریده؟! شنیدم کارمنده که... روح الله که نمی دانست چی جواب بده خودش را مشغول کفش ها نشان داد.. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی براساس واقعیت 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇آیت الله جوادی آملی ضرورت معرفت و تأسی به سنت و سیرت حضرت زهرا (سلام الله علیها ) 🔴 گرامیداشت سالگرد شهادت سیدهٴ نساء عالمیان(س) برای آن است که به آن حضرت تأسی کنیم، آن‌گاه در ماتم آن حضرت هم اشک بریزیم و ثواب ببریم. 🔵عمده آن است که به سیرت و سنّت آن حضرت آشنا بشویم و عمل کنیم. سیرت و سنت آن بانو در توحید او و در استقامت او است یعنی او موّحد کامل بود و پایدار تام؛ هم در مسئلهٴ دینی خود مشکل علمی نداشت، هم در مسئلهٴ منش و گرایش و عمل مشکل عملی نداشت. انسان یک بخشی به نام اندیشهٴ دارد، یک بخشی هم به عنوان انگیزه؛ نه بیش از این دو بخش برای بشر هست و نه کمتر از این. اگر اندیشهٴ یک ملّتی ساعد بود و انگیزهٴ یک ملّتی صالح بود، این ملّت باتقواست. 🔳 در قرآن کریم به همین دو بخش یعنی اندیشهٴ خوب وانگیزهٴ خوب اشاره کرد، فرمود: 🔺﴿إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ﴾، 🔺﴿ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾ آن توحید و اندیشهٴ به علم و معرفت برمی‌گردد۰ این استقامت و پایداری به انگیزه و عمل برمی‌گردد.   @Emam_kh